چهار عیبجو در مسجد
چهار عیبجو در مسجد
چهار نفر برای نماز به مسجد رفتند، و مشغول نماز شدند، در این هنگام مؤذن مسجد وارد مسجد شد، یکی از آنها در نماز به او گفت:
ای مؤذن آیا وقت شده بود که اذان گفتی؟
دومی گفت: آهای! در نماز سخن گفتی و نمازت باطل شد.
چهار میگفت: شکر خدا که من در نماز، حرف نزد مسجد
آن چهارم گفت حمدالله که من - در نیفتادم به چه، چون آن سه تن
نماز هر چهار نفر به این ترتیب باطل شد.
پس ای برادر، غافل مباش! که عیبگوئی، چه بسا موجب گمراهی خود انسان میشود، و عیبجوها بیشتر در راه گمراهی میافتند
پس نماز هر چهاران شد تباه - عیب گویان، بیشتر گم کرده راه (1)
1) بحار ط قدیم جلد ص 746.
[ شنبه 24 بهمن 1394 ] [ 6:21 PM ] [
فروزان ]