قرآن ، امام حسین(ع) و نماز

اگر قرآن در (بقره) مى‏فرماید: الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة(1) و همچنین در (كوثر) از نماز سخن به میان مى‏آورد، امام حسین ع آن را اقامه مى‏نماید. اَشهد انّك قد اقمت الصلوة (2) * اگر قرآن مى‏فرماید: و اركعوا مع الراكعین(3)، امام حسین‏ع نماز را با جماعت آن هم در برابر صفوف دشمن برگزار مى‏كند. اگر قرآن نحوه‏ى اقامه نماز در میدان جنگ را به پیامبرص آموزش مى‏دهد؛ «و اذا كنتَ فیهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طائفةٌ منهم معك ولیأخذوا اسلحتهم. 4)، امام حسین‏ع در میدان جنگ نماز را اقامه مى‏فرماید. اگر قرآن نماز را به عنوان یك منبع انرژى‏زاى غیبى معرّفى و مؤمنان را امر به استعانت از آن مى‏فرماید: استعینوا بالصبر و الصلوة (5)، امام حسین‏ع نیز در بحبوحه‏ى جنگ و مشكلات آن، از نماز استعانت مى‏جوید. اگر قرآن اقامه‏ى نماز را در اوّل وقت سفارش مى‏فرماید؛ اقم الصلوة لدلوك الشمس6)، امام حسین ع نماز ظهر عاشورا را در اوّل وقت اقامه فرمودند. اگر حضرت عیساى مسیح‏ع تا زمانى كه نفس دارند، مأمور به اقامه نماز شده‏اند؛ و اوصانى بالصلوة و الزكوة ما دمت حیّا7)، امام حسین‏ع نیز تا آخرین لحظه همراه نماز است. اگر قرآن از كسانى كه تجارت، آنها را از نماز غافل نمى‏سازد، ستایش مى‏كند؛ رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذكر اللّه و اقام الصلوة8)، راجع به امام حسین‏ع چه باید گفت كه حتّى حفظ جان هم او را از نماز غافل نساخت. امام حسین ع نه تنها خود نماز خواند كه نمازهاى نمازگزاران را نماز كرد. در حدیث مى‏خوانیم: سه چیز موجب قبولى نماز است: حضور قلب، نماز نافله و تربت سیدالشهدا. امام حسین ع به خواهرش زینب س مى‏فرماید: در نمازت به من دعا كن . نماز باید در جامعه و علنى اقامه شود؛ اقیموا الصلوة و امام حسین ع با آنكه مى‏توانست در خیمه نماز بخواند و با اینكه نمازش شكسته بود، در مقابل جمعیت نماز بپا داشت. هنگام اقامه‏ى نماز در ظهر عاشورا، 30 تیر به سوى حضرت رها شد، یعنى در برابر هر كلمه از حمد و ركوع و سجده تقریبا یك تیر به امام پرتاپ شد.

به راستى نماز چیست كه در عصر تاسوعا هنگامى كه به سید الشهداع پیشنهاد حمله مى‏شود، حضرت طى چند نوبت گفتگو جنگ را یك روز به تأخیر مى‏اندازند و مى‏فرمایند: انّى اُحبّ الصلوة و نفرمود: مى‏خواهم نماز بخوانم، بلكه من نماز را دوست دارم. بسیارى از ما نماز مى‏خوانیم، ولى چقدر نماز را دوست داریم؟ زراره از امام صادق ع در باره كعبه پرسید: دهها سال است كه هرگاه درباره‏ى حج و كعبه از شما سوال مى‏كنم، پاسخ جدیدى مى‏دهید، علم شما به كجا متّصل است؟ امام فرمودند: آیا مى‏خواهى كعبه‏اى كه هزاران سال قبل از آدم بوده با چند كلمه اسرارش تمام شود. این در حالى است كه كعبه و تمامى اسرار و رموز آن كه امام به آن اشاره فرمودند، تنها قبله‏ى نماز است و قبله، یكى از شرایط نماز!! امام حسین ع حاضر مى‏شود تا بدن مباركشان سوراخ سوراخ شود، ولى ارزش نماز شكسته نشود. سر مقدّس سید الشهدا بر روى نى قرآن مى‏خواند، یعنى سر از بدن جدا مى‏شود ولى سر و دل از قرآن جدا نمى‏شود. پی نوشتها : 1) بقره3. 2) زیارت عاشورا. 3) بقره43. 4) نساء102. 5) بقره153. 6) اسراء78. 7) مریم31. 8) نور37.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 14 آبان 1393  ساعت 1:04 PM | نظرات (0)

