کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

هفت گفتار از امام هادي

ريشه‏ها و نتايج تکبر

در سيره‏ي تربيتي امام هادي عليه‏السلام براي تربيت نفوس و زدودن صفات ناپسند از وجود آدمي به زمينه‏ها و ريشه‏هاي خودپسندي اشاره شده است. آن حضرت مي‏فرمايد: «مَنْ اَمِنَ مَکْرَ اللَّهِ وَ أَلِيمَ أَخْذِهِ تَکَبَّرَ حَتَّي يَحِلَّ بِهِ قَضَاوُهُ وَ نَافِذُ أَمْرِهِ وَ مَنْ کَانَ عَلَي بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ هَانَتْ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَلَوْ قُرِضَ وَ نُشِرَ؛[1]  هر کس از مکر و مؤاخذه‏ي دردناک خداوند، خود را در امان احساس کند، تکبر مي‏ورزد تا اينکه با قضا و تقدير خداوند مواجه گردد؛ اما انساني که بر دليل روشني از پروردگارش دست يافته است، مصيبتهاي دنيا بر او سخت نخواهد بود؛ گرچه قطعه قطعه شده و [اجزاء بدنش] پراکنده شود.»

طبق اين رهنمودِ ارزشمند، هر شخصي در راه رسيدن به تکامل و مقام والاي انسانيت لازم است که هرگز از وجود خداوند متعال و محاسبه و مؤاخذه‏اش غفلت نکند. غفلت از خداوند و روز معاد، انسان را به انواع مفاسد دچار مي‏کند و در حقيقت از خدا فراموشي به خود فراموشي تنزل يافته، هدف خود را در زندگي گم مي‏کند. چنين فرد غافلي از خود هرگز نمي‏پرسد که:

 

از کجا آمده‏ام آمدنم بهر چه بود

به کجا مي‏روم آخر ننمايي وطنم

 

اما اگر انسان خود را در پرتو نور الهي قرار دهد و از نسيم رحمت حق بهره‏ور گردد، هرگز در مقابل حوادث و مصائب دنيوي مغلوب نمي‏گردد؛ چرا که به پشتوانه‏اي قوي همچون نيروي حق تکيه زده و در حصاري محکم پناه گرفته است.

بنابراين، ريشه‏ي مهم لغزشها، خطاها و آلوده شدن به صفات ناپسند، همان غفلت از خداوند و خودفراموشي است که اشخاص را از رسيدن به اهداف والاي انساني باز مي‏دارد.

امام دهم عليه‏السلام در روايتي ديگر به عواقب زيانبار صفت ناپسند تکبر اشاره کرده و در اين مورد هشدار داده و فرموده است: «مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَيْهِ؛[2]  هر کس از خود راضي باشد، غضب کنندگان بر او بسيار خواهند شد.»

صفت تکبر انسان را نه تنها در معرض خشم مردم، بلکه مورد غضب خداوند نيز قرار مي‏دهد که در قرآن فرمود: «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِينَ»؛[3]  «خداوند گردنکشان [و متکبران] را دوست ندارد.»

عذاب جهنم و محروميت از الطاف الهي از ديگر رهاوردهاي تکبر است.

 

خويشتن را بزرگ مي‏بيني؟

راست گفتند يک دو بيند لوچ

 

در روايت آمده است که روزي حضرت سليمان بن داود عليهماالسلام امر کرد که تمام پرندگان و انس و جن به همراه او بيرون آمده، در بساط شگفت انگيز سليمان عليه‏السلام جاي گيرند. دويست هزار نفر از بني آدم و دويست هزار نفر از جنيان با او بودند. بساط او به قدري بلند شد که صداي تسبيح ملائکه را در آسمانها شنيد. سپس بساط او آن قدر پايين آمد که کف پايش به دريا رسيد. در آن حال، ندايي آسماني به اصحاب سليمان عليه‏السلام گفت: اگر در دل فرمانرواي شما (سليمان عليه‏السلام) ذره‏اي تکبر بود، بيشتر از آنچه بلند کرده‏اند، او را به زمين فرو مي‏بردند.[4] .

 

ز خاک آفريدت خداوند پاک

پس اي بنده افتادگي کن چو خاک

 

تواضع سر رفعت افرازدت

تکبر به خاک اندر اندازدت

 

پی نوشته ها :

[1] تحف العقول، ص 483.

[2] بحارالانوار، ج 69، ص 316.

[3] نحل / 23.

[4] معراج السعاده، ص 270؛ محجة البيضاء، ج 6، ص 213.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 5:21 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

هفت گفتار از امام هادي

شيوه حفظ دوستان

از منظر امام دهم عليه‏السلام يکي از ويژگيهاي اولياء خدا و انسانهاي صالح عفو و گذشت و پذيرش عذر ديگران است. ايوب بن نوح مي‏گويد: آن حضرت طي نامه‏اي به يکي از ياران ما که موجب ناراحتي شخصي شده بود، توصيه کرد که برو از فلاني عذر خواهي کن و بگو: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْرا إِذَا عُوتِبَ قَبِلَ؛[1]  اگر خداوند خير بنده‏اي را بخواهد، [او را حالتي عطا مي‏کند که] هرگاه از او عذر خواسته شد، مي‏پذيرد.» تو نيز عذر ما را بپذير!

براي پاسداري از حريم دوستان نيک نبايد درباره‏ي آنان سخت‏گيري کرد، بلکه بايد در موارد لغزش و خطايشان عفو و گذشت پيشه کرد و عذرشان را پذيرفت؛ زيرا اگر به بهانه‏هاي ساده، انسان دوستان خود را طرد کند و از خود دور سازد، به مرور زمان غريب و تنها خواهد ماند و مخالفانش افزايش مي‏يابند؛ در حالي که دوستان خوب بازوي نيرومندي در زندگي افراد به شمار مي‏آيند. لقمان حکيم به فرزندش سفارش مي‏کرد که: «يَا بُنَيَّ اتَّخِذْ أَلْفَ صَدِيقٍ وَ أَلْفٌ قَلِيلٌ وَ لَا تَتَّخِذْ عَدُوّا وَاحِدا وَ الْوَاحِدُ کَثِيرٌ؛[2]  فرزندم هزار دوست بگير و البته هزار کم است و يک دشمن براي خودت درست نکن که يکي هم زياد است.»

بنابراين، براي رسيدن به سعادت و توفيق در زندگي، انسان بايد از دوستان خوب محافظت کند و با اختلاف کوچک و جزئي و لغزشهاي ساده نبايد آنان را از دست بدهد، بلکه شيوه‏ي اهل بيت عليهم‏السلام را در نظر بگيرد و از گناهانشان بگذرد. اگر عذر خواهي کردند، بپذيرد و عفو و گذشت پيشه کند.

سعدي گفته:

 

با مردم سهل‏گوي دشوار مگوي

با آن که درِ صلح زند جنگ مجوي

 

پی نوشته ها :

[1] مستدرک الوسائل، ج 8، ص 329.

[2] وسائل الشيعه، ج12، ص 16.


برچسب‌ها: هفت گفتار, امام هادي

     

پنجشنبه یازدهم خرداد 1391
نويسنده : امیرحسین

هفت گفتار از امام هادي

روزگار ناسازگار

گاهي اين نکته به ذهن مي‏آيد که آيا واقعا برخي زمانها، مکانها و يا عوامل و حوادث طبيعي در زندگي انسان دخالت دارند؟ آيا بدي و خوبي و شوم بودن را مي‏توان به روزها و روزگاران نسبت داد؟ امام هادي عليه‏السلام پاسخ اين پرسش را به يکي از يارانش توضيح داد.

حسن بن مسعود مي‏گويد: به محضر مولايم حضرت ابوالحسن الهادي عليه‏السلام رسيدم. در آن روز چند حادثه‏ي ناگوار و تلخ برايم رخ داده بود؛ انگشتم زخمي شده و شانه‏ام در اثر تصادف با اسب سواري صدمه ديده و در يک نزاع غير مترقبه لباسهايم پاره شده بود. به اين خاطر، با ناراحتي تمام در حضور آن گرامي گفتم: عجب روز شومي برايم بود! خدا شرّ اين روز را از من باز دارد! امام هادي عليه‏السلام فرمود: «يَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِي بِذَنْبِکَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؛ اي حسن! اين [چه سخني است که مي‏گويي] با اينکه تو با ما هستي، گناهت را به گردن بي‏گناهي مي‏اندازي! [روزگار چه گناهي دارد!]»

حسن بن مسعود مي‏گويد: با شنيدن سخن امام عليه‏السلام به خود آمدم و به اشتباهم پي بردم. گفتم: آقاي من! اشتباه کردم و از خداوند طلب بخشش دارم. امام فرمود: اي حسن! روزها چه گناهي دارند که شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات مي‏شويد، به ايام بدبين مي‏شويد و به روز بد و بيراه مي‏گوييد! حسن گفت: اي پسر رسول خدا!، براي هميشه توبه مي‏کنم و ديگر عکس العمل رفتارهايم را به روزگار نسبت نمي‏دهم. امام در ادامه فرمود: «يَا حَسَنُ اِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِي بِالأعْمَالِ عَاجِلاً وَ آجِلاً؛ اي حسن! به طور يقين خداوند متعال پاداش مي‏دهد و عقاب مي‏کند و در مقابل رفتارها در دنيا و آخرت مجازات مي‏کند.»[1] .

پی نوشته ها :

[1] بحارالانوار، ج 56، ص 2.


برچسب‌ها: هفت گفتار, امام هادي

     

پنجشنبه یازدهم خرداد 1391
نويسنده : امیرحسین

هفت گفتار از امام هادي

موقعيت ممتاز مکانهاي مقدس

در بينش توحيدي اسلام، انسان هر لحظه و در هر زمان و مکان در محضر خداست؛ اما خداوند متعال براي تقرب بيشتر بندگانش و براي آسايش و آرامش آنان، زمانها و مکانهايي را معين کرده است که ويژگي خاصي دارند. امام علي النقي عليه‏السلام با اشاره به موقعيت ممتاز اماکن مقدس فرمود:

«اِنَّ لِلَّهِ بُقَاعا يُحِبُّ اَنْ يُدْعَي فِيهَا فَيَسْتَجِيبُ لِمَنْ دَعَاهُ وَ الْحَيْرُ مِنْهَا؛[1]  خداوند مکانهاي مقدسي دارد که دعا در آن جاها را دوست مي‏دارد. پس هر کس در آن مکانها او را بخواند، اجابتش مي‏کند و حائر حسيني عليه‏السلام يکي از آنهاست.»

در اين سخن، پيشواي دهم نکات مهمي را مورد توجه قرار داده و به مشتاقان فرهنگ اهل بيت عليهم‏السلام گوشزد کرده است: نخست به ارزش اين مکانهاي شريف پرداخته و آنها را بقعه‏هاي خدايي ناميده، سپس اهميت دعا و استجابت آن را در اين مکانها مورد تأکيد قرار داده و در آخر، مزار دلرباي حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام، را از مصاديق بارز بقاع الهي و محل استجابت دعاي بندگان شمرده است.

امام هادي عليه‏السلام در کلام ديگري عظمت بارگاه امام حسين عليه‏السلام را اين گونه بيان مي‏کند: «هر کس از منزل خود به قصد زيارت بارگاه حضرت حسين عليه‏السلام حرکت کند و به نزد فرات برسد و در آنجا غسل کند، از رستگاران نوشته مي‏شود و هر گاه به امام حسين عليه‏السلام سلام کند، از سعادتمندان محسوب مي‏گردد و اگر از نماز زيارت فارغ شد، فرشته‏اي از سوي خداوند متعال به او مي‏گويد: رسول خدا صلي‏الله‏عليه و‏آله به تو سلام مي‏رساند و مي‏گويد: تمام گناهانت بخشوده شد، اعمال را از نو شروع کن!»[2] .

پی نوشته ها :

[1] تحف العقول، ص 482.

[2] کامل الزيارات، ص344.


برچسب‌ها: هفت گفتار, امام هادي

     

پنجشنبه یازدهم خرداد 1391
نويسنده : امیرحسین

هفت گفتار از امام هادي

ارزش علم و دانش

کسب علم و دانش از مهم‏ترين شيوه‏هاي رسيدن به قله‏ي کمال است و انسان بدون علم ره به جايي نمي‏برد. امام دهم عليه‏السلام بر اين باور بود که براي نيل به مقاصد عالي انساني لازم است که افراد به دنبال دانش و معرفت باشند؛ چرا که بدون آگاهي هيچ رهروي به مقصد نرسد.

آن رهبر فرزانه در گفتاري ارزشمند مي‏فرمايد: «إِنَّ الْعَالِمَ وَ الْمُتَعَلِّمَ شَرِيکَانِ فِي الرُّشْدِ؛[1]  دانشمند و دانشجو هر دو در رشد و هدايت شريک‏اند.» اگر علماء و متفکران جامعه تلاش نکنند و عموم مردم نيز به دنبال آموزش نباشند، سطح افکار مردم رشد نمي‏يابد و پيشرفت صورت نمي‏گيرد.

 

شرف و قيمت و قدر تو به فضل و هنر است

نه به ديدار و به دينار و به سود و به زيان

 

اساسا براي تهذيب نفس و پيمودن راه کمال، علماي اخلاق، معرفت و کسب آگاهي را از عوامل مؤثر در روح و روان آدمي مي‏دانند. آري، دانش انسان را به خطرات راه آگاه مي‏کند و عظمت و عزت خداوندي را به ياد مي‏آورد و انسان شايسته هر قدر علم و دانشش بالاتر باشد، تواضع و صفات حميده در وجودش بيشتر شکوفا مي‏گردد. انسان کمال خواه با معرفت به ناتواني و مقام پايين خود و اطلاع از عظمت حق و شکوه و جلال کبريايي‏اش در راه رشد و تهذيب گام برمي‏دارد.

امام هادي عليه‏السلام ارزش دانشمندان را بالاتر از خود علم و دانش مي‏دانست و مي‏فرمود: «أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حَامِلُهُ؛[2]  دانشمند از دانش برتر است.» البته علم و دانش بعد از غلبه‏ي صفات زشت و فساد افراد تأثيرگذاري اندکي دارد؛ چنان که حضرت علي النقي عليه‏السلام فرمود: «اَلْحِکْمَةُ لَا تَنْجَعُ فِي الطِّبَاعِ الْفَاسِدَةِ؛[3]  حکمت در طبيعتهاي فاسد سودي نمي‏بخشد.»

پی نوشته ها :

[1] کشف الغمه، ج 2، ص 386.

