نماز رهایی بخش
نماز رهایی بخش
بازرگان مسلمانی بود که همیشه و همه حال فکر و ذکرش خدابود. عشق و علاقه او به نماز و دعا در سفر و در حضر زبانزد بود. به عبادت عشق میورزید و به هیچ قیمت حاضر نبود از یاد خدا غافل شود.
روزی از شام به مدینه میرفت که در راه دزدی به او رسید و شمشیر کشید تا او را بکشد و اموالش را ببرد. بازرگان به دزد گفت:
ای مرد! اگر پول و ثروت میخواهی، به تو بدهم. ولی مرا نکش.
دزد که در غفلت و گناه غرق بود با سخت دلی گفت: هم مال تو را میبرم، هم خودت را میکشم.
بازرگان که جان خود را در خطر دید از دزد خواست که به او مهلت دهد تا دو رکعت نماز بخواند. دزد مهلت داد.
بازرگان وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند. بعد از نماز چنان دست به دعا برداشت و انابه کرد که دزد را تحت تاثیر قرار داد. دزد ناگهان از غفلت چندین ساله بیدار شد و از کشتن و غارت بازرگان منصرف شد. (1)
1) جامع التمثیل
نام کتاب :بهترین پناهگاه حکایات و داستانهای نمازنویسنده:گردآوری مطالب:رحیم کارگر محمدیاری