تکبیر در فرهنگ اسلامى
تکبیر در فرهنگ اسلامى
نه فقط در نماز، بلکه در بسیارى از موارد و مواضع ، گفتن اللّه اکبروارد شده است و لذا مسلمانان در صدر اسلام ، هم در تلخى ها و هم در شادى ها تکبیر مى گفته اند که ما به گوشه اى از آن اشاره مى کنیم :
1-در جنگ خندق ، مسلمین هنگام کندن خندق به سنگ محکمى برخورد کردند که کلنگ شکست اما سنگ نشکست . پیامبر آمد و با ضربه اى سنگ را شکست . مسلمانان یک صدا تکبیر گفتند و در همانجا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: من سقوط کاخهاى روم و ایران را در برق و جرقه سنگ ها دیدم . [4]
2-على علیه السلام در جنگ صفین ، هر کس را که مى کشت با صداى بلند تکبیر مى گفت و مسلمین با شمردن تکبیرها فهمیدند که حضرت چه تعداد را به هلاکت رسانده است . [5]
3-شبى که فاطمه زهرا علیها السلام را به خانه على ابن ابیطالب علیهما السلاممى بردند هفتادهزار فرشته ، تکبیرگویان به زمین نازل شدند. [6]
4- پیامبر گرامى ما بر جنازه فاطمه بنت اسد، 40 تکبیر [7] و بر جنازه عموى خود حضرت حمزه ، 70 تکبیر خواندند. [8]
5 - مستحب است در مراسم حج هر سنگ ریزه اى که به جایگاه شیطان پرتاب مى شود یک تکبیر گفته شود. [9]
6- در تسبیحات حضرت زهرا که ثوابش معادل هزار رکعت نماز مستحبى است ، 34 مرتبه تکبیر آمده است .[10]
7- هنگامى که پیامبراکرم متولد شد اولین کلمه اى که بر زبان آورد کلمه مبارکه اللّه اکبر بود. [11]
8- روزى که مکّه بدست مسلمانان فتح شد، پیامبر وارد مسجدالحرام شد و به حجرالاسود اشاره کرد و تکبیر گفت و مسلمانان با صداى بلند چنان تکبیر گفتندکه لرزه بر اندام مشرکین افتاد.[12]
9- در روایات مى خوانیم : هرگاه چیزى موجب تعجب شما شد تکبیر بگویید. [13]
10-در جنگ اُحُد، قهرمانى از کفار مبارز مى طلبید. حضرت على علیه السلام جلو رفت و چنان ضربه اى بر او وارد کرد که پیامبر و مسلمانان با صداى بلند تکبیر گفتند. [14]
11- پیامبراکرم به حضرت على مى فرمود: هرگاه به هلال ماه یا آینه نظر کردى و یا مشکلى به تو رو آورد 3 مرتبه تکبیر بگو.[15]
12- زید فرزند امام سجاد علیه السلام که علیه حکومت بنى امیّه قیام کرد، شعارش اللّه اکبر بود. [16]
13-در جنگ بدر، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در انتظار هلاکتِ یکى از سران دشمن به نام نوفل بود، همین که خبر دادند حضرت على او را از میان برداشت پیامبر تکبیر گفت .[17]
14-هنگامى که حضرت على به خواستگارى حضرت زهرا آمد، پیامبر فرمود: صبرکن تا موضوع را با دخترم فاطمه در میان بگذارم . اما حضرت زهرا سکوت کرد و چیزى نگفت . پیامبر فرمود: ((اللّه اکبر سکوتها اقرارها)). [18]
15- در جنگ با خوارج ، وقتى فرمانده آنها به هلاکت رسید، حضرت على تکبیر گفت و سجده کرد و همه مردم تکبیر گفتند.[19]
16- گروهى از یهود مسلمان شدند و به پیامبر گفتند: پیامبران قبلى جانشین داشته اند وصىّ شما کیست ؟
در اینجا آیه ولایت نازل شد که رهبر شما خدا و رسول او و مؤ منانى هستند که در حال رکوع زکات مى دهند.[20]پیامبر فرمودند: به مسجد برویم . وقتى وارد شدند فقیرى را دیدند که خوشحالاست و حضرت على در حال رکوع انگشتر خود را به او داده است . در این هنگام پیامبر تکبیر گفتند. [21]
17-گفتن تکبیر به هنگام ورود به حرم امامان معصوم سفارش شده است . چنانکه قبلاز خواندن زیارت جامعه ، 100 تکبیر در سه مرحله مى خوانیم که به قول مرحوممجلسى شاید دلیل این همه تکبیر آن باشد که جملاتِ زیارت جامعه شما را دچارغلوّ در مورد امامان نکند. [22]
18- حضرت على علیه السلام در قضاوت هاى خود وقتى مجرم را شناسایى مى کرد تکبیر مى گفت .[23]
19-میثم تمار که به جرم طرفدارى از حضرت على علیه السلام بدستور ابن زیاد به دار آویخته شد و با نیزه به او حمله کردند، در لحظه شهادت تکبیر مى گفت و از دهانش خون مى آمد. [24]
20- در شب معراج ، پیامبر از هر آسمانى که مى گذشت تکبیر مى گفت .[25]
21-جبرئیل نزد پیامبر بود که حضرت على وارد شد جبرئیل گفت : اى محمّد! به خدائى که ترا به پیامبرى مبعوث کرد، اهل آسمان ها از اهل زمین این على را بهتر و بیشتر مى شناسند، هرگاه او در جنگ ها تکبیر مى گوید ما فرشتگان نیز با او همصدا مى شویم .[26]
22- در جنگ خیبر وقتى مسلمانان وارد قلعه شدند، چنان تکبیر مى گفتند که یهودیان پا به فرار گذاشتند. [27]
پی نوشتها
[4] - بحار، ج 20، ص 190.
[5] - بحار، ج 32، ص 60.
[6] - بحار، ج 43، ص 104.
[7] - بحار، ج 35، ص 70.
[8] - بحار، ج 20، ص 63.
[9] - بحار، ج 11، ص 168.
[10] - بحار، ج 15، ص 248.
[11] - بحار، ج 15، ص 273.
[12] - تفسیر نمونه ، ج 27، ص 407.
[13] - بحار، ج 92، ص 127.
[14] - بحار، ج 20، ص 126.
[15] - بحار، ج 92، ص 145.
[16] - کتاب زیدبن على ، ص 186.
[17] - بحار، ج 19، ص 281.
[18] - بحار، ج 43، ص 93.
[19] - بحار، ج 41، ص 341.
[20] - سوره مائده ، آیه 55.
[21] - بحار، ج 35، ص 183.
[22] - بحار، ج 16، ص 99.
[23] - بحار، ج 40، ص 260.
[24] - بحار، ج 42، ص 125.
[25] - بحار ج 86 ص 207.
[26] - بحار، ج 39، ص 98.
[27] - پیامبرى و حکومت ، ص 146.
منبع : کتاب تفسیر نماز استاد محسن قرائتى