تجلي قرآن و عترت در حماسه عاشورا

اهل بيت پيامبر (ص) پرچمداران هدايت و در حقيقت ترجمان راستين قرآن و فصل الخطاب بوده و همچون قرآن، تنها راه هدايت و تمثل صراط مستقيمند. قرآن و عترت در واقع يک حقيقتند و هر يک تبلور تمام عيار موهبت، رحمت و هدايت آسماني اند؛ حقيقتي جاويدان که يکي بدون ديگري نمي تواند تفسير و تبيين شود. به هر کدام که رجوع شود و در آن تعمق و تفکر گردد، تو را به سوي ديگري مي خواند. در ژرفاي قرآن به حضور اهل بيت (ع) مي رسي و با دقت و توجه در سيطره نظري و عملي اهل بيت به محتوا و مفهوم آيه هاي قرآن رهنمون مي شوي. در اين ميان نور هدايت حسين بن علي (ع) فروزان تر و آتش عشق او پر نفوذتر و تأثيرگذارتر است و اين چيزي جز اراده حق نيست که حسين (ع) چراغ هدايت و کشتي نجات بشريت از اول تا به ابد باشد. تأمل و تدبر در آيات قرآن در حقيقت به شناخت و آگاهي از امام (ع) نيز منجر مي شود و اين بدان معناست که هر يک از ثقلين به مثابه ميزان و معيار، صحت و سقم ديگري را حکايت مي کند. آيات فراواني درباره امام حسين (ع) وجود دارد که از نگاه مفسرين بعضي آيات مستقيماً درباره حضرت است؛ برخي در شأن يا تطبيق بر امام حسين (ع) مي باشد و بعضي نيز بر اهل بيت (ع) و به تبع آنان امام حسين (ع) دلالت مي کند.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 14 آبان 1393  ساعت 1:03 PM | نظرات (0)

