نماز، برای رفع حوائج و گرفتاری های دنیا و آخرت است
نماز، برای رفع حوائج و گرفتاری های دنیا و آخرت است
قرآن کریم، سعادت و رستگاری ، او در گرو دو رکن اساسی است که یکی از آنها نماز است : «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»[ بقره / 45] در واقع، نماز، انسان را به راه رستگاری هدایت می کند و مانع اثر گذاری جرقّه های انحرافی روی دل او می شود، ... ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ چنانچه گاه دیده می شود انسان نماز می خواند اما گناه هم می کند؛ در روایت پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله در این رابطه می فرمایند: ان شاء لله بالاخره این نماز انسان را نجات می دهد ....
افزون بر این، نماز، برای رفع حوائج و گرفتاری های دنیا و آخرت است؛ در روایات داریم که اگر انسان هنگام گرفتاری شدید، دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز حاجتش را از خداوند بخواهد، پروردگار عالم حاجتش را به او عنایت می فرماید. [مصباج المتهجّد، ص 302]
در آن هنگام، با خداوند نجوا می کند که خدایا! من که چشم داشتم پس چرا اکنون کور هستم؟ خطاب می شود برای اینکه در دنیا نماز نمی خواندی، ما را فراموش کرده بودی؛ هر چه من محبت کردم همه لطف ها و مهربانی ها را پس زدی و اهمیت نمی دادی و اکنون نیز ما تو را فراموش کرده ایم
بنابراین اگر می بینیم که در زندگی هایمان خیلی گرفتاریم؛ به طوری که این گره ها و گرفتاری هایمان در هم پیچیده شده اند،(گرفتاری های عادی که هر کسی به نوعی دچارش است را منظور نیست) مراد گرفتاری های پیچیده ای که به هیچ نحو باز نمی شود، بن بست هایی که خیلی از ما دچارش شده ایم و به خدا شکایتش را می کنیم، اگر از این بن بست ها در زندگی هایمان دیدیم می تواند یکی از سرنخ های اساسی و ریشه ای اش این باشد که به نمازمان اهمیت نمی دهیم؛ به اوّل وقت آن توجه نمی کنیم، همه چیز فدای نمازهایمان می شود، نمازهای جماعت را وقتی نگاه می کنیم خلوت هستند، به این موارد توجه نمی کنیم... در آیات قرآن نیز به طرق مختلف به این مهم پرداخته شده است؛
فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ، الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ [ماعون / 5-4]
«و َمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»[ طه / 124]
در این آیه بیان شده کسی که اعراض داشته باشد، نمی گوید نماز نخواند بلکه می گوید کسی که بد نماز می خواند، یا اوّل وقت نمی خواند، به نماز اهمیّت لازم را نمی دهد و ...، دچار یک زندگی ناخوش و توأم با گرفتاری ها و نگرانی های پی در پی می شود که حاصل آن دلهره، اضطراب خاطر و پریشانی دائمی است.
چنین انسانی در قیامت کور وارد صف محشر می شود و بی کس و بی پناه است. در آن هنگام، با خداوند نجوا می کند که خدایا! من که چشم داشتم پس چرا اکنون کور هستم؟ خطاب می شود برای اینکه در دنیا نماز نمی خواندی، ما را فراموش کرده بودی؛ هر چه من محبت کردم همه لطف ها و مهربانی ها را پس زدی و اهمیت نمی دادی و اکنون نیز ما تو را فراموش کرده ایم؛ «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصیراً، قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى »[ طه / 126- 125]
باور داشته باشیم که اهمیّت دادن واقعی به نماز، دنیا و آخرت آدمی را اصلاح خواهد کرد. نماز می تواند معیشت بد را مبدّل به معیشت خوش و زندگی تلخ را مبدّل به زندگی شیرین کند؛ چنانچه در روایات می خوانیم اگر کسی نماز خوب بخواند و اگر نماز او مقبول باشد، قطعاً بعد از چنین نمازی یک دعای مستجاب دارد.[ الامالی المفید، ص 118: «مَنْ أَدَّى فَرِیضَةً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَة»]
وقتی روی گردانی و کم توجهی به دستورات خدا و نماز چنین شرایطی را برای انسان دارد، حساب ترک نماز که جای خودش خواهد بود؛ چنانچه مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی، روایتی را نقل می کند که شخصی خدمت امام صادق «سلام الله علیه» آمد و گفت: یابن رسول الله! گناهان کبیره را بشمارید. آن حضرت فرمودند: گناهان کبیره که اکبر همه گناهان است، هفت گناه است: اوّل:کُفر؛ دوّم: قتل نفس و آدم کشی؛ سوّم: عاق پدر و مادر ؛ چهارم: رباخوری؛ پنجم: خوردن مال بچه یتیم؛ ششم: فرار از جنگ؛ هفتم: تَعَرّب بعدالهجرة، یعنی جایی برود که نتواند دینش را حفظ کند.
زراره که از شاگردان امام صادق(علیه السلام) و از بزرگان است، تعجب کرد و گفت: یابن رسول الله! گناه نماز نخواندن بالاتر است یا خوردن مال بچه یتیم؟ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: کسی که نماز نخواند، گناهش بالاتر از این است که مال بچه یتیم را بخورد. گفت: یابن رسول الله! چرا در این هفت مورد، ترک نماز را نشمردید؟ فرمودند: اوّل چیزی که شمردم چه بود؟ گفت: کفر، فرمودند: کسی که نماز نخواند کافر است.[ الکافی، ج 2، ص 278] (این کفر، کفر اعتقادی و لفظی نیست؛ بلکه کفر عملی است. لذا در روایات فراوانی آمده است که: «مَنْ تَرَكَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ كَفَرَ»[ عوالی اللئالی، ج 2، ص 224]
در روایتی دیگر داریم که مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت و گفت فلان گناه کبیره را مرتکب شدم ...
پس از اتمام سخن امام صادق (علیه السلام) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر الزمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟
فرمودند: به این دلیل که غالباً نمازهایشان قضا است. (طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج ١٩-ص ۴۶۱و۴۶۲)