روایات دال بر جواز تقدم قضای نماز شب بر نماز صبح

روایات دال بر جواز تقدم قضای نماز شب بر نماز صبح

http://file.tebyan.net/a433b6090c/43327619205092465883_thumb.png

صحیحه عمر‌بن یزید (وسایل ‌الشیعه/4/261/ح1) است: «محمد‌بن‌ الحسن باسناده عن‌ الصفار» که سندش به کتاب محمد‌بن حسن صفار صحیح است، «عن یعقوب ‌بن یزید، عن عمرو‌بن عثمان» همه این ‌ها اجلا هستند «و محمد‌بن عمر‌بن یزید» توثیق این ثابت نشده است، لکن ضرری ندارد. چون محمد‌بن عمر‌بن یزید به عمرو‌بن عثمان منضم شده است «جمیعاً، عن محمد‌بن عذافر» که شخص ثقه و جلیل است «عن عمر‌بن یزید» که پدر محمد‌بن عمر‌بن یزید است که شخص جلیل ثقه است. روایت من حیث ‌السند صحیحه است. «عن ابی عبدالله‌ علیه ‌السلام قال: سألته عن صلاة ‌اللیل و‌الوتر بعد طلوع ‌الفجر». سؤال کردم، اتیان کردن صلاة لیل و وتر بعداز فجر چطور است؟ چون وقت آن ‌ها قبل ‌از فجر است «فقال صلها بعد‌الفجر» این ‌ها را بعداز فجر بخوان «حتی یکون فی وقت تصلی ‌الغداة فی آخر وقتها»، تا مادامی که وقت صلاة صبح ضیق نشده است، این ‌ها را بخوان! منتهی چون قضا است، خودت را به قضا عادت نده «و لاتعمد ذلک فی کل لیلة» که دلیل بر این است که قضاء است «و قال: أوتر أیضا بعد فراغک منها» بعداز این ‌که از هشت رکعت صلاة لیل فارغ شدی، صلاة وتر را هم قبل ‌از غداة بخوان «و قال: أوتر أیضاً بعد فراغک منها» ای صلاة ‌اللیل و احتمال این ‌که «منها» به صلاة ‌الغداة برگردد، نیست. به قرینه روایات دیگری که در صلاة ‌اللیل است.

از آن روایات که دلالت می ‌کند صحیحه سلیمان‌ بن خالد (وسایل ‌الشیعه/4/261/ح3) است شیخ «باسناده عن (محمدبن حسن)‌الصفار، «عن ‌البرقی، عن صفوان»‌بن یحیی« عن أبی ‌أیوب» الخزاز «عن سلیمان ‌بن خالد» همه جلیل عن جلیل «قال: قال لی أبوعبدالله‌ علیه ‌السلام » خود امام می ‌فرماید: «ربما قمت وقد طلع ‌الفجر فأصلی صلاة ‌اللیل والوتر و‌الرکعتین قبل ‌الفجر» صلاة‌ لیل و وتر رکعتین قبل ‌از فجر را می ‌خوانم «ثم أصلی ‌الفجر، قال: أفعل أنا ذا؟» یعنی این کار را می ‌توانم بکنم؟ «قال: نعم، و لایکون منک عادة» این نباید عادت بشود؛ یعنی این قضا است و اگر این اتفاق افتاد عیب ندارد.

و روایت دیگری که بر این معنا دلالت دارد، [ر.ک وسایل ‌الشیعه/4/261/ح48] این نسبت به صلاة ‌‌اللیل و‌الوتر.

اما صلاة وتر تنها مستقلاً بشود، روایت اسماعیل ‌بن سعد أشعری (وسایل ‌الشیعه/4/261/ح2) بر آن دلالت دارد «و باسناده (الشیخ) عن احمد‌بن محمد»‌بن عیسی یا ابن خالد، فرقی نمی ‌کند، هر دو سندش صحیح است «عن اسماعیل ‌بن سعد‌الاشعری» القمی‌ (ره) که روایت من حیث ‌السند صحیحه است، اسماعیل ‌بن سعد‌الاشعری از اصحاب امام رضا‌ علیه ‌السلام است «فی حدیث قال: سألت أبالحسن ‌الرضا‌ علیه ‌السلام عن ‌الوتر بعد‌الصبح» بعداز این ‌که طلوع فجر شد صلاة وتر بخوانم؟ «قال: نعم، کان أبی ربما أوتر بعد ما انفجر‌الصبح» بعد از این‌ که صبح منفجر می ‌شد، ‌صلاة ‌وتر را می‌ خواند. بدان ‌جهت در مانحن فیه قضاء صلاة وتر مشروع است و این روایات صریح در مشروعیت است.

ولکن گفته می ‌شود: این روایات معارض دارد، معارضش در مانحن فیه، روایاتی است که نهی می ‌کند که صلاة‌ لیل و وتر نخوان، مثل صحیحه اسماعیل ‌بن جابر (وسایل ‌الشیعه/4/259/ح6) «و باسناده (الشیخ) عن ‌الحسین ‌بن سعید عن فضالة، عن حماد، عن اسماعیل ‌بن جابر، قال: قلت لأبی ‌عبدالله‌ علیه ‌السلام أوتر بعد ما یطلع ‌الفجر؟» بعد از این ‌که فجر طلوع کرد، صلاة صبح را بخوانم؟ «قال: لا».

 

منبع:خبر گزاری حوزه





[ یک شنبه 16 خرداد 1395  ] [ 6:03 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]