اقامه نماز باران
اقامه نماز باران
در ايامي که امام رضا(ع) در خراسان به سر ميبرد مدتي قحط سالي شده و باران نيامد و خشک سالي پديدار گشت. عدهاي از منافقان و حاشيهنشينان مجلس مأمون از اين حادثه سوء استفاده کرده و شايع نمودند که چونکه مأمون علي بن موسي(ع) را وليعهد خود گردانيده است و اين امر را خداوند دوست ندارد به همين جهت باران قطع شده و برکات الهي نازل نميشود.
مأمون در روز جمعهاي از امام تقاضا کرد که براي نزول باران و رحمت الهي دعا کند امّا امام رضا(ع) فرمود: روز دوشنبه براي اقامه نماز استسقاء بيرون خواهم آمد زيرا جدم رسول اللّه(ص) را به همراه اميرمؤمنان علي(ع) در عالم رؤيا زيارت کردم و پيامبر به من فرمود: پسرم! تا روز دوشنبه صبرکن و سپس در آن روز به صحرا برو و از درگاه خداوند متعال طلب باران نما! خداوند باران رحمت خود را ميفرستد و مردم به عظمت و عزت تو در پيشگاه خداوند پي ميبرند و به بزرگي مقامت واقف ميگردند.
روز دوشنبه فرا رسيد مردم از خانهها بيرون آمدند، امام رضا(ع) به صحرا رفت و مردم نيز گرد آمدند و چشم به حرکات و سکنات آن حضرت دوختند امام دو رکعت نماز استسقاء را اقامه کرده و آنگاه بالاي منبر رفت و در خطبه بعد از حمد و ثناي الهي فرمود: الهم يا رب انت عظّمت حقّنا اهل البيت فتوسلوا بنا کما امرت و اهلوا فضلک و رحمتک و توقعوا احسانک و نعمتک فاسقهم سقياً نافعاً عاما غير رايث و لاضائر وليکن ابتداء مطرهم بعد انصرافهم من مشهد هم هذا الي منازلهم و مقارهم؛ خدايا! اي پروردگار من! تو حق ما اهل بيت را بزرگ شمردهاي اين مردم به ما متوسل شدهاند همچنان که خودت فرمودهاي و به فضل و رحمت تو اميدوارند و چشم انتظار احسان و لطف تواند اينها را از باران سودمند و فراوان و بيضرر و زيان خود سيراب گردان و اين باران را پس از بازگشت آنان به خانههايشان نازل فرما!
يکي از حاضرين در آن اجتماع ميگويد: به خدا سوگند همان لحظه حرکت ابرها در هوا شروع شد و رعد و برق پديد آمد، مردم به جنب و جوش افتادند که تا باران نيامده به خانههاي خود برگردند.
حضرت علي بن موسي الرضا(ع) به آنان فرمود: آرام باشيد! اين ابر براي اين منطقه نخواهد باريد براي فلان ناحيه ميرود، آن ابر رفت و ابر ديگري به همراه رعد و برق آمد، مردم دوباره خواستند حرکت کنند، امام فرمود: اين ابر نيز به فلان قسمت خواهد رفت، در حدود ده ابر به همين ترتيب آمد و از فضاي منطقه عبور کرد و هر بار امام (ع) فرمود: اين ابر براي شما نيست. يازدهمين ابر از راه رسيد. امام رضا(ع) فرمود: اين ابر را خداوند متعال براي شما فرستاده است، در برابر فضل و کرم خداوند، شکر کرده و به سوي منازل خويش بازگرديد تا شما به خانه نرسيدهايد باران نخواهد باريد. آنگاه امام رضا(ع) از فراز منبر پائين آمده و مردم نيز به خانه هايشان رفتند، در همين هنگام بود که باران شديدي نازل شده و تمام حوضها، گودالها و نهرها را پر کرد و مردم با خوشحالي تمام ميگفتند: کرامتها و الطاف الهي بر فرزند رسول گرامي اسلام(ص) مبارک باد.
بعد از نزول باران و سيراب شدن زمين از برکات الهي و خوشحالي مردم، حضرت رضا(ع) به ميان جمعيت آمده و آنان را موعظه کرده و به شکرگزاري از نعمتهاي الهي به درگاه پروردگار منان دعوت نمود.(1)
اينجاست که از ته دل و عمق جان خطاب به اهل بيت (ع) عرضه ميداريم: ارادة الرّب في مقادير اموره تهبط اليکم و تصدر من بيوتکم؛(2) اراده و مشيت پروردگار عالم در تدبير امور جهان به سوي شما ميآيد و از خانه هاي شما به ديگر جاها ميرسد.
1. عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 165.
2. الکافي، ج 4، ص 577.