[2] اعلام الدين، ص 311.

[3] همان.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 5:19 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

سيره‏ي عملي و اخلاق امام هادي (ع) 

» عبادت

» سخاوت

» حلم و بردباري

» نيکوکاري با دشمن

» مبارزه با صوفيه

» مبارزه با غلات

 

عبادت

ابن‏کثير درباره‏ي امام هادي عليه‏السلام مي‏نويسد: او عابدي وارسته و زاهدي بي‏همتا بود؛ «و کان عابدا زاهدا» [1] .

امام هادي عليه‏السلام که شبانگاه به مناجات الهي برمي‏خاست، پيوسته اين دعا را تکرار مي‏کرد: «الهي مسيئي قد ورد و فقير قد قصد، لا تخيب سعيه و ارحمه و اغفر له خطأه»؛ [2]  بارالها! گنهکاري بر تو وارد شده و تهيدستي به تو روي آورده است؛ تلاشش را بي‏نتيجه مگردان و او را مورد عنايت و رحمت خويش قرار ده و از لغزشش درگذر. 

 

سخاوت

ابن‏شهرآشوب مي‏گويد: گروهي از شيعيان مرکب از ابوعمرو و عثمان بن سعيد، احمد اسحاق اشعري و علي بن جعفر حمداني به ديدار امام عليه‏السلام رفتند حضرت به هر يک از آنان مبلغ 30 هزار دينار را بخشيدند تاکنون اين مقدار انفاق را از کسي نشنيده‏ايم. [3] .

اسحاق جلاب مي‏گويد: من براي ابوالحسن گوسفندان زيادي خريدم. وي مرا خواست و از اصطبل منزلش به جاي وسيعي برد که من آنجا را نمي‏شناختم. سپس دستور داد تا تمامي آن گوسفندان را ميان فقرا تقسيم کردم. [4] .

 

حلم و بردباري

بريحه عباسي که از سوي دستگاه خلافت به سمت امام جماعت مکه و مدينه منصوب شده بود. نزد متوکل سعايت کرد و براي او نوشت: اگر نيازي به مکه و مدينه داري، علي بن محمد را از اين شهر دور کن. زيرا وي مردم را به سوي خود مي‏خواند و گروه زيادي نيز از او پيروي مي‏کنند. 

بر اثر سعايت‏هاي بريحه، متوکل امام عليه‏السلام را از مدينه به سامرا تبعيد کرد و بريحه نيز امام عليه‏السلام را همراهي مي‏کرد. در ميان راه به امام عليه‏السلام گفت: مي‏دانيد که سبب تبعيد شما من بودم و سوگند مي‏خورم که اگر نزد متوکل از من شکايت کني، تمامي درختان شما را در مدينه آتش مي‏زنم و خدمتکاران شما را مي‏کشم. 

امام عليه‏السلام فرمود: نزديکترين راه براي شکايت از تو اين بود که ديشب شکايت تو را نزد خداوند بردم و بر غير خدا عرضه نخواهم داشت. 

بريحه چون اين سخن را از امام شنيد، به پاي حضرت افتاد و با تضرع و زاري از امام عليه‏السلام تقاضاي عفو و بخشش کرد. آن گاه امام عليه‏السلام فرمود: تو را بخشيدم. [5] .

 

نيکوکاري با دشمن

دمل و زخمي در بدن متوکل پيدا شده بود که به سبب آن متوکل در آستانه‏ي مرگ قرار گرفت. مادر وي نذر کرد که اگر فرزندش شفا پيدا کند، پول فراواني براي حضرت هادي عليه‏السلام بفرستد. روزي وزير متوکل (فتح بن خاقان) به او گفت: کاش براي امام هادي عليه‏السلام پيام مي‏فرستادي و از او روش معالجه‏ي وي را جويا مي‏شدي. 

متوکل شخصي را فرستاد و موضوع را به آگاهي امام عليه‏السلام رساند. حضرت به او فرمود: پشکل زير دست و پاي گوسفند را با گلاب مخلوط کنند و روي زخم بگذارند. 

هنگامي که پيک، سخن امام عليه‏السلام را نقل کرد، اطرافيان وي خنديدند و متوکل را مسخره کردند، ولي فتح بن خاقان گفت: امام آگاه‏تر از همه است و دستور او تأثير دارد. 

سرانجام به همان دستور عمل کردند، متوکل در خواب آرامي فرورفت، سپس زخم او سرباز کرد و چرک‏هاي زخم بيرون آمد و شفا يافت. سلامتي او را به مادرش خبر دادند، او براي اداي نذر خود ده هزار دينار در ميان کيسه‏اي گذارد و براي حضرت هادي عليه‏السلام فرستاد. 

پس از آن که متوکل از بستر بيماري برخاست، شخصي از امام نزد متوکل سعايت کرد و گفت: براي امام عليه‏السلام پول و هدايا فرستاده مي‏شود. (و شايد براي حکومت تو خطر داشته باشد) متوکل به وزير دربارش، سعيد، دستور داد تا شبانه به منزل امام حمله کنند و هر چه پول و اسلحه در منزل امام است مصادره کنند. 

سعيد مي‏گويد: من شبانه به منزل امام رفتم، نردبان گذاشتم که از روي ديوار وارد منزل شوم، چند پله که پايين رفتم، به سبب تاريکي هوا متحير شدم، ناگاه حضرت مرا با نام صدا کرد. اي سعيد، همانجا بايست تا براي تو شمع بياورند. وقتي شمع آوردند، پايين رفتم و وارد منزل شدم امام عليه‏السلام را ديدم که جبه‏اي از پشم پوشيده و عمامه‏اي از پشم به سر بسته و سجاده‏ي خود را روي حصيري انداخته و رو به قبله نشسته است. 

سپس به من فرمود: برو در اين اتاق‏ها جستجو کن. من رفتم، اما چيزي پيدا نکردم، مگر کيسه‏ي پولي که مهر مادر متوکل روي آن زده شده بود و يک شمشير زير سجاده‏ي حضرت بود. همه را برداشتم و نزد متوکل بردم. چون از داستان نذر مادرش باخبر شد، کيسه‏ي ديگري به آن ضميمه کرد و براي امام عليه‏السلام فرستاد و به سعيد گفت: از امام عذرخواهي کن. 

سعيد مي‏گويد: وقتي شمشير و پول‏ها را بردم و از حضرت معذرت خواهي کردم، به وي گفتم: من مأمور هستم و مأمور معذور است، حضرت فرمود: «و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون»% [6] .

 

مبارزه با صوفيه

روزي امام هادي عليه‏السلام يکي از شيعيان را مشاهده کرد که يک ماهي به دست گرفته و با وضع نامنظمي(و صوفي منشانه) مي‏برد. در ضمن گفتاري به او فرمود: «يا معشر الشيعه! انکم قد عاداکم الخلق، فتزينوا لهم بما قدرتم عليه»؛ اي گروه شيعيان! شما دشمن زيادي داريد، هر اندازه مي‏توانيد نظافت را رعايت کنيد و خود را زينت دهيد. 

محمد بن حسين ابي‏خطاب گويد: با امام هادي عليه‏السلام در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله نشسته بودم. ناگاه گروهي از صوفيان وارد مسجد شدند و به ذکر «لا اله الا الله» مشغول گشتند. امام رو به ما کرد و فرمود: «لا تلتفتوا الي هؤلاء الخداعين، فانهم خلفاء الشياطين و مخربوا قواعد الدين»؛ به اين فريبکاران توجه نکنيد. آنان جانشينان شياطين و ويرانگران بنيادهاي دين هستند. 

شب زنده‏داري آنان براي به دست آوردن غذاهاي چرب و شيرين است. سپس فرمود: «من ذهب الي زيارة أحد منهم حيا و ميتا، فکأنما ذهب الي زيارة الشيطان و عبدة الأوثان»؛ کسي که به ديدار زنده و مرده آنان برود، گويا به ديدار شيطان و بت‏پرستان رفته است. 

يکي از شيعيان عرض کرد: گر چه به امامت شما معتقد باشد؟ حضرت خشمگينانه فرمود: از اين تصورات برحذر باش. کسي که امامت ما را پذيرفته باشد، برخلاف روش ما قدم برنمي‏دارد. 

 

مبارزه با غلات

غلات افرادي بودند که درباره‏ي امامان معصوم عليهم‏السلام غلو مي‏کردند؛ يعني آنان را خدا مي‏دانستند. امامان عليهم‏السلام در برابر آنان موضع قاطع و خشن مي‏گرفتند و آنان را نجس مي‏دانستند و از خود طرد مي‏کردند. 

يکي از شيعيان در مورد چند نفر از غلات و رفتارشان براي امام هادي عليه‏السلام نامه‏اي نوشت و کسب تکليف کرد. امام عليه‏السلام در پاسخ نوشت: «ليس هذا من ديننا فاعتزلوهم»؛ روش و برنامه‏ي آنان از دين ما نيست، از آن‏ها دوري کنيد. 

از روايات و گفتار دانشمندان برمي‏آيد که سران غلات و بدعتگزاران در زمان امام هادي عليه‏السلام افراد زير بودند: قاسم بن يقطين، هاشم بن ابي‏هاشم، ابوالسهري، ابن أبي‏الزرقا، جعفر بن واقد، فارس بن حاتم، شفوز بن فارس. [7] .

روزي امام عليه‏السلام به مجلس متوکل وارد شد و نزديک او نشست متوکل در عمامه حضرت دقت کرد و گفت: پارچه‏ي بسيار نفيسي است. سپس از روي اعتراض گفت: اين عمامه را چند خريده‏اي؟ امام عليه‏السلام فرمود: کسي که براي من آورده 500 درهم نقره خريده است. 

متوکل گفت: اسراف کردي! حضرت فرمود: شنيده‏ام همين روزها کنيز زيبايي براي خود به هزار دينار خريداري کرده‏اي. 

متوکل جواب داد: صحيح است. 

حضرت فرمود: من با 500 درهم براي شريف‏ترين عضو بدنم، عمامه خريده‏ام و تو براي پست‏ترين اعضايت هزار دينار مصرف کرده‏اي؛ انصاف بده کدام يک اسراف است؟ 

متوکل شرمنده شد و گفت: انصاف آن است که ما در اعتراض به بني‏هاشم سودي نمي‏بريم. [8] .

 

پی نوشته ها :

[1] البداية و النهاية، ج 11، ص 15.

[2] ائمتنا، ج 2، ص 257.

[3] مناقب، ج 4، ص 409.

[4] کافي، ج 1، ص 498.

[5] اثبات الوصية، ص 196.

[6] کشف الغمة، ج 3، ص 237؛ بحار، ج 50، ص 199.

[7] سيره‏ي چهارده معصوم، ص 850.

[8] لطائف الطوائف، ص 411.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 5:18 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

کلمات قصار امام هادی علیه السلام

مرحوم علامه مجلسي اندکي از کلمات کوتاه حضرت را در کتاب شريف بحارالانوار جلد 78 از صفحه 365 تا صفحه 370 ذکر نموده است چند کلمه از آن را در اينجا نقل مي‏نمايم: 

 

» در ارتباط با دنيا و آخرت

» درباره دوستي

» در وصف دنيا

» خودپسندي

» ثروت

» اسير نفس و زبان

» ياد مرگ

 

در ارتباط با دنيا و آخرت

«ان الله جعل الدنيا دار بلوي و الآخرة دار عقبي و جعل بلوي الدنيا لثواب الآخرة سببا وثواب الآخرة من بلوي الدنيا عوضا». [1] .

«همانا خداوند دنيا را سراي آزمايش و آخرت را سراي پاداش قرار داده است و گرفتاري دنيا را وسيله‏ي پاداش آخرت مقرر فرموده و جزاي آخرت را عوض گرفتاري دنيا قرار داده است». 

 

درباره دوستي

و قال عليه‏السلام: «من جمع لک وده و رأيه فاجمع له طاعتک». [2] .

«کسي که دوستي و نظريه‏اش را تنها به تو اختصاص داد فقط از او پيروي نما». 

توضيح: 

دوستان در دوستي گوناگون هستند بعضي اظهار دوستي مي‏نمايند ولي روي جهات ظاهري است بايد با اين گونه دوست سازش نمود تا جايي که به دين انسان لطمه نزند اما بعضي در دوستي خالصند و به راستي دوستدارند و از هيچ چيزي براي دوست دريغ نمي‏ورزند، امام عليه‏السلام به اين دسته از دوستان اشاره مي‏نمايد و مي‏فرمايد: اگر کسي در دوستي با تو اين گونه بود که با تو درصدد مکر و فريب نبود از او اطاعت کن و خود را در اختيار وي قرار ده. 

 

در وصف دنيا

«الدنيا سوق ربح فيها قوم و خسر آخرون». [3] .

«دنيا بازاري است که گروهي در آن سود برند و گروهي ديگر زيان بينند». 

 

خودپسندي

«من رضي عن نفسه کثر الساخطون عليه». [4] .

«کسي که خودپسند شد دشمنان وي زياد مي‏گردند».   

 

ثروت

«الغني قلة تمنيک و الرضا بما يکفيک». [5] .

«کاستن آرزو و راضي بودن به آنچه زندگي را تأمين نمايد ثروت است». 

 

اسير نفس و زبان

«راکب الحرون اسير نفسه و الجاهل اسير لسانه». [6] .

«شخصي که بر مرکب چموش سوار است، اسير نفس است و شخص نادان اسير زبان است». 

 

ياد مرگ

«اذکر مصرعک بين يدي أهلک و لا طبيب يمنعک و لا حبيب ينفعک». [7] .

«به ياد آر روزي که مقابل روي بستگانت در بستر مرگ افتاده‏اي نه طبيبي از مرگت جلوگيري مي‏نمايد و نه دوستي برايت نفع دارد». 

تذکر: به مناسبت سخنان امام هادي عليه‏السلام توجه خوانندگان محترم را به اين نکته جلب مي‏نمايم: يکي از منشآتي که از حضرت هادي عليه‏السلام روايت شده زيارت جامعه‏ي کبيره است که مرحوم محدث قمي آن را از کتاب من لا يحضره الفقيه و عيون اخبار الرضا از موسي بن عبدالله نخعي نقل نموده است. خوانندگان محترم مي‏توانند به مفاتيح الجنان مراجعه فرمايند. 

پی نوشته ها :

[1] بحارالانوار، ج 78، ص 365، ح 2.

[2] همان، ح 4.

[3] همان، ص 366.

[4] همان، ص 368.

[5] همان.

[6] همان، ص 369.

