زندگاني امام علي ، بهترین عبادت نگاه کردن به چهره علی است
مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم خبر داری که فلانی (یعنی شخصی) از راه دریا کالای اندکی به چین برده و زود برگشته و بهره و سود فراوانی از این راه کسب کرده به حدی که دوستانش به او حسد میورزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مال دنیا هر چه بیشتر شود صاحب مال به گرفتاری و بلا نزدیکتر میشود هرگز به پولداران رشک نبرید، مگر آن پول داری که در راه خدا مالش را بخشیده باشد.
آیا میخواهید به شما خبر دهم که از آن رفیق سفر کرده شما چه کسی سرمایه کمتری دارد ولی بهره سودش را بیشتر آورده و هر چه هست برای او در نزد خدا اندوخته و محفوظ است؟
گفتند: چرا یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به این مرد که به سوی شما میآید بنگرید.
آن مرد میگوید: نگاه کردیم دیدم مردی از انصار است آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: از همین مرد امروز آنقدر خیر و بندگی خدا بالا رفته که اگر بین همه اهل آسمانها و زمین پخش شود کمترین بهرهمند از آن کسی است که گناهان او آمرزیده و بهشت بر او واجب شود.
عرض کردند: مگر چه کرده است این مرد؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بروید از خود او بپرسید تا بگوید امروز چه عملی را انجام داده است؟ همه اصحاب به سرعت نزد او رفتند و به او گفتند: بر تو گوارا باد ای مرد آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تو مژده داده؛ امروز چه کردی که خدا این همه ثواب برای تو نوشته است؟
آن مرد گفت: از خانهام بیرون آمدم و دنبال کاری رفتم، اما تا خیری پیش آمد ترسیدم کارم از دستم برود لذا با خودم گفتم آن کار را با نگاه کردن به صورت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) عوض میکنم و دنبال آن کار نرفتم، من از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که نگاه بر روی علی (علیهالسلام) عبادتست.
آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری به خدا سوگند عبادت است، و چه عبادتی از آن بهتر، سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای بنده خدا! تو دنبال کسب دینار و درهم برای خانوادهات رفتی تا آن را بدست آوردی اما آن کار از دست رفت ولی به عوض آن، نگاه به صورت علی (علیهالسلام) را انتخاب کردی اما با محبت و اعتقاد به فضل او، همانا این کار تو بهتر و برتر از آن که همه دنیا پر از طلای سرخ باشد و تو آنها را در راه خدا انفاق کنی،...(402)
ادامه ندارد
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
نظرات
، 0
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در منزل ام ابراهیم و جمعی از اصحابش در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند که به ناگه علی بن ابیطالب (علیهالسلام) وارد شد، وقتی چشم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیهالسلام) افتاد فرمود: ای گروه مردم! نزد شما آمد بهترین مردم بعد از من، او سرور شما است و اطاعت او واجب است همچون اطاعت شما از من، و نافرمانی او حرام است، مثل نافرمانی من، ای مردم! من خانه حکمتم و علی کلید آن است و به خانه نتوان وارد شد الا به وسیله کلید آن خانه، ای مردم دروغ میگوید، کسی که گمان دارد مرا دوست دارد ولی علی (علیهالسلام) را دشمن میدارد(401) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
امام باقر (علیهالسلام) فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی (علیهالسلام) را به یمن فرستاد، در آنجا اسب شخصی از اهل یمن گریخت و با پای خود به مردی لگد زد و او را کشت، اولیاء مقتول صاحب اسب را گرفتند و نزد علی (علیهالسلام) آوردند و بر او اقامه دعوی کردند صاحب اسب گواه آورد که اسبش گریخته و آن مرد را کشته است، علی (علیهالسلام) خون مرد کشته شده را هدر ساخت، اولیاء مقتول از یمن نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و از حکم علی (علیهالسلام) شکایت کردند و گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم علی (علیهالسلام) به ما ستم کرد، و خون صاحب ما را هدر کرده است پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (علی ستمکار نیست و برای ستم آفریده نشده و ولایت و سروری بعد از من با علی است و حکم او حکم قطعی است و قول او قول صحیح است کسی رد حکم و قول و ولایت علی را نکند مگر کافر و حکم و قول و ولایتش را نپسندد الا مؤمن) اهل یمن چون این توصیف را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره علی (علیهالسلام) شنیدند گفتند: یا رسول الله ما به قول و حکم علی راضی شدیم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: همین توبه شما است از آنچه که گفتید.