مدت ها زیست و همه عمر را به عبادت خدای - تعالی - گذراند
عیسی (ع) بر مردی گذشت که به چندین بیماری مبتلا بود: نه چشمی داشت که ببیند و نه پایی که راه رود؛ جذام بر سر و روی او زده بود و پوستش، پیسی داشت . به گوشه ای افتاده بود و می گفت: شکر آن خدای را که مرا عافیت داد و در سلامت نهاد!
عیسی (ع) بدو گفت: ای مرد!چه مانده است از بلا که تو را از آن عافیت باشد؟
گفت: عافیت و سلامت من بیش تر است از کسی که در قلب وی، معرفت به حق نیست .
عیسی (ع) گفت: راست گفتی . پس دست به وی مالید و درست و بینا و راست اندام شد . مدت ها زیست و همه عمر را به عبادت خدای - تعالی - گذراند . (1)
1) سعدی، گلستان و غزالی، کیمیای سعادت، ج 2، ص 910 .
منبع : حکایت پارسایان نویسنده : رضا بابایی
[ چهارشنبه 10 شهریور 1395 ] [ 11:35 AM ] [
فروزان ]