ادعيهي آن حضرت در مورد قضاي حوائج
ادعيهي آن حضرت در مورد قضاي حوائج
امام هادی(ع)
» دعاي آن حضرت براي انجام حاجتها
» دعاي آن حضرت در مهمات، از اندوه و زيان و دشمن و فقر
» دعاي آن حضرت در اجابت خواستهها و گشايش سختيها
» دعاي آن حضرت در درخواست حوائج
» دعاي آن حضرت در درخواست حوائج
دعاؤه في قضاء الحوائج
روي يعقوب بن يزيد الکاتب الانباري، عن ابيالحسن الثالث عليهالسلام قال: اذا کانت لک حاجة مهمة، فصم يوم الاربعاء، و الخميس و الجمعة، و اغتسل في يوم الجمعة في اول النهار، و تصدق علي مسکين بما امکن، و اجلس في موضع لا يکون بينک و بين السماء سقف و لا ستر من صحن دار او غيرها، تجلس تحت السماء، و تصلي اربع رکعات، تقرأ في الاولي الحمد و يس، و في الثانية الحمد و حم الدخان، و في الثالثة الحمد و «اذا وقعت الواقعة»، و في الرابعة الحمد و «تبارک الذي بيده الملک»، و ان لم تحسنها فاقرأ الحمد و نسبة الرب تعالي «قل هو الله احد».
فاذا فرغت بسطت راحتيک الي السماء، و تقول:
اللهم لک الحمد، حمدا يکون احق الحمد بک، و ارضي الحمد لک و اوجب الحمد بک، و احب الحمد اليک، و لک الحمد کما انت اهله و کما رضيت لنفسک، و کما حمدک من رضيت حمده من جميع خلقک.
و لک الحمد کما حمدک به جميع انبيائک و رسلک و ملائکتک، و کما ينبغي لعزک و کبريائک و عظمتک، و لک الحمد حمدا تکل الالسن عن صفته، و يقف القول عن منتهاه، و لک الحمد حمدا لا يقصر عن رضاک، و لا يفضله شيء من محامدک.
اللهم لک الحمد في السراء و الضراء، و الشدة و الرخاء، و العافية و البلاء، و السنين و الدهور، و لک الحمد علي الائک و نعمائک علي و عندي، و علي ما اوليتني و ابليتني، و عافيتني و رزقتني، و اعطيتني و فضلتني، و شرفتني و کرمتني، و هديتني لدينک، حمدا لا يبلغه وصف واصف، و لا يدرکه قول قائل.
اللهم لک الحمد حمدا فيما اتيته الي [1] ، من احسانک عندي و افضالک علي، و تفضيلک اياي علي غيري، و لک الحمد علي ما سويت من خلقي، و ادبتني فاحسنت ادبي، منا منک علي لا لسابقة کانت مني، فاي النعم يا رب لم تتخذ عندي، و اي شکر لم تستوجب مني، رضيت بلطفک لطفا و بکفايتک من جميع الخلق خلقا.
يا رب انت المنعم علي، المحسن المتفضل المجمل، ذو الجلال و الاکرام و الفواضل و النعم العظام.
فلک الحمد علي ذلک يا رب، لم تخذلني في شديدة، و لم تسلمني بجريرة، و لم تفضحني بسريرة، لم تزل نعماؤک علي عامة عند کل عسر و يسر، انت حسن البلاء عندي، قديم العفو عني، امتعني بسمعي و بصري و جوارحي و ما اقلت الارض مني.
اللهم و ان اول ما اسالک من حاجتي، و اطلب اليک من رغبتي، و اتوسل اليک به بين يدي مسالتي، و اتقرب به اليک بين يدي طلبتي، الصلاة علي محمد و ال محمد، و اسالک ان تصلي عليه و عليهم، کافضل ما امرت ان يصلي عليهم، و کافضل ما سالک احد من خلقک، و کما انت مسؤول له و لهم الي يوم القيامة.
اللهم فصل عليهم بعدد من صلي عليهم، و بعدد من لم يصل عليهم و بعدد من لا يصلي عليهم، صلاة دائمة تصلها بالوسيلة و الرفعة و الفضيلة، و صل علي جميع انبيائک و رسلک و عبادک الصالحين، و صل اللهم علي محمد و اله و سلم عليهم تسليما.
اللهم و من جودک و کرمک انک لا تخيب من طلب اليک و سالک، و رغب فيما عندک، و تبغض من لم يسالک، و ليس احد کذلک غيرک، و طمعي يا رب في رحمتک و مغفرتک، و ثقتي باحسانک و فضلک هداني علي دعائک و الرغبة اليک و انزال حاجتي بک.
