فرار از نماز شب!

http://www.axgig.com/images/40691761022985442874.jpg

مرحوم شیخ جعفر کبیر، هر شب پس از نیمه شب به نماز شب می ایستاد و اهل خانه را نیز برای نماز از خواب بیدار می نمود. یکی از فرزندان ایشان به نام شیخ محمدحسین چنین نقل می کند: من طفل بودم. پدرم نصف شب درب اتاق مرا زد تا برای نماز شب بیدار شوم من چون در خواب شیرین بودم و برخاستن جهت نماز شب نیز برایم سخت بود تا صدای در را شنیدم در میان بستر با صدای بلند گفتند: وَ لا الضَّآلین.** حمد/ 7، ترجمه: و نه گمراهان)). نکته: با توجه به این که کلمه مذکور دارای مد (لازم) است تصور کنید که چه حال و هوایی در آن جا حاکم بوده است.*** پدرم گمان کرد که من مشغول خواستن نماز هستم لذا مرا رها کرد و رفت و من هم خوابیدم.

 ر. ک: لطیفه های شیرین با آیات قرآنی / 96، به نقل از: مردان علم در میدان عمل 1 / 462، فوائد الرضویه / 173.

منبع : هزار و یک حکایت قرآنی نویسنده : محمد حسین محمدی





[ چهارشنبه 24 شهریور 1395  ] [ 10:46 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]