تفاوتی معنادار برای تارک نماز
تفاوتی معنادار برای تارک نماز
نماز نه تنها در دنیا به تثبیت عقاید کمک میکند، اثر تثبیتی نماز بر عقاید موجب استواری آنها در هنگام شداید و جلوگیری از تزلزل اعتقادی در فشارهای زندگی دنیوی و اخروی نیز میشود،[1] هر مسافرتی توشهای ویژه خود میطلبد؛[2] نماز توشه سیر اخروی، سلوک معنوی و سفر إلی الله است.[3]
همانگونه که ادای نماز، تأثیرات مثبت اعتقادی را به همراه دارد، ترک نماز نیز مقدمات دوری از خداوند و اولیای الهی را به دنبال میآورد.[4] به جای آوردن نماز، از مهمترین شاخصهای رفتاری مؤمن به شمار میرود؛[5] بنابراین تارک نماز تفاوت عملی خود با کافر را از میان برداشته است،[6] وجود ریشههایی از کفر نظری، زمینه ارتکاب این گناه بزرگ را فراهم میآورد.
این نکته در روایتی از امام صادق(ع) به خوبی بیان شده است، از ایشان سؤال شد که چرا به زناکار، کافر نمیگویند؛ اما تارک نماز را کافر میشمارند، حضرت(ع) در جواب فرمودند: زیرا کسی که مرتکب زنا یا گناه مشابه دیگری میشود، آن گناه را به علت غلبه شهوت انجام میدهد، ولی تارک نماز، نماز را ترک نمیکند مگر به علت کوچک شمردن و بیاهمیتی به نماز، زناکار اگر به زنا روی میآورد به علت لذتی است که از او میبرد، او قصد لذت بردن را دارد؛ ولی کسی که تارک نماز باشد قصد لذت را ندارد، در نتیجه علت کار آن چیزی جز کوچک شمردن نماز و خدا نیست و کوچک شمردن خدا و نماز موجب کفر انسان است![7]
بدین ترتیب میتوان گفت کسی که نماز نمیخواند اعتقاداتش نسبت به خدا از زناکار سستتر است، زناکار ممکن است به خدا اعتقاد داشته باشد؛ اما غلبه شهوت مانع عمل به دستور خدا شود؛ ولی تارک نماز چنان بیایمان یا مبتلا به ضعف ایمان است که حتی بدون اینکه چنین مانعی در پیش داشته باشد، دستور خدا را زیر پا مینهد، بنابراین، ترک نماز شاخصی برای وجود بیماریهای اعتقادی و نشاندهنده نیاز تارک نماز به درمان شناختی است؛ زیرا در میان بیماریهای روحی و امراض نفسانی، کمتر مرضی همچون ترک نماز اثرگذاری منفی در سعادت انسان دارد.[8] توجه به عواقب ترک نماز در دنیا و آخرت و اثرات جبران ناپذیری که بر جسم و روح انسان میگذارد،[9] نقش بسزایی در درمان این بیماری مهلک دارد.
تأثیر نماز و مناسک یومیه بر تحکیم باورها در مشاهدات و مطالعات میدانی نیز تأیید شده است، کلیوفرد گیرتز، جامعهشناسی معاصر است که به سبب مطالعه فراوان و زمانبر درباره اسلام، در میان جامعهشناسان به شهرت رسیده است، او بعد از مطالعات و مشاهدات فراوانی که درباره اسلام انجام داد به این نتیجه رسید که مناسک باورها را تقویت میکند. گیرتز اسلام را در غربیترین نقطه اروپا یعنی مراکش و نیز در شرقی ترین نقطه آسیا یعنی جزایر مالی و جاوه مالزی مطالعه کرد و مدتها برای مشاهد دقیق در بین مردم زندگی کرد و نهایتاً به این دسته بندی رسید که:
«مکانیسم ایجاد کننده ایمان، مناسک است، باور دینی در جریان مناسک ایجاد میشود. ... مناسک هم مفهوم کلی دینی را صورتبندی میکند و هم تکلیف مرجعیتی را مشخص میکند که پذیرش و حتی الزام به پذیرش این مفهوم دینی را توجیه میکند»[10]، بدین ترتیب مناسک دینی نقشی بسزا در تقویت ایمان و باور دینی دارد و پشتوانه مناسبی برای پذیرش باورهای دینی است.