و قد قدمت امام مسالتي التوجه بنبيک الذي جاء بالحق و الصدق من عندک، و نورک و صراطک المستقيم، الذي هديت به العباد، و احييت بنوره البلاد، و خصصته بالکرامة، و اکرمته بالشهادة، و بعثته علي حين فترة من الرسل صلي الله عليه و اله.
اللهم و اني مؤمن بسره و علانيته و سر اهل بيته، الذين اذهبت عنهم الرجس و طهرتهم تطهيرا، و علانيتهم، اللهم فصل علي محمد و اله و لا تقطع بيني و بينهم في الدنيا و الاخرة، و اجعل عملي بهم متقبلا.
اللهم دللت عبادک علي نفسک، فقلت تبارکت و تعاليت: «و اذا سالک عبادي عني فاني قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوا لي و ليؤمنوا بي لعلهم يرشدون» [2] ، و قلت: «يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم» [3] .
و قلت: «و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون» [4] ، اجل يا رب نعم المدعو انت و نعم الرب، و نعم المجيب، و قلت: «قل ادعوا الله او ادعوا الرحمن ايا ما تدعوا فله الاسماء الحسني» [5] ، و انا ادعوک اللهم باسمائک [6] التي اذا دعيت بها اجبت، و اذا سئلت بها اعطيت، و ادعوک متضرعا اليک مسکينا، دعاء من اسلمته الغفلة، و اجهدته الحاجة، ادعوک دعاء من استکان و اعترف بذنبه و رجاک لعظيم مغفرتک و جزيل مثوبتک.
اللهم ان کنت خصصت احدا برحمتک طائعا لک فيما امرته، و عمل لک فيما له خلقته، فانه لم يبلغ ذلک الا بک و توفيقک.
اللهم من اعد و استعد لوفادة الي مخلوق رجاء رفده و جوائزه، فاليک يا سيدي کان استعدادي رجاء رفدک و جوائزک، فاسالک ان تصلي علي محمد و اله و ان تعطيني مسالتي و حاجتي.
ثم تسال ماشئت من حوائجک، ثم تقول:
يا اکرم المنعمين و افضل المحسنين صل علي محمد و اله و من ارادني بسوء من خلقک فاحرج صدره، و افحم لسانه، و اسدد بصره، و اقمع رأسه، و اجعل له شغلا في نفسه، و اکفنيه بحولک و قوتک، و لا تجعل مجلسي هذا اخر العهد من المجالس التي ادعوک بها متضرعا اليک، فان جعلته فاغفرلي ذنوبي کلها مغفرة لا تغادر لي ذنبا، و اجعل دعائي في المستجاب، و عملي في المرفوع المتقبل عندک، و کلامي فيما يصعد اليک من العمل الطيب، و اجعلني مع نبيک و صفيک و الائمة صلواتک عليهم، فبهم اللهم اتوسل، و اليک بهم ارغب، فاستجب دعائي يا ارحم الراحمين، و اقلني من العثرات و مصارع العبرات.
ثم تسال حاجتک، و تخر ساجدا، و تقول:
لا اله الا الله الحليم الکريم، لا اله الا الله العلي العظيم، سبحان الله رب السماوات السبع و رب الارضين السبع و رب العرش العظيم.
اللهم اني اعوذ بعفوک من عقوبتک، و اعوذ برضاک من سخطک، و اعوذ بک منک، لا ابلغ مدحتک و لا الثناء عليک، انت کما اثنيت علي نفسک، اجعل حياتي زيادة لي من کل خير، و اجعل وفاتي راحة لي من کل سوء، و اجعل قرة عيني في طاعتک.
ثم تقول:
يا ثقتي و رجائي لا تحرق وجهي بالنار بعد سجودي [7] لک يا سيدي من غير من مني عليک، بل لک المن لذلک علي، فارحم ضعفي و رقة جلدي، و اکفني ما اهمني من امر الدنيا و الاخرة، و ارزقني مرافقة النبي و اهل بيته عليه و عليهمالسلام في الدرجات العلي في الجنة.
ثم تقول:
يا نور النور، يا مدبر الامور، يا جواد [8] يا واحد، يا احد يا صمد، يا من لم يلد و لم يولد و لم يکن له کفوا احد، يا من هو هکذا و لا يکون هکذا غيره، يا من ليس في السماوات العلي و الارضين السفلي اله سواه، يا معز کل ذليل، و مذل کل عزيز، قد و عزتک و جلالک عيل صبري، فصل علي محمد و ال محمد و فرج عني کذا و کذا، و افعل بي کذا و کذا - و تسمي الحاجة و ذلک الشيء بعينه - الساعة الساعة يا ارحم الراحمين.
