زندگاني امام علي ، بهترین عبادت نگاه کردن به چهره علی است

مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم خبر داری که فلانی (یعنی شخصی) از راه دریا کالای اندکی به چین برده و زود برگشته و بهره و سود فراوانی از این راه کسب کرده به حدی که دوستانش به او حسد می‏ورزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مال دنیا هر چه بیشتر شود صاحب مال به گرفتاری و بلا نزدیک‏تر می‏شود هرگز به پولداران رشک نبرید، مگر آن پول داری که در راه خدا مالش را بخشیده باشد.
آیا می‏خواهید به شما خبر دهم که از آن رفیق سفر کرده شما چه کسی سرمایه کمتری دارد ولی بهره سودش را بیشتر آورده و هر چه هست برای او در نزد خدا اندوخته و محفوظ است؟
گفتند: چرا یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به این مرد که به سوی شما می‏آید بنگرید.
آن مرد می‏گوید: نگاه کردیم دیدم مردی از انصار است آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: از همین مرد امروز آنقدر خیر و بندگی خدا بالا رفته که اگر بین همه اهل آسمانها و زمین پخش شود کمترین بهره‏مند از آن کسی است که گناهان او آمرزیده و بهشت بر او واجب شود.
عرض کردند: مگر چه کرده است این مرد؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بروید از خود او بپرسید تا بگوید امروز چه عملی را انجام داده است؟ همه اصحاب به سرعت نزد او رفتند و به او گفتند: بر تو گوارا باد ای مرد آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تو مژده داده؛ امروز چه کردی که خدا این همه ثواب برای تو نوشته است؟
آن مرد گفت: از خانه‏ام بیرون آمدم و دنبال کاری رفتم، اما تا خیری پیش آمد ترسیدم کارم از دستم برود لذا با خودم گفتم آن کار را با نگاه کردن به صورت علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) عوض می‏کنم و دنبال آن کار نرفتم، من از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که نگاه بر روی علی (علیه‏السلام) عبادتست.
آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری به خدا سوگند عبادت است، و چه عبادتی از آن بهتر، سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای بنده خدا! تو دنبال کسب دینار و درهم برای خانواده‏ات رفتی تا آن را بدست آوردی اما آن کار از دست رفت ولی به عوض آن، نگاه به صورت علی (علیه‏السلام) را انتخاب کردی اما با محبت و اعتقاد به فضل او، همانا این کار تو بهتر و برتر از آن که همه دنیا پر از طلای سرخ باشد و تو آنها را در راه خدا انفاق کنی،...(402)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، کلید خانه حکمت

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در منزل ام ابراهیم و جمعی از اصحابش در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند که به ناگه علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) وارد شد، وقتی چشم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیه‏السلام) افتاد فرمود: ای گروه مردم! نزد شما آمد بهترین مردم بعد از من، او سرور شما است و اطاعت او واجب است همچون اطاعت شما از من، و نافرمانی او حرام است، مثل نافرمانی من، ای مردم! من خانه حکمتم و علی کلید آن است و به خانه نتوان وارد شد الا به وسیله کلید آن خانه، ای مردم دروغ می‏گوید، کسی که گمان دارد مرا دوست دارد ولی علی (علیه‏السلام) را دشمن می‏دارد(401)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، توبه کنید علی ستمکار نیست

امام باقر (علیه‏السلام) فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی (علیه‏السلام) را به یمن فرستاد، در آنجا اسب شخصی از اهل یمن گریخت و با پای خود به مردی لگد زد و او را کشت، اولیاء مقتول صاحب اسب را گرفتند و نزد علی (علیه‏السلام) آوردند و بر او اقامه دعوی کردند صاحب اسب گواه آورد که اسبش گریخته و آن مرد را کشته است، علی (علیه‏السلام) خون مرد کشته شده را هدر ساخت، اولیاء مقتول از یمن نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و از حکم علی (علیه‏السلام) شکایت کردند و گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم علی (علیه‏السلام) به ما ستم کرد، و خون صاحب ما را هدر کرده است پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (علی ستمکار نیست و برای ستم آفریده نشده و ولایت و سروری بعد از من با علی است و حکم او حکم قطعی است و قول او قول صحیح است کسی رد حکم و قول و ولایت علی را نکند مگر کافر و حکم و قول و ولایتش را نپسندد الا مؤمن) اهل یمن چون این توصیف را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره علی (علیه‏السلام) شنیدند گفتند: یا رسول الله ما به قول و حکم علی راضی شدیم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: همین توبه شما است از آنچه که گفتید.(400)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، تنها برنده مسابقه علی بود

