ننگ است بر شیعیان ما که نماز شب نخوانند

ننگ است بر شیعیان ما که نماز شب نخوانند

31925183348489642348.jpg;

دو رکعت نماز شب، از دنیا و آنچه در دنیاست، ارزشش بیشتر است. برای اینکه نماز مکالمه با خداست. یک جملۀ: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»و اینکه خدا جواب دهد بله، چقدر ارزش دارد. همۀ دنیا هرچه عمر کند، لذتش همین است و خوشا به حال اینها که جداً در همین دنیا لذت‌ها دارند. نماز شب آنها بالاترین لذت برای آنهاست. اگر به راستی یک دفعه موفق نشود نماز شب بخواند، چه گریه‌ها و زاری‌ها و چه صدقه‌ها دارد و حس می‌کند خذلان برایش جلو آمده است. هیچ فراموش نمی‌کنم مرحوم حاج میرزا علی آقای شیرازی یکی از علمای بزرگ اصفهان بود، البته قدرش را نمی‌دانستند. برای اینکه بتواند یکی را بسازد منبر می‌رفت و خیلی بالا بود و بزرگان خیلی به او احترام می‌گذاشتند؛ مخصوصاً استاد بزرگوار ما آقای بروجردی. این به قم آمده بود و همان وقت من در مدرسه حجتیه بودم و آقای مطهری در طبقۀ اول بودند و من در طبقه بالا بودم. این با حاج میرزا علی آقا آشنا بود و وقتی به قم می‌آمد، در حجرۀ ایشان می‌آمد. بالاخره فهمیده بودند که ایشان به قم آمده‌اند، عده‌ای از بزرگان آمده بودند و جلسه گرم شده بود و کم کم نماز شب ایشان دیر شده بود. جلسه تمام شده بود و ناگهان ایشان خوابیده بود و بیدار شده بود و فهمیده بود که حرم اذان می‌گوید. معلوم است که قضای نماز شب را خوانده و نماز صبح را خوانده و نافله و قرآن را خوانده است، اما تلاطم درونی نگذاشته ایشان آرام باشد. نقل کردند کسانی که به دیدن ایشان می‌آمدند، می‌دیدند که مثل زن بچه مرده اشک می‌ریزد. می‌پرسیدند چه خبر است؟! آقای مطهری می‌گفتند دیشب نماز شب ایشان از بین رفته است. کسی به شوخی گفته ما اصلاً نمی‌خوانیم و شما هم یک شب نخوان. ایشان همین جمله را گرفته و مرتب نصیحت کرده که مگر می‌شود نماز شب نخواند؟!

حضرت آیت الله آقای مرعشی به من می‌گفتند در راه کربلا و آقا سید محمد خدمت امام زمان رسیدم. آقا امام زمان تلطف کردند و به من آب دادند و به من لطف کردند و مرا نصیحت کردند. نصیحت این بود که فرمودند: ننگ است بر شیعیان ما که نماز شب نخوانند. جداً پیش امام صادق اگر یک شیعه نماز شب نخواند، ننگ است و خیلی ضرر کرده است. ما خیال می‌کنیم ضرر اینست که کسی ورشکسته شود و یا ضرر اینست که کسی نتواند خودش را اداره کند. ضرر اینست که این انسان بی خدا شود، ولو یک لحظه باشد. یا العیاذبالله راه را گم کند و به جای اینکه با خدا باشد، با شیطان باشد و با دشمن خدا رفاقت کند. معلوم است که خیلی سنگین است که انسان با دشمن خدا یعنی شیطان رفاقت کند و تابع شیطان باشد. آنها که راه را پیدا کرده‌اند، همّ و غم و غصۀ آنها اینگونه چیزهاست؛ یعنی یک لحظه غفلت، یک لحظه بی خدایی است. و معنای: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ» مراتبی دارد و مرتبۀ اولش که این خیرالمخلوقین است، از نظر زندگی بالاترین لذت‌ها را دارد و اهل دل و اهل معرفت در این باره خیلی صحبت کرده‌اند و خلاصۀ صحبت‌های آنها همین است که الان به شما گفتم. شما خیرالمخلوقین هستید، اما شرط دارد و شرطش اینست که خدا را پیدا کرده باشید. شرطش اینست که خدا را گم نکرده باشید. العیاذبالله عوضی نگرفته باشید و به جای خدا شیطان را بگیرید و به جای نماز، کنسرت موسیقی برایتان بالاترین لذت باشد. بدبختی اینجاست که فیلم‌های شهوت انگیز برایش لذت‌بخش باشد. به عبارت دیگر خدا را بدهد و کنسرت موسیقی بگیرد و لذت ببرد. و کسی که خیرالمخلوقین است، گناه برای او از هر زجر و زندانی بالاتر است. می‌رسد به اینجا که پیغمبر اکرم وقتی می‌خواستند به جبهه روند، چند نفر امین که امانت داری آنها بالاتر بود در مدینه برای سرپرستی خانواده‌ها می‌گذاشتند. لذا اینها صبح در خانه‌های جبهه‌رفته‌ها می‌آمدند و می‌گفتند احتیاجات شما چیست. یکی از آنها که خیلی بالا بوده اما خدا نکند یک لحظه خذلان یک دنیا گرفتاری است؛ این آمد در خانه خانواده‌ای و پرسید چه می‌خواهید؟ نمی‌دانم چه شد و آیا تقصیر زن بود یا تقصیر شیطان و یا تقصیر بی‌اهمیتی خودش بود و این دستش را به سینۀ زن گذاشت. ناگهان وحشت عجیبی در این خانم پیدا شد با این جمله «النار، النار»، ‌چه می‌کنی؟ این آتش است. این به خود آمد و نتوانست کار کند و دیوانه وار در کوچه‌ها می‌گفت: «النار، النار» و رفت در بیابان تا اینکه پیامبر اکرم بیاید و دربارۀ او حکم کند. اما این ذکر خانم را فراموش نمی‌کرد.