تقول ذلک و انت ساجد ثلاث مرات، ثم تضع خدک الايمن علي الارض و تقول الدعاء الاخير ثلاث مرات، ثم ترفع رأسک و تتخضع و تقول:
و اغوثاه بالله و برسول الله صلي الله عليه و اله - عشر مرات.
ثم تضع خدک الايسر علي الارض، و تقول الدعاء الاخير، و تتضرع الي الله تعالي في مسائلک، فانه ايسر مقام للحاجة، ان شاء الله و به الثقة.
» دعاي آن حضرت براي انجام حاجتها
يعقوب بن يزيد کاتب از آن حضرت روايت کرده که فرمود: هر گاه حاجت مهمي داشتي روز چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه را روزه بگير، در روز جمعه در آغاز روز غسل کن و به شخص فقيري به اندازهاي که ميتواني صدقه بده، و در جائي که بين تو و آسمان سقف يا پوششي نداشته باشد همچون صحن حياط يا جاي ديگر بنشين، و زير آسمان نشسته و چهار رکعت نماز بگذار، و در رکعت اول حمد و سورهي يس، و در رکعت دوم حمد و سورهي حم دخان، و در رکعت سوم حمد و سورهي واقعه، و در رکعت چهارم حمد و سورهي ملک را بخوان، اگر خواندن اين سوره را بلد نيستي حمد و سورهي توحيد را بخوان.
بعد از نماز دستهايت را رو به آسمان بگير و اين دعا را بخوان.
خدايا! سپاس تو را سزاست، سپاسي که شايستهترين ستايش براي تو و خشنودترين آنها، و سزاوارترين و محبوبترين آنها نزد تو باشد، و سپاس تو را سزاست همچنان که تو شايستهي آني و براي خودت بدان خشنود گرديدهاي، و همچنان که گروهي از بندگانت به آن تو را ستودند و به ستايش آنها خشنود شدي.
و سپاس تو را سزاست همچنان که تمامي پيامبران و رسولان و فرشتگان تو را به آن ستودند، و همچنان که شايستهي عزت و عظمت و بزرگي توست، و سپاس تو را سزاست ستايشي که زبانها از توصيفش لال، و گفتار از رسيدن به نهايتش باز مانده است، و سپاس تو را سزاست ستايشي که از خشنوديت نکاهد، و چيزي از ستودنيهايت از آن برتر نباشد.
خدايا! تو را سپاس در آسايش و ناراحتي، و شدت و آرامش، و تندرستي و بلا، و سالها و روزگاران، و تو را سپاس بر نعمتها و عطاهايت نزد من و براي من، و بر آنچه به من عنايت فرموده و ارزاني داشتي، و تندرستي عطا کردي و روزيم دادي، و عطا کرده و مرا برتر گرداندي، و شرافت بخشيدي و گرامي داشتي، و به دينت هدايت کردي، ستايشي که توصيف توصيفگر بدان نرسيده و گفتار گوينده به آن دست نيابد.
خدايا! سپاس تو را سزاست ستايشي که در آنچه به من دادهاي، از احسانهايي که نزد من بوده و عطاهايي که بر من روا داشتي، و برتري دادن من بر ديگران، و سپاس تو را سزاست بر کامل نمودن خلقتم، و ادب نمودن من به بهترين صورت، اين امور به خاطر منتي است که بر من نهادي نه به خاطر سابقهي خوبي که داشتهام، پروردگارا کدام نعمتهايم از آن تو نبوده و کدام شکر را تو سزاوار آن نيستي، به لطف و مهربانيت خشنود، و به کفايت نمودن از من در ميان مردم دلشادم.
پروردگارا! تو نعمت دهنده بر من هستي، نيکوکار و عطا کننده و آن که با زيبائي عطا ميکند، صاحب جلالت و بزرگواري و نعمتهاي بزرگي.
پروردگارا! پس تو را بر اين سپاس، در شدائد مرا خوار نکرده، و به خاطر گناه مرا رها نساختي، و به خاطر اشتباه مرا رسوا ننمودي، همواره در هر سختي و راحتي نعمتهايت بر من فرود آمده است: نعمتهايت نزد من نيکو، آمرزشت از من ديرينه ميباشد، به گوش و چشم و اندام و آنچه زمين از من بر خود حمل کرده است بهرهمندم ساز.