روزی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دو شتر هدیه دادند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یکی از آن دو شتر را هدیه و جایزه قرار داد برای کسی که بتواند دو رکعت نماز به جای آورد و چیزی از دنیا را به خاطر خود در نماز نگذارند و به فکر چیزی از دنیا نیفتد.
کسی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این مسابقه پاسخ مثبت نداد. بجز علی (علیه‏السلام) که پاسخ مثبت داد و حاضر شد برای خواندن نماز؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر دو شتر را به علی (علیه‏السلام) مرحمت فرمود: (397)
هم طراز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم‏
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سواره بر اسب خود از منزل بیرون شد و علی (علیه‏السلام) همراهش پیاده حرکت می‏کرد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای اباالحسن! یا سوار شو، یا برگرد؛ زیرا خداوند به من دستور داده که چون من سوارم تو نیز سواره باشی (پیاده نباشی) و اگر تو پیاده باشی من پیاده شوم و چون بنشینی من نیز نشسته‏ام... علی جان به خداوندی که مرا مبعوث کرده سوگند، ایمان ندارد کسی که منکر تو باشد و به خداوند ایمان و اعتقادی ندارد کسی که کافر به تو باشد... بخدا سوگند، یا علی! تو آفریده نشدی مگر برای آنکه خدا پرستیده شود و بوسیله تو معالم دین شناخته شوی.(398)
خالدبن ربعی می‏گوید: امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) برای کای به مکه رفت، یک عرب بیابانی را دید که به پرده خانه کعبه چسبیده و دعا می‏کند، شب دوم همان مرد را دید که به رکن چسبیده و مشغول دعاست... شب سوم دید دوباره به رکن چسبیده و می‏گوید: خدایا! به این اعراب چهار هزار درهم بده؛ علی (علیه‏السلام) نزد او رفت و فرمود: ای اعرابی! از خدا هر چه خواستی بتو داد، اعرابی چهار هزار درهم را از علی (علیه‏السلام) خواست، علی (علیه‏السلام) فرمود: ای مرد! من می‏روم مدینه وقتی رسیدی مدینه مرا بجو، یک هفته بعد اعرابی وارد مدینه شد و فریاد می‏زد کیست که مرا به خانه امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) ببرد، امام حسین (علیه‏السلام) در این میان فرمود: من ترا به خانه او می‏برم زیرا که من پسر او هستم، اعرابی با امام حسین (علیه‏السلام) بر در خانه رسیدند، مرد اعرابی به امام حسین (علیه‏السلام) گفت: برو به پدرت بگو ضمانتی که در مکه کردی، صاحبش آمد. امام حسین (علیه‏السلام) پیام را رسانید علی (علیه‏السلام) به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: آیا چیزی داری تا این مرد بخورد حضرت فرمود: نه علی (علیه‏السلام) لباسش را بر تن کرد و بیرون آمد و فرمود: سلمان را نزد من آورید، سلمان آمد، حضرت به او فرمود: باغی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برایم کاشته به تجار بفروش، سلمان آن را دوازده هزار درهم فروخت و آنگاه امام اعرابی را حاضر کرد و چهار هزار درهم به او داد سپس چهل درهم دیگر نیز برای خرج سفر وی به او داد، این خبر به فقیران مدینه رسید همگی گرد علی (علیه‏السلام) را گرفتند، علی (علیه‏السلام) هم پولها را در مقابل خود ریخت آنگاه یارانش آنها را بین فقیران تقسیم کردند تا اینکه حتی یک درهم نماند، چون به منزل آمد فاطمه علیهاالسلام به علی (علیه‏السلام) گفت: ای پسر عم! باغی را که پدرم به تو داده بود فروختی؟ امام فرمود آری به بهتر از آنچه در دنیا و آخرت است. حضرت فاطمه علیهاالسلام پرسید: پولش کجا است؟
حضرت فرمود: به فقرا دادم حضرت فاطمه علیهاالسلام گفت: من و دو پسرت گرسنه‏ایم و بی‏شک تو هم مانند ما گرسنه‏ای. (399)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، گل رحمت خداوند

