زمانی که خدا، عاشق بنده‌اش می‌شود!

زمانی که خدا، عاشق بنده‌اش می‌شود!

34524382789858483592.jpg;

پروردگار عالم می‌فرماید: هر گاه یاد من بر بنده‌ام غالب شود (یعنی همه وجودش بشود: من)، خواهش و خوشی او را در یاد خودم قرار می‌دهم؛ یعنی لذت می‌برد از این که به یاد من است.

برخی از اولیاء خدا را دیده بودم که حتی در مجالس عروسی هم که شرکت می‌کردند - البته برخی از مجالس را که حرام بود، اصلاً شرکت نمی‌کردند -، با این که لبخند بر لب داشتند، اما گاهی آهی می‌کشیدند و یا الله، الحمدلله و ... می‌گفتند. این‌طور یاد خدا بودند. زندگی خود را دارند، در مجلس شادی هم نشستند، اما معلوم است که این‌ها غرق در خدا هستند. چقدر زیبا و عالی است. اگر انسان، این‌طور زندگی کند، تمام است.

پروردگار عالم می‌فرماید:  «فإذا جَعَلتُ بُغیَتَهُ و لَذَتَهُ فی ذِکرِی عَشِقَنی و عَشِقتُهُ»، هر موقعی که این خواهش و خوشی او را در یاد خودم قرار دادم، عاشق من می‌شود. من هم عاشق او می‌شوم.

وقتی خطورات انسان، الهی شد و مدام به یاد او بود؛ خدا هم در یاد او است. مگر می‌شود انسان یاد کسی باشد و او به یاد انسان نباشد!؟   «القلب یهدی الی القلب»  که در بین ما هم معروف است و در فارسی خودمان می‌گوییم: دل به دل راه دارد، همین است. انسان یاد پروردگار عالم باشد و پروردگار عالم به یادش نباشد!؟ خداوند متعال که خیلی به یاد ما است.

انسان یاد آقا جان، حضرت حجت(روحی له الفداء)  باشد - که بیان کردم: حداقل هر ساعت، انسان یک دعای سلامتی بخواند - و حداقل در هر ساعت، یک دعای سلامتی برای آقا جان بخواند، بعد آقا جان به یاد آن انسان نباشد!؟ محال است! محال است!

فرمود:  «فإذا عَشِقَنی و عَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینی و بَینَهُ»، موقعی که من عاشق او شدم و او هم عاشق من شد؛ حجاب بین خودم و او را برمی‌دارم.

یعنی وقتی عشق، دو طرفه شد؛ چون خدا که عاشق هست و ما را دوست دارد. حسب روایتی که در احادیث‌القدسیه است و یک موقعی مفصل آن را در شب‌های قدر بیان کردیم، ابراهیم خلیل هم که یک مرتبه بر روی آن قالی نشسته بود و هر جا رفت و دید که گناه می‌کنند، نفرینشان کرد، خدا برای سومین بار به او عتاب کرد: ابراهیم! چه می‌کنی!؟ اگر جای من بودی که همه خلق را می‌کشتی! من دارم می‌بینم که روز و شب چه گناهانی می‌کنند، در بستر حرام می‌روند، چه غلط‌هایی می‌کنند، تو خلق نکردی، من خلق کردم.

خدا که ما را دوست دارد، این عشق یک‌طرفه درد است. اگر ما هم عاشق او شویم، آن‌وقت است که فرمود:  «فإذا عَشِقَنی و عَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینی و بَینَهُ»، حجاب‌ها از بین می‌رود و آنچه نادیدنی است، آن بینی. حجاب از گوش، چشم، ذهن و ... می‌‌رود.

این که بیان کردم: اولیاء خدا در مقام أتقی و تالی‌تلو معصوم حتی آخر دنیا را هم می‌دانند، به همین علت است که تمام حجب برایشان از بین رفته است. اولیاء خدا، عرفای عظیم‌الشأن، آن بندگان خالص خدا، آن مخلِصینی که مخلَص شدند، در دنیا هستند، با من و شما زندگی می‌کنند و اتفاقاً پروردگار عالم هم فرمود: من به واسطه این‌ها عذاب را برمی‌دارم. مردان خدا، مردان الهی که بدون ادعا هستند و گاهی اصلاً شناخته شده نیستند؛ این‌گونه هستند و حجابی برایشان نیست.

سیصد و سی وچهارمین جلسه درس اخلاق آیت‌الله قرهی که در محل مهدیه القائم المنتظر(عج)





[ پنج شنبه 27 خرداد 1395  ] [ 2:24 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]