به جاى توجه به ديوار چين، مرا تماشا میکردند و عکس میگرفتند.
به جاى توجه به ديوار چين، مرا تماشا میکردند و عکس میگرفتند.
چين که بودم، يك روز براى ديدن ديوار چين رفتيم. توريستهاى زيادى از كشورهای مختلف آمده بودند آنجا. گرمِ ديدن ديوار و عظمت آن بوديم که متوجه شدم وقت نماز ظهر شده است.
وضو گرفتم و يك دستمال كوچك به عنوان سجاده پهن كردم. با قبله نما، قبله را پیدا كردم.
نماز اول را كه خواندم، تعداد زيادى اطرافم جمع شده بودند. نماز عصر را هم خواندم.
حالا مردمى كه در اتوبوسها منتظر حركت بودند هم، به جاى توجه به ديوار چين، مرا تماشا میکردند و عکس میگرفتند.
خاطرات و تجارب تبليغى/ ص 22 و 23
منبع: مرکز تخصصی نماز
[ دوشنبه 14 تیر 1395 ] [ 11:48 PM ] [
فروزان ]