فراگیر شدن نماز (2)
فراگیر شدن نماز (2)
قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون... اولئك هم الوا
قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون... اولئك هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون[1]
نماز گزاران خاشع وارد بهشت نمیشوند بلكه آنان وارثان فردوس یعنی بهشت بریناند.
و بالاخره بیان آثار زیانبار رویگردانی از نماز و دچار خشم و غضب خدا شدن و از ساحت رحمتش دور بودن نیز روشی تهدیدی و انذاری است كه باید آن را در مورد برخی از مخاطبان به كار برد.
الاّ أصحاب الیمین فی جنات یتساءلون عن المجرمین ما سلكم فی سقر قالوا لم نك من المصلّین[2]
«اصحاب یمین كه در باغهای بهشتند از مجرمان میپرسند: چه چیز شما را به ذوزخ كرد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.»
آری اگر نمازگزاران در بهشت بریناند، نمازگریزان در قعر جهنّمند.
چنانكه ملاحظه میشود قرآن مجید در بیان رمز و راز نماز و بیان فواید سازنده آن و آثار زیانبار رویگردانی از آن، شیوههای گوناگونی را به كار بسته است ما نیز باید با توجّه به افق فكری مخاطبان روش مناسب با روحیّات و افكار آنان را برگزینیم.
8. ترسیم چهره ای زیبا و جذّاب از نمازگزاران
راه سومی كه قرآن مجید برای ترغیب به نماز برگزیده است، ترسیم چهره ای زیبا و جذّاب از نمازگزاران است تا دیگران با دیدن جلوههای رفتاری آنان در عرصههای مختلف به نماز گرایش نمایند. اگر با این دید به آیاتی كه به گونه ای مسأله نماز در آن مطرح شده، نگاهی مجددّ بیفكنیم; در مییابیم كه قرآن مجید بر این روش بیش از سایر شیوهها تأكید نموده است. شاید آنچه باعث شده قرآن مجید بدین شیوه بها دهد آن است كه قرآن، كتاب تربیت و انسان سازی است. در تربیت و پرورش آن اندازه كه الگوهای عملی و عینی میتوانند كار ساز باشند، صرف ارائه مفاهیم ذهنی و نظری كارآیی ندارد. تحلیل ماهیت نماز و بر شمردن فواید و آثار آن گر چه سازنده است; امّا سازندهتر آن است كه نشان دهیم; این مفاهیم میتواند در وجود انسانها تبلور یابد و عینی و مجسّم شود. معمولاً اذهان عموم مردم به ویژه جوانان چندان حوصله تجلیل و شناخت مفاهیم ذهنی را ندارد; آنان بیشتر به نمونههای عینی و شواهد زنده و گویا توجّه دارند. پس مهمتر از تبیین مفهوم نماز; معرفی نمازگزاران است. این كه یك ماهیت اعتباری همچون نماز قدرت بازدارندگی از بدیها و زشتیها را دارد، نمیتواند به اندازه یك نمازگزار واقعی كه عملاً از زشتیها و بدیها در همه چهرههای آن بیزار است، كارساز باشد. چهرههایی كه آثار نماز را در وجود و رفتار خود بروز و ظهور میدهند، سازنده بودن نماز را عملاً نشان میدهند و در یك آموزش طبیعی و ناخودآگاه به دیگران میآموزند كه نماز میتواند انسانهای كاملی را بپرورد.
در قرآن مجید برای تأكید پیرامون جایگاه نماز این شیوه بیش از سایر شیوهها مورد استفاده قرار گرفته است. این روش نه تنها در مورد نماز، كه در دیكر زمینهها نیز مورد توجّه جدی است. قرآن كریم آن اندازه كه از پیامبران یعنی نمونههای عینی سخن میگوید، به بحث پیرامون مفاهیم و ارزشهای اخلاقی نمیپردازد.
