چگونه یک نماز خوب بخوانیم؛ قسمت 5
چگونه یک نماز خوب بخوانیم؛ قسمت 5
استاد دانشگاهي پرسيد: بچه من نماز نمي خواند؛ كم نگذاشتيم تو تربيتش! شما بفرماييد چه کنيم؟
گفتم: نماز را به پسرت چگونه معرفي كردي؟ گفت: حاج آقا گفتيم نماز عبادت است [و كم كم رسيد به اين جملات] نماز خواندن عشق بازي با خداست، مناجات با محبوب است، راز و نياز با ربالعالمين است، هي از اين شعارها. بچه اش هم ايستاده سر نماز هي گفته: راز كو؟ نياز كو؟ من اگر رازي داشته باشم همين جوري به خدا مي گويم. الان من سر درسم هستم، سر كار و بارم هستم حال عشق بازي ندارم.
گفتم: خيلي اشتباه نماز را معرفي كردي. بچه هِي مي رود سراغ نماز هِي لذت نمي برد فكر مي كند از نماز طَرفي نبسته، خودش را شكست خورده ي نماز مي بيند. نماز در ابتدا عشق بازي با خدا نيست.
خدايي كه مي داند ما با نماز عشق نمی کنیم، چرا اين نماز را براي ما واجب كرده است؟ آيا بهتر نبود خدا صبر كند، ما عاشق بشويم ما عارف بشويم آنگاه بفرمايند نماز بخوانيد؟ خدایا! تو كه مي داني بندگان تو عموماً توجّه سر نماز پيدا نمي كنند، چرا بر آنان نماز را واجب كردي؟
خدا مي فرمايد: من خودم انسان را خلق كردم. من نخواستم اينها بيايند از چهارده سالگي عارفانه نماز بخوانند؛ عاشقانه نماز بخوانند؛ من خواستم اينها مؤدبانه نماز بخوانند. نماز در قدم اول رعايت ادب است، نه ابراز محبت به پروردگار عالم.
----------------
کتاب منبر و محراب ؛ چکیده ای از متن سخنرانی ها؛ صفحه 49 تا 96