خدايا! و اولين حاجتي که از تو خواسته و اولين انتظاري که از تو دارم، و در ميان خواستههايم در مورد آن به تو توسل جسته، و در ميان نيازهايم به آن به تو نزديکي ميجويم، سلام و درود بر محمد و خاندان اوست، و از تو ميخواهم که بر او و آنان درود فرستي همانند برترين چيزي که امر کردي برايشان درود فرستاده شود، و همانند برترين چيزي که يکي از بندگانت از تو خواست، و همچنان که تو براي او و آنان تا روز قيامت خوانده شدهاي.
خدايا! بر آنان درود فرست به اندازهي کساني که بر آنان درود فرستادهاند، و به اندازهي کساني که بر آنان درود نفرستادهاند، و به اندازهي کساني که بر آنان درود نميفرستند، درودي جاودانه که به مقام و منزلت رفيع در بهشت متصل ميگرداني، و بر تمامي پيامبران و رسولان و بندگان صالحت درود فرست، و خدايا بر محمد و خاندانش درود و سلام بفرست.
خدايا! و از بخشش و بزرگواريت آن است که نااميد نميگرداني آن که از تو خواست و به سوي تو آمد و به آنچه نزد توست ميل نمود، و دشمن ميداري آن که از تو طلب نياز نميکند و کسي همانند تو اين گونه نيست، و پروردگارا طمعم در رحمت و بخشش توست و وثوقم به احسان و فضلت مرا به خواندنت و ميل به سوي تو و فرود آمدن حاجتم بر تو راهنمائي کرد.
و در پيشاپيش خواستهام روي آوردن به پيامبرت را قرار دادم، آن که از جانب تو به حقيقت و صدق آمد، و نور تو و راه مستقيم توست، آن که بندگان را با او هدايت، و به نورش شهرها را زنده کردي، و به بزرگواري اختصاصش داده، و به شهادت بزرگوارش نمودي، و در هنگامي که پيامبري نبود او را فرستادي، درود خدا بر او و خاندانش باد.
خدايا! و من به آشکار و نهان او و خاندانش ايمان دارم، آنان که پليدي را از ايشان دور ساخته و پاکشان نمودي، خدايا پس بر محمد و خاندانش درود فرست و بين من و آنان را در دنيا و آخرت قطع مکن و عملم را به خاطر آنان بپذير.
خدايا! بندگانت را به خودت راهنمائي نمودي و فرمودي - که برتر و والاتري: «و هر گاه بندگانم از من سؤال کردند من نزديکم دعاي خواننده هنگامي که مرا بخواند را اجابت ميکنم پس از من اجابت دعاهايشان را
خواسته و به من ايمان آورند تا شايد راه راست را بيابند»، و فرمودي: «اي بندگانم که از حد خود تجاوز نموديد از رحمت الهي نااميد نگرديد به درستي که خداوند تمامي گناهان را ميآمرزد او آمرزنده و مهربان است».
و فرمودي: «و نوح ما را خواند و ما بهترين اجابت کنندگان بوديم»، آري: پروردگارا تو بهترين خوانده شده و بهترين پروردگار و بهترين اجابت کنندهاي، و فرمودي: «بگو خدا، يا رحمان را بخوانيد هر کدام را بخوانيد خداوند داراي نامهاي نيکوست، و خدايا من تو را ميخوانم به نامهايت که هرگاه با آنها خوانده شوي اجابت ميکني، و هرگاه با آنها طلب نياز کردي عطا مينمايي، و تو را ميخوانم در حالي که به تو تضرع کرده و فقير درگاه توأم، خواندن آن که غفلت او را تسليم نموده، و نياز او را به مشقت و سختي انداخته، تو را ميخوانم خواندن آن که خضوع نموده و به گناهش اعتراف کرده و اميد به بخشش بزرگ و پاداش بزرگتر دارد.
خدايا! اگر کسي را به رحمتت اختصاص دادهاي، که در اوامرت فرمانبردار توست و در آنچه براي آن خلق شده عمل ميکند، با اين همه اين مقامها را به تو و با توفيق تو به دست آورده است.
خدايا! هر که خود را آماده و مهيا نمايد تا براي بهرهمندي از عطا و جوائزي نزد مخلوقي برود، اي سرورم آمادگي براي کسب عطا و بخشش من به سوي توست، پس از تو ميخواهم که بر محمد و خاندانش درود فرستي و حاجت و خواستم را عطا فرمايي.
