پنج نوبت

پنج نوبت

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B23/%D8%AF%D8%B9%D8%A754.jpg
پنج نوبت صبح و ظهر و شام
ديده بان بام برحارم باش
زمزم آتشفشان در جام،
خضر راه سـاقي و خـُم باش
تا همان طاووس آتش پر،
باده مان خون، جام،
طشت زريوسف روزي اگر،
چون ما در كنايات زبان گم باش
سوخت آخر چرخ دوري رنگ
غرق شد آئينه در نيرنگ
آه اي آرامشت چون سنگ
مثل دريا در تلاطم باش
پنج نوبت صبح و ظهر و شام
اشك در سجاده مي كاريم
جامه خون بسته ايم اي دوست
گرية ما را تبسم باش
سفره خالي، چشمها بيدار،
گوشها از گفتگو سرشار
با توأم ناچار اي ديوار!
با خبر از درد مردم باش
عليرضا قزوه





[ دوشنبه 2 فروردین 1395  ] [ 3:07 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]