پیغمبر اکرم آمدند. معلوم است که توبۀ او قبول است و توبۀاو را پذیرفتند. پیغمبر اکرم به دنبال او فرستادند و او آمد و نشست پای منبر پیغمبر. ناگهان متوجه شد که در محضر پیغمبر اکرم است و سرش را پائین انداخت و نمی‌توانست به پیغمبر نگاه کند و خجالت می‌کشد. قرآن می‌فرماید: ای انسان! هرکاری می‌خواهی انجام بده، اما بدان در محضر خدا و در محضر پیغمبر و در محضر ائمۀ طاهرین هستی: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»

هرکاری خواستی بکن، اما بدان در محضر خدا هستی، چه در خلوت و چه در جلوت و در محضر پیغمبر هستی و در محضر امام زمان هستی. حضرت امام بارها به ما نصیحت می‌کردند که همه جا محضر خداست و ادب حضور باید مراعات شود.

این شخص پای منبر نشسته بود و خجالت می‌کشید که سرش را بلند کند. اتفاقاً پیغمبر اکرم سورۀ تکاثر را خواندند. این سوره خیلی داغ است راجع به افرادی که غفلت دارند و راجع به افرادی که جهنمی هستند و خدا را فراموش کرده‌اند. این هم گوش می‌داد و ناگهان در وسط منبر پیغمبر آهی کشید و افتاد. مردم خیال کردند که غش کرده و رفتند و دیدند مرده است. اینها نیروی کنترل کنندۀ عجیبی است و اینها به مقام‌های بالایی می‌رسند. اگر راه را پیدا کند، در سر حد عصمت است. جوان‌ها! خیال نکنید معصوم، یعنی کسی که گناه نکند. حضرت معصومه«سلام‌الله‌علیها» معصوم بود و گناه نمی‌کرد. حضرت زینب«سلام‌الله‌علیها» و حضرت ابوالفضل و مراجع تقلید که مراجع تقلید اگر گناه کنند، خود به خود از مرجعیت می‌افتند. امام جماعت اگر گناه کند یا غیبت کند،‌خود به خود از امامت جماعت می‌افتد. شیعه که در مقابل سنی‌ است و شیعه که می‌گوید چهارده معصوم، معنای آن  این نیست که گناه نمی‌کنند، بلکه معنایش اینست که چهارده معصوم خطا ندارند. توهم و تخیل و جهل ندارند. این معنای عصمت است و ما باید راجع به چهارده معصوم قائل باشیم. والاّ معلوم است این افراد گناه نمی‌کنند. قرآن می‌فرماید هرکه گناه کند دیوانه است. کسی در محضر مقدس خدا به جای اینکه رابطه با خدا داشته باشد، گناه کند، دیوانگی است: « أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»

قرآن می‌فرماید: دیوانه‌ای است که غافل است. علی کل حالٍ این مراتب احسن المخلوقین است و مرتبۀ اول آن در دنیاست و این خلق شده برای اینکه أحسن‌المخلوقین باشد و بهترین زندگی‌ها را در این دنیا داشته باشد و بهترین زندگی‌ها یکی اینکه بیابد خدا را نظیر آدم تشنه که آب بخورد و سیراب شود و بیابد سیراب شدن را. بعد رابطه با خدا و رابطه با آنچه خدا گفته است و بالاخره رابطه با نماز که بهترین چیزهاست.

توصیه های آیت الله مظاهری به جوانان

 





[ دوشنبه 16 فروردین 1395  ] [ 2:20 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]