ابن عباس می‏گوید: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) را گرفت و از منزل خارج شد و می‏فرمود: ای گروه انصار و ای گروه بنی هاشم و ای فرزندان عبدالمطلب، من محمدم و فرستاده خدا، همانا من از گل رحمت به همراه چهار کس دیگر از خاندانم آفریده شدیم؛ خودم، علی و حمزه و جعفر، یکی از آنها گفت: یا رسول الله! اینها روز قیامت با تو سوار می‏باشند؟ حضرت فرمود: مادرت به عزایت بنشیند، در آن روز کسی سوار نباشد، جز چهار تن من و علی (علیه‏السلام) و فاطمه علیهاالسلام و صالح پیغمبر، من بر براق سوارم و فاطمه علیهاالسلام بر ناقه غضباء و صالح پیغمبر بر آن شتری که پی شد، و علی (علیه‏السلام) بر یکی از ناقه‏های بهشتی که مهارش از یاقوت است و او میان بهشت و دوزخ می‏ایستد، در آن روز مردم خیس عرق هستند آنگاه بادی از طرف عرش خداوند می‏وزد و عرق آنها را خشک می‏کند، فرشتگان مقرب و صدیقان می‏گویند: این ملکی است مقرب یا پیغمبری است مرسل، اما منادی از طرف عرش ندا می‏دهد. او علی بن ابیطالب برادر رسول خداست در دنیا و آخرت (396)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، راه اداء دین

علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) می‏فرماید: روزی از شدت بدهی‏ام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتم و از این جهت با آن حضرت درد و دل کردم حضرت فرمود: ای علی بگو: (اللهم اغتنی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک) ای علی! اگر به اندازه کوه صبیر قرض داشته باشی خداوند آن را ادا کند (صبیر نام بزرگ‏ترین کوه در یمن است)(395).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، امتیاز شیعیان

سلمان فارسی می‏گوید: روزی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودم که علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیه‏السلام) فرمود: یا علی به تو مژده ندهم؟ علی (علیه‏السلام) عرض کرد: چرا یا رسول الله، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل از طرف خداوند به من خیبر می‏دهد که به دوستان و شیعیان تو هفت خصلت داده‏اند.
1- راحتی در هنگام مرگ 2- آرامش در هنگام ترس 3- روشنی در تاریکی 4-آسودگی به هنگام هراس 5- عدالت به وقت میزان 6- عبور از صراط 7- ورود به بهشت قبل از سایر مردم و امتهای گذشته...(394)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، نهایت توصیف

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) فرمود: ای علی! تو صاحب حوض منی، پرچمدار منی، و بر آورنده وعده‏های منی، محبوب دل مین، وارث علم منی، امانت دار مواریث پیغمبرانی، تویی امین الله در زمینش، توئی حجت بر خلق خدا، توئی رکن ایمان، توئی چراغ هدایت توئی... هر که تو را پیروی کند نجات یافته و هر که از تو تخلف کند هلاک می‏شود.
توئی راه روشن، توئی راه راست، توئی قائد الغرالمحجلین، توئی سرور هر که من سرور او هستم و من سرور هر مؤمن و مؤمنه هستم، تو را دوست دارد انسان پاکزاد و دشمن ندارد بد زاد،
پروردگارم هیچ گاه مرا به آسمان بالا نبرد و با من سخن نگفت، جز اینکه فرمود: ای محمد! سلام مرا به علی (علیه‏السلام) برسان و به او اعلان کن که امام اولیاء و نور اهل طاعت من است؛ گوارا باد بر تو ای علی این کرامت‏ها.(393)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، هم رزم جبرئیل و میکائیل

