پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نامه پنجم
پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نامه پنجم
نامه پنجم از حضرت حاج شیخ قدس سره در پاسخ نامه یکی از ارادتمندان خویش:
بنام او که شوکت و شأنش بس ارجمند است. ای برادر و رفیق و همراه و دوست مهربان من! نامه تو را خواندم و گفتارت را دریافتم و حال و بالت معلومم گردید. به پاسخ نامهات با فقدان اسباب لازم، که موجب هماهنگی مرقومه و جوابش میشود، مبادرت نمودم. اینک با استعانت از خداوند متعال، معروض میگردد: ای سواره بر اسب ابی عصام که آن را از مکاری کرایه کردهای، و آن همچون الاغی است که به سبب لگام و دهانهاش از رفتن بازمانده است، درباره ابتلاء و گرفتاری خود در چنگ مردمان پست و فرومایه، بیندیش. پس بدون تردید چنین ابتلائی به سبب کفران نعمتی است که در مصاحبت اخیار و بزرگان کردهای. و به مکافات آن، خداوند متعال، تو را گرفتار فرومایگان نمود، تا شناسای قدر و ارزش مصاحبت عزیزان و بزرگواران باشی. اینکه شفای تو از بیماری عطش در استفاده از خیار است، در آن اشارتی است تا بدانی که حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردمان بد و شرور در مزاج آدمی پدید میآید، جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردان صالح، زائل نمیگردد. (توضیح آنکه کلمه خیار به معنی مردمان نیک نیز هست) و اما سخن تو که: اگر استخاره مساعدت و یاری نماید... آیا نشنیدی سخن آن آزاده را که گفت: در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست گفته بودی که: اختیار خوردن خیار کردم؛ بدان که اختیار، عین اضطرار است، و حرارت مزاج، تو را در خوردن خیار، ناچار کرده است. پس اندیشه کن و بدان اینچنین اختیار، عین اضطرار است، و نیز از سخن اخیار برای تو گواه میآورم:
این جفای خلق با تو در جهان - گر بدانی گنج زر باشد نهان
خلق را با تو کج و بدخو کند - تا تو را ناچار رو آنسو کند
پس همچون پشه از این مرتبه مورد اعتماد و مأنوس خود، به سوی مرتبه بالاتری که مرتبه حق است ترقی نموده و با چشم دل و نه با چشم سر بنگر، پس در گردش نظر خویش اندیشه نما و بشنو که چه میگویند:
چشم دل باز کن که جان بینی - آنچه نادیدنی است آن بینی
چون با پای سلوک، بیابانهای خشک و بلند و پست این بادیه را پیمودی، به جهانی گسترده خواهی رسید و از مضایق و مهالک، رهائی خواهی یافت و به باغستانها و درختان و چشمهها و جویباران معنی دست خواهی یافت. اما بدان که وصول به این حقایق شقایق و آن شقایق حقایق، جز با بریدن از وابستگیها و علائق دنیوی حاصل نشود.
از حقیقت بر تو نگشاید دری - زین مجازی مردمان تا نگذری
لیکن مادام که چشم بر این متاع بیقدر و این دنیای پست، دوخته داری، بدان که معامله تو با زیان همراه، و اساس حیات معنویت، همعنان تباهی است. و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود، و گمان مبر که زیرکانه عمل میکنی. پس از این خانه هلاکت، پهلو تهی کن و روی بسوی خانه آخرت نما، تا روی تو خرم گردد و دیدهات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود. و در این مقام است که توانی گفت: حمد و سپاس خداوندی را که حزن و اندوه از صفحه دل ما زدود. اما تا وقتی که در این دنیای دون که خانه حزن و محنت است، مقام گزیدهای چگونه میتوان دعوی کرد که: حمد و سپاس خداوندی را است که حزن و اندوه ما را زائل ساخت.
پس مکرر در این نامه بنگر و نظر و بصیرت خویش در معانی آن بگمار، شاید که به معانی برخی از آنچه برای تو نگاشتیم، دست یابی و شاید که خداوند بعد از آن، گشایشی در کار فراهم فرماید. و نیز در التماس دعای خویش اندیشه کن، مبادا همچون دیگر دعاوی تو باشد. از الفاظ بگذر و دل در معانی بند که منظور از گفتهها مفاهیم و معانی است. اینک مرکب قلم به خشکی گرائید و قلم از حرکت باز ایستاد. پس اگر تو اهل و شایسته هدایت باشی همین مقدار از سخن، تو را کفایت میکند. مطلق حمد و ثنایش، در آغاز و انجام از آن خداوند است. و سلام بر آن کس که طریق هدایت پیماید.
این نامه را بنده جانی فانی حسنعلی اصفهانی، در نهایت عجله و شتاب تحریر نمودم.
منبع: کتاب اسرار نماز ملا محسن فیض کاشانی