ناهمخوانی نماز و غفلت
ناهمخوانی نماز و غفلت
در کتاب تفسیر مفاتیح الغیب، براي اثبات ناسازگاری غفلت با نماز و به عبارتی ضرورت خشوع در نماز، دلایل و قرائنی از آیات و روایات آمده است که ارائه آنها در این مقال خالی از لطف نیست.
الف. بخش عمدهای از نماز، آیات قرآن است و در این مورد خداوند ميفرماید: «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُهَا»(1)؛ «آیا در قرآن تدبّر، نميکنند یا اینکه بر قلبهای آنان قفل زده شده» و معلوم است که تدبّر، بدون آگاهی و توجه نسبت به معنا متصور نیست.
ب. در باب قرآن خواندن آمده است: «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا»(2؛ «قرآن را آرام و شمرده بخوان». اين برای آن است که بر معنای قرآن و عجائبش واقف شویم.
ج. قرآن ميفرماید: «وَ اَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکری»(3)؛ «و نماز را برای یاد من، به پادار». نماز برای ذکر و یاد است؛ در حالی که غفلت، با ذکر، ضدیّت دارد و کسی که در تمام نمازش غافل است چگونه در حال اقامه نمازی است که برای ذکر خدا به پا شده است؟
د. خداوند در جایی که فرد، مُسْکِر نوشیده، ميفرماید نماز نخواند تا وقتی بداند که در نماز چه ميگوید. «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ»(4)؛ «تا اینکه بدانید چه ميگویید.» علت نماز نخواندن شخص مست را عدم علم به گفتارش دانسته که این علت در فرد غافلی که مستغرق در افکار دنیوی است و تمام همتش و توجهاش به امور دنیا است، نیز وجود دارد.
هـ . پیامبر اکرم(ص) ميفرماید: «مَنْ لَمْ تَنْهِهِ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ لَمْ يَزْدِدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً(5)؛ کسی که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد، در راه دورشدن بیشتر از خداست.» معلوم است که نماز انسان غافل و بی توجه او را از فحشا و منکر باز نميدارد.
و. رسول خدا(ص) ميفرماید: «كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا الْعَنَاءَ(6؛ چه بسیار کسانی که برای نماز ميایستند و تنها بهره ايشان از این قیام و نماز، سختی و رنج است.» و مشخص است که چه کسانی تنها بهرهاشان از نماز خواندن، رنج و سختی است. همانان که در برابر خدا ایستادهاند؛ ولی از خدا و آنچه که ميگویند غفلت دارند(7.
(1) محمد/ 24.
(2) مزمل/4.
(3) طه/14.
(4) نساء/43.
(5) تفسیر قمی، علي بن ابراهيم قمي، دار الكتاب، قم، چ چهارم، 1367 ش، ج 2، ص 151.
(6) تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، دفتر تبلیغات، قم، چ اول، 1366 ش، ص 176.
(6) مفاتیح الغیب، فخرالدین رازی، ج23، ص260.