وقتی که امام علی (علیه‏السلام) به شهادت رسید فردای آن روز امام حسن (علیه‏السلام) بر منبر رفت و این خطبه را خواند؛
سپس از حمد و ستایش خداوند فرمود: ای مردم در این شب بود که قرآن خداوند نازل شد و در این شب بود که عیسی بن مریم بالا رفت و در این شب بود که یوشع بن نون کشته شد و در این شب امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) از دنیا رفت.
به خداوند سوگند که هیچ کدام از اوصیاء و پیغمبران گذشته پیش از پدرم به بهشت وارد نشوند، وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پدرم را به جهاد می‏فرستاد، جبرئیل از سمت راستش به همراه پدرم نبرد می‏کرد و میکائیل از سمت چپ او، هیچ پول زرد و سفیدی (طلا و نقره) از او بجا نمانده جز هفتصد درهم که از حقوق خود پس انداز کرده بود تا خادمی برای خانواده خود بخرد(392)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، وصی سید الانبیاء تویی

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیه‏السلام) فرمود: ای علی! تو امام مسلمانان و امیرالمؤمنین و قائم الغرالمحجلین هستی، و پس از من حجت خدائی بر همه خلق، تو سید اوصیاء و وصی سید انبیائی، ای علی! چون مرا به آسمان هفتم بالا می‏بردند و از آنجا به سدرة المنتهی و از آنجا به حجب نور رسیدم، پروردگارم مرا با مناجات با خود گرامی داشت آنگاه فرمود: ای محمد! گفتم: ‏لبیک ربی وسعد یک تبارک و تعالیت؛ خداوند فرمود: بدرستی که علی امام اولیاء من است و نوریست برای هر که مرا اطاعت کرده است... هر که او را اطاعت کند مرا اطاعت کرده، و هر که او را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده، او را بدین مژده بده
علی (علیه‏السلام) عرض کرد: یا رسول الله! مقام من به آنجا رسیده که در آن مقام ذکر شوم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری ای علی! پروردگارت را شکر کن، علی (علیه‏السلام) رو بر خاک نهاد و سجده کرد بواسطه این نعمتی که خدا به او اعطاء کرده است آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای علی! سر بر دار که خدا به تو بر ملائکه خود مباهات می‏کند.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، هم رزمان علی غنیمت خود را به او بخشیدند

روزی پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به جنگی رفت و علی (علیه‏السلام) را بجای خود بر خاندانش خلیفه کرده بود، وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه برگشت نوبت تقسیم نوبت تقسیم غنائم جنگی شد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم غنایم را که تقسیم کرد اما با اینکه علی (علیه‏السلام) در میدان جنگ نبود به علی (علیه‏السلام) دو سهم از غنیمت داد. مردم گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیه‏السلام) که در مدینه بود دو سهم دادی؟ حضرت فرمود: ای گروه مردم! شما ندیدید که در میدان جنگ اسب سواری از سمت راست بر مشرکان حمله برد و آنها را شکست داد سپس آن اسب سوار نزد من آمد و گفت: ای محمد من نیز سهمی از غنایم جنگ دارم اما آن سهم را به علی بخشیدم، او جبرئیل بود. ای گروه مردم! شما را به خدا و رسولش سوگند، ایا شما ندیدید آن اسب سواری که از سمت چپ به مشرکان حمله برد و نزد من برگشت و گفت: ای محمد سهم غنیمتم را به علی دادم او میکائیل بود به خدا سوگند به علی (علیه‏السلام) غنیمت ندادم الا جز سهم جبرئیل و میکائیل، سپس همه مردم تکبیر گفتند(391)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، فرزند رسول خدا فدائی امام حسین