آیاتی که در شأن امام حسین(ع) نازل گردید

نام مبارک امام حسين ع با محرّم پيوند خورده و جان فشاني او و 72 يار باوفايش، به محرم، روح و حيات دميده است و اين ماه براي شيعيان و عاشقان سيد و سالار شهيدان از سال 61 هـ . ق تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است. کربلا، نامي است که از گذشته هاي دور به يادگار مانده. از آن زمان که حضرت ابراهيم ع در مسير هجرتش از سرزمين «اُور» به مکّه، پس از عبور از کناره رود فرات به سرزمين پُر برکت کربلا رسيد و در آنجا به عبادت خداوند پرداخت.1 واژه کربلادرباره اين واژه سخنان و گفته هاي فراواني وجود دارد؛ کربلا به يک معنا سرزمين بلا و مصيبت خوانده شده است. اين واژه ترکيب شده از «کار» به معناي نجات و «بلاه» به معناي حيات و اَمان؛ يعني: يافتن حيات. اين مفهوم2 هماهنگ با روايتي است که مي گويد: کربلا، بقعه اي است که خداوند در آن نوح و کساني را که به او ايمان آورده بودند، نجات داد.3
کربلا به زبان آرامي به معناي «سرزمين خدا» است4 در قرآن کريم خداوند نجات حضرت موسي ع هارون و قوم بني اسرائيل را از دست فرعون و ظلمهاي او در حقّ ايشان، با تعبير «کَرْب» (نجات از بلاي عظيم) بيان ميکند: وَ نَجَّيناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْکَرْبِ الْعَظيمِ صافات115. واژه کَرْب، چهار بار در قرآن مجيد آمده است.5 اوصاف امام حسين ع قرآن کريم، انبياي الهي را هدايتگر مردم به امر الهي در پرتو صبر و يقين و عبادت معرفي مي کند: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَينا إِلَيهِمْ فِعْلَ الْخَيراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ ايتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدينَ أنبياء73؛ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِاياتِنا يوقِنُونَ سجده/24. امام حسين ع مظهر اين وصف برجسته انبياي الهي است. از اين رو، پيامبر اکرم او را مصباح و چراغ فروزان هدايت معرفي کرده إنّ الحسين مِصباحُ الهدي و سَفينَةُ النّجاةِ6.
1. امر به معروف: شما بهترين امّت هستيد، در صورتي که امر به معروف و نهي از منکر کنيد: کُنْتُمْ خَيرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ آل عمران110. حضرت سيدالشهدا نيز در هدف از قيام خود مي فرمايد: من براي احياي امر به معروف و نهي از منکر خروج کردم؛ إنّما خَرَجْتُ بِطَلَبِ الإصلاحِ في أُمَّةِ جَدي محمد أُريد أن آمُر بالمَعروف وَ انهي عَنِ المُنکر7
2. معلّم عزّت و عمل صالح: هر کس خواهان عزّت است، عزّت در پرتو ايمان و عمل صالح پديد مي ايد: مَنْ کانَ يريدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَميعًا إِلَيهِ يصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّيبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يرْفَعُهُ فاطر10. امام حسين ع در قيام خود در کربلا، طالب عزّت بود و گريزان از ذلّت هَيهاتَ منِّي الذّلّة8
3. معلّم ايثار و انفاق: به مقام نيکان نايل نمي شويد، مگر با انفاق برخي چيزهايي که دوست داريد لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّي تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ آل عمران/92؛ امام حسين ع در روز عاشورا تمام آنچه را که در اختيار داشت و همه آنها محبوب او بود، در راه خدا انفاق کرد.
4. صاحب نفس مطمئنّه: امام صادق ع فرمودند: سوره مبارک فجر را در نمازهاي واجب و مستحب بخوانيد يا ايتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعي إِلي رَبِّکِ راضِيةً مَرْضِيةً؛ فَادْخُلي في عِبادي؛ وَ ادْخُلي جَنَّتي فجر30-27. زيرا اين سوره مبارک در شأن امام حسين ع است. شخصي علّت آن را جويا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دليل آنکه امام حسين ع صاحب نفس مطمئنّه بود که خداوند از او راضي و او از خداوند راضي بود. (و يکي از مصاديق بارز اين آيه شريف، امام حسين ع است)9
5. خوف و خشيت الهي: در وصف انبيا: پيامبران پيشين کساني بودند که در تبليغ رسالت الهي، از خدا مي ترسيدند و از هيچ کس ديگر هراسي نداشتند: الَّذينَ يبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ يخْشَوْنَهُ وَ لا يخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللّهَ أحزاب39. امام حسين ع نيز داراي اين دو خصيصه برجسته است:
الف. تنها از خداوند مي ترسيد. در دعاي عرفه مي فرمايد: اللهم اجْعلني أَخشاکَ کَأنّي أراک خدايا! مرا آن گونه قرار ده که از تو بترسم، آن سان که گويي تو را مي بينم.
ب. از غير خدا نمي ترسيد. امام حسين ع مي فرمايد: اگر در دنيا، هيچ پناهگاهي نداشته باشم و کسي مرا حمايت نکند، من با يزيدبن معاويه بيعت نخواهم کرد: لَو لَم يکُن لِي مَلْجَأَ وَ لا مَأوي لَما بايعْتُ يزيدُبنُ مُعاوية10 آزموني بالاتر از آزمون حضرت ابراهيم: وَ إِذِ ابْتَلي إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّي جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا بقره124؛ و (ياد آور) هنگامي که ابراهيم را خداوندش، با کلماتي بيازمود و او (ابراهيم) در همة آنها موفّق شد (آنها را به اِتمام رساند). خداوند گفت: تو را امام مردم قرار مي دهم ...آزمونهاي ابراهيم ع عبارت بودند از: امتحان ذبح اسماعيل، ساکن کردن هاجر و نوازش اسماعيل در جوار کعبه در سرزمين بي آب و گياه و آزمون او در لحظه فرو افتادن در آتش نمروديان و ...کسي که به حماسه هاي عظيم عاشورا چشم بيندازد، دشوارتر بودن آزمونهاي حضرت حسين عليه السلام را لمس مي کند:
ـ به قربانگاه بُردن جوان و نورس و خردسال شير خوار
ـ اِسکان زنان و کودکان در قلب سي هزار انسان شيفته زندگي زوال پذير دنيا
ـ اِتّکا و اِتّکال به خداوند، حتّي در قتلگاه در قالب نيايش عاشقانه و رضايت مندانه.
و دهها آزمون دشوار ديگر که در واژه واژه اين تاريخ درخشان رخ مي نمايد.
بخشي از اسرار توجّه دادن مردمان به اين روز و اين حادثه، همين پايداري بر پاکي و بروز غيرت و هويت انساني و اسلامي و پيامهاي بي شماري است که در اين واقعه بروز دارد.
6. پيشتازي و پيش دستي در نيکيها: در خوبيها بر يکديگر پيشي بگيريد فَاسْتَبِقُوا الْخَيراتِ مائده48
در روايت معروفي آمده: بالاتر از هر نيکي، نيکي ديگري هست؛ اما اگر که انساني در راه خدا به شهادت برسد، بالاتر از آن چيز ديگري نيست.» اين خير بزرگ شهادت، آن چنان جلوه گري مي کرد و مشتاقان را به سبقت از يکديگر در عرصه آسماني نينوا مي کشانيد که تا ياران امام حسين عليه السلام زنده بودند، اجازه نمي دادند که يک نفر از خاندان بني هاشم، پاي به ميان بگذارد و فرزند برومند حسين، علي اکبر، در ميان بني هاشميها سبقت مي گرفت و هر کدام بر ديگري پيشي مي جستند. به راستي، شايسته است که عاشقان و ياران حسيني نيز از سيره اصحاب آن امام همام الگو بگيرند؛
7. عارف به قرآن: سيدالشهداء ع فرمود: القرآن ظاهرهُ أَنيقُ و باطِنُه عَميقٌ؛ قرآن، ظاهرش زيبا و شگفت انگيزست و باطنش ژرف و عميق.11 همان طور که قرآن صامت از ظاهري شگفت و باطني ژرف برخوردار است، وجود امام حسين عليه السلام به عنوان قرآني ناطق از همين شگرفي و ژرفي در ظاهر و باطن و صورت و سيرت برخوردار است و ما در زيارت ناحيه مقدّسه در اوصاف آن امام مي خوانيم: و عَظيم السّوابق ...12؛ تو داراي برتريهاي با عظمت هستي.
8. دوستدار واقعي قرآن: امام حسين ع مي فرمايد: خدا مي داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست مي دارم13 در شب عاشورا که امام حسين ع به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهي از لشگريان پسر سعد براي اطّلاع از احوال امام حسين ع و ياران از او نزديک خميه ها آمدند و ملاحظه کردند که امام با يک صورت ملکوتي و جذّاب ؛ اياتي از سوره آل عمران را تلاوت مي کند.14 امام حسين ع در ظهر عاشورا نيز در بحبوحه جنگ، نماز را به همراه يارانشان در کربلا اقامه مي کنند.
9. اِحياگر قرآن: از آنجا که قرآن کريم بعد از پيامبر به دست اُمويان و عوامل آنها مطابق ميل و منافعشان تفسير مي شد، امام حسين ع رسالت اِحياي قرآن را با پيام بلند عاشورا آغاز کرد. اين بار قرآن از حنجره امام حسين ع تلاوت شد و رسوم جاهليت را در هم شکست و خفقان جامعه آن روز مسلمانان را از بين بُرد و ايشان را از خواب غفلت بيدار کرد. خود ايشان درباره احياگري قرآن مي فرمايد: شما را به زنده ساختن ايات قرآن و از ميان بُردن بدعتها فرا مي خوانم. اگر دعوت مرا بپذيريد، به راه راست و هدايت خواهيد رسيد15
پي نوشت ها: 1. في رحاب ائمه اهل البيت ج3 ص101. 2. معجم علامات آشوري 3. بحارالانوار ج101 ص33. 4. القرآن و علم الآثار، سيدسامي البرري ج1 ص25 ـ23. 5. صافات76 115 انعام64 انبياء76. 6. بحارالانوار ج36 ص205. 7. نفس المهموم ص45. 8. بحارالانوار ج45 ص83. 9. همان ج24 ص93. 10. همان ج89 ص328. 11. همان ج44 ص329. 12. نفس المهموم ص7. 13. العترت و القرآن ص97. 14. الإرشاد و المفيد ج1 ص232، 601. 15. کلمات قصار امام حسين ع ابوالقاسم حالت ص75