پی نوشت ها:
[1]. امام صادق(ع): «ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاهو یلقّنه شهاده ان الا اله الا الله و ان محمدا رسول الله فی تلک الحاله العظیمه»؛ فرشته مرگ، شیطان را از کسی که بر نماز محافظت داشته، میراند و او در آن شرایط سخت و دشوار به نمازگزار شهادت بر توحید و نبوّت را تلقین و تفهیم میکند.(شیخ صدوق، من لایحضرهالفقیه، ج ۱، ص ۱۷۹)
[2]. امام باقر(ع) فرمودند: قَامَ أَبُوذَرٍّ عِنْدَ الْکَعْبَةِ فَقَالَ أَنَا جُنْدَبُ بْنُ سَکَنٍ فَاکْتَنَفَهُ النَّاسُ فَقَالَ «"لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ أَرَادَ سَفَراً لَاتَّخَذَ فِیهِ مِنَ الزَّادِ مَا یُصْلِحُهُ فَسَفَرُ یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَمَا تُرِیدُونَ فِیهِ مَا یُصْلِحُکُمْ؟!»، فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ أَرْشِدْنَا فَقَالَ «صُمْ یَوْماً شَدِیدَ الْحَرِّ لِلنُّشُورِ وَ حُجَّ حَجَّةً لِعَظَائِمِ الْأُمُورِ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ فِی سَوَادِ اللَّیْلِ لِوَحْشَةِ الْقُبُور»؛ اباذر در مقابل خانه کعبه به پا ایستاد و گفت: مردم من جندب بن سکن هستم، اطرافش را گرفتند، گفت: اگر شما سفرى در پیش داشته باشید هر چه زاد و توشه لازم باشد تهیه میکنید، براى سفر قیامت نمیخواهید زاد و توشه بردارید، یک نفر از میان جمعیت گفت: ما را راهنمایى کن. گفت: روز گرم روزه بدار براى روز قیامت و حج انجام ده براى کارهاى مهم و دو رکعت نماز در دل شب بخوان براى وحشت قبر.(مجلسى، بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۴۴)
[3]. پیامبر(ص): «الصلاة... زَادُ الْمُؤْمِنِ مِنَ الدُّنْیَا لِلْآخِرَة»؛ هر کس نماز را عمداً ترک کند از ذمّه خدا و رسول و امانشان بیزارى جسته است.(حسین بن محمد تقى، نورى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۳، ص۷۷)
[4]. رسول خدا(ص): «مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ»؛ هر کس نماز را عمداً ترک کند از پیمان و امان خدا و رسول و بیزارى جسته است.(شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۵۶۴)
[5]. رسول خدا(ص): «خَیرُ الدُّنیا وَالآخِرَةِ فِی الصَّلاةِ و بِها یَتَبَیَّنُ الکافِرُ مِنَ المُؤمِنِ وَ المُخلِصُ مِنَ المُنافِقِ»؛ خیر دنیا وآخرت در نماز است. بهسبب این است که مؤمن از کافر و مخلص از منافق شناخته میشود.(تاج الدین، جامع الأخبار، ص ۷۳)
[6]. رسول خدا(ص): «مَا بَیْنَ الْکُفْرِ وَ الْإِیمَانِ إِلَّا تَرْکُ الصَّلَاةِ»؛ فاصلهای بین کفر و بندگى، جز ترک نماز نیست(شیخ صدوق، ثواب الأعمال وعقاب الأعمال، ص ۲۳۱).
