نماز جمعه و فرق حق و باطل

نماز جمعه و فرق حق و باطل

74617169724993351015.jpg

ازدیگر اسرار این عبادت اجتماعى، جدا شدن صف خودى از غیرخودى و مؤمن ازمنافقو افراد منضبط و قانونمند از متخلّفان و قانون شکنان است . جامعه اى مى تواند از امنیت و آرامش برخوردار باشد که مرز میان دوستان و دشمنانش را دقیقاً مشخص نموده و حتى چهره هاى دو گانه و مردد را نیز بطور دقیق شناسایىکرده باشد.
دستیابى به ملاک هاى مرزبندى و شاخصه هاى ارزیابى، بسیار پیچیده و حسّاس است؛زیرا کار دشمن، فریب است و کار منافق، شبهه اندازى، و تبیین حق از باطل در این میدان،تنها با توفیق الهى و اتکا به او میسّر است .حضرت امام صادق (ع) در فرازى از حدیث سابق فرمود: نماز جماعت براى آن است که نماز خوان از بى نماز و وقت شناس از بى انضباط بازشناخته شود و در حدیثىدیگر مى فرماید:
«من خلع جماعة المسلمین قَدْرَ شِبرٍ خلع ربق الایمان مِنْ عنقه».[1]
«هر کس به اندازهء یک وجب از اجتماع اسلامى دور شود، خود را از دایرهء ایمان خارج نموده است .»
و پیامبر(ص) مى فرماید:
«مَنْ تَرَ ثلاث جُمَعٍ متعمّداً من غیر علّةٍ طَبَع اللّهُ عَلى قلبهِ بخاتم النفاق».[2]
«هر کس سه نماز جمعه را بى دلیل و عذر ترک کند، خداوند قلب او را با مهر نفاق مهر مى زند.»
و در حدیث دیگر آمده است:
«لینتهینّ أقوام عَنْ وَدْعِهِم الجمعات، أو لیختمنَّ عَلى قلوبهم ثمّ لَیَکُونَنَّ من الغافلین».[3]
«آن عده که عادت به ترک نماز جمعه کرده اند، باید از این رفتار پرهیز کنندو گرنه مُهر بر دل آنها زده شده و در زمرهء غافلان قرار خواهند گرفت .»
و باز مى فرماید:
«مَنْ تر الجمعة ثلاثاً من غیر عذر، فقد بنذالاسلام وراء ظهره».[4]
«هر کسى که سه نماز جمعه را بدون عذر ترک کند، گویا اسلام را رها کرده است .»
و طى گزارشى به حضرت امیرالمؤمنین (ع) گفته شد که عده اى از همسایگان مسجد درنماز جماعت حاضر نمى شوند، آن حضرت فرمود:
«لیحضرنّ معنا صلاتنا جماعة أو لیتحوّلنّ عنّا و لا یجاورونا و لا نجاورهم .»[5]
«یا در نماز جماعت همراه ما باشند و یا از این منطقه بروند و با ما همسایه نباشندوما نیز همسایهء آنان نخواهیم بود.»
و پیامبر گرامى اسلام در حدیثى جامع، که مشابه آن نقل گردید، مى فرماید:
«لا غیبة الاّ لِمَنْ صَلّى فى بیته و رغب عن جماعتنا و من رغب عن جماعة المسلمین وجب على المسلمین غیبته و سقطت بینهم عدالته و وجب هجرانه و اذا رُفع الى امام المسلمین أنْذَرَه و حذّره فانْ حضر جماعَة المسلمین و الاّ أحرق علیه بَیْتَه».[6]
«کسى که نمازهایش را در خانه مى خواند، غیبتش جایز است و کسى که ازجماعت مسلمانان رویگردان است غیبت او واجب و عدالتش ساقط و دورى ازاو واجب است و هنگامى که نزد حاکم برده شد باید او را بترساند و از عاقبتکارش بیم دهد ودرصورت ادامهء این رویگردانى خانه اش را به آتش کشد.»
البته گرچه قسمت آخر حدیث، همانگونه که از متن آن پیداست ناظر به حکم حکومتى است و دستور آتش زدن خانه تنها در اختیار حاکم اسلام است اما به طور کلى این تهدیدهادلالت بر آن دارد که نماز جمعه و جماعت و بلکه تمامى شعائر دینى، یکعبادت شخصى و فردى نیست تا عدم حضور در آن تنها براى خودخاطى ضرر داشته باشد، بلکه این شعائر میدان مشارکت اجتماعى و حضور در صحنه است و شخص خاطى،به عنوان یک فرد غیر منضبط با رویگردانى از جماعت، حریم مردم رامى شکند و باورهاى آنان را به مسخره مى گیرد و راه نفاق مى پیماید و اسلام در برخورد با منافق بسیار جدّى ترازبرخوردش با کفر است.

پی نوشت ها:

[1] وسائل الشیعه ص377
[2]وسائل الشیعه، ج‏5، ص6
[3] وسائل الشیعه، ج‏5، ص6
[4] المحجة البیضاء، ج‏2، ص14
[5] وسائل الشیعه، ج‏3، ص479
[6] المحجة البیضاء، ج‏1، ص342





[ یک شنبه 11 بهمن 1394  ] [ 3:17 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]