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 14 آبان 1393  ساعت 1:02 PM | نظرات (0)

آیاتى كه امام حسین علیه السلام در مسیر حرکت خود به آنها استناد فرمودند

1) ۳۳ احزاب: در مسير حرکت امام حسين (ع) از مدينه تا کربلا اتفاقات و حوادث قابل تأمل و شگفتي رخ داد و حضرت در مقابله و مواجهه با هر کدام با تأسي و استفاده از قرآن حرکت خود را قاطعانه و محکم پيش مي بردند. در مدينه هنگامي که مروان نماينده يزيد مأمور شده بود تا از امام حسين (ع) هر طور که شده بيعت بگيرد اما رو به مروان کرد و فرمود: واي بر تو، تو پليدي در حالي که ما خانواده اي هستيم که خدا در مقام و منزلت ما فرموده: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا و پس از آن از بيعت با يزيد ممانعت کردند و به سوي مکه حرکت نمودند.

۲) ۸۸ هود: امام حسین ع در پایان وصیت نامه اى که قبل از حرکت به کربلا نوشتند به این آیه استناد کردند: و ما توفیقى الا باللّه علیه توكّلت و الیه اُنیب توفیق من جز به (اراده) خداوند نیست که براو توکل کرده ام به او روى آورده ام.

۳) ۲۱ قصص: همین که براى فرار از بیعت با یزید (در ۲۸ رجب) از مدینه به سوى مکه خارج شدند این آیه را تلاوت فرمودند: فخرج منها خائفا یترقّب قال ربّ نجّنى من القوم الظالمین آنگاه که (موسى) از آنجا ترسان و نگران بیرون شد گفت: پروردگارا! مرا از قوم ستمکار نجات بده.

۴) نساء78 : همین كه امام حسین ع به سوى مدینه رهسپار شد، گروه هایى از جن و فرشته براى یارى آن حضرت حاضر شدند، امّا امام این آیات را تلاوت فرمودند: اینما تكونوا یدرككم الموت و لو كنتم فى بروج مشیّدة هرجا كه باشید و لو در برجهاى استوار سر به فك كشیده، مرگ شما را فرا مى گیرد. همچنین آیه ى: كبَرز الّذین كتب علیهم القتل الى مضاجعهم (آل عمران154) كسانىكه كشته شدند، در سرنوشتشان نوشته شده بود (با پاى خویش ) به قتلگاه خود رهسپار مى شدند. شیخ مفید

۵) ۲۲ قصص: هنگامى که امام حسین ع شب جمعه سوم شعبان (قبل از حرکت به کربلا) وارد مکه شدند این آیه را تلاوت فرمود: و لمّا توجّه تلقاء مَدیَن قال عسى ربّى اَن یهدنى سواء السبیل چون روبه سوى مدین نهاد، گفت: باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایى کند

