وقتی امام جماعت مسجد النبی(ص) درمانده می شود؟!

وقتی امام جماعت مسجد النبی(ص) درمانده می شود؟!

http://uupload.ir/files/myjd_9.jpg

یکی از اهل علم می‌گفت: در مدینه بودم، یکی از شیعیان ایرانی، پنجره و دیوار مرقد مطهر رسول اکرم (ص) را بوسید. امام جماعت مسجد او را دید و بر سرش فریاد کشید چرا می‌بوسی؟ این دیوار، سنگ است و آن پنجره، آهن است. چرا سنگ و آهن را که فهم و شعوری ندارند می‌بوسی و مرتکب شرک می‌شوی؟ من در برابر فریادهای آن عالم وهابی، دلم به حال آن شیعه ایرانی سوخت لذا جلو رفتم و به امام جماعت وهابی گفتم: بوسیدن این در و پنجره، نشانه پیوند و علاقه ما به رسول اکرم (ص) است و هیچ‌گونه شرکی در این عمل نیست. وهابی گفت: نه، این کار شرک است. گفتم: آیا این آیه را نخوانده‌ای که می‌فرماید: «فلما ان جآء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیرا»  (یوسف/ 96)،

ترجمه: اما هنگامی‌که بشارت‌دهنده فرارسید، پیراهن یوسف را بر صورت یعقوب افکند ناگهان یعقوب بینا شد. این پیراهن، پارچه بود، چه طور شد که پارچه، چشم یعقوب را بینا کرد؟
امام جماعت وهابی در پاسخ به سؤال من، درمانده شد و نتوانست پاسخ دهد.1

  1. با اقتباس و ویراست از کتاب هزار و یک حکایت قرآنی






[ پنج شنبه 26 اسفند 1395  ] [ 8:09 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]