(400) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دو شتر هدیه دادند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یکی از آن دو شتر را هدیه و جایزه قرار داد برای کسی که بتواند دو رکعت نماز به جای آورد و چیزی از دنیا را به خاطر خود در نماز نگذارند و به فکر چیزی از دنیا نیفتد. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
ابن عباس میگوید: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست علی بن ابیطالب (علیهالسلام) را گرفت و از منزل خارج شد و میفرمود: ای گروه انصار و ای گروه بنی هاشم و ای فرزندان عبدالمطلب، من محمدم و فرستاده خدا، همانا من از گل رحمت به همراه چهار کس دیگر از خاندانم آفریده شدیم؛ خودم، علی و حمزه و جعفر، یکی از آنها گفت: یا رسول الله! اینها روز قیامت با تو سوار میباشند؟ حضرت فرمود: مادرت به عزایت بنشیند، در آن روز کسی سوار نباشد، جز چهار تن من و علی (علیهالسلام) و فاطمه علیهاالسلام و صالح پیغمبر، من بر براق سوارم و فاطمه علیهاالسلام بر ناقه غضباء و صالح پیغمبر بر آن شتری که پی شد، و علی (علیهالسلام) بر یکی از ناقههای بهشتی که مهارش از یاقوت است و او میان بهشت و دوزخ میایستد، در آن روز مردم خیس عرق هستند آنگاه بادی از طرف عرش خداوند میوزد و عرق آنها را خشک میکند، فرشتگان مقرب و صدیقان میگویند: این ملکی است مقرب یا پیغمبری است مرسل، اما منادی از طرف عرش ندا میدهد. او علی بن ابیطالب برادر رسول خداست در دنیا و آخرت (396) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
علی بن ابیطالب (علیهالسلام) میفرماید: روزی از شدت بدهیام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتم و از این جهت با آن حضرت درد و دل کردم حضرت فرمود: ای علی بگو: (اللهم اغتنی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک) ای علی! اگر به اندازه کوه صبیر قرض داشته باشی خداوند آن را ادا کند (صبیر نام بزرگترین کوه در یمن است)(395). نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
سلمان فارسی میگوید: روزی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودم که علی بن ابیطالب (علیهالسلام) آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیهالسلام) فرمود: یا علی به تو مژده ندهم؟ علی (علیهالسلام) عرض کرد: چرا یا رسول الله، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل از طرف خداوند به من خیبر میدهد که به دوستان و شیعیان تو هفت خصلت دادهاند. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی بن ابیطالب (علیهالسلام) فرمود: ای علی! تو صاحب حوض منی، پرچمدار منی، و بر آورنده وعدههای منی، محبوب دل مین، وارث علم منی، امانت دار مواریث پیغمبرانی، تویی امین الله در زمینش، توئی حجت بر خلق خدا، توئی رکن ایمان، توئی چراغ هدایت توئی... هر که تو را پیروی کند نجات یافته و هر که از تو تخلف کند هلاک میشود. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