۶) توبه54 : انّهم كفروا باللّه و برسوله و لایاءتون الصلاة الاّ و هم كُسالى آنان به خداوند و پیامبر او كفر ورزیده و جز با حالت كسالت به نماز نپرداخته اند.... و همچنین آیه ى : یرائون الناس و لایذكرون الله الا قلیلا با مردم ریاكارى كنند و خدا را جز اندكى یاد نمى كنند. و آیه ى مذبذبین بین ذلك لا الى هؤلاء و لا الى هؤلاء و من یضلل اللّه فلن تَجِدَ له سبیلا (نساء142 -143) در این میان (بین كفر و ایمان ) سرگشته اند، نه جزو آنان (مؤ منان) و نه جزو اینان (نامؤ منان) و هر كس كه خداوند در گمراهى واگذاردش، هرگز براى او بیرون شدنى نخواهى یافت و فرمودند: كلّ نفس ذائقة الموت و انّما توفّون اُجوركم آل عمران185) هر جاندارى چشنده (طعم) مرگ است و بى شك در روز قیامت پاداشهایتان را به تمامى خواهند داد.۷)

۷) ۴۱ یونس: در آستانه عيد قربان که امام حسين (ع) به دليل شدت فشار ها و ناامني موجود تصميم به خروج از مکه و حرکت به سوي کربلا گرفتند، نماينده يزيد که مأمور شده بود يا بيعت از امام بگيرد يا او را به شهادت برساند در راه مکه راه را بر امام و اهل بيتش بست و درگير شدند. به امام حسين (ع) گفتند: مي ترسيم شما بين مردم شکاف بيفکني! حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: لي عملي و لکم عملکم انتم بريئون مما اعمل و انا بريء مما تعملون عمل من از آن من و عمل شما از آن شماست. شما از آنچه من مي کنم بري و برکناريد و من از آنچه شما مي کنيد بيزار.

۸) ۱۵۶ بقره: در وسط راه بود که خبر خيانت مردم کوفه و شهادت پسرعم امام (مسلم بن عقيل) به ايشان رسيد. فرزدق شاعر معروف در بين راه مکه و عراق به امام چنين گفت: چگونه به طرف عراق مي روي در حالي که پسرعموي تو را کشته اند؟ امام بلافاصله پس از شنيدن خبر فرمودند: انا لله و اناليه راجعون.

۹) ۱۰ فتح: در نزدیکى کربلا همین که حر به امام گفت: چرا آمده اى؟ فرمود: نامه هاى دعوت شما مرا به این جا آورد ولى حالا پشیمان شده اید و این آیه را تلاوت فرمود: فمَن نَكَث فانّما یَنكُث على نفسه پس هرکس که پیمان شکند همانا به زیان خویش پیمان شکسته است

۱۰) ۲۳ احزاب: در مسیر کربلا هنگامى که خبر شهادت نامه رسان خود «قیس بن مسهر صیداوى» را شنید، گریه کرد و این آیه را تلاوت فرمود: و منهم مَن قَضى نَحبَه و منهم مَن یَنتَظر و ما بَدّلوا تَبدیلا از ایشان کسى هست که برعهد خویش (تا پایان حیات) به سر برده است و کسى هست که (شهادت را) انتظار مى کشد و هیچ گونه تغییر و تبدیلى در کار نیاورده اند.

۱۱) ۴۱ قصص: همین که فرماندار کوفه (ابن زیاد) نامه رسمى براى حز فرستاد که راه را بر حسین ع ببندد و او نامه را به امام عرضه داشت امام این آیه را تلاوت فرمود: و جعلناهم ائمّة یدعون الى النار و آنان را پیشوایانى خواندیم که به سوى آتش دوزخ دعوت مى کنند و روز قیامت یارى نمى یابند.

۱۲) ۱۹ مجادله : امام حسین ع در کربلا درباره لشکر یزید براى دختر من سکینه این آیه را تلاوت فرمود: اِستَحوَذ علیهم الشیطان فاَنساهم ذكر اللّه شیطان بر آنان دست یافت، سپس یاد خدا را از خاطر آنان برد.

۱۳) ۷۱ یونس: در روز عاشورا نيز در بحبوحه جنگ آياتي را تلاوت فرمودند که علاوه بر رسوا کردن دشمن، به بيان اهداف و مقاصد خويش از جنگ پرداختند تا آنان که در لشکر يزيد بودند اين کلمات را شنيده باشند و خود راه خود را انتخاب کنند. فاجمعوا امرکم و شرکائکم ثم لايکن امرکم ثم اقضوا الي و لا تنظرون شما با شريکاني که قائليد کارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم کنيد، سپس در کارتان پرده پوشي نکنيد، آنگاه کار مرا يک سره نماييد و مهلتم ندهيد. در ادامه فرمودند: انما ولي الله الذي نزل الکتاب و هو يتولي الصالحين سرور من خداوند است که اين کتاب آسماني را فرو فرستاده و او دوستدار شايستگان است (اعراف196) در انتها نيز فرمودند: انی عزت بربي و ربکم من کل متکبر لا يومن بيوم الحساب يعني من به پروردگار خود و پروردگار شما از شر هر متکبري که به روز حساب ايمان ندارد، پناه مي برم (غافر27) و با اين اذکار بود که به ميدان نبرد شتافت و جانانه در راه خداوند متعال به شهادت رسيد.منبع: ده گفتار :قرائتی

آيه 178 آل‌عمران: امام حسين(ع) در شب عاشورا در اطراف خيمه‌ها و حضرت زينب کبري(س) در مقابل يزيد اين آيه را قرائت کردند. و همين آيه بود که توسط زينب کبري(س) در مقابل يزيد قرائت شد. مي‌فرمايد وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ.

