مرد مهاجر

مرد مهاجر

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/%D8%AC%D8%A7%20%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%20033.jpeg

برخاست و مرد مشرك با ديدن او دانست كه جاى وى را شناخته و آنى گريخت. مرد مهاجر كه مرد انصارى را در آن حال ديد گفت:(سبحان اللّه! چرا در هنگام تير اندازى اوّل مرا بيـدار ننمـودى؟) گفت: (به قرائت سوره اى مشغول بودم و دوست نداشتم كه پيش از پايان سوره قرائت خودرا قطع كنم. به خدا سوگند! از بيم خالى گذاشتن مرزى كه رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ مرا فرموده است آن را حفظ كنم تو را بيدار كردم وگرنه هر چند جان بر سر اين كار مى نهادم تا پايان سوره آن را قطع نمى كردم!)(1).توضيح: (اين جنگ ميان اسلام به رهبرى رسول خدا(ص) و حكومت وقت ايران بوده و لشكر اسلام فاصله زيادى با مرزهاى دشمن داشته كه احتمال خطر بسيار ضعيف بوده است همچنين رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ دو نفر را به عنوان نگهبان گماشته بودند. از اين رو خواندن نماز در حين نگهبانى با توجه به مطالب فوق منافاتى نداشته بلكه بهتر آن است كه در صورت عدم احتمال خطر به عبادت خدا بپردازد).

(1)كتاب پاداشها و كيفرها.





[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 6:11 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]