مراقبت و قضاى سى سال نماز
شخصى اهل مسجد و نماز بود و نماز جماعتش ترك نمى شد به قدرى بود كه زودتر از ديگران به مسجد مى آمد و در صف اول جماعت و آخرين نفرى بود كه از مسجد بيرون مى رفت يكى از روزها كارى برايش پيش آمد كه باعث شد اندكى دير به مسجد برسد.
ديد در صف اول جماعت جا نيست مجبور شد در صف آخر قرار بگيرد، ولى پيش خود خجالت مى كشيد و آثار شرمندگى از چهره اش پديدار شد. با خود مى گفت ((واى بر من چيره شده است ؟ )) ناگهان به خود آمد و گفت :(( اين چه فكر باطلى است كه بر من چيره شده است ؟ اگر خلوص كه روح عبادت است باشد،صف اول و آخر ندارد )).
بعد كه كمى فكر كرد، ادامه داد:(( عجب !معلوم مى شود در سى سال نماز من آلوده به ريا بوده و گرنه نمى بايست ، صف آخر، شائبه اى در دل من ايجاد كند ))
همان دم توبه كرد و تصميم گرفت نمازهاى سى ساله اش را قضا نمايد. (1)
1- استعاذه ص 143
منبع : کتاب نماز راز دوست