تشرف محمد بن ابي الرّوّاد و ابن جعفر دهّان

تشرف محمد بن ابي الرّوّاد و ابن جعفر دهّان

تبیان زنجان

روزي در ماه رجب با محمد بن جعفر دهّان به طرف مسجد سهله مي رفتيم. او به من گفت: مرا به مسجد صعصعه ببر.

به سمت آن مسجد حرکت کرديم. در آنجا در حال نماز'>نماز خواندن ديدم مرد شتر سواري از راه رسيد. از شتر خود پياده شد و در زير سايه اي زانوي آن را عقال کرد (زانويش را بست) آن گاه داخل مسجد شد و دو رکعت نماز'>نماز خواند و آن دو رکعت را طول داد بعد هم دست هاي خود را بلند کرد و گفت: اللهم يا ذالمنن السابغه... (1) تا آخر دعا آن گاه برخاست و نزد شتر خود رفت و بر آن سوار شد.

محمد بن جعفر دهّان به من گفت: برنمي خيزي برويم و از اين مرد سؤال کنيم ايشان کيست؟

قبول کردم. برخاستيم و به نزد او رفتيم و گفتيم: تو را به خداوند قسم مي دهيم به ما بگو کيستي؟

فرمود: شما را به خداوند قسم مي دهم! فکر مي کنيد من که باشم؟

ابن جعفر دهّان گفت: فکر کردم خضر عليه السلام هستيد.

آن شخص به من فرمود: تو هم چنين تصوري داشتي؟

عرض کردم: من هم فکر کردم خضر عليه السلام هستيد.

فرمود: و الله من کسي هستم که خضر عليه السلام محتاج ديدن او است، برگرديد که منم امام زمان شما. (2)

منبع مقاله :

يوسفي، محمد، (1390)، ملاقات با امام زمان عليه السلام در کربلا، قم، خورشيد هدايت، چاپ دوم

راسخون


پي نوشت ها :

1. اين دعا در کتب ادعيه در اعمال ماه رجب و اعمال مسجد صعصعه معروف است.

2. کمال الدين، ج 2، ص 60، س 28 و عبقري الحسان، ج 1، ص 120.





[ یک شنبه 26 اردیبهشت 1395  ] [ 5:59 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]