[7] همان، ص 370.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 5:17 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

پیام آیت‌الله خامنه‌ای به مناسبت حادثه انفجار درحرم سامراء

متن کامل پیام آیت‌الله خامنه‌ای به مناسبت حادثه انفجار درحرم سامراء و هتک حرمت مرقد مطهر امامین همامین عسکریین سلام الله علیهما به این شرح است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله واناالیه راجعون

دست تبهکار فتنه ‌انگیزان بار دیگر خنجر زهرآلود خود را به پیکره امت اسلامی فرود آورد و مرتکب جنایتی فجیع شد. حادثه انفجار درحرم سامراء و هتک حرمت مرقد مطهر امامین همامین عسگریین سلام الله علیهما نه فقط دل شیعیان جهان را خونین و عموم مسلمان را که به خاندان مکرم پیامبر اعظم صلی‌الله علیه وآله عشق و ارادت می‌ورزند، غمگین و جریحه دار کرد، بلکه دنیای اسلام را در برابر توطئه هولناکی قرار داد که هدفش ایجاد جنگ داخلی در عراق و مشغول کردن ملتهای مسلمان به حوادث خونین مذهبی و فرقه‌ئی است.

 

عاملان کوردل و سیه ‌روی این جنایت بزرگ، چه بازماندگان کافرکیش رژیم بعث صدامی باشند و چه متحجران فریب خورده وهابی و سلفی، تردید نمی‌توان کرد که سرویس‌های جاسوسی اشغالگران و صهیونیست‌ها طراحان اصلی این نقشه پلیدند. اشغالگران برای سست کردن پایه‌های دولت مردمی عراق و توجیه حضور نامشروع خود در آن کشور، میدان را برای تروریست‌ها و وحشت آفرین‌ها باز گذارده و میان برادران مسلمان آتش افروزی می‌کنند. حرم مطهر عسگریین قرنها در شهر سامراء و در میان مردم اهل تسنن محترم بود و هرگز کسی در هیچ دوره به ساحت مقدس آن اهانت روا نداشته بود.

 

اکنون در دوران سلطه اشغالگران این دومین بار است که چنین بیشرمانه و جنایتگارانه به آن جایگاه رفیع و قدسی تعرض می‌شود. اشغالگران عراق نمی‌توانند از مسوولیت این جنایت بزرگ شانه خالی کنند. برادران شیعه و سنی عراق به هوش باشند که در دام توطئه دشمن نیفتند.

 

مسلمانان در همه جای جهان بیش از گذشته باید مراقب سیاست تفرقه‌ افکنی و جنگ افروزی دشمنان اسلام باشند. امروز دشمنان درعراق، در فلسطین، در لبنان و در هر نقطه از جهان اسلام که بتوانند آتش افروزی می‌کنند و با بهانه ‌های گوناگون مذهبی و قومی و حزبی و غیره مسلمانان را به صف آرایی در برابر یکدیگر و برادرکشی تحریک مینمایند. مسلمانان نباید به آنها در این هدف ننگین و خطرناک کمک کنند. علمای محترم اهل تسنن فاجعه سامراء را محکوم کنند و صریحا بیزاری خود را از مرتکبان آن ابراز نمایند و علمای محترم شیعه، پیروان اهل بیت علیهم السلام را به خویشتنداری دعوت کنند و همه علماء و بزرگان روحانی جهان اسلام پیروان خود را به همدلی با برادران خود و رعایت احساسات مذهبی هر فرقه سفارش نمایند.

اینجانب این مصیبت بزرگ و سایر مصائب مسلمین را به حضرت بقیه‌الله ارواحناه فداه تسلیت عرض میکنم. خداوند شر مستکبران ظالم و کافر را از سر ملتهای مسلمان برطرف نماید.

والسلام علی عبادالله ‌الصالحین

سید علی خامنه ‌ای

بیست و چهارم خرداد ماه هزاروسیصد و هشتاد شش


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 5:16 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

ادعيه‏ي آن حضرت در مورد قضاي حوائج

ادعيه‏ي آن حضرت در مورد قضاي حوائج

 امام هادی(ع)

» دعاي آن حضرت براي انجام حاجت‏ها

» دعاي آن حضرت در مهمات، از اندوه و زيان و دشمن و فقر

» دعاي آن حضرت در اجابت خواسته‏ها و گشايش سختي‏ها

» دعاي آن حضرت در درخواست حوائج

» دعاي آن حضرت در درخواست حوائج

 

دعاؤه في قضاء الحوائج

روي يعقوب بن يزيد الکاتب الانباري، عن ابي‏الحسن الثالث عليه‏السلام قال: اذا کانت لک حاجة مهمة، فصم يوم الاربعاء، و الخميس و الجمعة، و اغتسل في يوم الجمعة في اول النهار، و تصدق علي مسکين بما امکن، و اجلس في موضع لا يکون بينک و بين السماء سقف و لا ستر من صحن دار او غيرها، تجلس تحت السماء، و تصلي اربع رکعات، تقرأ في الاولي الحمد و يس، و في الثانية الحمد و حم الدخان، و في الثالثة الحمد و «اذا وقعت الواقعة»، و في الرابعة الحمد و «تبارک الذي بيده الملک»، و ان لم تحسنها فاقرأ الحمد و نسبة الرب تعالي «قل هو الله احد». 

فاذا فرغت بسطت راحتيک الي السماء، و تقول: 

اللهم لک الحمد، حمدا يکون احق الحمد بک، و ارضي الحمد لک و اوجب الحمد بک، و احب الحمد اليک، و لک الحمد کما انت اهله و کما رضيت لنفسک، و کما حمدک من رضيت حمده من جميع خلقک. 

و لک الحمد کما حمدک به جميع انبيائک و رسلک و ملائکتک، و کما ينبغي لعزک و کبريائک و عظمتک، و لک الحمد حمدا تکل الالسن عن صفته، و يقف القول عن منتهاه، و لک الحمد حمدا لا يقصر عن رضاک، و لا يفضله شي‏ء من محامدک. 

اللهم لک الحمد في السراء و الضراء، و الشدة و الرخاء، و العافية و البلاء، و السنين و الدهور، و لک الحمد علي الائک و نعمائک علي و عندي، و علي ما اوليتني و ابليتني، و عافيتني و رزقتني، و اعطيتني و فضلتني، و شرفتني و کرمتني، و هديتني لدينک، حمدا لا يبلغه وصف واصف، و لا يدرکه قول قائل. 

اللهم لک الحمد حمدا فيما اتيته الي [1] ، من احسانک عندي و افضالک علي، و تفضيلک اياي علي غيري، و لک الحمد علي ما سويت من خلقي، و ادبتني فاحسنت ادبي، منا منک علي لا لسابقة کانت مني، فاي النعم يا رب لم تتخذ عندي، و اي شکر لم تستوجب مني، رضيت بلطفک لطفا و بکفايتک من جميع الخلق خلقا. 

يا رب انت المنعم علي، المحسن المتفضل المجمل، ذو الجلال و الاکرام و الفواضل و النعم العظام. 

فلک الحمد علي ذلک يا رب، لم تخذلني في شديدة، و لم تسلمني بجريرة، و لم تفضحني بسريرة، لم تزل نعماؤک علي عامة عند کل عسر و يسر، انت حسن البلاء عندي، قديم العفو عني، امتعني بسمعي و بصري و جوارحي و ما اقلت الارض مني. 

اللهم و ان اول ما اسالک من حاجتي، و اطلب اليک من رغبتي، و اتوسل اليک به بين يدي مسالتي، و اتقرب به اليک بين يدي طلبتي، الصلاة علي محمد و ال محمد، و اسالک ان تصلي عليه و عليهم، کافضل ما امرت ان يصلي عليهم، و کافضل ما سالک احد من خلقک، و کما انت مسؤول له و لهم الي يوم القيامة. 

اللهم فصل عليهم بعدد من صلي عليهم، و بعدد من لم يصل عليهم و بعدد من لا يصلي عليهم، صلاة دائمة تصلها بالوسيلة و الرفعة و الفضيلة، و صل علي جميع انبيائک و رسلک و عبادک الصالحين، و صل اللهم علي محمد و اله و سلم عليهم تسليما. 

اللهم و من جودک و کرمک انک لا تخيب من طلب اليک و سالک، و رغب فيما عندک، و تبغض من لم يسالک، و ليس احد کذلک غيرک، و طمعي يا رب في رحمتک و مغفرتک، و ثقتي باحسانک و فضلک هداني علي دعائک و الرغبة اليک و انزال حاجتي بک. 

و قد قدمت امام مسالتي التوجه بنبيک الذي جاء بالحق و الصدق من عندک، و نورک و صراطک المستقيم، الذي هديت به العباد، و احييت بنوره البلاد، و خصصته بالکرامة، و اکرمته بالشهادة، و بعثته علي حين فترة من الرسل صلي الله عليه و اله. 

اللهم و اني مؤمن بسره و علانيته و سر اهل بيته، الذين اذهبت عنهم الرجس و طهرتهم تطهيرا، و علانيتهم، اللهم فصل علي محمد و اله و لا تقطع بيني و بينهم في الدنيا و الاخرة، و اجعل عملي بهم متقبلا. 

اللهم دللت عبادک علي نفسک، فقلت تبارکت و تعاليت: «و اذا سالک عبادي عني فاني قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوا لي و ليؤمنوا بي لعلهم يرشدون» [2] ، و قلت: «يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم» [3] . 

و قلت: «و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون» [4] ، اجل يا رب نعم المدعو انت و نعم الرب، و نعم المجيب، و قلت: «قل ادعوا الله او ادعوا الرحمن ايا ما تدعوا فله الاسماء الحسني» [5] ، و انا ادعوک اللهم باسمائک [6]  التي اذا دعيت بها اجبت، و اذا سئلت بها اعطيت، و ادعوک متضرعا اليک مسکينا، دعاء من اسلمته الغفلة، و اجهدته الحاجة، ادعوک دعاء من استکان و اعترف بذنبه و رجاک لعظيم مغفرتک و جزيل مثوبتک. 

اللهم ان کنت خصصت احدا برحمتک طائعا لک فيما امرته، و عمل لک فيما له خلقته، فانه لم يبلغ ذلک الا بک و توفيقک. 

اللهم من اعد و استعد لوفادة الي مخلوق رجاء رفده و جوائزه، فاليک يا سيدي کان استعدادي رجاء رفدک و جوائزک، فاسالک ان تصلي علي محمد و اله و ان تعطيني مسالتي و حاجتي. 

ثم تسال ماشئت من حوائجک، ثم تقول: 

يا اکرم المنعمين و افضل المحسنين صل علي محمد و اله و من ارادني بسوء من خلقک فاحرج صدره، و افحم لسانه، و اسدد بصره، و اقمع رأسه، و اجعل له شغلا في نفسه، و اکفنيه بحولک و قوتک، و لا تجعل مجلسي هذا اخر العهد من المجالس التي ادعوک بها متضرعا اليک، فان جعلته فاغفرلي ذنوبي کلها مغفرة لا تغادر لي ذنبا، و اجعل دعائي في المستجاب، و عملي في المرفوع المتقبل عندک، و کلامي فيما يصعد اليک من العمل الطيب، و اجعلني مع نبيک و صفيک و الائمة صلواتک عليهم، فبهم اللهم اتوسل، و اليک بهم ارغب، فاستجب دعائي يا ارحم الراحمين، و اقلني من العثرات و مصارع العبرات. 

ثم تسال حاجتک، و تخر ساجدا، و تقول: 

لا اله الا الله الحليم الکريم، لا اله الا الله العلي العظيم، سبحان الله رب السماوات السبع و رب الارضين السبع و رب العرش العظيم. 

اللهم اني اعوذ بعفوک من عقوبتک، و اعوذ برضاک من سخطک، و اعوذ بک منک، لا ابلغ مدحتک و لا الثناء عليک، انت کما اثنيت علي نفسک، اجعل حياتي زيادة لي من کل خير، و اجعل وفاتي راحة لي من کل سوء، و اجعل قرة عيني في طاعتک. 

ثم تقول: 

يا ثقتي و رجائي لا تحرق وجهي بالنار بعد سجودي [7]  لک يا سيدي من غير من مني عليک، بل لک المن لذلک علي، فارحم ضعفي و رقة جلدي، و اکفني ما اهمني من امر الدنيا و الاخرة، و ارزقني مرافقة النبي و اهل بيته عليه و عليهم‏السلام في الدرجات العلي في الجنة. 

ثم تقول: 

يا نور النور، يا مدبر الامور، يا جواد [8]  يا واحد، يا احد يا صمد، يا من لم يلد و لم يولد و لم يکن له کفوا احد، يا من هو هکذا و لا يکون هکذا غيره، يا من ليس في السماوات العلي و الارضين السفلي اله سواه، يا معز کل ذليل، و مذل کل عزيز، قد و عزتک و جلالک عيل صبري، فصل علي محمد و ال محمد و فرج عني کذا و کذا، و افعل بي کذا و کذا - و تسمي الحاجة و ذلک الشي‏ء بعينه - الساعة الساعة يا ارحم الراحمين. 

تقول ذلک و انت ساجد ثلاث مرات، ثم تضع خدک الايمن علي الارض و تقول الدعاء الاخير ثلاث مرات، ثم ترفع رأسک و تتخضع و تقول: 

و اغوثاه بالله و برسول الله صلي الله عليه و اله - عشر مرات. 

ثم تضع خدک الايسر علي الارض، و تقول الدعاء الاخير، و تتضرع الي الله تعالي في مسائلک، فانه ايسر مقام للحاجة، ان شاء الله و به الثقة. 

» دعاي آن حضرت براي انجام حاجت‏ها

يعقوب بن يزيد کاتب از آن حضرت روايت کرده که فرمود: هر گاه حاجت مهمي داشتي روز چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه را روزه بگير، در روز جمعه در آغاز روز غسل کن و به شخص فقيري به اندازه‏اي که مي‏تواني صدقه بده، و در جائي که بين تو و آسمان سقف يا پوششي نداشته باشد همچون صحن حياط يا جاي ديگر بنشين، و زير آسمان نشسته و چهار رکعت نماز بگذار، و در رکعت اول حمد و سوره‏ي يس، و در رکعت دوم حمد و سوره‏ي حم دخان، و در رکعت سوم حمد و سوره‏ي واقعه، و در رکعت چهارم حمد و سوره‏ي ملک را بخوان، اگر خواندن اين سوره را بلد نيستي حمد و سوره‏ي توحيد را بخوان. 

بعد از نماز دستهايت را رو به آسمان بگير و اين دعا را بخوان. 