آنگاه حاجتهايت را ميخواهي، سپس ميگويي:
اي بزرگوارترين نعمت دهندگان، و برترين نيکوکاران، بر محمد و خاندانش درود فرست و هر مخلوقي که قصد بدي به من دارد سينهاش را تنگ گردان، و زبانش را ساکت کن، و چشمش را ببند، و سرش را بر زمين کوب، و او را به خودش مشغول ساز، و به نيرو و توانت مرا از او کفايت کن، و اين جايگاهم را آخرين جايگاهي که تو را با تضرع و زاري ميخوانم قرار مده، و اگر چنين کردي تمامي گناهانم را بيامرز، آمرزشي که هيچ گناهي را وانگذارد، و دعايم را مستجاب فرما، و عملم را در اعمال بالا رونده و پذيرفته شده نزد خودت قرار ده، و کلامم را در ميان اعمال پاکي که به سوي تو ميآيد مقرر دار، و مرا همراه پيامبر و برگزيدهات و امامان - که درود تو بر آنان باد - قرار ده، خدايا به ايشان توسل جسته و به آنان به سوي تو روي ميآورم، پس اي مهربانترين مهربانان دعايم را اجابت کرده، و لغزشهايم و مواضعي که باعث گريستن من ميشود را ناديده گير.
آنگاه حاجتت را گفته و سجده ميکني و ميگويي:
معبودي جز خداي بردبار و بزرگوار نيست، معبودي جز خداي برتر و والا نيست، پاک و منزه است خدا که پروردگار آسمانهاي هفتگانه و پروردگار زمينهاي هفتگانه و پروردگار عرش بلند است.
خدايا! پناه ميبرم به عفوت از عقوبتت، و به خشنوديت از غضبت، و به تو پناه ميبرم از خودت، به توصيف تو و مدح و ستايشت قادر نيستم، تو همانگونه هستي که خود را توصيف کردهاي، زندگيم را باعث افزايش هر چيز و مرگم را باعث راحتي از هر بدي قرار ده، و نور چشمم را در فرمانبرداريت قرار ده.
آنگاه ميگويي:
اي مورد اعتمادم و اميدم و اي سرورم، چهرهام را با آتش مسوزان بعد از آن که براي تو سجده کردهام، بدون آن که منتي بر تو داشته باشم، بلکه در مقابل اين کار، تو بر من منت نهادهاي، پس به ناتوانيم و نازکي پوستم رحم نما، و امور مهمم از دنيا و آخرت را کفايت کن، و مرا با پيامبر و خاندانش - که بر او و خاندانش درود باد - در درجات بالاي بهشت همنشين گردان.
آنگاه ميگويي:
اي نوراني کنندهي هر نور، اي تدبير کنندهي کارها، اي بخشنده، اي يگانه، اي يکتا، اي بينياز، اي آن که نميزايد و زائيده نشده و همانندي ندارد، اي آن که اينگونه بوده و غير او اينگونه نيست، اي آن که در آسمانهاي برتر و در زمينهاي پست معبودي جز او نيست، اي عزيز کنندهي هر ذليل، اي ذليل کنندهي هر عزيز، سوگند به عزت و جلالت، صبرم به پايان رسيده پس بر محمد و خاندانش درود فرست و در اين کارها بر من گشايش عطا کن، و اين حاجاتم را بر آور - و حاجتت را شخصا ذکر ميکني - در اين لحظه در اين لحظه اي مهربانترين مهربانان.
اين دعاي آخر را در حال سجده سه بار ميگويي، آنگاه گونهي راستت را روي زمين نهاده و همين دعاي آخر را سه بار ميخواني، آنگاه سر برداشته و به حال خضوع ميگويي:
فرياد رسي ميخواهم از خدا و پيامبر خدا که درود خدا بر او و خاندانش باد - ده بار.
آنگاه گونهي چپت را روي زمين نهاده و همين دعاي آخر را ميخواني، و در خواستهات به خدا تضرع و زاري ميکني، که بهترين وسيله براي حاجت خواهي است، اگر خدا خواهد، و اعتماد بر اوست.
دعاؤه في المهمات من هم أو ضر أو عدو أو فقر
روي اليسع بن حمزة القمي، قال: أخبرني عمرو بن مسعدة وزير المعتصم الخليفة انه: جاء علي بالمکروه الفظيع حتي تخوفت علي إراقة دمي و فقر عقبي، فکتبت إلي سيدي أبي الحسن العسکري عليهالسلام أشکو إليه ما حل بي.
فکتب الي: لا روع عليک و لا بأس، فادع الله بهذه الکلمات يخلصک الله وشيکا مما وقعت فيه و يجعل لک فرجا، فان آل محمد يدعون بها عند إشراف البلاء و ظهور الأعداء و عند تخوف الفقر و ضيق الصدر.
قال اليسع بن حمزة: فدعوت الله بالکلمات التي کتب إلي سيدي بها في صدر النهار، فوالله ما مضي شطره حتي جائني رسول عمرو بن مسعدة، فقال لي: أجب الوزير.