سوره امام حسين (ع)

در ميان شيعه اماميه معروف است که سوره فجر سوره امام حسين (ع) است و آن به خاطر روايتي است از امام صادق (ع) که فرمودند: سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانيد. فانما سوره للحسين بن علي که سوره حسين بن علي (ع) است (تفسيرنور الثقلين ج5 ص571) و ديگر اينکه صاحب نفس مطمئنه را که در آيات آخر اين سوره آمده، امام حسين (ع) معرفي کرده اند و همين امر شايد مهم ترين علت شهرت اين سوره به نام امام حسين (ع) باشد؛ چنان که در روايت ديگري از امام صادق (ع) مي خوانيم: يا ايتهاالنفس المطمئنه را نشنيده اي؟ منظور از اين آيه، امام حسين (ع) است. او صاحب نفس مطمئنه و راضيه و مرضيه است. ياران او نيز از دودمان رسالتند و در روز رستاخيز از خداوند راضي و خدا نيز از آنان راضي است. (بحارالانوار ج36 ص 131)

قرآن‌ و امام‌ حسین‌ (ع)

اگر قرآن‌ سیدالکلام‌ است، (1) امام‌ حسین‌ سید الشهداست. (2) اگر در صحیفه‌ی‌ سجادیه‌ درباره‌ی‌ قرآن‌ می‌خوانیم: و میزان‌ القسط امام‌ حسین‌ (ع) می‌فرماید: امرت‌ بالقسط (3) اگر قرآن‌ موعظه‌ی‌ پروردگار است موعظه‌ من‌ ربکم (4)، امام‌ حسین‌ (ع) در عاشورا فرمود: عجله‌ نکنید تا شما را به‌ حق‌ موعظه‌ کنم. لا تعجلوا حتی‌ اعظکم‌ بالحق (5) اگر قرآن‌ مردم‌ را به‌ رشد هدایت‌ می‌کند؛ یهدی‌ الی‌ الرشد (6)، امام‌ حسین‌ (ع) نیز می‌فرماید: من‌ شما را به‌ دو راه‌ رشاد دعوت‌ می‌کنم‌ ادعوکم‌ الی‌ سبیل‌ ارشاد (7) اگر قرآن‌ عظیم‌ است؛ والقرآن‌ العظیم (8) امام‌ حسین(ع)نیز سوابق‌ عظیمی‌ دارد. عظیم‌السوابق (9) اگر قرآن‌ حق‌ و یقینی‌ است؛ وانه‌ لحق‌ الیقین (10) در زیارت‌ امام‌ حسین‌ (ع) نیز می‌خوانیم: آنقدر صادقانه‌ و خالصانه‌ عبادت‌ کردی‌ که‌ به‌ درجه‌ی‌ یقین‌ رسیدی. حتی‌ اتاک‌ الیقین (11) اگر قرآن‌ مقام‌ شفاعت‌ دارد؛ نعم‌ الشفیع‌ القرآن (12) امام‌ حسین‌ (ع) نیز مقام‌ شفاعت‌ دارد. وارزقنی‌ شفاعه‌ الحسین (13) اگر در دعای‌ 42 صحیفه‌ سجادیه‌ درباره‌ی‌ قرآن‌ می‌خوانیم‌ که‌ پرچم‌ نجات‌ است؛ علم‌ نجاه در زیارت‌ امام‌ حسین‌ (ع) نیز می‌خوانیم‌ او نیز پرچم‌ هدایت‌ است، ‹‹انه‌ رایه`‌ الهدی››(14) اگر قرآن‌ شفادهنده‌ است؛ و ننزل‌ من‌ القرآن‌ ما هو شفاء (15) خاک‌ قبر امام‌ حسین‌ (ع) نیز شفاست. طین‌ قبر الحسین‌ شفاء (16) اگر قرآن‌ منار حکمت‌ است، (17) امام‌ حسین‌ نیز باب‌ حکمت‌ الهی‌ است. السلام‌ علیک‌ یا باب‌ حکمه‌ رب‌ العالمین (18) اگر قرآن‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر می‌کند؛ فالقرآن‌ آمر و زاجر (19) امام‌ حسین‌ نیز فرمود: هدف‌ من‌ از رفتن‌ به‌ کربلا امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر است. ارید ان‌ آمر بالمعروف‌ و انهی‌ عن‌ المنکر (20) اگر قرآن‌ نور است؛ نوراً مبینا (21)، امام‌ حسین‌ نیز نور است. کنت‌ نوراً فی الاصلاب‌ الشامخه (22) اگر قرآن‌ برای‌ تاریخ‌ و همه‌ی‌ مردم‌ است؛ لم‌ یجعل‌ القرآن‌ لزمان‌ دون‌ زمان‌ و لاللناس‌ دون‌ الناس (23)، درباره‌ امام‌ حسین‌ (ع) نیز می‌خوانیم‌ که‌ آثار کربلا از تاریخ‌ محو نخواهد شد. لا یدرس‌ اثره‌ و لایمحی‌ اسمه (24) اگر قرآن‌ کتاب‌ مبارکی‌ است؛ کتاب‌ انزلناه‌ الیک‌ مبارک (25)، شهادت‌ امام‌ حسین‌ (ع) نیز برای‌ اسلام‌ سبب‌ برکت‌ و رشد است‌ اللهم‌ فبارک‌ لی‌ فی‌ قتله (26)

