جايگاه تسبيح
جايگاه تسبيح
تسبيح و تنزيه خدا، ريشه تمام عقايد و تفكرات صحيح اسلامى است :
توحيد، يعنى منزّه دانستن خدا از شريك . (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا يُشْرِكوُنَ)(311)
عدل ، يعنى منزّه دانستن خدا از ظلم . (سُبْحانَ اللّهِ اِنّا كُنّا ظالِمينَ)(312)
نبوت و امامت ، يعنى منزه دانستن خدا از بى هدفى ، بى برنامگى و رهاكردن مردم در درياى هوسها و سليقه ها. (وَ ما قَدَروُا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ اِذْ قالُوا ما اَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَئ )(313) آنها مى گويند خداوند پيامبرى نفرستاده ، در حقيقت خدا را درست نشناخته اند.
معاد، يعنى منزه دانستن خدا از اينكه آفرينش را پوچ و باطل ، و پايان جهان را نابودى قرار دهد. (رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَك )(314)، (اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ اَنَكُمْ اِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ)(315) آيا گمان كرديد ما شما را بيهوده آفريديم و بازگشت شما بسوى ما نيست ؟ آرى خدا از اين كار عبث و بيهوده منزّه است .
تسبيح خدا، نه فقط سرچشمه عقايد اسلامى ، بلكه مايه بسيارى از كمالات روحى و معنوى است :
سبحان اللّه ، سرچشمه رضاست . اگر او را از هر نقصى منزّه بدانيم ، به مقدّرات او رضا مى دهيم و تسليم مشيّت حكيمانه او مى شويم .
سبحان اللّه ، سرچشمه توكل است . كسى كه از هر نيازى بدور و از هر ضعف و عجزى منزّه است ، چرا بر او تكيه و توكل نكنيم . (سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِّىُ)(316)
سبحان اللّه ، مايه عشق به خداست . ذاتى كه از هر عيب و نقص پاك باشد، محبوب انسان است و به او عشق مى ورزد.
سبحان اللّه ، مقدمه حمد و ستايش خداست . ستايش از ذاتى كه هيچ زشتى و ناپسندى در او راه ندارد. لذا در تسبيحات اربعه ، سبحان اللّه مقدم بر الحمدلِلّه آمده است .
سبحان اللّه ، كليد نجات از همه خرافات و بافته هاى بشرى است . (فَسُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمّا يَصِفُونَ)(317)
شايد بخاطر همين جهات است كه در قرآن ، فرمان به تسبيح الهى بيش از اذكار ديگر آمده است . امر به تسبيح 16 مرتبه ، به استغفار 8 مرتبه ، به ذكر خدا 5 مرتبه و به تكبير 2 مرتبه آمده است . آنهم امر به تسبيح در همه حال و زمان ، تا انسان دائماً به خدا توجه داشته و او را همواره از هر عيب و نقصى پاك بداند: (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّك قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ اَطْرافَ النَّهارِ)(318)
هم بهنگام پيروزى و شادكامى خدا را تسبيح كنيد: (اِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَالْفَتْحِ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّك )(319) و هم در اوج گرفتارى و سختى كه تسبيح مايه نجات است : (فَلَوْلا اَنَّه كانَ مِنَ الْمُسَبِّحينَ . لَلَبِثَ فى بَطْنِهِ اِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ)(320) اگر نبود اينكه او (حضرت يونس ) از تسبيح گويان بود، تا روز قيامت در شكم ماهى حبس مى شد.
آرى ، انسان بخاطر محدوديت هاى فراوان هرگز نمى تواند خدا را بشناسد، پس بهتر است كه به ضعف خود اقرار كند و بگويد: تو از اينكه دست فكر و خيال به تو رسد، منزّهى و از آنچه ديگران توصيف كنند برترى . (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا يَقُولُونَ عُلُوّاً كَبيراً)(321) تنها بندگان مخلص خدا هستند كه با راهنمايى و امداد الهى مى توانند خداوند را معرفى كنند. (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا يَصِفُونَ . اِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصينَ)(322)
311-سوره طور، آيه 43.
312-سوره قلم ، آيه 29.
313-سوره انعام ، آيه 91.
314-سوره آل عمران ، آيه 191.
315-سوره مؤ منون ، آيه 115.
316-سوره يونس ، آيه 68.
317-سوره انبيا، آيه 22.
318-سوره طه ، آيه 130.
319-سوره نصر.
320-سوره صافات ، آيات 143 - 144.
321-سوره اسراء، آيه 43.
322-سوره صافّات ، آيات 159 - 160.