[7]. عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ وَ سُئِلَ مَا بَالُ الزَّانِی لَا تُسَمِّیهِ کَافِراً وَ تَارِکُ الصَّلَاةِ قَدْ تُسَمِّیهِ کَافِراً وَ مَا الْحُجَّةُ فِی ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ الزَّانِیَ وَ مَا أَشْبَهَهُ إِنَّمَا یَفْعَلُ ذَلِکَ لِمَکَانِ الشَّهْوَةِ وَ إِنَّهَا تَغْلِبُهُ وَ تَارِکُ الصَّلَاةِ لَا یَتْرُکُهَا إِلَّا اسْتِخْفَافاً بِهَا وَ ذَلِکَ أَنَّکَ لَا تَجِدُ الزَّانِیَ یَأْتِی الْمَرْأَةَ إِلَّا وَ هُوَ مُسْتَلِذٌّ لِإِتْیَانِهِ إِیَّاهَا قَاصِداً إِلَیْهَا وَ کُلُّ مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ قَاصِداً إِلَیْهَا فَلَیْسَ یَکُونُ قَصْدُهُ لِتَرْکِهَا اللَّذَّةَ فَإِذَا انْتَفَتِ اللَّذَّةُ وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَ إِذَا وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَقَعَ الْکُفْرُ.(شیخ کلینى، الکافی، ج۲، ص ۳۸۶)
[8]. چنانچه در روایت آمده باطل کننده دیگر اعمال انسان است: «عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِj عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلّ «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»، قَالَ: تَرْکُ الصَّلَاةِ الَّذِی أَقَرَّ بِهِ. قُلْتُ: فَمَا مَوْضِعُ تَرْکِ الْعَمَلِ حِینَ یَدَعُهُ أَجْمَعَ. قَالَ: مِنْهُ الَّذِی یَدَعُ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً لَا مِنْ سُکْرٍ وَ لَا مِنْ عِلَّةٍ»؛ عبید بن زراره میگوید: در مورد آیه «کسی که بعد از ایمان کافر شود عملش نابود میشود»، از امام صادق(ع) سؤال کردم منظور چیست؟ حضرت(ع) فرمودند: ترک نمازی که با اسلام به وجوب آن اقرار کرده است. گفتم: پس تکلیف کسی که همه واجبات را ترک کند چه میشود؟ حضرت فرمود: کسی هم که بدون علت و بدون اینکه مست باشد، نماز را عمدا ترک میکند، از همین قبیل است (گویا همه اعمال واجب را ترک کرده است). (المحاسن، ج۱، ص ۷۹۰)
[9]. حضرت فاطمه(س) از پدر بزرگوارشان پرسیدند: ای پدر جان! سزای مردان و زنانی که نماز را سبک بشمارند، چیست؟ پیامبر(ص) فرمودند: ای فاطمه(س)، هر کس ـ چه مرد و چه زن ـ نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده مصیبت گرفتار میکند: شش گرفتاری در سرای دنیا، و سه گرفتاری هنگام مرگ، و سه گرفتاری در قبرش، و سه گرفتاری در قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر.
مصیبتهایی که در دنیا بدان مبتلا میشود: ۱. خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمیدارد؛ ۲. خداوند، خیر و برکت را از روزیاش برمیدارد؛ ۳. خداوند عزّوجلّ نشانه صالحان را از چهره او محو میفرماید؛ ۴. در برابر اعمالی که انجام داده پاداش داده نمیشود؛ ۵. دعای او به سوی آسمان بالا نمیرود و مستجاب نمیشود؛ ۶. هیچ بهرهای در دعای بندگان شایسته خدا نداشته و مشمول دعای آنان نخواهد بود.
و مصائبی که هنگام مرگ به او میرسد: ۱. با حالت خواری و زبونی جان میدهد؛ ۲. گرسنه میمیرد؛ ۳. تشنه جان میسپارد، به گونهای که اگر آب تمام رودخانههای دنیا را به او بدهند، سیراب نگشته و تشنگیاش برطرف نخواهد شد.
مصیبتهایی که در قبرش بدان گرفتار میشود: ۱. خداوند فرشتهای را بر او میگمارد تا او را در قبر نگران و پریشان کرده و از جایش برکند؛ ۲. خداوند گور را بر او تنگ میگرداند؛ ۳. قبرش تاریک میشود.
مصائبی که در روز قیامت، هنگام بیرون آمدن از قبر، بدان مبتلا میشود: ۱. خداوند فرشتهای را بر او میگمارد تا در حالی که مردم به او مینگرند، او را به رو بر زمین بکشد؛ ۲. سخت از او حساب میکشند؛ ۳. خداوند هرگز نظر رحمت به او نکرده، از بدیها پاکیزهاش نمیگرداند، و برای او عذاب دردناکی خواهد بود.(مجلسی، بحارالأنوار، ج۸۰، ص۲۲)
[10]. ملکم همیلتون، جامعهشناسی دین، ص۲۷۰.