............نماز شب در کوپه قطار

http://s8.picofile.com/file/8277810392/217.jpg

............نماز شب در کوپه قطار
«چه مانعی دارد که من ذکر خیری از پدر بزرگوارم بکنم. از وقتی که یادم می آید، می دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمی گذاشت و نمی گذارد که وقت خوابش از سه ساعت شب گذشته به تأخیر بیفتد. حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده و در شبهای جمعه از سه ساعت به طلوع صبح مانده بیدار می شد و حداقل قرآنی که تلاوت می کرد، یک جزء بود و با چه فراغت و آرامشی نماز شب می خواند. حالا تقریبا صدسال از عمرش می گذرد و هیچ وقت من نمی بینم که یک خواب ناآرام داشته باشد و همان لذت معنوی است که این چنین نگهش داشته است. یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند. یک شب نیست که تمام خویشاوندان و ذی حقان و بستگان دور و نزدیکش را یاد نکند. اینها دل را زنده می کند.»
فرزندش محمدتقی مطهری می گوید: «در سال 1346 ه . ش پدرم به تهران آمد و هنگام برگشتن به فریمان من یک کوپه قطار گرفتم و همراه ایشان بودم. در طول مسیر بیشتر بیدار بود و هر یکی دو ساعت یک بار می رفت وضو می گرفت و به عبادت می پرداخت و با وجود آنکه حدود یکصدسال سن داشت، با همان حالت حرکت قطار وضو می ساخت و عبا را روی سرش می کشید و نماز شب می خواند و شهید مطهری هم این حالت را از پدر به ارث برده بود.»

مبلغان - خرداد و تیر 1386، شماره 92 - قله پارسایی/«شرح حال شیخ محمدحسین مطهری، پدر شهید مطهری»

پايگاه حوزه





[ جمعه 19 آذر 1395  ] [ 12:10 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]