حجت‌الاسلام شفتى

حجت‌الاسلام شفتى

71135537516968405045.jpg

اين سيد بزرگوار، پيوسته مراقب بارى تعالى بود و چيزى او را از حالت حضور و مراقبت باز نمى داشت ، گوشه هاى چشم او از كثرت گريه كردن در مقام تهجّد مجروح شده بود.

يكى از نزديكان اين بزرگوار گفته است: با آن مرحوم به يكى از روستاها رفتيم و شب را در راه گذرانديم . سيّد به من فرمود: نمى خوابى ؟ من رفتم كه بخوابم ، چون سيّد گمان كرد كه من خوابيدم، برخاست و مشغول نماز شد، به خدا قسم ديدم بندهاى دوش و اعضايش مى لرزيد به طورى كه كلمات نماز را از شدت حركت فكّين و اعضا مكرّر مى نمود تا آن را صحيح ادا كند.

مرحوم تنكابنى ، درباره فرزند حجت الاسلام شفتى ، مرحوم آقا سيد اسداللّه نيز چنين مى نگارد: هر شب از نصف شب تا صبح ، در جايى خلوت به دعا، مناجات، گريه، عبادت و نماز اشتغال دارد و در گريستن از خوف خداوند متعال ، مانندى براى او نيست .1

1.قصص العلماء: 137، 123.





[ یک شنبه 16 اسفند 1394  ] [ 7:00 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]