وقتی که امام علی (علیهالسلام) به شهادت رسید فردای آن روز امام حسن (علیهالسلام) بر منبر رفت و این خطبه را خواند؛ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیهالسلام) فرمود: ای علی! تو امام مسلمانان و امیرالمؤمنین و قائم الغرالمحجلین هستی، و پس از من حجت خدائی بر همه خلق، تو سید اوصیاء و وصی سید انبیائی، ای علی! چون مرا به آسمان هفتم بالا میبردند و از آنجا به سدرة المنتهی و از آنجا به حجب نور رسیدم، پروردگارم مرا با مناجات با خود گرامی داشت آنگاه فرمود: ای محمد! گفتم: لبیک ربی وسعد یک تبارک و تعالیت؛ خداوند فرمود: بدرستی که علی امام اولیاء من است و نوریست برای هر که مرا اطاعت کرده است... هر که او را اطاعت کند مرا اطاعت کرده، و هر که او را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده، او را بدین مژده بده نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به جنگی رفت و علی (علیهالسلام) را بجای خود بر خاندانش خلیفه کرده بود، وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه برگشت نوبت تقسیم نوبت تقسیم غنائم جنگی شد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم غنایم را که تقسیم کرد اما با اینکه علی (علیهالسلام) در میدان جنگ نبود به علی (علیهالسلام) دو سهم از غنیمت داد. مردم گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیهالسلام) که در مدینه بود دو سهم دادی؟ حضرت فرمود: ای گروه مردم! شما ندیدید که در میدان جنگ اسب سواری از سمت راست بر مشرکان حمله برد و آنها را شکست داد سپس آن اسب سوار نزد من آمد و گفت: ای محمد من نیز سهمی از غنایم جنگ دارم اما آن سهم را به علی بخشیدم، او جبرئیل بود. ای گروه مردم! شما را به خدا و رسولش سوگند، ایا شما ندیدید آن اسب سواری که از سمت چپ به مشرکان حمله برد و نزد من برگشت و گفت: ای محمد سهم غنیمتم را به علی دادم او میکائیل بود به خدا سوگند به علی (علیهالسلام) غنیمت ندادم الا جز سهم جبرئیل و میکائیل، سپس همه مردم تکبیر گفتند(391) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
ابن شهر آشوب از ابن عباس روایت کرده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود و بر ران چپ حضرت فرزندش ابراهیم نشسته بود و بر پای دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حضرت سیدالشهداء امام حسین (علیهالسلام) نشسته بود، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یک بار این را میبوسید و یک مرتبه او را؛ ناگاه جبرئیل نازل شد و چون جبرئیل رفت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: که جبرئیل از جانب پروردگار من آمد و گفت: ای محمد پروردگارت تو را سلام میرساند و میفرماید: که این دو تن که بر روی پای تو هستند یکی از آنها برای تو نمیماند، پس یکی را فدای دیگری کن و خود تو انتخاب کن که کدامیک از آنها فوت نماید. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
ابوذر غفاری میگوید یک روز در مسجد قبا نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودیم، حضرت در جمعی از اصحابش بود که فرمود: ای اصحابم از این در مردی بر شما وارد میشود که او امیرمؤمنان و امام مسلمانان است، همه اصحاب به آن در نگاه دوختند آنگاه دیدند علی بن ابیطالب (علیهالسلام) وارد شد سپس پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم برخاست و به استقبال او رفت و او را در آغوش کشید و میان دو چشمش را بوسید و او را نزد خود نشاند سپس به او کرد و فرمود: این علی پس از من امام شما است اطاعتش اطاعت من است و نافرمانی او نافرمانی من...(389). نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
امام صادق (علیهالسلام) از پدران بزرگوارشان نقل فرمودند: وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حضرت علی (علیهالسلام) را در روز عید غدیر خم به امامت و خلافت نصب فرمودند و گفتند: هر که را من مولای اویم علی مولای اوست این مطلب در شهرها پیچید. نعمان بن حارث فهری محضر حضرت شرفیاب شد و عرض کرد: از طرف خدا ما را امر کردی شهادت دهیم که معبودی جز الله نیست و شما فرستاده خدائید و سپس امر کردید ما را به جهاد و حج و روزه و نماز و زکوة ما هم همه را قبول کردیم سپس به همین جا بسنده نکردی تا این جوان را نصب کردی و گفتی: هر که را که من مولای اویم علیش مولاست این از خود شماست یا امر پروردگار است. حضرت فرمود: بخدایی که معبودی جز او نیست این پیام و امر از جانب اوست و الله الذی لا اله الا هو هذا من الله پس نعمان بن حارث در حالیکه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دور میشد میگفت: پروردگارا! اگر این حقی است از نزد تو؛ پس سنگی از آسمان بر من بباران، در همین حال سنگی از بالا بر سر او خورد و جان سپرد.(388) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
