فيض نماز
فيض نماز
چون مؤذن سحر دهد آواز
سر دهد نغمه از براي نماز
گر کشي پاي همت از بستر
بگذري گر ز چار بالش ناز
رو کني جانب حقيقت محض
چشم پوشي ز هر چه هست مجاز
فيض نماز
چون مؤذن سحر دهد آواز
سر دهد نغمه از براي نماز
گر کشي پاي همت از بستر
بگذري گر ز چار بالش ناز
رو کني جانب حقيقت محض
چشم پوشي ز هر چه هست مجاز
اشک رنگين کني ز خون جگر
ناله را پر دهي ز سوز و گداز
روزني از نماز خانهي دل
برکني سوي آسمانها باز
با طمأنينه گام برداري
سفر عشق را کني آغاز
چون حضور دلت شود کامل
لطف غيبي شود تو را انباز
در فضاي عوالم ملکوت
مرغ تسبيح را دهي پرواز
ره بري بر سرادق لاهوت
شوي آنجا مشار و محرم راز
رسدت از مقام قرب به گوش
رسد از شش جهت تو را آواز
کي بريده دل از علايقها
به حقيقت رسانده خود ز مجاز
آمدي خوش بيا بيا که بود
درگه فيض حق به رويت باز
ارجعي ارجعي الي ربک
اين تو و اين در بهشت فراز
فادخلي في عبادي اي زائر
اين تو و اين خداي بندهنواز
مقصد از خلق تو عبادت تست
زين عبادت شوي به حق دمساز
«صاعد» آسان مگير فيض حضور
همه را وانه و به او پرداز
محمد علي صاعد - اصفهان