فنهضت و دخلت عليه، فلما بصر بي تبسم إلي و أمر بالحديد، ففک عني و بالاغلال، فحلت مني و أمرني بخلعة من فاخر ثيابه و أتحفني بطيب، ثم أدناني و قربني و جعل يحدثني و يعتذر إلي و رد علي جميع ما کان استخرجه مني و أحسن رفدي، و ردني إلي الناحية التي کنت أتقلدها و أضاف إليها الکورة التي تليها، قال: و کان الدعاء:
يا من تحل باسمائه عقد المکاره، و يا من يفل بذکره حد الشدائد، و يا من يدعي بأسمائه العظام من ضيق المخرج الي محل الفرج، ذلت لقدرتک الصعاب، و تسببت بلطفک الأسباب، و جري بطاعتک القضاء، و مضت علي ذلک[1] الأشياء، فهي بمشيتک دون قولک مؤتمرة، و بارادتک دون نهيک منزجرة، و انت المرجو للمهمات، و انت المفزع للملمات، لا يندفع منها الا ما دفعت، و لا ينکشف منها الا ما کشفت.
و قد نزل بي من الأمر ما فدحني ثقله، و حل بي منه ما بهظني حمله، و بقدرتک اوردت علي ذلک، و بسلطانک وجهته الي.
فلا مصدر لما اوردت، و لا ميسر لما عسرت، و لا صارف لما وجهت، و لا فاتح لما اغلقت، و لا مغلق لما فتحت و لا ناصر لمن خذلت الا انت، صل علي محمد و ال محمد و افتح لي باب الفرج بطولک، و اصرف عني سلطان الهم بحولک، و انلني حسن النظر فيما شکوت، و ارزقني حلاوة الصنع فيما سألتک، و هب لي من لدنک فرجا و حيا، و اجعل لي من عندک مخرجا هنيئا، و لا تشغلني بالاهتمام عن تعاهد فرائضک و استعمال سنتک.
فقد ضقت بما نزل بي ذرعا، و امتلأت بحمل ما حدث علي جزعا، و انت القادر علي کشف ما بليت به و دفع ما وقعت فيه، فافعل ذلک بي و ان کنت غير مستوجبه منک، يا ذا العرش العظيم و ذا المن الکريم، فانت قادر يا ارحم الراحمين، امين رب العالمين.
» دعاي آن حضرت در مهمات، از اندوه و زيان و دشمن و فقر
يسع بن حمزه قمي ميگويد: عمرو بن مسعدة وزير معتصم به من گفت: مشکلي بزرگ بر من عارض شد که ترسيدم بر اثر آن خونم ريخته شده و خاندانم فقير و تنگدست شوند، به امام هادي - که بر او درود باد - نامه نوشته و شکايت حال بر او نموده و حالم را ذکر کردم.
به من نوشت: ترسي نداشته باش و مشکلي نيست، با اين کلمات خداي را بخوان به زودي از آنچه در آن قرار گرفتهاي تو را رها کرده و گشايشي بر تو عنايت مينمايد، خاندان پيامبر در هنگام نزديک شدن بلا و غلبه دشمنان و هنگام ترس از فقر و تنگي سينه آن را ميخواندند.
يسع بن حمزه گويد: خدا را با کلماتي که سرورم برايم فرستاده بود در آغاز روز خواندم، سوگند به خدا که روز به نيمه نرسيده بود که فرستادهي عمرو بن مسعدة آمد و گفت: وزير تو را ميخواند.
برخاسته و بر او وارد شدم، هنگامي که مرا ديد، آهنها را از من باز کرد و زنجير را گشود و يکي از لباسهاي گرانقيمت خود را به من داد و عطري به من تحفه داد، آنگاه مرا نزديک خود ساخته و با من سخن ميگفت و از من عذر ميخواست، و تمامي آنچه از من گرفته بود را به من بازگرداند و با من خوشرفتاري نمود، و به محلي که سرپرستي آن با من بود مرا فرستاد، و منطقهي ديگري که نزديک آن بود را به آن ضميمه نمود، و دعا اين بود:
اي آن که به نامهايش گرههاي ناگواريها باز ميشود، و اي آن که به ياد او تيزي سختيها و مشکلات شکسته ميشود، و اي آن که براي رفتن از تنگي راهها به محل گشايش نامهاي بزرگ او خوانده ميشود، در برابر قدرتت کارهاي دشوار آسان گرديده و به لطف تو وسايل قدرت اثرگذاري يافتهاند، و قضا به فرمانبرداري تو جريان يافته، و موجودات بر همان اساس تحقق يافتهاند، و آنان به ارادهي تو بدون آن که نيازي به گفتارت باشد فرمانبردارند، و به خواستت بدون آن که نيازي به نهي نمودن باشد باز داشته ميشوند، و تو اميد و آرزويي در کارهاي مهم، و تو پناهگاهي در هر سختي و شدت، دفع اين امور ميسر نيست جز آن که تو دفع نمايي، و برطرف ساختن آنها مقدور نيست جز آنچه تو برطرف سازي.