حضرت صادق (علیهالسلام) از پدر بزرگوارش روایت میکند: که علی (علیهالسلام) با مردی مسیحی در جادهای که به کوفه منتهی میشد هم سفر شد، مسیحی به حضرت گفت: ای بنده خدا قصد کجا داری؟ حضرت فرمود: کوفه، چون مرد مسیحی برای رفتن به محل خودش از حضرت جدا شد، مشاهده کرد امام او را دنبال میکند عرضه داشت مگر نمیخواهی به کوفه بروی؟ فرمود چرا، گفت: اگر قصد کوفه داری چرا دنبال من میآئی؟ حضرت فرمود: این برنامه که من اجرا میکنم یعنی چند قدم هم سفر خود را بدرقه کردن، تمام کردن حسن معاشرت است و این دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ماست، مسیحی گفت: راستی دستور رسول شماست؟ فرمود: آری، مرد مسیحی گفت:: تو را به شهادت میطلبم که من بر دین توام، آنگاه از راه خود همراه حضرت برگشت و چون امام را شناخت مسلمان شد.(387) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 زندگاني امام علي ، کلید خانه حکمت
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، توبه کنید علی ستمکار نیست
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، تنها برنده مسابقه علی بود
کسی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این مسابقه پاسخ مثبت نداد. بجز علی (علیهالسلام) که پاسخ مثبت داد و حاضر شد برای خواندن نماز؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر دو شتر را به علی (علیهالسلام) مرحمت فرمود: (397)
هم طراز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سواره بر اسب خود از منزل بیرون شد و علی (علیهالسلام) همراهش پیاده حرکت میکرد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای اباالحسن! یا سوار شو، یا برگرد؛ زیرا خداوند به من دستور داده که چون من سوارم تو نیز سواره باشی (پیاده نباشی) و اگر تو پیاده باشی من پیاده شوم و چون بنشینی من نیز نشستهام... علی جان به خداوندی که مرا مبعوث کرده سوگند، ایمان ندارد کسی که منکر تو باشد و به خداوند ایمان و اعتقادی ندارد کسی که کافر به تو باشد... بخدا سوگند، یا علی! تو آفریده نشدی مگر برای آنکه خدا پرستیده شود و بوسیله تو معالم دین شناخته شوی.(398)
خالدبن ربعی میگوید: امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) برای کای به مکه رفت، یک عرب بیابانی را دید که به پرده خانه کعبه چسبیده و دعا میکند، شب دوم همان مرد را دید که به رکن چسبیده و مشغول دعاست... شب سوم دید دوباره به رکن چسبیده و میگوید: خدایا! به این اعراب چهار هزار درهم بده؛ علی (علیهالسلام) نزد او رفت و فرمود: ای اعرابی! از خدا هر چه خواستی بتو داد، اعرابی چهار هزار درهم را از علی (علیهالسلام) خواست، علی (علیهالسلام) فرمود: ای مرد! من میروم مدینه وقتی رسیدی مدینه مرا بجو، یک هفته بعد اعرابی وارد مدینه شد و فریاد میزد کیست که مرا به خانه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) ببرد، امام حسین (علیهالسلام) در این میان فرمود: من ترا به خانه او میبرم زیرا که من پسر او هستم، اعرابی با امام حسین (علیهالسلام) بر در خانه رسیدند، مرد اعرابی به امام حسین (علیهالسلام) گفت: برو به پدرت بگو ضمانتی که در مکه کردی، صاحبش آمد. امام حسین (علیهالسلام) پیام را رسانید علی (علیهالسلام) به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: آیا چیزی داری تا این مرد بخورد حضرت فرمود: نه علی (علیهالسلام) لباسش را بر تن کرد و بیرون آمد و فرمود: سلمان را نزد من آورید، سلمان آمد، حضرت به او فرمود: باغی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برایم کاشته به تجار بفروش، سلمان آن را دوازده هزار درهم فروخت و آنگاه امام اعرابی را حاضر کرد و چهار هزار درهم به او داد سپس چهل درهم دیگر نیز برای خرج سفر وی به او داد، این خبر به فقیران مدینه رسید همگی گرد علی (علیهالسلام) را گرفتند، علی (علیهالسلام) هم پولها را در مقابل خود ریخت آنگاه یارانش آنها را بین فقیران تقسیم کردند تا اینکه حتی یک درهم نماند، چون به منزل آمد فاطمه علیهاالسلام به علی (علیهالسلام) گفت: ای پسر عم! باغی را که پدرم به تو داده بود فروختی؟ امام فرمود آری به بهتر از آنچه در دنیا و آخرت است. حضرت فاطمه علیهاالسلام پرسید: پولش کجا است؟
