برنامه ات را طوری تنظیم كن كه نمازت اول وقت باشد
کنار خیابان
تازه سر شب بو که به خانه ی امام رسیدم.تلوزیون اخبار ساعت هفت را پخش می کرد من همانطور که خلاصه ی اخبار را گوش می کردم آستین ها را برای وضو بالا می دادم.بعد از چند قیقه هم باعجله رفتم تا جانماز پیدا کنم و نماز مغرب و عشا را بخوانم.نماز که تمام شد آمدم خدمت امام.هنوز ننشسته بودم که امام گفتند: «من احساس می كنم مسئولم اگر به تو نگويم، من مطلبى را باید به شما بگویم...اگر نگويم می ترسم مسئول باشم. شما چرا نمازت را جدی نمی گیری؟! »
گفتم: دانشكده علوم بودم. بعد از آن جا هم جاى ديگرى رفتم، بعد از آن جا به منزل آمده ام.
امام گفتند:
"برنامه ات را طوری تنظیم كن كه نمازت اول وقت باشد. نماز یعنی ستون دين و اگر نماز قبول نشود به هيچ عبادتى نگاه نمى كنند."
بعد امام خاطره ای از یکی از دوستانشان تعریف کردند و گفتند:او این طور بود؛ و قتی صدای اذان را می شنید حتی اگر توی خیابان و پشت فرمان ماشین هم بود یک جایی کنار خیابان نگه می داشت تا نمازش را اول وقت بخواند!
منبع : سایت قنوت