من از تنبلی نماز نمی خوانم!
من از تنبلی نماز نمی خوانم!
من نمی دانم از روی تنبلی است یا از نفهمی كه گاها نماز نمی خوانم. من هنوز به عشق نماز خواندن نرسیده ام و رنج می برم. نمی دانم باید چه كنم؟ من از نماز خواندن هیچ حالی نمی برم حتی از روزه گرفتن، احساس می کنم خیلی بدبختم و همین دلیل باعث میشه فكر كنم باختم! ........
من از تنبلی نماز نمی خوانم!
من نمی دانم از روی تنبلی است یا از نفهمی كه گاها نماز نمی خوانم. من هنوز به عشق نماز خواندن نرسیده ام و رنج می برم. نمی دانم باید چه كنم؟ من از نماز خواندن هیچ حالی نمی برم حتی از روزه گرفتن، احساس می کنم خیلی بدبختم و همین دلیل باعث میشه فكر كنم باختم!
این دغدغه امروزه در بین بسیاری از انسان ها مخصوصا جوانان مطرح است. که در پاسخ باید گفت: مهم ترین موضوع در زمینه تقویت گرایش به نماز و تقویت اراده در اقامه نماز، این است كه انسان بداند چرا باید نماز بخواند و چه نیرویی از نماز می گیرد. قرآن كریم به طور نمونه می فرماید: اقم الصلاه ان الصلاه تنها عن الفحشاء والمنكر. یعنی نماز را بپا دارید، زیرا نماز در شما نیرویی پدید می آورد كه بتوانید در مقابل فحشا و منكر پایداری كنید. اگر انسان نماز نخواند این قدرت حفظ و حراست از خودش را از كجا می خواهد بدست آورد؟!
نماز به انسان انرژی می دهد. توان می دهد كه در مقابل سختی های زندگی مقاوم باشد. در نماز می گوییم ایاك نعبد و ایاك نستعین. یعنی تو را می پرستم و از تو كمك می گیرم تا قوی باشم و بتوانم در مقابل سختی های راه زندگی و كمال پایداری كنم و به مقصد برسم. اگر انسان نماز نخواند و با منبع قدرت تماس نگیرد و از او نیرو نگیرد، به چه نیرویی می خواهد تكیه كند. از كدام منبع می تواند به جای خدا توان و قدرت بگیرد. چه كسی هست كه از خودش توان داشته باشد و بتواند به جای خداوند كه قادر مطلق و متعالی و توانا است به انسان كمك و یاری رساند.
اگر انسان رابطه اش با منبع قدرت و خدای متعال قطع شود، یك موجود كاملا ضعیف و ناامید خواهد شد و توان زندگی را از دست خواهد داد و انسان به درد بخوری نخواهد بود، نه برای خودش و نه برای جامعه ای كه در آن زندگی می كند.
اهمیت نماز در کردار مولا علی علیه السلام
به طورى كه می دانیم امام على علیه السلام نخستین پیشواى معصوم و امام بر حق ما و نماینده خدا و جانشین بلا فصل حضرت ختمى مرتبت(صلی الله علیه و آله) اولین نمازگزار اسلام است، آن هم شش سال قبل از بلوغ. از این رو مىباید چنین انسان بىنظیرى، رابطه خاصى با نماز بزرگ ترین فریضه الهى، داشته باشد. امام على علیه السلام كه در قبله مسلمین متولد شده، و در نه سالگى و به عنوان اولین پیرو اسلام و براى نخستین بار در پشت سر پیغمبر خاتم نماز گزارده، به طور قطع بیش از هر مسلمان دیگرى، قدر نماز، نخستین فریضه الهى، را مىداند و به آن اهمیت مىدهد.
به طورى كه نوشتهاند، حال امام به هنگام نماز چنان بود كه در یكى از جنگ ها تیرى به پاى آن حضرت اصابت كرد و هر چه كردند نتوانستند آن را در آورند. چون خبر به پیغمبر دادند فرمود بگذارید على مشغول نماز شود سپس تیر را از پاى او در آورید زیرا على- علیه السلام- در آن هنگام، چنان محو تماشاى جمال حق است كه كاملا از خود بى خود مىشود. چنین كردند و تیر را از پاى امام در آوردند و او متوجه نشد، و زمانى به خود آمد كه از نماز فراغت یافته بود، و آن گاه در خود احساس درد كرد.
