بيا به حرم مطهّر حضرت امير عليه السلام رفته در آن‏جا نماز شب بخوانيم

بيا به حرم مطهّر حضرت امير عليه السلام رفته در آن‏جا نماز شب بخوانيم

http://file.tebyan.net/a433b6090c/96103102051551712586_thumb.jpg.png

شيخ جعفر كبير معروف به كاشف الغطاء در يكى از شب‏ها براى تهجّد برخاست، فرزند جوانش را از خواب بيدار كرد و به او فرمود: بيا به حرم مطهّر حضرت امير عليه السلام رفته در آن‏جا نماز شب بخوانيم.
 
فرزند جوان كه برخاستن از بستر گرم در آن وقت شب برايش سخت بود در مقام عذرخواهى برآمده عرض كرد: پدرجان من اكنون آماده اين برنامه نيستم شما منتظر من نباشيد.
 
فرمود: نه، من اين‏جا ايستاده و منتظرم تا شما مهيّا شويد، فرزند جوان به ناچار از جاى برخاست و وضو گرفت و دنبال پدر به راه افتاد. كنار درب صحن رسيدند، در آن‏جا فقيرى را ديدند نشسته و دست سؤال براى گرفتن پول به سوى مردم دراز كرده است!
 
شيخ جعفر رو به فرزندش نمود و فرمود: اين شخص در اين وقت شب براى چه اين‏جا نشسته است؟ عرض كرد: براى گدايى. فرمود: چه مقدار ممكن است از رهگذران عايد او شود؟ عرضه داشت: احتمالًا يك تومان (به پول آن زمان).
 
فرمود: فرزندم درست فكر كن، ببين اين آدم براى مبلغى ناچيز در اين وقت شب دست از راحت و استراحت و خواب ناز برداشته و دست ذلّت به سوى مردم دراز كرده، آيا تو به اندازه اين شخص اعتماد به وعده‏هاى حق درباره شب بيداران و متهجّدان ندارى كه فرموده:
 
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اعْيُنٍ جَزَآءَ بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»

پس هيچ كس نمی داند چه چيزهايى كه مايه شادمانى و خوشحالى آنان است به پاداش اعمالى كه همواره انجام مى‏داده‏اند، براى آنان پنهان داشته ‏اند.
 
گفته ‏اند: فرزند جوان از شنيدن اين سخن چنان متنبّه شد كه تا آخر عمر از سعادت شب بيدارى و تهجّد برخوردار بود.

منبع:http://www.ahlulbaytclub.com





[ جمعه 23 بهمن 1394  ] [ 10:08 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]