خدايا! سپاس تو را سزاست، سپاسي که شايسته‏ترين ستايش براي تو و خشنودترين آنها، و سزاوارترين و محبوبترين آنها نزد تو باشد، و سپاس تو را سزاست همچنان که تو شايسته‏ي آني و براي خودت بدان خشنود گرديده‏اي، و همچنان که گروهي از بندگانت به آن تو را ستودند و به ستايش آنها خشنود شدي. 

و سپاس تو را سزاست همچنان که تمامي پيامبران و رسولان و فرشتگان تو را به آن ستودند، و همچنان که شايسته‏ي عزت و عظمت و بزرگي توست، و سپاس تو را سزاست ستايشي که زبان‏ها از توصيفش لال، و گفتار از رسيدن به نهايتش باز مانده است، و سپاس تو را سزاست ستايشي که از خشنوديت نکاهد، و چيزي از ستودني‏هايت از آن برتر نباشد. 

خدايا! تو را سپاس در آسايش و ناراحتي، و شدت و آرامش، و تندرستي و بلا، و سالها و روزگاران، و تو را سپاس بر نعمت‏ها و عطاهايت نزد من و براي من، و بر آنچه به من عنايت فرموده و ارزاني داشتي، و تندرستي عطا کردي و روزيم دادي، و عطا کرده و مرا برتر گرداندي، و شرافت بخشيدي و گرامي داشتي، و به دينت هدايت کردي، ستايشي که توصيف توصيفگر بدان نرسيده و گفتار گوينده به آن دست نيابد. 

خدايا! سپاس تو را سزاست ستايشي که در آنچه به من داده‏اي، از احسان‏هايي که نزد من بوده و عطاهايي که بر من روا داشتي، و برتري دادن من بر ديگران، و سپاس تو را سزاست بر کامل نمودن خلقتم، و ادب نمودن من به بهترين صورت، اين امور به خاطر منتي است که بر من نهادي نه به خاطر سابقه‏ي خوبي که داشته‏ام، پروردگارا کدام نعمتهايم از آن تو نبوده و کدام شکر را تو سزاوار آن نيستي، به لطف و مهربانيت خشنود، و به کفايت نمودن از من در ميان مردم دلشادم. 

پروردگارا! تو نعمت دهنده بر من هستي، نيکوکار و عطا کننده و آن که با زيبائي عطا مي‏کند، صاحب جلالت و بزرگواري و نعمت‏هاي بزرگي. 

پروردگارا! پس تو را بر اين سپاس، در شدائد مرا خوار نکرده، و به خاطر گناه مرا رها نساختي، و به خاطر اشتباه مرا رسوا ننمودي، همواره در هر سختي و راحتي نعمتهايت بر من فرود آمده است: نعمتهايت نزد من نيکو، آمرزشت از من ديرينه مي‏باشد، به گوش و چشم و اندام و آنچه زمين از من بر خود حمل کرده است بهره‏مندم ساز. 

خدايا! و اولين حاجتي که از تو خواسته و اولين انتظاري که از تو دارم، و در ميان خواسته‏هايم در مورد آن به تو توسل جسته، و در ميان نيازهايم به آن به تو نزديکي مي‏جويم، سلام و درود بر محمد و خاندان اوست، و از تو مي‏خواهم که بر او و آنان درود فرستي همانند برترين چيزي که امر کردي برايشان درود فرستاده شود، و همانند برترين چيزي که يکي از بندگانت از تو خواست، و همچنان که تو براي او و آنان تا روز قيامت خوانده شده‏اي. 

خدايا! بر آنان درود فرست به اندازه‏ي کساني که بر آنان درود فرستاده‏اند، و به اندازه‏ي کساني که بر آنان درود نفرستاده‏اند، و به اندازه‏ي کساني که بر آنان درود نمي‏فرستند، درودي جاودانه که به مقام و منزلت رفيع در بهشت متصل مي‏گرداني، و بر تمامي پيامبران و رسولان و بندگان صالحت درود فرست، و خدايا بر محمد و خاندانش درود و سلام بفرست. 

خدايا! و از بخشش و بزرگواريت آن است که نااميد نمي‏گرداني آن که از تو خواست و به سوي تو آمد و به آنچه نزد توست ميل نمود، و دشمن مي‏داري آن که از تو طلب نياز نمي‏کند و کسي همانند تو اين گونه نيست، و پروردگارا طمعم در رحمت و بخشش توست و وثوقم به احسان و فضلت مرا به خواندنت و ميل به سوي تو و فرود آمدن حاجتم بر تو راهنمائي کرد. 

و در پيشاپيش خواسته‏ام روي آوردن به پيامبرت را قرار دادم، آن که از جانب تو به حقيقت و صدق آمد، و نور تو و راه مستقيم توست، آن که بندگان را با او هدايت، و به نورش شهرها را زنده کردي، و به بزرگواري اختصاصش داده، و به شهادت بزرگوارش نمودي، و در هنگامي که پيامبري نبود او را فرستادي، درود خدا بر او و خاندانش باد. 

خدايا! و من به آشکار و نهان او و خاندانش ايمان دارم، آنان که پليدي را از ايشان دور ساخته و پاکشان نمودي، خدايا پس بر محمد و خاندانش درود فرست و بين من و آنان را در دنيا و آخرت قطع مکن و عملم را به خاطر آنان بپذير. 

خدايا! بندگانت را به خودت راهنمائي نمودي و فرمودي - که برتر و والاتري: «و هر گاه بندگانم از من سؤال کردند من نزديکم دعاي خواننده هنگامي که مرا بخواند را اجابت مي‏کنم پس از من اجابت دعاهايشان را 

خواسته و به من ايمان آورند تا شايد راه راست را بيابند»، و فرمودي: «اي بندگانم که از حد خود تجاوز نموديد از رحمت الهي نااميد نگرديد به درستي که خداوند تمامي گناهان را مي‏آمرزد او آمرزنده و مهربان است». 

و فرمودي: «و نوح ما را خواند و ما بهترين اجابت کنندگان بوديم»، آري: پروردگارا تو بهترين خوانده شده و بهترين پروردگار و بهترين اجابت کننده‏اي، و فرمودي: «بگو خدا، يا رحمان را بخوانيد هر کدام را بخوانيد خداوند داراي نامهاي نيکوست، و خدايا من تو را مي‏خوانم به نامهايت که هرگاه با آنها خوانده شوي اجابت مي‏کني، و هرگاه با آنها طلب نياز کردي عطا مي‏نمايي، و تو را مي‏خوانم در حالي که به تو تضرع کرده و فقير درگاه توأم، خواندن آن که غفلت او را تسليم نموده، و نياز او را به مشقت و سختي انداخته، تو را مي‏خوانم خواندن آن که خضوع نموده و به گناهش اعتراف کرده و اميد به بخشش بزرگ و پاداش بزرگتر دارد. 

خدايا! اگر کسي را به رحمتت اختصاص داده‏اي، که در اوامرت فرمانبردار توست و در آنچه براي آن خلق شده عمل مي‏کند، با اين همه اين مقامها را به تو و با توفيق تو به دست آورده است. 

خدايا! هر که خود را آماده و مهيا نمايد تا براي بهره‏مندي از عطا و جوائزي نزد مخلوقي برود، اي سرورم آمادگي براي کسب عطا و بخشش من به سوي توست، پس از تو مي‏خواهم که بر محمد و خاندانش درود فرستي و حاجت و خواستم را عطا فرمايي. 

آنگاه حاجتهايت را مي‏خواهي، سپس مي‏گويي: 

اي بزرگوارترين نعمت دهندگان، و برترين نيکوکاران، بر محمد و خاندانش درود فرست و هر مخلوقي که قصد بدي به من دارد سينه‏اش را تنگ گردان، و زبانش را ساکت کن، و چشمش را ببند، و سرش را بر زمين کوب، و او را به خودش مشغول ساز، و به نيرو و توانت مرا از او کفايت کن، و اين جايگاهم را آخرين جايگاهي که تو را با تضرع و زاري مي‏خوانم قرار مده، و اگر چنين کردي تمامي گناهانم را بيامرز، آمرزشي که هيچ گناهي را وانگذارد، و دعايم را مستجاب فرما، و عملم را در اعمال بالا رونده و پذيرفته شده نزد خودت قرار ده، و کلامم را در ميان اعمال پاکي که به سوي تو مي‏آيد مقرر دار، و مرا همراه پيامبر و برگزيده‏ات و امامان - که درود تو بر آنان باد - قرار ده، خدايا به ايشان توسل جسته و به آنان به سوي تو روي مي‏آورم، پس اي مهربانترين مهربانان دعايم را اجابت کرده، و لغزش‏هايم و مواضعي که باعث گريستن من مي‏شود را ناديده گير.

آنگاه حاجتت را گفته و سجده مي‏کني و مي‏گويي: 

معبودي جز خداي بردبار و بزرگوار نيست، معبودي جز خداي برتر و والا نيست، پاک و منزه است خدا که پروردگار آسمان‏هاي هفتگانه و پروردگار زمين‏هاي هفتگانه و پروردگار عرش بلند است. 

خدايا! پناه مي‏برم به عفوت از عقوبتت، و به خشنوديت از غضبت، و به تو پناه مي‏برم از خودت، به توصيف تو و مدح و ستايشت قادر نيستم، تو همانگونه هستي که خود را توصيف کرده‏اي، زندگيم را باعث افزايش هر چيز و مرگم را باعث راحتي از هر بدي قرار ده، و نور چشمم را در فرمانبرداريت قرار ده. 

آنگاه مي‏گويي: 

اي مورد اعتمادم و اميدم و اي سرورم، چهره‏ام را با آتش مسوزان بعد از آن که براي تو سجده کرده‏ام، بدون آن که منتي بر تو داشته باشم، بلکه در مقابل اين کار، تو بر من منت نهاده‏اي، پس به ناتوانيم و نازکي پوستم رحم نما، و امور مهمم از دنيا و آخرت را کفايت کن، و مرا با پيامبر و خاندانش - که بر او و خاندانش درود باد - در درجات بالاي بهشت همنشين گردان. 

آنگاه مي‏گويي: 

اي نوراني کننده‏ي هر نور، اي تدبير کننده‏ي کارها، اي بخشنده، اي يگانه، اي يکتا، اي بي‏نياز، اي آن که نمي‏زايد و زائيده نشده و همانندي ندارد، اي آن که اينگونه بوده و غير او اينگونه نيست، اي آن که در آسمان‏هاي برتر و در زمين‏هاي پست معبودي جز او نيست، اي عزيز کننده‏ي هر ذليل، اي ذليل کننده‏ي هر عزيز، سوگند به عزت و جلالت، صبرم به پايان رسيده پس بر محمد و خاندانش درود فرست و در اين کارها بر من گشايش عطا کن، و اين حاجاتم را بر آور - و حاجتت را شخصا ذکر مي‏کني - در اين لحظه در اين لحظه اي مهربانترين مهربانان. 

اين دعاي آخر را در حال سجده سه بار مي‏گويي، آنگاه گونه‏ي راستت را روي زمين نهاده و همين دعاي آخر را سه بار مي‏خواني، آنگاه سر برداشته و به حال خضوع مي‏گويي: 

فرياد رسي مي‏خواهم از خدا و پيامبر خدا که درود خدا بر او و خاندانش باد - ده بار. 

آنگاه گونه‏ي چپت را روي زمين نهاده و همين دعاي آخر را مي‏خواني، و در خواسته‏ات به خدا تضرع و زاري مي‏کني، که بهترين وسيله براي حاجت خواهي است، اگر خدا خواهد، و اعتماد بر اوست. 

 

دعاؤه في المهمات من هم أو ضر أو عدو أو فقر

روي اليسع بن حمزة القمي، قال: أخبرني عمرو بن مسعدة وزير المعتصم الخليفة انه: جاء علي بالمکروه الفظيع حتي تخوفت علي إراقة دمي و فقر عقبي، فکتبت إلي سيدي أبي الحسن العسکري عليه‏السلام أشکو إليه ما حل بي. 

فکتب الي: لا روع عليک و لا بأس، فادع الله بهذه الکلمات يخلصک الله وشيکا مما وقعت فيه و يجعل لک فرجا، فان آل محمد يدعون بها عند إشراف البلاء و ظهور الأعداء و عند تخوف الفقر و ضيق الصدر. 

قال اليسع بن حمزة: فدعوت الله بالکلمات التي کتب إلي سيدي بها في صدر النهار، فوالله ما مضي شطره حتي جائني رسول عمرو بن مسعدة، فقال لي: أجب الوزير. 

فنهضت و دخلت عليه، فلما بصر بي تبسم إلي و أمر بالحديد، ففک عني و بالاغلال، فحلت مني و أمرني بخلعة من فاخر ثيابه و أتحفني بطيب، ثم أدناني و قربني و جعل يحدثني و يعتذر إلي و رد علي جميع ما کان استخرجه مني و أحسن رفدي، و ردني إلي الناحية التي کنت أتقلدها و أضاف إليها الکورة التي تليها، قال: و کان الدعاء: 

يا من تحل باسمائه عقد المکاره، و يا من يفل بذکره حد الشدائد، و يا من يدعي بأسمائه العظام من ضيق المخرج الي محل الفرج، ذلت لقدرتک الصعاب، و تسببت بلطفک الأسباب، و جري بطاعتک القضاء، و مضت علي ذلک[1]  الأشياء، فهي بمشيتک دون قولک مؤتمرة، و بارادتک دون نهيک منزجرة، و انت المرجو للمهمات، و انت المفزع للملمات، لا يندفع منها الا ما دفعت، و لا ينکشف منها الا ما کشفت. 

و قد نزل بي من الأمر ما فدحني ثقله، و حل بي منه ما بهظني حمله، و بقدرتک اوردت علي ذلک، و بسلطانک وجهته الي. 

فلا مصدر لما اوردت، و لا ميسر لما عسرت، و لا صارف لما وجهت، و لا فاتح لما اغلقت، و لا مغلق لما فتحت و لا ناصر لمن خذلت الا انت، صل علي محمد و ال محمد و افتح لي باب الفرج بطولک، و اصرف عني سلطان الهم بحولک، و انلني حسن النظر فيما شکوت، و ارزقني حلاوة الصنع فيما سألتک، و هب لي من لدنک فرجا و حيا، و اجعل لي من عندک مخرجا هنيئا، و لا تشغلني بالاهتمام عن تعاهد فرائضک و استعمال سنتک. 

فقد ضقت بما نزل بي ذرعا، و امتلأت بحمل ما حدث علي جزعا، و انت القادر علي کشف ما بليت به و دفع ما وقعت فيه، فافعل ذلک بي و ان کنت غير مستوجبه منک، يا ذا العرش العظيم و ذا المن الکريم، فانت قادر يا ارحم الراحمين، امين رب العالمين. 

