پنجرهاي به بهار
پنجرهاي به بهار
اي دلانگيزتر از لذت پرواز، نماز
عشقورزي مرا فرصت ابراز، نماز
در زلال تو که سرچشمهي رود شوقي
مي شوم با نفس آينه همراز، نماز
پنجرهاي به بهار
اي دلانگيزتر از لذت پرواز، نماز
عشقورزي مرا فرصت ابراز، نماز
در زلال تو که سرچشمهي رود شوقي
مي شوم با نفس آينه همراز، نماز
با تو يک پنجره دارم به تماشاي بهار
بي تو با سردترين حنجره دمساز، نماز
دلت از دختر خورشيد خبر دارد و عشق
لبت از ماندن و پوييدن و آغاز نماز
من کويريتر از آنم که به خود سبز شوم
روزني کن به دل سوختهام باز، نماز
با طمأنينهي الفاظ تو آرام شوم
اي غزلسازترين مرغ خوشآواز، نماز
در حوالي تو صد چشمهي پاک است و زلال
و من و اين همه داغ جگرانداز، نماز
غنچهي لالهام و داغ شکفتن دارم
حرفها دارم از آن نرگس غماز، نماز
اي خوش آن اوج نشينان که به بال و پر سرخ
تا عروج تو رسيدند به پرواز، نماز
در کدامين غزل سبز به من هديه شدي
که پر از شوق شکفتن شدهام باز، نماز
رضا خيري «شکيب»