ابن شهر آشوب از ابن عباس روایت کرده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود و بر ران چپ حضرت فرزندش ابراهیم نشسته بود و بر پای دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حضرت سیدالشهداء امام حسین (علیه‏السلام) نشسته بود، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یک بار این را می‏بوسید و یک مرتبه او را؛ ناگاه جبرئیل نازل شد و چون جبرئیل رفت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: که جبرئیل از جانب پروردگار من آمد و گفت: ای محمد پروردگارت تو را سلام می‏رساند و می‏فرماید: که این دو تن که بر روی پای تو هستند یکی از آنها برای تو نمی‏ماند، پس یکی را فدای دیگری کن و خود تو انتخاب کن که کدامیک از آنها فوت نماید.
رسول خدا به سوی ابراهیم نظر کرد و گریست بعد بسوی سیدالشهداء علی (علیه‏السلام) نگاهی کرد و گریست سپس فرمود: اگر ابراهیم بمیرد بغیر از من کسی محزون و ناراحت نمی‏شود، ولی مادر حسین (علیه‏السلام) فاطمه علیهاالسلام است و پدرش علی (علیه‏السلام) است که پسر عم من و به منزله خود من و گوشت و خون من است و چون او بمیرد دخترم و پسر عمم هر دو اندوهناک و غصه دار می‏شوند من نیز بر او محزون و ناراحت می‏گردم، من انتخاب می‏کنم غم خود بر ناراحتی ایشان، آنگاه فرمود: ای جبرئیل! ابراهیم را فدای حسین کردم و به مرگ فرزندم رضایت دادم پس از سه روز ابراهیم از دنیا رفت.
بعد از فوت ابراهیم هر گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امام حسین (علیه‏السلام) را می‏دید او را به سینه خود می‏چسبانید و لبهای او را می‏مکید و می‏گفت:
(فدای تو شوم، ای کسی که ابراهیم را فدای تو کردم)(390)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، معرفی امام مبین

ابوذر غفاری می‏گوید یک روز در مسجد قبا نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودیم، حضرت در جمعی از اصحابش بود که فرمود: ای اصحابم از این در مردی بر شما وارد می‏شود که او امیرمؤمنان و امام مسلمانان است، همه اصحاب به آن در نگاه دوختند آنگاه دیدند علی بن ابیطالب (علیه‏السلام) وارد شد سپس پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم برخاست و به استقبال او رفت و او را در آغوش کشید و میان دو چشمش را بوسید و او را نزد خود نشاند سپس به او کرد و فرمود: این علی پس از من امام شما است اطاعتش اطاعت من است و نافرمانی او نافرمانی من...(389).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، سنگی از آسمان

امام صادق (علیه‏السلام) از پدران بزرگوارشان نقل فرمودند: وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حضرت علی (علیه‏السلام) را در روز عید غدیر خم به امامت و خلافت نصب فرمودند و گفتند: هر که را من مولای اویم علی مولای اوست این مطلب در شهرها پیچید. نعمان بن حارث فهری محضر حضرت شرفیاب شد و عرض کرد: از طرف خدا ما را امر کردی شهادت دهیم که معبودی جز الله نیست و شما فرستاده خدائید و سپس امر کردید ما را به جهاد و حج و روزه و نماز و زکوة ما هم همه را قبول کردیم سپس به همین جا بسنده نکردی تا این جوان را نصب کردی و گفتی: هر که را که من مولای اویم علیش مولاست این از خود شماست یا امر پروردگار است. حضرت فرمود: بخدایی که معبودی جز او نیست این پیام و امر از جانب اوست و الله الذی لا اله الا هو هذا من الله پس نعمان بن حارث در حالیکه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دور می‏شد می‏گفت: پروردگارا! اگر این حقی است از نزد تو؛ پس سنگی از آسمان بر من بباران، در همین حال سنگی از بالا بر سر او خورد و جان سپرد.(388)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، آداب مسافرت

حضرت صادق (علیه‏السلام) از پدر بزرگوارش روایت می‏کند: که علی (علیه‏السلام) با مردی مسیحی در جاده‏ای که به کوفه منتهی می‏شد هم سفر شد، مسیحی به حضرت گفت: ای بنده خدا قصد کجا داری؟ حضرت فرمود: کوفه، چون مرد مسیحی برای رفتن به محل خودش از حضرت جدا شد، مشاهده کرد امام او را دنبال می‏کند عرضه داشت مگر نمی‏خواهی به کوفه بروی؟ فرمود چرا، گفت: اگر قصد کوفه داری چرا دنبال من می‏آئی؟ حضرت فرمود: این برنامه که من اجرا می‏کنم یعنی چند قدم هم سفر خود را بدرقه کردن، تمام کردن حسن معاشرت است و این دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ماست، مسیحی گفت: راستی دستور رسول شماست؟ فرمود: آری، مرد مسیحی گفت:: تو را به شهادت می‏طلبم که من بر دین توام، آنگاه از راه خود همراه حضرت برگشت و چون امام را شناخت مسلمان شد.(387)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0