تولد نماز

http://s9.picofile.com/file/8275879042/111.jpg

تولد نماز

وقتی به قله کوه رسید، نشست و از توی غار به آسمان خیره شد.نگاهش مثل کسی بود که دلتنگ مسافری است. غار حرا آن روز بوی مهمانی می داد. دیوار ها انگار طور دیگری بودند.پیامبر رحمت برخاست تا با محبوب خود مناجات کند.ناگهان جبرییل نازل شد و سلام داد. پیامبر جوابش داد و اشاره ای به گوشه ی غار نمود. چشمه ای زلال از دل سنگ برآمد و جاری شد. جبرییل کنار آب رفت و وضو گرفت. پیامبر هم. جبرییل هدیه ی خدا را به زمین آورد؛ ایستاد و نماز ظهر را خواند .پیامبر هم  هدیه ی خدا را در آغوش جان گرفت و به نماز ایستاد. بعد از نماز پایین آمد از کوه حرا و به خانه رفت. خدیجه را مهمان هدیه ی خدا کرد و نماز عصر را با او خواند. آن روز باشکوه بود برای  آسمان و زمین و خورشید. تولد نماز بود.

منبع : سایت قنوت





[ پنج شنبه 4 آذر 1395  ] [ 7:06 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]