نماز اول وقت در سيره امام صادق (ع)
نماز اول وقت در سيره امام صادق (ع)
نماز اول وقت در سيره امام صادق (ع)از امام صادق (ع) نقل شده است:
«اذا صليت صلاة فريضه فصل لوقتها صلاة مودع يخاف ان لا يعود اليها ابداً؛ (1) هنگامي که نماز واجب را مي خواني، در وقتش بخوان؛ مانند کسي که نماز وداع مي خواند ومي ترسد که بعد از اين، توفيق خواندن نماز را نيابد».
نيز فرمود:
«اختبروا اخوانکم بخصلتين فان کانتا والا فاعرب ثم اغرب محافظه علي الصوات في مواقيتها والبر بالاخوان في العسر واليسر؛ (2) برادران ديني خود را با دوخصلت بسنجيد. اگر اين دو علامت در آن ها بود(با آنها همراهي کنيد)، وگرنه هر چه مي توانيد از آنها فاصله بگيريد(آن دونشانه عبارت اند از): 1. محافظت برنماز در وقت آن. 2. نيکي به برادران ديني در سختي وراحتي».
امام صادق (ع) نيز خطاب به يکي از ياران خود (ابن جندب) مي فرمايد:
براي شيطان دام هايي وجود دارد که يکي از آنها، اين است که انسان را از خدمت کردن به ديگران به ويژه برادران ديني باز مي دارد.
دوم اينکه با خواب، کاري مي کند که انسان به موقع نماز نخواند.(3)
آيت الله مصباح يزدي در توضيح اين روايت مي گويند:
«آنچه انسان را مستقيماً درمسير تقرب الي الله به پيش مي برد، نماز است. وقتي انسان اهتمامي به خواندن نماز اول وقت نداشته باشد، به مسائل دين بي اعتنا مي شود وکم کم کارش به جايي مي رسد که با ديده تمسخر به مناسک دين مي نگرد؛ همان طور که در قرآن آمده است: (ثم کان عاقبه الذين اسوي السواي ان کذبوا بايت الله وکانوا بها يستهزئون )؛(4) «.... سرانجام کار آنان که به اعمال زشت وکردار بد پرداخته اند وآيات خدا را تکذيب و تمسخر کردند». اگر انسان دراين مسير خطرناک قرار گرفت وبه نمازاهميت نداد، در واقع با اين کار مقدمات کافرشدن خود را فراهم ساخته است».(5)
درسيره عملي امام ششم (ع) آمده است:
سدير گفت: امام صادق (ع) دستور داد که الاغ واستري را زين کردند، من سبقت گرفتم وبرالاغ سوار شدم تا احترام کرده باشم و آن ضحرت سوار بر استر گردد. فرمود: اگر بخواهي، الاغ را در اختيار من بگذار. گفتم: استر براي شما مناسب تر و زيباتر است. من از الاغ پياده شدم و بر استر سوارشدم و آن حضرت بر الاغ سوار شد... پياده شديم تا نماز را با هم بخوانيم. سپس فرمود: اينجا زمين شوره زار است ونماز دراينجا روا نيست(مکروه است). واز آنجا رفتيم وبه زمين خاک سرخي رسيديم.
و آماده نماز شديم. در آنجا مردي جوان بزغاله مي چراند. حضرت به من نگريست و به من فرمود: به خدا قسم! اگر تعداد شيعه هاي من به اندازه اين بزغاله ها بود، خانه نشيني من روا نبود. سپس پياده شديم ونماز خوانديم. پس از نماز، کنار بزغاله ها رفتيم و شمرديم که هفت عدد بودند.(6)
پي نوشت ها :
1-بحارالانوار، ج84، ص 233.
2-اصول کافي، ج2، ص672.
3-تحف العقول، ص302.
4-روم/10.
5-پندهاي امام صادق (ع) به ره جويان صادق، محمد تقي مصباح، ص 219، مؤسسه پژوهشي امام خميني (ره)، قم.
6-داستان ها و حکايت ها چهارده معصوم، عباس عزيزي، ص127، اصول کافي، ج2، ص242.