امام على علیه السلام، سراینده نهج البلاغه و قهرمان قهرمانان جهان، شاگرد لایق و تربیت شده پیغمبر اسلام است كه فرمود: «نور چشم من نماز است.» او كه در تمام دوران حیات پیغمبر اسلام همچون سایه دنبال رسول خدا بود، چگونه مىتواند به نماز تا آن حد كه معمول مىداشت، اهمیت ندهد! مگر او به تمام معنى مقلد پیغمبر خاتم نبود مگر نه اینست كه در نهج البلاغه و در كردارش همه جا پیغمبر را اسوه و مقتداى خویش قرار مىدهد، و حاضر نیست سر موئى از گفتار و كردار پیغمبر تخطى كند آرى مولود كعبه و خانهزاد خدا و اولین نمازگزار اسلام و قهرمانى كه در میدان جنگ و حساس ترین لحظات زندگى، نماز را بر هر كار دیگرى ترجیح مىدهد و حاضر نیست لحظه اول وقت آن را كه ثوابى چون دریا دارد به تأخیر بیندازد، سرانجام نیز در خانه خدا، مسجد كوفه و در محراب عبادت و به هنگام نماز با شمشیر زهرآلود، ضربت خورد و فرق مقدسش شكافت و با آن ضربت شربت شهادت نوشید.
امیر المومنین على علیه السلام در نهج البلاغه در موارد عدیدهاى از نماز، این فرمان بزرگ الهى و محبوب مورد علاقهاش كه براى هیچ عملى به مانند آن ارج نمىنهاد، سخن به میان آورده و اهمیت آن را یادآور شده است.
از جمله در آغاز خطبه 199 كه موضوعات مهم اسلامى را به اصحابش وصیت مىنماید و نسبت به انجام دادن آنها سفارش مىكند، مىفرماید: نماز را چنان كه باید برپا دارید و در حفظ و اداى آن كوشا باشید، و هر چه بیشتر به جا آورید و به وسیله آن به خداوند تقرب جوئید، زیرا كه خداوند در قرآن مىفرماید: نماز فریضهاى است كه در وقت معین بر اهل ایمان واجب شده است. آیا پاسخ دوزخیان را نشنیدهاید كه وقتى طبق گفته خداوند در قرآن از آنها مىپرسند: «چه چیز شما را به دوزخ افكند» مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان مىریزد، و همچون رهایى چهارپایان از بند، انسان را رها مىسازد. رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- نماز را به چشمه آب گرمى تشبیه فرمود كه بر در خانه مردى باشد و شبانه روز، پنج نوبت از آن شستشو كند، كه در این صورت دیگر چركى در بدن وى باقى نخواهد ماند.
مقام و اهمیت نماز را مردانى از مومنین مىدانند كه زینت كالاى دنیا و فرزندى كه نور چشم انسان است، و ثروت و دارائى، آنها را به خود مشغول نمىدارد چنان كه خداوند در قرآن مجید فرموده است: مردانى هستند كه تجارت و داد و ستد دنیا آنها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمىدارد.
از همه جالبتر اینست كه در شب بیست و یكم ماه مبارك رمضان، لحظهاى پیش از آنكه جان به جان آفرین تسلیم كند، ضمن وصیت تاریخى خود به فرزندان گرامیش، امام حسن و امام حسین علیهما السلام از جمله مىفرماید: خدا را، خدا را كه برپا داشتن نماز را از یاد نبرید، زیرا نماز ستون دین است.
مىدانیم كه امیر المومنین در اینجا به سخن پیغمبر نظر داشته كه فرموده است: نماز ستون دین است كه اگر پذیرفته شد، سایر اعمال نیز پذیرفته مىشود و اگر مقبول نیفتد سایر اعمال دیگر بندگان هم مردود شناخته مىشود.
نتیجه كلام این كه على علیه السلام در شب قدر یعنى بهترین شب هاى سال، در حال نماز، ضربت خورد و در شب قدر هم با سفارش به اهمیت مقام نماز و دیگر اركان اسلام، چشم از جهان ظلمانى فرو بست و روح بلند پروازش به ملكوت اعلا پرواز كرد.
منابع:
راز نماز در نهج البلاغه حجة الاسلام على دوانى
پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
سایت پرسمان