امري بر من واقع گرديده که سنگيني آن مرا وامانده ساخته، و امري بر من عارض شد که تحمل آن بر من بسيار دشوار است، و با قدرتت آن را بر من فرود آوردي و به توانائيت آن را بسوي من متوجه ساختي.
براي آنچه وارد سازي برطرف کننده، و براي آنچه مشکل سازي آسان کننده، و براي آنچه متوجه سازي گرداننده، و براي هر چه ببندي بازکننده، و براي هر که خوار کني ياور و کمک کنندهاي جز تو نميباشد، و بر محمد و خاندانش درود فرست، به فضلت در گشايش را به رويم بگشا، و به توانائيت تسلط غم و اندوه را از من برطرف ساز، و در آنچه به تو شکايت کردم توجه نيکويت را مبذول فرما، و در آنچه از تو خواستم شيريني عملکردت را روزيم نما، و از جانب خود گشايشي سريع را به من ببخش، و از جانب خودت راه رهايي را به من ارزاني، و مرا به تلاش در جهت رفع غم و اندوهم از انجام واجبات و عمل به اوامرت مشغول نساز.
از آنچه بر من وارد ساختهاي سينهام به تنگ آمده، و به تحمل آنچه بر من عارض شده طاقتم به پايان رسيده، و تو به برطرف ساختن آنچه بدان مبتلا شدهام و دفع آنچه در آن واقع گرديدهام توانائي، اين کار را در حقم انجام ده و اگرچه سزاوار آن از تو نيستم، اي صاحب عرش بزرگ و صاحب منت کريمانه، و تو بر اين امر توانائي اي مهربانترين مهربانان، اي پروردگار جهانيان اجابت کن.
دعاؤه في انجاح المطالب و الفرج من المصائب
روي ان بعض موالي الهادي عليهالسلام يعلمه ما هو فيه من البلاء، و کان في حبس المتوکل، فأمره عليهالسلام بکتابة هذه القصة، فکتبها ليلا في ثلاث رقاع و اخفاها في ثلاثة اماکن:
بسم الله الرحمن الرحيم، الي الله الملک الديان، الرؤوف المنان، الاحد الصمد، من عبده الذليل البائس المستکين فلان بن فلان.
اللهم انت السلام، و منک السلام، و اليک يعود السلام، تبارکت و تعاليت يا ذاالجلال و الاکرام، و صلوات الله علي محمد و اله و برکاته و سلامه.
اما بعد، فان من يحضرنا من اهل الاموال و الجاه، قد استعدوا من اموالهم و تقدموا بسعة جاههم في مصالحهم، و لم شؤونهم، و تأخر المستضعفون المقلون من تنجز حوائجهم لابواب الملوک و مطالبهم.
فيا من بيده نواصي العباد اجمعين، و يا مقرا بولايته للمؤمنين، و مذل العتاة الجبارين، انت ثقتي و رجائي، و اليک مهربي و ملجأي، و عليک توکلي، و بک اعتصامي و عياذي.
فالن يا رب صعبه، و سخر لي قلبه، و رد عني نافره، و اکفني بوائقه فان مقادير الامور بيدک، و انت الفعال لما تشاء، لک الحمد و اليک يصعد الحمد.
لا اله الا انت، سبحانک و بحمدک، تمحو ما تشاء و تثبت و عندک ام الکتاب، و صلي الله علي محمد و اله الطيبين، و السلام عليهم و رحمة الله و برکاته.
» دعاي آن حضرت در اجابت خواستهها و گشايش سختيها
روايت شده که يکي از دوستان آن حضرت به ايشان از مشکلي که داشت خبر داد و او در زندان متوکل بود، امام او را به نوشتن اين دعا امر کرد، و آن را شبي در سه ورق نوشت و در سه محل پنهان نمود:
به نام خداوند بخشنده مهربان، به خداي تواناي جزا دهنده، مهربان منت گذار، يگانهي بينياز از بندهي ذليل بيچاره فقير فلاني پسر فلاني
خدايا! تو ايمني بخش بوده و ايمني و امنيت از جانب توست، و به سوي تو بازميگردد، بزرگ و والايي اي صاحب جلالت و بزرگواري، و درود و برکات و سلام خدا بر محمد و خاندانش باد.