قرآن كریم حتی به هنگام تبیین مفهوم برّ و نیكوكاری، نیكوكاران را كه تجسّم برّ و نیكوكاریاند، معرفی میكند:
لیس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من ءآمن بالله و الیوم الاخر [3]
جالب این است كه قرآن كریم در مورد مسجد یعنی اصلیترین پایگاه اقامه نماز نیز دقیقاً همین شیوه را برگزیده است. در اینباره نیز به طور عمده از سه روش استفاده شده است:
الف) بیان اهمیّت و موقعیت والای مسجد: و أنّ المساجد لله [4]:«مساجد از آن خداست»
فی بیوت اذن الله ترفع و یذكر فیها اسمه [5] « (مساجد) خانههایی (است) كه خداوند اذن به برپایی آن داده و اذن داده تا نام او را در آن ببرند»
ب) فرمان مستقیم به حضور در مسجد: و أقیموا وجوهكم عند كل مسجد [6] «و در هر مسجدی به خداوند روی آورید»
ج) بیان ویژگیهای اخلاقی و رفتاری انسانهای مسجدی: تا دیگران با تأسی به آنان به مسجد گرایش پیدا كنند. مقایسه این سه روش با یكدیگر و دقّت در موارد كاربرد آنها نشان میدهد كه روش اخیر بیشتر مورد توجّه قرار گرفته است. قرآن كریم ابتدا ساحت مقدس مساجد را از ناپاكان و ناصالحان منزّه ساخته میفرماید:
ما كان للمشركین أن یعمروا مساجد الله شاهدین علی أنفسهم بالكفر [7]
«مشركان در حالی كه به كفر خویش گواهی میدهند، حق ندارد مساجد خدا را آباد كنند.»
آنگاه برای متولیّان و گردانندگان مساجد این ویژگیها را بر میشمرد:
انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الاخر و أقام الصلوه و آتی الزكوه و لم یخش الا الله... [8]
«تنها كسانی مساجد خدا را آباد میكنند كه ایمان به خداوند و اسرای دیگر داشته باشند و نماز را بپا دارند و زكات دهند و جز از خدا از دیگری حساب نبرند.»
قرآن كریم بر این پایه، حتی آنگاه كه میخواهد مسجد قبا را بستاید به ستایش از بانیان و نمازگزاران آن میپردازد.
لمسجد أسس علی التقوی من اول یوم احق أن تقوم فیه فیه، رجال یحبون أن یتطهروا و الله یحب المطهرین [9]
«مسجدی كه از آغاز بر پایه تقوا بنا شده، سزاوار است كه در آن حضور یابی، در این مسجد مردانی حضور مییابند كه دوست میدارند پاكیزه باشند و خداوند پاكیزگان را دوست دارد.»
در جایی دیگر عظمت مسجد را مدیون انسانهای كاملی میداند كه در آن حضور مییابند; میفرماید:
فی بیوت أذن الله أن ترفع و یذكر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الآصال رجال لاتلهیهم تجاره و لا بیع عن ذكر الله و أقام الصلوه و ایتهاء الزكوه یخافون یوماً تتقلب فیه القلوب و الابصار [10]
«در خانههایی كه خداوند اذن به برپایی آن داده و اذن داده تا یاد و نام او در آنجا بشود، در بامدادان و شبانگاهان مردانی حضور مییابند و خدای را در آن جا تسبیح میگویند; مردانی كه هیچ تجارت و معامله ای آنان را از یاد خدا و بپا داشتن نماز و پرداخت زكات باز نمیدارد; آنان از روزی كه دلها و دیدگان در آن روز نگران و دلواپس است میترسند»
[1]. مؤمنون (23) 1، 2، 10، 11.
[2]. مدثّر (74) 39 تا 43.
[3]. بقره (2)/ 177.
[4]. جن (72)/ 18.
[5]. نور (24)/ 36 و 37.
[6]. اعراف (7)/ 29.
[7]. توبه (9)/ 17.
[8]. توبه (9)/ 18.
[9]. توبه (9)/ 108.
[10]. نور (24)/ 36 و 37.