» دعاي آن حضرت در مهمات، از اندوه و زيان و دشمن و فقر

يسع بن حمزه قمي مي‏گويد: عمرو بن مسعدة وزير معتصم به من گفت: مشکلي بزرگ بر من عارض شد که ترسيدم بر اثر آن خونم ريخته شده و خاندانم فقير و تنگدست شوند، به امام هادي - که بر او درود باد - نامه نوشته و شکايت حال بر او نموده و حالم را ذکر کردم. 

به من نوشت: ترسي نداشته باش و مشکلي نيست، با اين کلمات خداي را بخوان به زودي از آنچه در آن قرار گرفته‏اي تو را رها کرده و گشايشي بر تو عنايت مي‏نمايد، خاندان پيامبر در هنگام نزديک شدن بلا و غلبه دشمنان و هنگام ترس از فقر و تنگي سينه آن را مي‏خواندند. 

يسع بن حمزه گويد: خدا را با کلماتي که سرورم برايم فرستاده بود در آغاز روز خواندم، سوگند به خدا که روز به نيمه نرسيده بود که فرستاده‏ي عمرو بن مسعدة آمد و گفت: وزير تو را مي‏خواند. 

برخاسته و بر او وارد شدم، هنگامي که مرا ديد، آهن‏ها را از من باز کرد و زنجير را گشود و يکي از لباس‏هاي گرانقيمت خود را به من داد و عطري به من تحفه داد، آنگاه مرا نزديک خود ساخته و با من سخن مي‏گفت و از من عذر مي‏خواست، و تمامي آنچه از من گرفته بود را به من بازگرداند و با من خوشرفتاري نمود، و به محلي که سرپرستي آن با من بود مرا فرستاد، و منطقه‏ي ديگري که نزديک آن بود را به آن ضميمه نمود، و دعا اين بود: 

اي آن که به نامهايش گره‏هاي ناگواريها باز مي‏شود، و اي آن که به ياد او تيزي سختي‏ها و مشکلات شکسته مي‏شود، و اي آن که براي رفتن از تنگي راه‏ها به محل گشايش نام‏هاي بزرگ او خوانده مي‏شود، در برابر قدرتت کارهاي دشوار آسان گرديده و به لطف تو وسايل قدرت اثرگذاري يافته‏اند، و قضا به فرمانبرداري تو جريان يافته، و موجودات بر همان اساس تحقق يافته‏اند، و آنان به اراده‏ي تو بدون آن که نيازي به گفتارت باشد فرمانبردارند، و به خواستت بدون آن که نيازي به نهي نمودن باشد باز داشته مي‏شوند، و تو اميد و آرزويي در کارهاي مهم، و تو پناهگاهي در هر سختي و شدت، دفع اين امور ميسر نيست جز آن که تو دفع نمايي، و برطرف ساختن آنها مقدور نيست جز آنچه تو برطرف سازي. 

امري بر من واقع گرديده که سنگيني آن مرا وامانده ساخته، و امري بر من عارض شد که تحمل آن بر من بسيار دشوار است، و با قدرتت آن را بر من فرود آوردي و به توانائيت آن را بسوي من متوجه ساختي. 

براي آنچه وارد سازي برطرف کننده، و براي آنچه مشکل سازي آسان کننده، و براي آنچه متوجه سازي گرداننده، و براي هر چه ببندي بازکننده، و براي هر که خوار کني ياور و کمک کننده‏اي جز تو نمي‏باشد، و بر محمد و خاندانش درود فرست، به فضلت در گشايش را به رويم بگشا، و به توانائيت تسلط غم و اندوه را از من برطرف ساز، و در آنچه به تو شکايت کردم توجه نيکويت را مبذول فرما، و در آنچه از تو خواستم شيريني عملکردت را روزيم نما، و از جانب خود گشايشي سريع را به من ببخش، و از جانب خودت راه رهايي را به من ارزاني، و مرا به تلاش در جهت رفع غم و اندوهم از انجام واجبات و عمل به اوامرت مشغول نساز. 

از آنچه بر من وارد ساخته‏اي سينه‏ام به تنگ آمده، و به تحمل آنچه بر من عارض شده طاقتم به پايان رسيده، و تو به برطرف ساختن آنچه بدان مبتلا شده‏ام و دفع آنچه در آن واقع گرديده‏ام توانائي، اين کار را در حقم انجام ده و اگرچه سزاوار آن از تو نيستم، اي صاحب عرش بزرگ و صاحب منت کريمانه، و تو بر اين امر توانائي اي مهربانترين مهربانان، اي پروردگار جهانيان اجابت کن. 

 

دعاؤه في انجاح المطالب و الفرج من المصائب

روي ان بعض موالي الهادي عليه‏السلام يعلمه ما هو فيه من البلاء، و کان في حبس المتوکل، فأمره عليه‏السلام بکتابة هذه القصة، فکتبها ليلا في ثلاث رقاع و اخفاها في ثلاثة اماکن: 

بسم الله الرحمن الرحيم، الي الله الملک الديان، الرؤوف المنان، الاحد الصمد، من عبده الذليل البائس المستکين فلان بن فلان. 

اللهم انت السلام، و منک السلام، و اليک يعود السلام، تبارکت و تعاليت يا ذاالجلال و الاکرام، و صلوات الله علي محمد و اله و برکاته و سلامه. 

اما بعد، فان من يحضرنا من اهل الاموال و الجاه، قد استعدوا من اموالهم و تقدموا بسعة جاههم في مصالحهم، و لم شؤونهم، و تأخر المستضعفون المقلون من تنجز حوائجهم لابواب الملوک و مطالبهم. 

فيا من بيده نواصي العباد اجمعين، و يا مقرا بولايته للمؤمنين، و مذل العتاة الجبارين، انت ثقتي و رجائي، و اليک مهربي و ملجأي، و عليک توکلي، و بک اعتصامي و عياذي.

فالن يا رب صعبه، و سخر لي قلبه، و رد عني نافره، و اکفني بوائقه فان مقادير الامور بيدک، و انت الفعال لما تشاء، لک الحمد و اليک يصعد الحمد. 

لا اله الا انت، سبحانک و بحمدک، تمحو ما تشاء و تثبت و عندک ام الکتاب، و صلي الله علي محمد و اله الطيبين، و السلام عليهم و رحمة الله و برکاته. 

» دعاي آن حضرت در اجابت خواسته‏ها و گشايش سختي‏ها

روايت شده که يکي از دوستان آن حضرت به ايشان از مشکلي که داشت خبر داد و او در زندان متوکل بود، امام او را به نوشتن اين دعا امر کرد، و آن را شبي در سه ورق نوشت و در سه محل پنهان نمود: 

به نام خداوند بخشنده مهربان، به خداي تواناي جزا دهنده، مهربان منت گذار، يگانه‏ي بي‏نياز از بنده‏ي ذليل بيچاره فقير فلاني پسر فلاني 

خدايا! تو ايمني بخش بوده و ايمني و امنيت از جانب توست، و به سوي تو بازمي‏گردد، بزرگ و والايي اي صاحب جلالت و بزرگواري، و درود و برکات و سلام خدا بر محمد و خاندانش باد. 

اما بعد، به درستي که ثروتمندان و مقام داران، براي کارهايشان و برطرف شدن مشکلاتشان اموال و آبرويشان را بکار برده و آماده نگاه مي‏دارند، اما مستضعفان تهيدست از تحقق حوائجشان در درگاه پادشاهان عقب افتاده‏اند. 

پس اي آن که زمام امور تمامي بندگان به دست اوست، و اي آن که به ولايت خودش براي مؤمنان اقرار دارد، و اي ذليل کننده‏ي کينه توزان ستمگر، تو مورد اعتماد من و اميد مني، و بسوي تو گريخته و پناهگاه مني، و توکلم بر تو بوده، و بر تو چنگ زده و پناهم هستي. 

پروردگارا! پس سختي آن را مبدل به آساني، و قلبش را مسخر من گردان، و تنفر او را از من دور دار، و آنچه در نظر دارد مرا کفايت کن، به درستي که تقدير همه امور بدست توست و تو بر هر چه بخواهي توانائي، سپاس تو را سزاست، و ستايش بسوي تو بالا مي‏آيد. 

معبودي جز تو نيست، پاک و منزهي و سپاس شايسته‏ي توست، هر چه را خواهي محو و اثبات مي‏کني و ام‏الکتاب نزد توست، و درود خدا بر محمد و تمامي خاندان پاک او باد، و سلام و رحمت الهي و برکات او بر آنان باد. 

 

دعاؤه في طلب الحوائج

روي محمد بن أحمد بن عبيد الله المنصوري، عن عم أبيه قال: قلت لسيدنا ابي‏الحسن علي صاحب العسکر عليه‏السلام: علمني دعاء و خصني به، فقال: قل يا أباموسي: 

يا عدتي دون العدد، و يا رجائي و المعتمد، و يا کهفي و السند، و يا واحد يا احد، يا من هو الله احد، اسألک بحق من خلقته من خلقک، و لم تجعل في خلقک منهم احدا، ان تصلي علي جماعتهم و تفعل بي کذا و کذا. 

فاني قد سألت الله سبحانه و تعالي أن لا يخيب من دعا به. 

» دعاي آن حضرت در درخواست حوائج

محمد بن احمد بن عبيدالله منصوري از عموي پدرش نقل کرده که گفت: به سرورمان امام هادي - که بر او درود باد - عرضه داشتم: دعائي به من بياموز و مرا بدان مخصوص گردان، فرمود: اي اباموسي بگو: 

اي توشه‏ام در مقابل جهانيان، و اي اميد و تکيه‏گاهم، و اي پناه و پناهگاهم، اي يگانه اي يکتا، اي آن که او خداي يکتاست، به حق کساني از مخلوقاتت که آنان را خلق کردي و در ميان موجوداتت همانند آنان را قرار ندادي از تو مي‏خواهم که بر تمامي آنان درود فرستي و اين حاجتم - که آن را ذکر مي‏کني - را برآوري.

من از خدا خواستم اينکه نااميد نگرداند کسي را که او را اين گونه بخواند. 

دعاؤه في طلب الحوائج

روي ان صلاته رکعتين، تقرء في الاولي الفاتحة و يس، و في الثانية الحمد و الرحمن، و الدعاء بعدها: 

يا بار يا وصول، يا شاهد کل غائب، و يا قريب غير بعيد، و يا غالب غير مغلوب، و يا من لا يعلم کيف هو الا هو، يا من لا تبلغ قدرته. 

اسألک اللهم باسمک المکنون المخزون، المکتوم عمن شئت، الطاهر المطهر، المقدس النور التام، الحي القيوم، نور السماوات و نور الارضين، عالم الغيب و الشهادة، الکبير المتعال العظيم، صل علي محمد و ال محمد. 

» دعاي آن حضرت در درخواست حوائج

روايت شده که نماز آن حضرت دو رکعت است، در رکعت اول سوره‏ي حمد و يس و در رکعت دوم سوره حمد و الرحمن خوانده مي‏شود، و دعاي بعد از آن اين گونه است: 

اي نيکوکار اي رساننده، اي شاهد هر غائب، و اي نزديک که دور نيست، و اي پيروز که شکست نمي‏خورد، و اي آن که جز خودش به کيفيت او کسي آگاه نيست، اي آن که قدرتش احاطه نمي‏گردد. 

خدايا! به نام پوشيده و پنهانت که آن را از هر که بخواهي مخفي نگه داشته‏اي، نام پاک پاکيزه منزه، نوراني، کامل، زنده پابرجا، که نور آسمان‏ها و نور زمين‏ها است، داناي پنهان و آشکار، بزرگ و برتر و با عظمت است از تو مي‏خواهم که بر محمد و خاندانش درود فرستي.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 5:14 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

شهادت امام علي النقي (ع)

در اين مورد ترجمه سخن مرحوم قزويني را مي‏آورم در کتاب الامام الهادي من المهد الي اللحد صفحه 508 - 515 مي‏نويسد: 

امام هادي عليه‏السلام 40 يا 41 سال زندگي نمود قسمتي از عمر شريفش را در مدينه منوره به سر برد و قسمتي را در سامرا. در گذشته از گرفتاري‏ها و مصايبي که در ايام زندگاني بر آن حضرت وارد گرديد چه در مدينه و چه در سامرا اطلاع حاصل نمودي که ستمگران و طاغي‏ها و کارگزارانشان بر حضرت چه ظلم‏هايي نمودند. 

اندکي از زندگي معتصم و واثق و متوکل و منتصر و مستعين و معتز که حاکمان غاصب معاصر امام هادي عليه‏السلام بودند نيز ذکر نموديم. ناگفته نماند که امام عليه‏السلام در زمان حکومت منتصر نفس راحتي کشيدند ولي مدت آن کوتاه بود. 

بني‏عباس به آن ستم‏ها و ظلم‏ها که نسبت به آن حضرت روا داشتند اکتفا ننمودند بلکه آن حضرت را مسموم نمودند که در نتيجه آن حضرت با مظلوميت و مسموم از دنيا رفتند. البته سعي کردند که اين کار پنهاني انجام گيرد و کسي از آن آگاه نشود زيرا مقدار علاقه و محبت مردم به ائمه طاهرين عليهم‏السلام را مي‏دانستند، حتي بعضي از درباريان بني‏عباس عظمت و جلالت امام عليه‏السلام را در دل پنهان مي‏نمودند. 

از اين جهت جرأت نداشتند که امام هادي عليه‏السلام را آشکارا به شهادت برسانند، از شورش همگاني ترس داشتند براي رسيدن به اهداف خبيث خود اين راه را برگزيدند و مخفيانه حضرت را مسموم نمودند تا کسي از آن آگاه نگردد، غافل از اينکه حقايق هميشه مخفي نمي‏ماند بلکه روزي آشکار مي‏گردد. 

 

و مهما تکن عند امرء من خليفة

و ان خالها تخفي علي الناس تعلم‏

 

مورخان نوشته‏اند که امام هادي عليه‏السلام مسموم از دنيا رفت. اکنون نمونه‏اي از سخن مورخاني را که به اين موضوع تصريح نموده‏اند از نظر خوانندگان مي‏گذرانيم: 

1 - مورخ معروف مسعودي در کتاب مروج الذهب [1]  مي‏گويد: و گفته شده که امام علي النقي عليه‏السلام مسموم از دنيا رفت. 

2 - شبلنجي در کتاب نورالابصار [2]  مي‏نويسد: گفته مي‏شود که آن حضرت مسموم وفات نمود. 