اگر در قرآن‌ هیچ‌ انحرافی‌ نیست؛ غیر ذی‌ عوج (27) درباره‌ی‌ امام‌ حسین‌ (ع) نیز می‌خوانیم: لحظه‌ای‌ از حق‌ به‌ باطل‌ گرایش‌ پیدا نکرد. لم‌ تمل‌ من‌ حق‌ الی‌ الباطل (28) اگر قرآن، کریم‌ است؛ انه‌ القرآن‌ کریم‌ (29)، امام‌ حسین‌ نیز دارای‌ اخلاق‌ کریم‌ است. ‹‹و کریم‌ الخلائق›› (30) اگر قرآن‌ عزیز است؛ (انه‌ لکتاب‌ عزیز) (31)، امام‌ حسین‌ نیز فرمود: هرگز زیر بار ذلت‌ نمی‌روم‌ هیهات‌ مناالذله (32) اگر قرآن‌ ریسمان‌ محکم‌ است؛ ان‌ هذا القرآن... العروه‌ الوثقی (33)، امام‌ حسین‌ نیز کشتی‌ نجات‌ و ریسمان‌ محکم‌ است. ان‌ الحسین‌ سفینه‌النجاه‌ و العروه ‌الوثقی (34) اگر قرآن‌ بینه‌ و دلیل‌ آشکار است؛ جائکم‌ بینه‌ من‌ ربکم (35)، امام‌ حسین‌ نیز اینگونه‌ است‌ اشهد انک‌ علی‌ بینه‌ من‌ ربک (36) اگر قرآن‌ را باید آرام‌ و با تانی‌ تلاوت‌ کرد؛ و رتل‌ القرآن‌ ترتیلا(37) زیارت‌ قبر امام‌ حسین‌ را نیز باید با گام‌های‌ آهسته‌ انجام‌ داد. و امش‌ بمشی‌ العبید الذلیل (38) اگر تلاوت‌ قرآن‌ باید با حزن‌ باشد؛ فاقروه‌ و بالحزن (39) زیارت‌ امام‌ حسین‌ (ع) نیز باید با حزن‌ باشد. و زره‌ و انت‌ کئیب‌ شعث (40) آری، حسین‌ (ع) قرآن‌ ناطق‌ و سیمایی‌ از کلام‌ الهی‌ است.

پی‌نوشت‌ها: 1- مجمع‌ البیان، ج‌ 2، ص‌ 361. 2- کامل‌ الزیارات. 3- جامع‌ الاحادیث‌ شیعه، ج‌ 12 ص‌ 481. 4- یونس، 57. 5- لواعج‌ الاشجان، ص‌ 26. 6- جن، 1. 7- لواعج‌ الاشجان، ص‌ 128. 8- حجر، 87. 9- بحار، ج‌ 98، ص‌ 239. 10- الحاقه، 51. 11- کامل‌ الزیارات، ص‌ 202. 12- نهج‌الفصاحه، جمله‌ 662. 13- زیارت‌ عاشورا. 14- کامل‌ الزیارات، ص‌ 70. 15- اسراء، 82. 16- من‌ لا یحضر، ج‌ 2، ص‌ 446. 17- الحیاه`، ج‌ 2، ص‌ 140. 18- مفاتیح‌الجنان. 19- نهج‌البلاغه، خطبه‌ 182. 20- مقتل‌ خوارزمی، ج‌ 1، ص‌ 188. 21- نساء، 174. 22- کامل‌ الزیارات، ص‌ 200. 23- سفینه`‌البحار، ج‌ 2، ص‌ 413. 24- مقتل‌ مقرم. 25- مقتل‌ خوارزمی، (این‌ سخن‌ از رسول‌ خدا (ص) است) 27- زمر، 28. 28- فروع‌ کافی، ج‌ 4، ص‌ 561. 29- واقعه، 77. 30- نفس‌المهموم، 7. 31- فصلت، 41. 32- لهو، 54. 33- بحار، ج‌ 92، ص‌ 31. 34- پرتوی‌ از عظمت‌ حسین، 6. 35- انعام، 157. 36- فروع‌ کافی، ج‌ 4، ص‌ 565. 37- مزمل، 4. 38- کامل‌ الزیارات. 39- وسائل، ج‌ 4، ص‌ 857. 40- کامل‌ الزیارات.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 14 آبان 1393  ساعت 1:01 PM | نظرات (0)

