روز اذان را فراموش مکن!
روزی سلیمان بن عبد الملک هفتیمن خلیفه اموی بربالای منبر سخنرانی می کرد در این میان مردی از حاضران، فریا برآورد و گفت: ای خلیفه! روز اذان را فراموش مکن)). سلیمان پس از اتمام سخنرانی از منبر به زیر آمده، آن مرد را به حضور طلبید و گفت: ای مرد! منظور تو از روز اذان چیست؟ مرد گفت: خداوند می فرماید: فاذن مؤذن بینهم ان لعنه الله علی الظالمین**اعراف/ 44، ترجمه: در این هنگام ندا دهنده ای در میان آنها، ندا می دهد که لعنت خدا برستمگران باد.*** خلیفه پرسید: چه ستمی در حق تو واقع شده است؟ مرد گفت: در فلان منطقه زمینی داشتم که وکیل تو آن را ظالمانه و به زور از من گرفته است. سلیمان به وکیل خود نوشت: زمین این مرد را به او باز گردان و زمین دیگری همانند آن از ملک خود بر آن بیفزای
ر.ک: جلوه هایی از نور قرآن در مناظره ها، نکته ها و قصه ها/ 38 37 به نقل از: المستطرف فی کل فن مستظرف 1/ 235، محاضرات الادبآء 1/ 216. .
منبع : هزار و یک حکایت قرآنی نویسنده : محمد حسین محمدی