3 - ابن ‏صباغ مالکي در کتاب فصول المهمة مي‏گويد: گفته مي‏شود آن حضرت مسموم رحلت نمود. 

4 - طبري شيعي در کتاب دلائل الامامة [3]  مي‏گويد: در آخر سلطنت معتز ولي الله با سم به شهادت رسيد. 

5 - سراج‏الدين رفاعي در کتاب صحاح الاخبار [4]  مي‏گويد: در خلافت معتز در سامرا با سم به شهادت رسيد. 

6 - محمد بن عبدالغفار حنفي در کتاب ائمة الهدي [5]  مي‏نويسد: در اواخر زندگي حضرت مخفيانه او را مسموم نمودند. 

 

» جريان تجهيز بدن مبارک حضرت

» تاريخ شهادت امام هادي

 

جريان تجهيز بدن مبارک حضرت

صحيح آن است که معتز عباسي حضرت را مسموم نمود، مسعودي مي‏نويسد: جماعتي براي من نقل کردند که هر يک از آنان نقل مي‏کنند که روز شهادت امام هادي عليه‏السلام به خانه حضرت رفتند در حالي که بزرگان بني‏هاشم از اولاد ابي‏طالب و اولاد عباس و گروهي از شيعيان جمع بودند و جريان امامت امام حسن عسکري عليه‏السلام براي آنان آشکار نشده بود مگر براي عده‏اي از افراد مورد اطمينان که امام هادي عليه‏السلام نزد آنان به امامت فرزندش امام حسن عسکري عليه‏السلام تصريح فرموده بود. جمعيتي که در منزل حضرت بودند متحيرانه و مصيبت‏زده بودند که ناگهان خادمي از اندروني بيرون آمد و خادمي ديگر به نام رياش را صدا زد و به او گفت: اين نوشته را بگير و به خانه سلطان ببر و به فلان شخص بده و بگو: اين نامه‏ي حسن بن علي (امام حسن عسکري عليه‏السلام) است. مردم اين جريان را مي‏ديدند. سپس دري باز گرديد و غلامي سياه بيرون آمد پس از او امام حسن عسکري عليه‏السلام مصيبت‏زده، سر برهنه با گريبان چاک در حالي که لباس سفيد پوشيده بود بيرون آمد سر تا پا به پدر بزرگوارش شباهت داشت. 

در خانه، اولاد متوکل که بعضي از آنان وليعهد بود نشسته بودند همه بلند شدند و سر پا ايستادند امام عسکري عليه‏السلام به جانب وليعهد موفق آمد و با وي معانقه نمود سپس به او خوش آمد گفت و نشست و مردم همه جلو روي حضرت بودند. 

مردم در خانه با هم سخن مي‏گفتند سر و صدا زياد بود ولي وقتي خبر شدند امام حسن عسکري عليه‏السلام تشريف آورده از سخن گفتن با يکديگر سکوت کردند صدايي جز عطسه و سرفه شنيده نمي‏شد. 

در اين اثنا کنيزي که در مصيبت امام هادي عليه‏السلام ناله و نوحه سرايي مي‏کرد بيرون آمد، مي‏گفت: اي واي که از گذشته و امروز، از روز دوشنبه چه گرفتاري‏ها ديديم (به روز رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و جريان سقيفه اشاره مي‏کرد و اين کار خلاف تقيه بود روي همين جهت) امام حسن عسکري عليه‏السلام فرمود: کسي نيست که اين کنيز نادان را ساکت نمايد؟ شيعيان وي را ساکت نمودند و به اندرون برگشت. 

پس از آن خادمي آمد، کنار امام عسکري عليه‏السلام ايستاد و جنازه را از منزل بيرون آوردند حضرت مي‏آمد تا تابوت مبارک را به خياباني مقابل خانه موسي بن بغا آوردند. 

حضرت پيش از آن در خانه بر جنازه نماز خوانده بود ولي به ظاهر معتمد بر حضرت امام علي النقي عليه‏السلام نماز گزارد سپس حضرت را در خانه‏اش دفن نمودند. حضرت عسکري عليه‏السلام در وقت برگشت به منزل در اثر شدت گرما و ازدحام زياد مردم خسته شد. در بين راه به مغازه بقالي رسيد که مقابل آن آب پاشي شده بود حضرت از صاحب مغازه اجازه گرفت و آنجا نشست. مردم اطراف آن حضرت بودند، در اين اثنا جواني زيباروي که لباسي پاکيزه دربر داشت و بر استري شهبا سوار بود خدمت حضرت شرفياب گرديد و از مرکب پياده شد و از حضرت تقاضا نمود سوار شود حضرت بر آن مرکب سوار گرديد و به منزل برگشت. 

 

تاريخ شهادت امام هادي

مورخان در تاريخ شهادت حضرت و مقدار سنش به اختلاف سخن گفته‏اند ولي مشهور ميان شيعه که به آن عمل مي‏نمايند روز شهادت حضرت را سوم ماه رجب سال 254 مي‏دانند و مدت زندگاني حضرت را بعضي چهل و برخي ديگر چهل و يک و بعضي ديگر چهل و دو سال ذکر نموده‏اند. 

پی نوشته ها :

[1] ج 4، ص 86.

[2] ص 166.

[3] ص 216.

[4] ص 136.

[5] ص 55.


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 5:12 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

زندگاني حضرت امام علي النقي علیه السلام

مشخصات حضرت امام هادي

نام: امام علي (ع) 

القاب معروف: هادي، نقي (ع) 

کنيه: ابوالحسن سوم (ع) 

پدر و مادر: امام جواد (ع)، سمانه (س) 

وقت و محل تولد: 15 ذيحجه‏ي سال 212 هجري در روستاي صريا، نزديک مدينه. 

وقت و محل شهادت: سوم رجب سال 254 در سن 41 سالگي در شهر «سامرا» بر اثر زهري که با دسيسه‏ي «معتز» (سيزدهمين خليفه عباسي) توسط معتمد عباسي، به آن حضرت خوراندند، به شهادت رسيد. 

مرقد شريف: شهر سامرا، واقع در عراق. 

دوران زندگي: در سه بخش: 

1. حدود هشت سال قبل از امامت (از ذيحجه سال 212 تا 220 ه. ق) 

2. دوران امامت، در زمان خلفاي قبل از متوکل، دوازده سال (از سال 220 تا 232 ه. ق) 

3. دوران امامت در سخت‏ترين شرايط، در زمان خلافت پانزده ساله‏ي ديکتاتوري متوکل (دهمين خليفه عباسي) و سپس خلفاي بعدي که عبارت بودند از: منتصر، المستعين، و المعتز. 

آن حضرت حدود 33 سال امامت کرد. 

 

نگاهي بر زندگاني امام

امام هادي (ع) دهمين رهبر آسماني است که از سوي پيامبر گرامي (ص) براي اداره امور امت اسلامي معرفي شده است. از نگاه پيروان اهل بيت (ع) امامت و رهبري جامعه تا دوازده نسل بر اساس فرمان الهي و پيامبر (ص) و امامان قبلي تعيين و به جامعه معرفي شده‌اند، در اين زنجير نوراني امام علي النقي معروف به امام هادي و ابوالحسن ثالث دهمين خورشيد هدايت امت اسلامي است.

اين رهبر بزرگوار، فرزند امام جواد (ع) نوه امام رضا (ع) است که در روستايي از اطراف مدينه به نام «صريا» به دنيا آمد. مادرش کنيزي با فضيلت و پارسا بود که سمانه نام داشت.

تأملي در معني و مفهوم «هادي» که معروف‌ترين لقب آن بزرگوار است، بسياري از حقايق را روشن مي‌سازد.

هدايت در کتب لغت دو معناي «ارائه طريق » و «رساندن به مقصد و مطلوب» را در بردارد. و معمولاًٌ در ارائه راه مطلوب و مثبت به کار مي‌رود.

در فرهنگ قرآن و عترت هدايت و هادي، بار مفهومي و معنايي بسيار عميق‌تر از رهنماي جغرافيايي دارد. شناخت راه، شناخت مقصد، شناخت امت و کاروانيان همراه، شناخت موانع و مشکلات مسير، شناخت دزد‌ها و گردنه‌ها، ايجاد انگيزه براي حرکت، دميدن روح استقامت در رهروان، حفظ اتحاد و هماهنگي کاروان، حمايت و حفاظت از جان و مال و حقوق کاروانيان وظيف دليل و رهنماي کاروان و بخشي از مفهوم «هادي» در فرهنگ اسلامي است.

امام هادي، حضرت علي بن محمد النقي و معروف به ابن الرضا (ع) خورشيد نورافشاني بود که از سالهاي 220ق تا سال 254 رسالت رهبري و هدايت امت بزرگ اسلامي را بر دوش داشت و حدود سي و چهار سال ناخداي کشتي اسلام در ميان امواج وحشتناک عصر عباسي بود.

آن بزرگوار در تاريک‌ترين روزگار سلط اشرار به زندگي بشريت نور و گرمي بخشيد و در دشوارترين شرايط فرزندان پيامبر و قرآن را حمايت و سرپرستي کرد.

هادي آل محمد (ع)هم قبله را به خوبي مي‌شناخت، هم قبيله را، هم مردم را، هم مردان ساحت سياست را، او راه دست يابي به مقام قرب خدا را از اولياي او آموخته بود. از حيله‌ها و نيرنگ‌ها و مطامع و خواسته‌هاي دشمنان توحيد و عدالت آگاه بود. او ضعف‌ها و کمبود‌ها و جهل و غفلت عمومي و بيماري انسانهاي عصر خويش را به خوبي مي‌شناخت. قربانيان بيماري‌هاي اجتماعي را مي‌ديد و از درد و رنج و مشکلات زندگي مردم مي‌سوخت. پزشکي بود که با مريض به خوبي آشنا و مهربان بود. آفات و آسيب‌ها و خطرها و بيماري‌ها مسلمانان و نامسلمانان را به خوبي تشخيص مي‌داد.

او در حدود چهل و يک سال زندگي و سي و چند سال رهبري، بر آسمان زندگي بشريت فروغ هدايت پاشيد و خورشيدوار گمشدگان وادي غفلت و حيرت و گرفتاران کوير شرک و بيداد را رهايي بخشيد. در روزگاري که جهل و غفلت عمومي از يک سو و شهوات و شبهات حکومتي از سوي ديگر، فضاي زندگي را از ظلمت و ظلم پر کرده بود و به دست گرفتن شمعي کوچک هم، گناهي بزرگ تلقّي مي‌شد، هادي امت، خورشيدوار بر آفاق زندگي بشريت تابيدن گرفت و بشريت مظلوم و حق طلب را از افتادن در پرتگاه هواپرستي و جهالت و چاهسار بيداد و کفر و شرک و نفاق مصون داشت.

 

القاب مبارک پيشواي دهم

حضرت هادي عليه‏السلام داراي ده لقب بدين قرار مي‏باشد: 

1. نقي 2. طيب 3. امين 4. هادي 5. ناصح 6. فتاح 7. مرتضي 8. فقيه 9. عالم 10. متوکل. 

لقب دهم آن بزرگوار مخفي و پوشيده بود؛ زيرا امام عليه ‏السلام به شيعيان خود سفارش مي‏کرد که اين لقب را در انجمن‏ ها نگويند و اين سفارش بدان جهت بود که امام عليه ‏السلام احتمال مي‏داد متوکل عباسي براي اين لقب مزاحم آن بزرگوار شود. 

 

 انواع و ابعاد هدايت

هدايت در برابر شبکه جهاني شرک.

هدايت از ميان امواج متراکم کفر.

هدايت در برابر دام و دانه منافقان و عالمان درباري.

هدايت در برابر سلط سازمان يافته ظلم و بيدادگري.

هدايت در برابر طوفان و گردباد اختلافات فکري و فرهنگي.

هدايت امت نسبت به تأمين آبرومندانه نيازهاي زندگي.

هدايت در برابر هجوم حمايت شده فساد اخلاقي.

هدايت در برابر وسوسه‌هاي دروني و نيازهاي عزيزي.

و در يک سخن نجات بشريت از ظلمات به سوي نور، رسالتي سنگين و دشوار است، که هميشه بر دوش پيامبران الهي و رهبران آسماني قرار داشته و دارد و اين وظيفه الهي و قدسي در عصر سياه متوکل عباسي بر دوش امام هادي (ع) قرار داشت.

هاديان الهي، از يک سو به هدايت و رهايي ملت‌ها مي‌انديشند، از سوي ديگر به هدايت دولت‌ها. هم به مردم فکر مي‌کنند، هم به مردان صحن سياست و مديريت. هم گروه‌هاي و اصناف اجتماعي را در مدّ نظر دارند. هم افراد و اشخاص را، هم به نسل حاضر مي‌انديشند و هم به آيند امت مي‌نگرند.

براي آنان يک انسان هم مهم است و هدايت او با احياي بشريت برابري مي‌کند. امنيت و عدالت و سلامت و سعادت، حق همه است، حقي که خداوند قرار داده است و امام مرزبان «حدود و حقوق الهي» است رهبري با اين نگاه ـ که به «کرامت انسان» مي‌انديشد و پاسداري از حق و عدل را وظيف خويش مي‌داند و «عرفان الهي» و «اخلاق ملکوتي» را قلّه‌هاي پرواز جامعه مي‌شناسد ـ دشوارترين مسئوليت است.

 

خلفاي معاصر پيشواي دهم

امام هادي عليه‏السلام در مدت امامت خود با چند تن از خلفاي عباسي معاصر بود که به ترتيب عبارتند از: 

1. معتصم عباسي، برادر مأمون که از سال دويست و هفده تا سال دويست و بيست و هفت خلافت کرد. 

2. واثق، پسر معتصم که از سال دويست و بيست و هفت تا سال دويست و سي و دو خلافت نمود. 

3. متوکل عباسي، برادر واثق که از سال دويست و سي و دو تا سال دويست و چهل و هشت بر مسند خلافت تکيه زد. 

4. منتصر، پسر متوکل عباسي که از سال دويست و چهل و هشت تا سال دويست و پنجاه و دو خليفه بوده است. 

5. مستعين، پسر عموي منتصر که از سال دويست و چهل و هشت تا سال دويست و پنجاه و دو خلافت کرد. 

6. معتز، پسر ديگر متوکل عباسي که از سال دويست و پنجاه و دو تا سال دويست و پنجاه و پنج خليفه بوده است. 

امام هادي عليه‏السلام در زمان خليفه‏ي اخير يعني معتز مسموم شد و به شهادت رسيد و در خانه‏ي خود به خاک سپرده شد. 