اما بعد، به درستي که ثروتمندان و مقام داران، براي کارهايشان و برطرف شدن مشکلاتشان اموال و آبرويشان را بکار برده و آماده نگاه ميدارند، اما مستضعفان تهيدست از تحقق حوائجشان در درگاه پادشاهان عقب افتادهاند.
پس اي آن که زمام امور تمامي بندگان به دست اوست، و اي آن که به ولايت خودش براي مؤمنان اقرار دارد، و اي ذليل کنندهي کينه توزان ستمگر، تو مورد اعتماد من و اميد مني، و بسوي تو گريخته و پناهگاه مني، و توکلم بر تو بوده، و بر تو چنگ زده و پناهم هستي.
پروردگارا! پس سختي آن را مبدل به آساني، و قلبش را مسخر من گردان، و تنفر او را از من دور دار، و آنچه در نظر دارد مرا کفايت کن، به درستي که تقدير همه امور بدست توست و تو بر هر چه بخواهي توانائي، سپاس تو را سزاست، و ستايش بسوي تو بالا ميآيد.
معبودي جز تو نيست، پاک و منزهي و سپاس شايستهي توست، هر چه را خواهي محو و اثبات ميکني و امالکتاب نزد توست، و درود خدا بر محمد و تمامي خاندان پاک او باد، و سلام و رحمت الهي و برکات او بر آنان باد.
دعاؤه في طلب الحوائج
روي محمد بن أحمد بن عبيد الله المنصوري، عن عم أبيه قال: قلت لسيدنا ابيالحسن علي صاحب العسکر عليهالسلام: علمني دعاء و خصني به، فقال: قل يا أباموسي:
يا عدتي دون العدد، و يا رجائي و المعتمد، و يا کهفي و السند، و يا واحد يا احد، يا من هو الله احد، اسألک بحق من خلقته من خلقک، و لم تجعل في خلقک منهم احدا، ان تصلي علي جماعتهم و تفعل بي کذا و کذا.
فاني قد سألت الله سبحانه و تعالي أن لا يخيب من دعا به.
» دعاي آن حضرت در درخواست حوائج
محمد بن احمد بن عبيدالله منصوري از عموي پدرش نقل کرده که گفت: به سرورمان امام هادي - که بر او درود باد - عرضه داشتم: دعائي به من بياموز و مرا بدان مخصوص گردان، فرمود: اي اباموسي بگو:
اي توشهام در مقابل جهانيان، و اي اميد و تکيهگاهم، و اي پناه و پناهگاهم، اي يگانه اي يکتا، اي آن که او خداي يکتاست، به حق کساني از مخلوقاتت که آنان را خلق کردي و در ميان موجوداتت همانند آنان را قرار ندادي از تو ميخواهم که بر تمامي آنان درود فرستي و اين حاجتم - که آن را ذکر ميکني - را برآوري.
من از خدا خواستم اينکه نااميد نگرداند کسي را که او را اين گونه بخواند.
دعاؤه في طلب الحوائج
روي ان صلاته رکعتين، تقرء في الاولي الفاتحة و يس، و في الثانية الحمد و الرحمن، و الدعاء بعدها:
يا بار يا وصول، يا شاهد کل غائب، و يا قريب غير بعيد، و يا غالب غير مغلوب، و يا من لا يعلم کيف هو الا هو، يا من لا تبلغ قدرته.
اسألک اللهم باسمک المکنون المخزون، المکتوم عمن شئت، الطاهر المطهر، المقدس النور التام، الحي القيوم، نور السماوات و نور الارضين، عالم الغيب و الشهادة، الکبير المتعال العظيم، صل علي محمد و ال محمد.
» دعاي آن حضرت در درخواست حوائج
روايت شده که نماز آن حضرت دو رکعت است، در رکعت اول سورهي حمد و يس و در رکعت دوم سوره حمد و الرحمن خوانده ميشود، و دعاي بعد از آن اين گونه است:
اي نيکوکار اي رساننده، اي شاهد هر غائب، و اي نزديک که دور نيست، و اي پيروز که شکست نميخورد، و اي آن که جز خودش به کيفيت او کسي آگاه نيست، اي آن که قدرتش احاطه نميگردد.
خدايا! به نام پوشيده و پنهانت که آن را از هر که بخواهي مخفي نگه داشتهاي، نام پاک پاکيزه منزه، نوراني، کامل، زنده پابرجا، که نور آسمانها و نور زمينها است، داناي پنهان و آشکار، بزرگ و برتر و با عظمت است از تو ميخواهم که بر محمد و خاندانش درود فرستي.