ترسم از زمانى است كه این چوبها به سجده روند!
حجةالاسلام قرائتى:
تا دیر وقت در جایى مهمان بودم، موقع خوابیدن به صاحبخانه گفتم: موقع نماز صبح مرا بیدار كن. گفت: عجب شما كه نماینده امام هستى! گفتم: آقا! خودم نماینده امام هستم، ولى خوابم كه نماینده امام نیست!
آواز نماز!
شخصى در خانه درویشى مهمان شد. از آنجایى كه سقف خانه از چوبهاى نازك و ضعیف پوشیده شده بود، مدام از آن چوبها صدا برمى خاست. مهمان گفت: اى درویش! مرا از این اتاق جاى دیگر ببر، مى ترسم كه سقف فرو ریزد. درویش گفت: نترس! این صداى آواز نماز و تسبیح چوبهاست. مهمان گفت: خوب است، اما ترسم از زمانى است كه این چوبها به سجده روند!(1)
1) لطائفى درباره نماز : 10.
گنجینه معارف 3 (110 موضوع) نویسنده : محمد رحمتی شهرضا
[ یک شنبه 21 شهریور 1395 ] [ 5:50 PM ] [
فروزان ]