 

 عصر هادوي

رهبري و امامت هميشه رسالتي سنگين است که آسمان و زمين و کوه‌ها از تحمل آن مي‌گريزند و تنها فرزندان فاطمه و آموزش ديدگان مدرسه علوي (ع) با حول و قوه الهي مي‌توانند، اين بار امانت را بر دوش کشند. عصر امام هادي (ع) عصر دشواري است که نمرود رداي ابراهيم (ع) بر تن دارد و فرعون عصاي موسي به دست گرفته است. ابوسفيان در جايگاه پيامبر نشسته و يزيد نداي توحيد و اخلاق بر مي‌آورد. هدايت امت در اين شرايط که اتحاد زر و زور و تزوير بر کرسي رهبري نشسته چقدر دشوار است.

عباسيان به بهانه وابستگي به پيامبر (ص) بر کرسي خلافت نشسته‌اند و خلافت و حکومت و دولت ابزاري براي بهره‌کشي از مردم و غارت «جان» و «مال» و «نواميس» محرومان شده است. متوکل کاخهاي متعدد مي‌سازد، کاخ شاه، کاخ عروس، کاخ شبداز، کاخ بديع، کاخ غربت، کاخ برج که هفتصد هزار دنيار فقط هزينه ساخت، کاخ برج شده است.[1] .

متوکل دوازده هزار کنيز در کاخ خود دارد وقتي براي پسرش «عبدالله معتز» جشن ختنه سوران مي‌گيرد فرشي با يکصد ذراع طول با عرض پنجاه ذراع آماده مي‌شود، چهار هزار صندلي از طلا و مرصع به جواهر در تالار قصر مي‌چيند و بيست ميليون درهم براي نثار بر سر خدام و حاشيه نشينان فراهم مي‌آيد و غارت بيت المال به اوج مي‌رسد.[2] .

ميگساري و فسق و فجور و رقص و موزيک بر کاخ‌ها و درباريان حاکم است و فقر و شمشير و توهين و تحقير بر توده‌هاي مردم و بالاترين فشار‌ها و زندان و تبعيد و فرار و اعدام و تعقيب علويان و فرزندان فاطمه (س) را تهديد مي‌کند.

متوکل، شخصي به نام عمر بن فرج رخّجي را والي مکه و مدينه کرده بود و او مردم را از هر گونه احسان و نيکي به آل ابوطالب منع مي‌کرد و هر کس با آنان مهرباني مي‌کرد، مورد تعقيب و آزار قرار مي‌گرفت. به حدّي کار بر بانوان علوي سخت شد که لباس درستي نداشتند که در آن نماز بخوانند. تنها يک پيراهن مناسب براي نماز در دست آنان بود که به نوبت در آن نماز مي‌خواندند. ولي پس از نماز آن را در مي‌آوردند و به همان جامه‌هاي کهنه و بدون جامه به چرخ ريسي مي‌پرداختند.[3] .

در اين دوران سخت جاهليت عباسيان ـ روزگار متوکل ـ دوباره دنيا بر مدار کفر و مراد جور مي‌گردد.

شمشيرهاي دفاع از اسلام و اهل بيت (ع) شکسته، و حلقوم‌ها بريده و دارها برچيده و خون‌ها شسته‌اند. و بر مزارآباد شهيدان و قبرستان سرد و ساکت زندگان، شب سياه هراس و خفقان سايه افکنده و واي جغدي هم به گوش نمي‌رسد.

جاهليت جديد عصر بني عباس، سياه‌تر و وحشي‌تر و سنگين‌تر از طغيان طاغوت‌هاي اموي است در اين فضاي سرد و يأس و طوفان بيم و هراس، باز هم مردي از مدينه النبي (ص) تا بغداد و سامرا، مشعل اميد و روشنايي و بيداري و قيام و آزادي در دست دارد. او امام هادي (ع) است که رداي پيامبر بر دوش و فرياد علي و فاطمه (س) در گلو و دانش قرآن در سينه و عشق و آزادي مسلمانان در سر، چه کسي جز او مي‌تواند در برابر اقتدار کفر و بيداد و جاذبه‌هاي فسق و فجور از فرياد قرآن و آزادي انسان حمايت کند.

 

 رسالت بزرگ

رسالت بزرگ پاسداري از همه ارزش‌ها در برابر هجوم بي‌مرز بر دوش فرزند رشيد امام جواد (ع) و نوه خورشيد خراسان، ابن الرضا (ع) ، حضرت امام هادي (ع) است.

پاسداري از کتاب هدايت و نور،

پاسداري از فطرت سليم و پاک انساني،

پاسداري از نيروي عقل و خردورزي،

پاسداري از ميراث گرانبهاي حديث نبوي (ص)

پاسداري از رهنمودها و دستاوردهاي اوصياي پيشين رسول خدا (ص) و انتقال کامل اين معارف به جامعه، برنامه زندگي امام هادي (ع) است.

امام نقش رساندن پيام قرآن به گوش عصرها و نسل‌ها را بر عهده دارد، ولي در ميان هلهله مستانه و طبل و کرناي ارتش خونريز متوکل و موسيقي مدام خنيانگران و رقاصگان و جشن و پايکوبي و بازي‌ها، مسابقات و جشن‌هاي هزار و يک شب عباسيان، چگونه قرآن تلاوت کند و در کجا تفسير قرآن بگويد و چگونه جامعه را به شناخت و احياي سنت‌هاي نبوي فراخواند.

امام از هشت سالگي رسالت بزرگ رهبري امت را بر دوش گرفته است، ولي از همان آغاز به بهانه تربيت و آموزش در خانه‌اي در صريا اطراف مدينه تا حدود 13 سالگي تحت نظر قرار مي‌گيرد و سپس در تبعيد‌گاه سامرا 20 سال رايت نوراني امامت را برافراشته نگه مي‌دارد.

ده سال با معتصم برادر مأمون،ده سال در عصر واثق پسر معتصم.

و حدود 16 سال با متوکل ـ دژخيم‌ترين غدّه بدخيم در روزگار امام.

6 ماه با منتصر پسر متوکل،4 سال با مستعين پسر عموي منتصر و 3 سال با معتز پسر متوکل معاصر است.

ويژه‌نامه امام هادي (ع) که حرفي از هزاران و قطره‌اي از اقيانوس ارزش‌ها، انديشه‌ها، و اخلاق و رفتار آن بزرگوار است به همين اميد فراهم آمد که ما را بيشتر با سيماي آسماني او آشنا کند و در هجوم تاتاروار مغول‌هاي غربي و مزدوران انگليس و آمريکا به مرقد پاک پيشوايان سامرا، دفاعي فرهنگي از آفتاب سامرا باشد.

 

صلوات بر امام هادي

«بارالها! بر علي بن محمد (امام هادي) درود فرست.

او که جانشين اوصياي پيامبر (ص) و پيشواي پارسايان است.

و جايگزين رهبران دين و حجت بر تمام آفريدگان.

بارالها! همانگونه که او را نوري قرار دادي تا مؤمنان از او فروغ بگيرند. او به پاداش بزرگ تو بشارت داد و از کيفر تو مردم را بر حذر داشت و آيات تو را يادآور گرديد، حلال تو را حلال دانست و حرام تو را حرام شمرد. آئين تو و واجبات تو را روشن کرد و مردم را به عبادت تو برانگيخت. و به طاعت تو فرمان داد و از معصيت تو بازداشت.

خدايا! بر او درود فرست برترين درودي که بر هر کدام از اولياي خودت و ذرّيه پيامبرانت مي‌فرستي اي معبود جهانيان» .

در اين صلوات که از امام حسن عسکري (ع) درباره هر کدام از چهارده معصوم نقل شده درباره امام هادي (ع) چنين آمده است:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي‏ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَصِيِّ الْأَوْصِيآءِ، وَاِمامِ الْأَتْقِيآءِ، وَخَلَفِ اَئِمَّةِ الدّينِ، وَالْحُجَّةِ عَلَي الْخَلائِقِ اَجْمَعينَ، اَللّهُمَّ کَماجَعَلْتَهُ نوُراً يَسْتَضيي‏ُ بِهِ الْمُؤْمِنوُنَ فَبَشَّرَ بِالْجَزيلِ مِنْ ثَوابِکَ، وَاَنْذَرَ بِالْأَليمِ مِنْ عِقابِکَ، وَحَذَّرَ بَاْسَکَ، وَذَکَّرَ بِآياتِکَ، وَاَحَلَّ حَلالَکَ، وَحَرَّمَ حَرامَکَ، وَبَيَّنَ شَرايِعَکَ وَفَرايِضَکَ، وَحَضَّ عَلي‏ عِبادَتِکَ، وَاَمَرَ بِطاعَتِکَ، وَنَهي‏ عَنْ مَعْصِيَتِکَ، فَصَلِّ عَلَيْهِ اَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلي‏ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِيآئِکَ، وَذُرِّيَّةِ اَنْبِيآئِکَ، يا اِلهَ الْعالَمينَ.

 

پي نوشته ها :

[1] سيره پيشوايان، ص593.

[2] همان، ص594.

[3] تتمة المنتهي، ص323


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 5:11 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

مشخصات حضرت امام هادی(ع)

نام: امام علی (ع) 

القاب معروف: هادی، نقی (ع) 

کنیه: ابوالحسن سوم (ع) 

پدر و مادر: امام جواد (ع)، سمانه (س) 

وقت و محل تولد: 15 ذی حجه‏ ی سال 212 هجری در روستای صریا، نزدیک مدینه. 

وقت و محل شهادت: سوم رجب سال 254 در سن 41 سالگی در شهر «سامرا» بر اثر زهری که با دسیسه‏ ی «معتز» (سیزدهمین خلیفه عباسی) توسط معتمد عباسی، به آن حضرت خوراندند، به شهادت رسید. 

مرقد شریف: شهر سامرا، واقع در عراق. 

دوران زندگی: در سه بخش: 

1. حدود هشت سال قبل از امامت (از ذیحجه سال 212 تا 220 ه. ق) 

2. دوران امامت، در زمان خلفای قبل از متوکل، دوازده سال (از سال 220 تا 232 ه. ق) 

3. دوران امامت در سخت‏ترین شرایط، در زمان خلافت پانزده ساله‏ ی دیکتاتوری متوکل (دهمین خلیفه عباسی) و سپس خلفای بعدی که عبارت بودند از: منتصر، المستعین، و المعتز. 

آن حضرت حدود 33 سال امامت کرد. 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 5:06 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 ؛ اس شهادت امام هادی (ع ) ؛ اس ام اس شهادت علی النقی (ع )
 



«اس ام اس شهادت امام هادی (ع)»
 

دل را شراره غم تو پر شرار کرد
داغ تو قلب خسته‌دلان، داغدار کرد
ای سرو بوستان ولا از غم تو چرخ
جاری ز دیده اشک، چو ابر بهار کرد
با کشتن تو قاتلت ای هادى امم
خود را به نزد ختم رسل شرمسار کرد

شهادت جانسوز امام هادی(ع) تسلیت باد

 


اس ام اس شهادت امام هادی (ع)


 

 هر که‌ بر طریق‌ خداپرستى‌ محکم‌ و استوار باشد ، مصائب‌ دنیا بر وى‌ سبک‌ آید ، گر چه‌ تکه‌ تکه‌ شود.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۱)

 


اس ام اس شهادت امام هادی (ع)

 

نه همی جای تو در سامره تنها باشد
که به دلهای محبان تو جای تو بود
دیده گریان نشود روز جزا در محشر
هر که گریان به جهان بهر عزای تو بود
شهادت جانسوز امام هادی(ع) تسلیت باد

 

اس ام اس شهادت امام هادی (ع)

 

امروز که زمین و آسمان می گرید
از بهر غريب سامرا می گرید
جا دارد اگر كه شیعه خون گریه کند
چون مهدی صاحب الزمان می گرید
شهادت جانسوز امام هادی(ع) تسلیت باد

 

اس ام اس شهادت امام هادی (ع)



 فروتنى‌ آن‌ است‌ که‌ با مردم‌ چنان‌ کنى‌ که‌ دوست‌ دارى‌ با تو چنان‌ باشند.
(المحجة‌ البیضاء ، ج‌ ۵ ، ص‌ ۲۲۵)

 


اس ام اس شهادت امام هادی (ع)

 

هر کس‌ از خدا بترسد ، مردم‌ از او بترسند ، و هر که‌ خدا را اطاعت‌ کند ، از او اطاعت‌ کنند ، و هر که‌ مطیع‌ آفریدگار باشد ، باکى‌ از خشم‌ آفریدگان‌ ندارد ،و هر که‌ خالق‌ را به‌ خشم‌ آورد ، باید یقین‌ کند که‌ به‌ خشم‌ مخلوق‌ دچار مى‌شود.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۰)

 

اس ام اس شهادت امام هادی (ع)

 

شخص‌ شکرگزار ، به‌ سبب‌ شکر ، سعادتمندتر است‌ تا به‌ سبب‌ نعمتى‌ که‌ باعث‌ شکر شده‌ است‌ . زیرا نعمت‌ کالاى‌ دنیاست‌ و شکرگزارى‌ ، نعمت‌ دنیا و آخرت‌ است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۲)




اس ام اس شهادت امام هادی (ع)

 

در مجلس مظلومیّت مردِ غریب
بنگر که دلم میان غمخانه گم است
این ناله ز ماتمِ امامِ هادی ست
معصوم دوازدهم امامِ دهم است
شهادت جانسوز امام هادی(ع) تسلیت باد

 

اس ام اس شهادت امام هادی (ع)



خداوند دنیا را سراى‌ امتحان‌ و آزمایش‌ ساخته‌ و آخرت‌ را سراى‌ رسیدگى‌ قرار داده‌ است‌ ، و بلاى‌ دنیا را وسیله‌ ثواب‌ آخرت‌ ، و ثواب‌ آخرت‌ را عوض‌ بلاى‌ دنیا قرار داده‌ است‌.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۲)

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 4:53 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب  

 

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است
 
ماه رجب،اعمال ماه رجب


فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.

و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.

پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .


اعمال مشترك ماه مبارک رجب

اینها اعمالی است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :

1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:

"یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ ."

2- دعایی را كه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:

«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .»

3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه در ماه رجب این خوانده شود:

«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»

قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .

4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.

5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .

6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند كند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند .

7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ " گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .

8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند.

9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و  سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .

10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.

11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شب‌هاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.
هلال ماه

اعمال شب و روز اول ماه رجب

شب اول

این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .

1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

2- غسل.

حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

3- زیارت امام حسین علیه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.

5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو:

در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

روز اول رجب

این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

1- روزه .

روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود .

2- غسل .

3- زیارت امام حسین علیه السلام.

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.

منبع : تبیان


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 4:49 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

شعر موثر امام هادي (ع)

شعر موثر امام هادي (ع)
شعر موثر امام هادي (ع)

نويسنده:محمد رضا اکبري
منبع:قصه هاي تربيتي چهارده معصوم(عليهم السلام)
متوكل خليفه ظالم عباسي بود كه از اقتدار امام هادي عليه السلام نگران بود. شخصي نزد او رفت و درباره امام هادي عليه السلام چيني كرد كه در منزل او اسلحه و نامه هاي حمايت شيعيان قم وجود دارد و مي خواهد بر عليه حكومت قيام كند. متوكل گروهي ترك را به منزل او فرستاد، آنها به خانه امام عليه السلام حمله كردند اما چيزي نيافتند ومشاهده كردند كه حضرت در اتاقي كه فرش ندارد مشغول تلاوت قرآن است . او را با خود نزد متوكل بردند و گفتند: ما چيزي رد خانه او نيافتم و وقتي به منزل او وارد شديم مشاهده كرديم كه بطرف قبله نشسته است قرآن مي خواند. متوكل كه مشغول ميگساري بود و كاسه اي از شراب در دست داشت وقتي امام عليه السلام را مشاهده كرد او را احترام و اكرام نمود و كنار خود نشاند و كاسه شرابي را كه در دست به او تعارف كرد. امام عليه السلام فرمود: به خدا قسم هرگز تا به حال شراب در گوشت و خون من وارد نشده است ، مرا از اين كار معذور بدار و متوكل هم او را معذور داشت و گفت : شعري براي ما بخوان . امام عليه السلام فرمود: من شعر زيادي در حفظ ندارم . متوكل گفت : بايد براي ما شعر بخواني .
امام عليه السلام در حالي كه نزد او نشسته بود اشعاري به اين مضمون خواند: بر روي قله كوهها منزل كردند و مردان مسلح از آنها پاسداري مي كردند اما هيچيك از اينها نتوانست جلوي مرگ آنها را بگيرد و آنان را از گزند حوادث حفظ كند. در پايان از آن قله هاي بلند و كاخهاي مستحكم به درون قبر كشيده شدند. ندا دهنده اي پس از دفن آنها فرياد زد كجا رفت آن زينتها، دستبندها و شكوه و جلال ؟ كجايند آن چهره هاي پرورده نعمتها كه از روي ناز و نخوت در پس پرده هاي زيبا خود را از مردم مخفي نگاه مي داشتند؟ عاقبت قبر آنها را رسوا ساخت و چهره هاي ناز پرورده جولانگاه كرمهاي زمين شد. مدتي طولاني از دنيا خوردند و آشاميدند اما از آن همه خوردن ، خود خوراك حشرات زمين شدند. متوكل كه اين اشعار تكان دهنده را از امام هادي عليه السلام شنيد بسيار متاثر شد و گريه كرد به گونه اي كه ريش او از اشك چشمانش تر شد و اهل مجلس همه گريه كردند. آنگاه متوكل چهار هزار دينار به امام داد و با احترام به منزلش فرستاد.

ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 4:47 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

اشعار شهادت امام هادی علیه السلام

 

 

شمع جمع شبستان

امام هادی

فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی

كه هر كجا رود افتد به دام صیادی

به دانه‌ای دُّر یكدانه می‌دهد برباد

نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقّادی

چنان اسیر هوا و هوس شدم كه نپرس

نه حال نغمه سرایی نه طبع وقّادی

دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر

مدار از همه عالم امید امدادی

مگر ز قبله حاجات و كعبه مقصود

ملاذ(1) حاضر و بادی(2)علیّ ‌الهادی

محیط كون و مكان نقطه بصیر وجود

مدار عالم امكان مجرّد و مادی

شَها تو شاهد میقات «لِی مَعَ اللّهی»(3)

تو شمع جمع شبستان مُلك ایجادی

صحیفه ملكوتیّ و نسخه لاهوت

ولیّ عرصه ناسوت بهر ارشادی

مقام باطن ذات تو قاب قوسین است

به ظاهر ارچه در این خاكدان اجسادی

كشیدی از متوكل شدائدی كه به دهر

ندیده دیده گردون ز هیچ شّدادی

گهی به بركه درندگان(4) گهی زندان

گهی به بزم مِی و سازِ باغی عادی(5)

تو شاه یكّه سواران دشت توحیدی

اگر پیاده روان در ركاب الحادی

ز سوز زهر و بلاهای دهر جان تو سوخت

كه بر طریقه آباء و رسم اجدادی
 

آیة الله غروی اصفهانی (كمپانی)

پی‌نوشت‌ها:
1- ملاذ: پناه2- حاضر و بادی: حاضر: كسی كه در حضر و در شهر ساكن است. بادی: كسی كه بادیه‌نشین و صحرانشین است.

3- اشاره است به حدیث: «لی مع‌الله وقت لا یسعنی فیه ملك مقرّب ولانبی مرسل: «مرا با خدا وقتی است كه در آن با من نمی‌گنجد هیچ ملك مقرّب یا پیغمبر فرستاده مرسل.» این حدیث منسوب به پیغمبراكرم‌ صلی الله علیه و آله است و منظور از آن مقام استغراق یا محو و فنای در حضرت حق تعالی است. (رك : شرح مثنوی، جلد چهارم، استاد دكتر سید جعفر شهیدی، صفحه286).

4- بركه درندگان (بركة السباع): محلی بود كه مركز درندگان از قبیل شیر و پلنگ بود و امام بزرگوار را در آن محل خطرناك قرار دادند ولی به امر خداوند متعال درندگان برگرد آن حضرت حلقه زدند و زیانی به آن امام بزرگوار نرساندند.

5- باغی: سركش و طغیان‌ كننده عادی: عداوت كننده و دشمن.

اى هادى هدایت دین

امام هادی

اى ماه، مستنیر ز نور لقاى تو                                          

خورشید كسب فیض كند از ضیاى تو

اى خاص و عام از كرمت برده صبح و شام                          

پیوسته فیض از سر خوان عطاى تو

اى جبرییل میر ملك پیك انبیاء                                         

خدمتگذار بر در دولت‌سراى تو

اى عاشر الائمه على النقى كه هست                             

چشم امید خلق به مهر و وفاى تو

اى پور پاك معنى جود و كرم جواد                                    

حاتم هزار بار خجل از ثناى تو

اى مظهر جلال و جمال خداى فرد                                   

شد طوطیاى چشم ملك خاك پاى تو

در هر دو كون خرم و شاد است و رستگار                         

در دل هر آن كه داشت فروغ ولاى تو

خوفش ز آفتاب جز این است بى سخن                            

در دهر هر كه زیست به تحت لواى تو

تا مدفن شریف تو شد سرّ من رأى                                  

جان بخش و غم زداى شد از صفاى تو

زد طعنه بر بهشت برین هر كسى كه دید                         

آن گنبد منور و صحن و سراى تو

اى هادى هدایت دین مبین حق                                     

اى آن كه مدح خوان تو باشد خداى تو

"علامه" با بضاعت فكرش كجا سزد                                

انشا كند چكامه مدح و ثناى تو

  "علامه"

دهمین مسند نشین

امام هادی(علیه السلام)

كیستم من شاهكار ملك ذات كبریایم                            

دهمین مسند نشین از بعد ختم الانبیایم

گوهرى ارزنده از گنجینه‌‏ى جود جوادم                            

نهمین فرزند دلبند على مرتضایم

مصرعى از شعر ناب عصمت كبراى حقم                        

هشتمین پرورده‌ى ایمان و صبر مجتبایم

پاسدار پرچم پر افتخار حق پرستى                               

هفتمین سنگر نشین نهضت خون خدایم

دُرّ عبادت فارغ التحصیل درس عابدینم                            

ششمین زینت فزا از بهر محراب دعایم

در نایابى ز بحر دانش بحراالعلومم                                 

پنجمین گنجینه‌ى اسرار كل ماسوایم

صادق آل نبى را وارث فقه و اصولم                               

چارمین استاد دانشگاه تكوین ولایم

وارث موسى بن جعفر در مسیر پایدارى                         

سومین نور دل آن پیشواى مقتدایم

محور چرخ زمانم، حجت روى زمینم                                

دومین گل از گلستان على موسى الرضایم

در مسیر حق پرستى بعد آباء گرامم                            

اولین هادى خلق بعد از مصباح الهدایم

در شجاعت بى قرینم، در سخاوت بى نظیرم                 

حق پرستان را حبیبم، دردمندان را دوایم

من وصیم، من ولیم، من نقیم، من سخیم                    

زانكه همنام على معنىِ، هاى هل اتایم

آیه‌ى تطهیر را مصداق و از امر الهى                            

آیه‌اى از شاخصار نصِ نون اِنّمایم

غم مخور (ژولیده) فردا پاى میزان عدالت                      

شافعت در نزد حق هنگام پاداش و جزایم

"ژولیده نیشابوری"

مجلس بزم متوكل

امام هادی علیه السلام

چرا چنین متوكل به ما جفا كردى                             

شدى به كین، متوسل ستم روا كردى

غم مدینه مرا كم نبود اى ظالم؟                               

كه طعن و تهمت و تبعید را روا كردى

مگر مرا به تمسخر گرفته‏اى كان شب                       

به جشن و لهو و لعب خواهش غنا كردى

براى من شب جشن تو پر ز ماتم بود                         

خوشى نبود، كه بر پایىِ عزا كردى

سرور و بزم تو تنها سر بریده نداشت                         

چرا سرم نبریدى؟ به من جفا كردى

ز روى پاك و نجیبم حیا نكردى تو؟                            

چسان ز شعر من اى بى حیا حیا كردى

عبادت شب و ذكر و ترحمم دیدى                            

ولى به دشمنى خویش اتّكا كردى

هزار نقشه به قتلم‏ كشیدى و اجرا                          

به دست معتز ملعون در انتها كردى

براى حفظ متاعِ دو روزه دنیا                                   

تو باب، در همه جا، سبّ اوصیا كردى

به بغض آل على راه كربلا بستى                             

جفا به زائر و سلطان نینوا كردى

براى عُسرت و آزار زائران حسین                             

پس از دو قرن عجب ظالمانه تا كردى

چه دست‌ها كه بریدى ز قبر پاك حسین                   

به زجر و حرمله و شمر اقتدا كردى

یزید آب بر او بست و تو حَرَم بر آب                           

به شاه تشنه لبان كار اشقیا كردى

 

ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی

امام هادی

ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی

بگرفته حسن بر تو عزا حضرت هادی

یک عمر ستم دیـده ز جور «متوکل»

در آینه صبح و مسا حضرت هـادی

دل سوخته از طعنه و از زخم زبان‌ها

خونین جگر از زهر جفا حضرت هادی

بردند همان شب که سوی بـزم شرابت

چون از تو نکردند حیا حضرت هادی

افسوس که کشتند تـو را از ره بیـداد

بی جرم و گنه، قوم دغا حضرت هادی

افسوس، به جور از حرم مادر و جدت

گشتی تو غریبانه جدا حضرت هادی

کس از غم ناگفته‌ات ای یوسف زهرا

آگاه نشد غیر خـدا حضرت هـادی

کشتند تو را در دل غربت، به چه جرمی؟

ای جان جهانت بـه فدا! حضرت هادی

بزم می و خون دل و حبسِ ستم و زهر

حق تو عجب گشت ادا حضرت هادی

در ماتـم تـو ای خلف پـاک پیمبـر

شد سامره چون کرب و بلا حضرت هادی

"میثم" به تو و غربت تو اشک فشاند

ای کشته بی‌جرم و خطا حضرت هادی

  "غلامرضا سازگار"

لطف امام

امام هادی(علیه السلام)

    لطف امام هادى و نور ولايتش

    ما را اسير كرده به دام محبتش

    بر لطف بى كرانه اوبسته ‏ايم دل

    امشب كه جلوه گر شد خورشيد طلعتش

    منت خداى را كه به ما كرده مرحمت

    توفيق برگزارى جشن ولادتش

    تبريك باد بانوى كبرى سمانه را

    كين غنچه بر دميد ز گلزار عصمتش

    ماه تمام و نيمه ذى حجه مطلعش

    خير كثير وكوثر قرآن بشارتش

    اين است آن امام كه تقدير ايزدى

    بعد از جواد داده مقام امامتش

    اين است آن امام كه ذرات كائنات

    اقرار كرده‏ اند به جود و كرامتش

    اين است آن امام كه در بركة السّباع

    شيران شوند رام و گذارند حرمتش

    اين است آن امام كه از نقش پرده هم

    ايجاد شير زنده كند حكم قدرتش

    اين است آن امام كه دشمن به چند بار

    رخسار عجز سوده به درگاه عزتش

    سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى

    دشمن به لرزه آمده از برق هيبتش

    آن سومين ابوالحسن از خاندان وحى

    چون سه على ديگر باشدعبادتش

    افزون زريگهاى بيابان عطاى او

    بيش از ستاره ‏هاى درخشان فضيلتش

    مائيم و دست و دامن آن حجت خدا

    چون نااميد كس نشود از عنايتش

    گرديده‏ ايم جمع به ذيل لواى او

    افكنده‏ ايم دست به دامان رحمتش

    از آستان قدس رضا هديه مى‏ كنيم

    آه دلى به غربت و اشكى به تربتش

    يارب بحق فاطمه با فتح كربلا

    بگشا بروى ما همه راه زيارتش

    از لطف آن امام (مؤيد) مؤيد است

    كو رانشان خدمت آل محمد است

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 4:46 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
مدح امام هادي(ع)

 

             يا امام هادي (ع)

آقا از اینکه اینهمه تنها شدی ببخش

از اینکه خرج مردم دنیا شدی ببخش

 

مظلومی مقام تو تقصیر دشمن است

اما غریب بین احبّا شدی ببخش...

 

تا قبل از این برای تو کاری نکرده ایم

مظلو م بی وفا شدن ما شدی ...ببخش

 

تقصیر ماست حُرمتتان را شکسته اند

زخمی بی تفاوتی ما شدی ببخش

(حسین رستمی)


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 4:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
مدح و ولادت امام هادي(ع)

 

            يا امام هادي(ع)

دهيد مژده كه جان جهان رسيد از راه

كريم ِ دست وَ دل بازمان رسيد از راه

دوباره موسم شاديِ شيعيان آمد

پدر بزرگ امام زمان رسيد از راه

(عليرضا خاكساري)


ادامه مطلب



[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 4:42 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 90 :: 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4084440 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب