نماز، ذکر الله اکبر
نماز، ذکر الله اکبر
راه دست یابی به خلافت ربوبی و پروردگاری انسان، تنها صراط مستقیم عبودیتی است که در قالب اسلام و شرایع آن تعریف شده (آل عمران، آیات ۱۹ و ۸۵؛ شوری، آیه ۱۳) و پس از نزول قرآن تنها در اسلام و ولایت محمدی و علوی علیهما السلام بیان شده است.(مائده، آیه ۳ و آیات دیگر)
خداوند البته عبودیت را شرط وصول به تقوای الهی دانسته (بقره، آیات ۲۱ و ۱۷۹ و ۱۸۳؛ انعام، آیه ۱۵۳) و تقوای الهی را عامل رسیدن به یقین و علم شهودی و حضوری نسبت به کائنات قرار داده است.(حجر، آیه ۹۹؛ تکاثر، آیات ۵ و ۷) شکی نیست که بدون علم و دانایی به کائنات و دانستن حقایق هستی نمی توان از نیازها و خواسته های موجودات و آفریده ها آگاه شد و بدون توانایی و قدرت تصرف نمی تواند به آنان را تربیت کرده و در مقام مظهریت پروردگاری آنان را به کمال بایسته و شایسته آنان رساند. پس عبودیت شرط اصلی رسیدن به ربوبیت و خلافت الهی است؛ زیرا اگر متاله و خدایی نشود نمی تواند نسبت به حقایق دانایی و توانایی یابد و به خواسته ها و پرسش های به ویژه نهان و سر و اخفای آنان آگاهی و اطلاع یابد و بر اساس غیب و حکمت آفرینش آنان را پرورش دهد.
از میان اعمال عبادی که انسان را به مقصد عبودیت و تقوای الهی و یقین می رساند، نماز و روزه است که در آیات قرآنی به آن توجه داده شده است.
خداوند بارها در قرآن بر نماز و ارزش و اهمیت آن تاکید کرده و عملی در حد و اندازه آن ندانسته است. نماز را ستون و عمود دین دانسته است و بر اقامه و برپایی آن فرمان داده است. شکی نیست که نماز بر اساس آموزه های قرآنی خواندنی نیست، بلکه اقامه و برپاکردنی است. اگر بخواهیم چادر و خیمه ای را برپا کنیم باید اقدام عملی کنیم. نماز به عنوان ستون دین اسلام باید در وسط چادر دین برپا شود تا چادر دین را بر پا نگه دارد. از این روست که در روایات آمده که نماز مرز کفر و ایمان است و اگر قبول شود دیگر اعمال قبول خواهد شد؛ زیرا ستون دین است و بقیه دین به آن وابسته است. هم چنین بهتر است که گروهی اقامه شود تا در جامعه تاثیرگذار باشد.
اصولا آن چه مهم و اساسی است، یادکرد و ذکر دایمی خداست؛ چرا که بنده هماره باید هدف و مقصد و مقصود را در برابر داشته باشد و اجازه ندهد که نسیان و غفلت او را از هدف دور دارد. از همین روست که ذکر الله و یاد دایم خداوند باید اصل برای عبودیت قرار گیرد و شکی نیست که نماز به عنوان یک ذکر الله در کنار قرآن است و نماز و قرآن را ذکر الله تام و کامل دانسته اند. پس می توان گفت این عمل عبادی به عنوان ذکر الله است که انسان را هماره متوجه مقصد و مقصود می کند و تحقق بخش مفهوم واقعی و حقیقی عبودیت و عبادت می شود.
خداوند در آیات ۲۲ و ۲۳ سوره معارج می فرماید: إِنَّ الانْسانَ خُلِقَ هَلوعًا إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزوعًا وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنوعًا إِلاَّ الْمُصَلّینَ الَّذِینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دَائِمونَ؛ به یقین، انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده است؛ هنگامى که بدى به او رسد، بى تابى مى کند و هنگامى که خوبى به او رسد، مانع دیگران مى شود (و بخل مى ورزد)، مگر نماز گزاران، آنها که نمازها را پیوسته به جا مى آورند.
بر اساس این آیات نماز کارکردهایی چندی دارد که از جمله آن ها صبر و سخاوت است. سپس به این نکته توجه می دهد که اینان در نمازشان دایمی هستند. دایم در نماز بودن جز به انجام نماز در اوقات پنج گانه شدنی نیست؛ زیرا حالات آن در نماز بعدی ادامه می یابد؛ چنان که در روایتی از پیامبر(ص) آمده است.(تهذیب الأحکام، ج ۲، ص ۲۳۷، ح ۹۳۸)
خداوند نماز را عامل حفظ انسان از زشتی ها و منکرات دانسته و به عنوان عامل تقویت تقوای معرفی می کند. خداوند در آیه ۴۵ سوره عنکبوت می فرماید: أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعونَ؛ نماز را بر پا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز مى دارد و قطعا یاد خدا، بزرگ تر است و خداوند آنچه را انجام مى دهید مى داند.
پس خداوند نماز را به عنوان ذکر الله و عامل دوری از فحشاء و منکرات و کسب تقوای الهی معرفی می کند. البته چنان که گفته شد مراد خواندن نماز نیست ، بلکه اقامه نماز و برپایی آن است. پس اگر می خواهیم بدانیم نماز را برپا کرده ایم یا نه؟ باید به آثار آن توجه کنیم؛ زیرا خداوند لازمه اقامه نماز را دور کردن از فحشاء و منکر می داند؛ پس اگر نمازی چنین لازم و اثری نداشته باشد، باید در اقامه نماز خودمان شک کنیم.
امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ، فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَـعَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَـعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ؛ کسى که دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه؟ باید ببیند آیا نمازش او را از زشتى ها و ناپاکى ها، دور کرده است یا خیر؟ به همان اندازه که دور کرده، قبول شده است.( بحار الأنوار، ج ۸۲ ، ص ۱۹۸)
البته انسان های خاشع هستند که برای اقامه نماز سخت و سنگین نیست، در حالی که برای دیگران باری سنگین است که نمی توانند آن را بر قلب و جانشان تحمل کنند. از این روست که خداوند می فرماید: وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَهِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ؛ با صبر و نماز استعانت بجویید و به راستی که نماز جز بر خاشعین بزرگ و سنگین است.(بقره، آیه ۴۵)
قلبی که به خشوع در برابر خداوند برسد، به طور طبیعی تحت مدیریت و مهار عقل و دین قرار گرفته است، ولی اگر در چنین حالتی نباشد اهل تذلل و عبودیت نیست و مهارش در دست هواهای نفسانی است که او را به بی تقوایی سوق می دهد.
نماز به عنوان ذکر الله اکبر است؛ زیرا اگر در اوقات پنج گانه اش برپا شود آثار نماز تا وقت دیگر باقی و برقرار است. در این باره پیامبر(ص) با تمثیل زیبایی می فرماید: لَو کانَ عَلى بابِ دارِ اَحَدِکُمْ نَهْرٌ، فَاغْتَسَلَ فى کُلِّ یَوْمٍ مِنْهُ خَمْسَ مَرّاتٍ، اَ کانَ یَبْقى فى جَسَدِهِ مِنَ الدَّرَنِ شَىْ ءٌ؟ قُلنا: لا. قالَ: فَاِنَّ مَثَلَ الصَّلاهِ کَمَثَلِ النَّهْرِ الْجارى، کُلَّما صُلِّىَ صَلاهٌ، کَفَّرَتْ ما بَیْنَهُما مِنَ الذُّنوبِ؛ اگر بر درِ خانه یکى از شما، جویى بود و هر روز پنج بار خود را در آن مى شست، آیا در بدن وى چرکى باقى مى ماند؟ گفتیم: نه. فرمودند: پس به راستى، نماز، مانند همان جوى روان است که هرگاه به جا آورده شود، گناهان میان دو نماز را پاک مى کند.(تهذیب الأحکام، ج ۲، ص ۲۳۷، ح ۹۳۸)
آن حضرت (ص) هم چنین می فرماید: اِذا قامَ الْعَبْدُ اِلى صَلاتِهِ وَ کانَ هَواهُ وَقَلْبُهُ اِلَى اللَّهِ انْصَرَفَ کَیَوْمٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ؛ هرگاه بنده به نماز بایستد و گرایش و دلش به سوى خدا باشد، از نماز فارغ مىشود همانند روزى که از مادر زاده شد.( جامع السعادات، ج ۳، ص ۲۷۵)
از همین روست که در روایات بر اقامه آن در اوقات آن تاکید شده است. به عنوان نمونه پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: اَحَبُّ الاَعْمالِ اِلَى اللّهِ الصَّلاهُ لِوَقْتِها، ثُمَّ بِرُّ الْوالِدَیْنِ، ثُمَّ الْجَهادُ فى سَبیلِ اللّهِ؛ دوست داشتنى ترین کارها نزد خداوند: نماز اوّل وقت، سپس نیکى به پدر و مادر و سپس جهاد در راه خداست.( نهج الفصاحه، ح ۷۰)
در جایی دیگر نیز می فرماید: اَوَّلُ الْوَقْتِ رِضْوانُ اللَّهِ وَ وَسَطُ الْوَقْتِ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ آخِرُ الْوَقْتِ عَفْوُ اللَّهِ؛ نماز اول وقت مایه خشنودى خداوند، میان وقت دربردارنده رحمت خداوند و پایان وقت، موجب عفو خداوند است.(سنن الدارقطنى، ج ۱، ص ۲۵۹)
امام صادق علیه السلام نسبت به سستی در نماز می فرماید: اِذا قامَ الْعَبْدُ فِى الصَّلاهِ مَخَفَّفَ صَلاتَهُ، قالَ اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى لِمَلائِکَتِهِ: اَ ما تَرَوْنَ اِلى عَبْدى کَانَّهُ یَرى اَنَّ قَضاءَ حَوائِجِهِ بِیَدِ غَیْرى؟ اَ ما یَعْلَمُ اَنَّ قَضاءَ حَوائِجِهِ بِیَدى؟ ؛ هرگاه بنده اى به نماز بایستد و آن را سبُک به جا آورد، خداوند به فرشتگانش مى گوید: به بنده ام نمى نگرید؟ گویا برآوردن حاجت هایش را به دست کسى جز من مى داند؟ آیا او نمى داند تأمین نیازهایش به دست من است؟( کافى، ج ۳، ص ۲۶۹، ح ۱۰)
چنان که گفته شد دایم در نماز بودن از وظایف هر مسلمان و مومنی است. یکی از راه هایش راهی است که پیامبر(ص) می فرماید: لا یَزالُ الْعَبْدُ فى صَلاهٍ مَا انْتَظَرَ الصَّلاهَ؛ انسان تا وقتى که منتظر نماز است، در حال نماز است.(نهج الفصاحه، ح۲۵۳۸)
پیامبر صلى الله علیه وآله هم چنین در یک عبارت کوتاه می فرماید : اَلدُّعاءُ مِفْتاحُ الرَّحْمَهِ، وَ الْوُضوءُ مِفْتاحُ الصَّلاهِ، وَ الصَّلاهُ مِفْتاحُ الْجَنَّهِ؛ دعا کلید رحمت، وضو کلید نماز و نماز کلید بهشت است.(نهج الفصاحه، ح ۱۵۸۸ )