شب معراج

http://www.axgig.com/images/85024060207435791532.jpg

در عصر تاسوعا، لشکر عمر سعد طبق دستور عبید الله زیاد حمله کردند. و همان شبانه می خواستند با حسین علیه السلام بجنگند، حسین به وسیله برادرش ابوالفصل العباس علیه السلام از اینها می خواهد که یک شب را مهلت بدهند، می گوید: برادر جان به اینها بگو همین امشب را به ما مهلت بدهند.
من فردا می جنگم من اهل تسلیم نیستم، می جنگم اما یک امشب را به ما مهلت بدهند فردا (وقت غروب بود) بعد برای اینکه گمان نکنند که حسین می خواهد دفع الوقت بکند این جمله را گفت: برادر! خدا خودش می داند که من مناجات با او را دوست دارم. من می خواهم امشب را به عنوان شب آخر عمرم با خدای خودم مناجات بکنم و شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم.
آن شب عاشورا اگر بدانید چه شبی بود! معراج بود یک دنیا شادی و بهجت و مسرت حکمفرما بود. در آن شب خودشان را پاکیزه می کردند، خیمه ای بود به نام خیمه تنظیف کسی داخل خیمه بود و دو نفر دیگر بیرون خیمه ایستاده و نوبت گرفته بودند. یکی از آنها که ظاهراً بریر است با دیگری شوخی و مزاح می کرد دیگری به او گفت: امشب شب مزاح نیست! او گفت اساساً من اهل مزاح نیستم، ولی امشب شب مزاح است. وقتی که دیگران آمدند این توابین و مستغفرین را دیدند می دانید درباره شان چه گفتند؟ پس از آنکه از کنار خیمه های حسین علیه السلام گذشتند گفتند (دشمن این حرف را می گوید) :لهم دوی کدوی النحل ما بین راکع و ساجد.(1)
مثل اینکه انسان از کنار کندوی زنبور عسل گذشته باشد صدای زمزمه زنبورها چگونه بلند است؟
امام حسین علیه السلام می گوید: من امشب را می خواهم شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم (می خواهد شب معراج خودش قرار بدهد) آن وقت آیا ما نیازی به توبه نداریم؟ آنها نیاز دارند و ما نیازی نداریم؟ بله آن شب را حسین بن علی علیه السلام با این وضع به سر برد با حال عبادت به سر برد به کارهای خود و اهل بیتش رسیدگی کرد و در آن شب بود که خطابه ای غرا را برای اصحاب خودش قرائت کرد(2).

1) دمع السجوم، ص 118.
2) گفتارهای معنوی، ص 130.

نماز و عبادت امام حسین علیه السلام
نویسنده : عباس عزیزی




[ شنبه 17 مهر 1395  ] [ 4:56 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]