اذان

وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ [۱]
اینان وقتی شما اذان نماز میگویید آن را وسیله تفریح خود گرفته بازیچهاش میپندارند، و این برای این است كه مردمی بیخردند.
صاحب المیزان میفرماید: مراد به (نادیتم) اذانی است كه در اسلام قبل از هر نماز واجب یومیه تشریع شده است.
نقل شده كه جمعی از یهود و بعضی از نصاری صدای مؤذن را كه میشنیدند و یا قیام مسلمانان را به نماز میدیدند شروع به مسخره و استهزاء میكردند. قرآن مسلمانان را از طرح دوستی با این گونه افراد بر حذر داشت. [۲]
پیامها و نكتهها:
۱ـ هر گاه صدای مؤذن برای نماز بلند میشد خنده میكردند.
۲ـ منظور از مسخره كردن متنفر ساختن مردم از نماز.
۳ـ نمازگزاران را مورد استهزاء قرار میدادند.
۴ـ نمازگزاران را جاهل و سبك عقل میخواندند.
۵ـ اذان شعار بزرگ اسلام است.
۶ـ هر ملتی در هر عصر و زمانی برای برانگیختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنها به وظایف فردی و اجتماعی شعاری داشته است و این موضوع در دنیای امروز به صورت گستردهتری دیده میشود.
۷ـ در ادیان الهی نیز برای اعلان وقت عبادت یا تجمّع پیروان خود به علایم و نشانههای خاصی برمیخوریم یهود آوازكرنا و زرتشتیان روشن كردن آتش در بلندیها و مسیحیان نوای ناقوس را برگزیده بودند.
۸ـ اذان وسیله دعوت عمومی در مجامع اسلامی مترقّی شد.
۹ـ اذان در صدر اسلام، اذان اعلامی بود یعنی با آن نه تنها وقت نماز اعلام میشد بلكه برای تجمّع مسلمانان در كارهای بزرگ و عمومی اسلامی مثل جنگ و جهاد و... هم استفاده میشد.
۱۰ـ اذان مقدمهای برای معراج مؤمن به سوی خدا میشود.
۱۱ـ مؤذن با اذانش، خود و دیگران را در دنیا و آخرت مشمول رحمت الهی میكند. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید:
۱۲ـ همانا مؤذن مادامی كه اذان میگوید همانند شهیدی است كه در خون خود غوطهور است، اذان آوای بلند توحید است.
۱۳ـ اذان شعاری است كه با نام الله، شروع میشود و با نام الله پایان میپذیرد. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:
۱۴ـ اذانگویان در روز رستاخیز از دیگران به اندازه یك سر و گردن بلندترند.
۱۵ـ صدای اذان كه به هنگام نماز در مواقع مختلف از مأذنه شهرهای اسلامی طنینافكن میشود مانند ندای آزادی و نسیم حیات بخش استقلال و عظمت، گوشهای مسلمانان راستین را نوازش میدهد و صدای اذان بر جان بدخواهان رعشه و اضطراب میافكند.
۱۶ـ اذان یكی از رموز بقای اسلام است. [۳]
۱۷ـ اذان از طریق وحی به پیامبر تعلیم داده شد.
۱۸ـ امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید هنگامی كه جبرئیل اذان را آورد سر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر دامان علی ـ علیه السّلام ـ بود جبرئیل اذان و اقامه را به پیامبر تعلیم داد هنگامی كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ سر خود را برداشت از علی سؤال كرد آیا صدای اذان جبرئیل را شنیدی؟ عرض كرد: آری، پیامبر صلّی الله علیه و آله ـ بار دیگر پرسید آیا آن را به خاطر سپردی؟ گفت: آری، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: بلال را كه صدای رسایی داشت حاضر كن و اذان و اقامه را به او تعلیم بده. علی ـ علیه السّلام ـ بلال را حاضر كرد و اذان و اقامه را به او تعلیم داد. [۴]
۱۹ـ تمسخر اذان، نماز و دیگر شعایر دینی از گناهان بزرگ.
چون تمسخر كنندگان نماز و اذان و یا دیگر شعایر دینی باید طرد شوند و نباید با آنان روابط دوستی برقرار كرد معلوم میشود تمسخر نماز و اذان و دیگر شعایر، از گناهان بزرگ است.
۲۰ـ نماز و اذان از اركان اساسی دین و شعایر مقدس آن است. [۵]
۲۱ـ اعتراف صریح یكی از رجال معروف انگلستان است كه در برابر جمعی از مسیحیان چنین اظهار میداشت تا هنگامی كه نام محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مأذنهها بلند و كعبه پا برجاست و قرآن رهنما و پیشوای مسلمانان است امكان ندارد پایههای سیاست ما در سرزمینهای اسلامی استوار و برقرار گردد.
باطن اذان
بدیهی است همان طور كه باطن اذان و محتویات آن زیبا است باید كاری كرد كه به صورت زیبا و صدای خوب ادا شود نه اینكه حسن باطن به خاطر نامطلوبی ظاهر آن پایمال گردد. [۶]
پيامها: [۷]
۱- از رابطه و دوستى با كسانى كه اذان (وشعائر دينى) را مسخره مىكنند، بپرهيزيد. لا تَتَّخِذُوا ... وَ إِذا نادَيْتُمْ....
۲- نماز، چهره و مظهر دين است. (در آيهى قبل، استهزاى دين مطرح شد و در اين آيه استهزاى نماز، يعنى نماز سيماى دين است) اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً ... وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً
۳- براى نماز، بايد ندا سر داد تا همه جمع شوند. «نادَيْتُمْ» (نماز بايد علنى باشد)
۴- در جامعهى اسلامى، بايد براى نماز، فرياد زد و تبليغ كرد و هيچ كس نبايد مانع آن گردد. «نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ»
۵- شيوهى عاقلان، برخورد منطقى است ولى بىخردان، اهل استهزا هستند.«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ»
___________________________________________________
[۱] - مائده ۵۸
[۲] - نمونه، ج ۴، ص ۴۳۵.
[۳] - نمونه، ج ۴، ص ۴۳۸.
[۴] - نمونه، ج ۴، ص ۴۳۸ ـ ۴۳۹.
[۵] - تفسیر راهنما، ج۴، ص ۴۶۰.
[۶] - تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۴۳۸.
[۷] - تفسير نور(۱۰جلدى)، ج۲، ص:۳۲۴