حضرت فرمود: به فقرا دادم حضرت فاطمه علیهاالسلام گفت: من و دو پسرت گرسنهایم و بیشک تو هم مانند ما گرسنهای. (399)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، گل رحمت خداوند
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، راه اداء دین
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، امتیاز شیعیان
1- راحتی در هنگام مرگ 2- آرامش در هنگام ترس 3- روشنی در تاریکی 4-آسودگی به هنگام هراس 5- عدالت به وقت میزان 6- عبور از صراط 7- ورود به بهشت قبل از سایر مردم و امتهای گذشته...(394)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، نهایت توصیف
توئی راه روشن، توئی راه راست، توئی قائد الغرالمحجلین، توئی سرور هر که من سرور او هستم و من سرور هر مؤمن و مؤمنه هستم، تو را دوست دارد انسان پاکزاد و دشمن ندارد بد زاد،
پروردگارم هیچ گاه مرا به آسمان بالا نبرد و با من سخن نگفت، جز اینکه فرمود: ای محمد! سلام مرا به علی (علیهالسلام) برسان و به او اعلان کن که امام اولیاء و نور اهل طاعت من است؛ گوارا باد بر تو ای علی این کرامتها.(393)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، هم رزم جبرئیل و میکائیل
سپس از حمد و ستایش خداوند فرمود: ای مردم در این شب بود که قرآن خداوند نازل شد و در این شب بود که عیسی بن مریم بالا رفت و در این شب بود که یوشع بن نون کشته شد و در این شب امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از دنیا رفت.
به خداوند سوگند که هیچ کدام از اوصیاء و پیغمبران گذشته پیش از پدرم به بهشت وارد نشوند، وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پدرم را به جهاد میفرستاد، جبرئیل از سمت راستش به همراه پدرم نبرد میکرد و میکائیل از سمت چپ او، هیچ پول زرد و سفیدی (طلا و نقره) از او بجا نمانده جز هفتصد درهم که از حقوق خود پس انداز کرده بود تا خادمی برای خانواده خود بخرد(392)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، وصی سید الانبیاء تویی
علی (علیهالسلام) عرض کرد: یا رسول الله! مقام من به آنجا رسیده که در آن مقام ذکر شوم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری ای علی! پروردگارت را شکر کن، علی (علیهالسلام) رو بر خاک نهاد و سجده کرد بواسطه این نعمتی که خدا به او اعطاء کرده است آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای علی! سر بر دار که خدا به تو بر ملائکه خود مباهات میکند.
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، هم رزمان علی غنیمت خود را به او بخشیدند
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، فرزند رسول خدا فدائی امام حسین
رسول خدا به سوی ابراهیم نظر کرد و گریست بعد بسوی سیدالشهداء علی (علیهالسلام) نگاهی کرد و گریست سپس فرمود: اگر ابراهیم بمیرد بغیر از من کسی محزون و ناراحت نمیشود، ولی مادر حسین (علیهالسلام) فاطمه علیهاالسلام است و پدرش علی (علیهالسلام) است که پسر عم من و به منزله خود من و گوشت و خون من است و چون او بمیرد دخترم و پسر عمم هر دو اندوهناک و غصه دار میشوند من نیز بر او محزون و ناراحت میگردم، من انتخاب میکنم غم خود بر ناراحتی ایشان، آنگاه فرمود: ای جبرئیل! ابراهیم را فدای حسین کردم و به مرگ فرزندم رضایت دادم پس از سه روز ابراهیم از دنیا رفت.
بعد از فوت ابراهیم هر گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امام حسین (علیهالسلام) را میدید او را به سینه خود میچسبانید و لبهای او را میمکید و میگفت:
(فدای تو شوم، ای کسی که ابراهیم را فدای تو کردم)(390)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، معرفی امام مبین
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، سنگی از آسمان
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، آداب مسافرت
ادامه ندارد
سلامـ .... ... ..
موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
جستوجگر وبلاگ
(( طراح قالب آوازک ، وبلاگدهي راسخون ، نويسنده newsvaolds ))