در آمدی بر سیره قرآنی امام حسین(ع)

امام حسین(ع) گوهر تابناك و چراغ درخشانی است كه هماره بر تارك تاریخ درخشیده و خواهد درخشید. طالبان هدایت و انسان‏ های خسته از ظلم و تبعیض و ذلت و ستیزه، نامردمی و ناجوانمردی را به حق رهنمون ساخته و بیدار نموده است. عنصر جاودانه ‏ای كه به یقین رمز ماندگاریش را در الهی بودنش باید جُست. سیره‏ ی ارجمندش را در قرآن باید نگریست تا به حقیقتش یا شمه‏ ای از حقیقتش دست یافت. امام حسین(ع) نه تنها شاگرد مكتب قرآن كه عِدْل و شریك قرآن است از این ‏روست كه در فرازی از زیارتنامه‏ ی شریفش می‏ خوانیم: «السَّلامُ عَلَیكَ یا شریكَ القُران؛(۱) سلام بر تو ای شریك قرآن» ودر حدیث «ثقلین» نیز همدوشی امام به عنوان قرآن ناطق و قرآن به عنوان امام صامت بیان گردیده است.
رسولُ الله(ص) فرمودند: «انی تاركٌ فیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كتابَ الله و عترَتی اهلَ بَیْتی فَأِنَّهُمَا لَنْ یَفتَرِقا حتَّی‏ یَردِا عَلَیّ الحوض»(۲) حال كه ائمه(ع) بطور عام و امام حسین(ع) به طور خاص چنین نسبت و خویشاوندی محكمی با قرآن دارند باید تفسیر قرآن را در آنان جُست كه در «وجود آنها كرامت‏ها و فضیلت‏ های قرآن و گنج ‏های الهی نهفته است.» «فیِهْم كوائِمُ القرآن و هُمْ كُنوُز الرَّحمان»(۳) در این نوشتار بر آنیم كه فرازهایی از آیات نورانی قرآن را در سیره‏ ی علمی و عملی آن امام همام جستجو كنیم و آیات این كتاب صامت را با نور وجود این پرتو درخشنده به نطق آوریم.
اگر چه ما را هرگز یارای آن نیست كه عمق شخصیت آن دریای علم و معرفت و اخلاق و معنویت را بپیماید ولی از باب عرض ارادات به پیشگاه آن شفیع روز محشر چند جمله‏ ای را به تحریر در می ‏آوریم.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 14 آبان 1393  ساعت 12:58 PM | نظرات (0)

علل، ماهیت و نتایج قیام حسینی

بدون شک قیام امام حسین علیه السلام به عنوان حرکتی حساب شده از سوی پیشوایی معصوم معلول عواملی بود که در حقیقت، به عنوان اهداف و انگیزه های آن حضرت از این نهضت مقدس بشمار می رود. این عوامل از نظر اهمیت و گستره نسبت به ابعاد نهضت، هم سنگ نیستند، آن چنان که اشاره خواهد شد. مهمترین این عوامل عبارتند از:



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 11 آبان 1393  ساعت 11:43 AM | نظرات (0)

اهداف قیام امام حسین (ع)

اگر بخواهیم امام حسین (ع) و امامان معصوم را بشناسیم باید آثار ایشان را مطالعه کنیم و ایشان را از راهی که خودشان معرفی کرده اند بشناسیم.
حجت الاسلام والمسلمین محمد جعفر رضایی، کارشناس مسائل امور دینی بابیان مطلب فوق به خبرگزاری آوا گفت: رابطه ما با عاشورا در کنار تجلیل و تکریم باید تحلیل نیز باشد و باید به اصل و هدف قیام امام حسین (ع) پی ببریم.
وی افزود که باقیام و شهادت امام حسین(ع) موجی از بیداری به وجود آمد و چشمان مردم از خواب غفلت باز شد، طوریکه پس از قیام ایشان، قیام توابین به میان آمد.
حجت الاسلام رضایی بیان کرد: با این قیام ماهیت فاشیستی حکومت بنی امیه واضح و آشکار شد و مردم به خود آمدند که چه کرده اند.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 11 آبان 1393  ساعت 11:42 AM | نظرات (0)

علت ورود خرافات به عزاداری امام حسین(ع) چیست؟

اغلب خرافه ها در بستر جهالت مردم و یا در راستای اهداف حاکمان باطل رشد و تداوم می یابد هر چیزی که نفیس تر و قیمتی تر باشد زمینه بروز تقلب در آن بیش تر است. باورهای دینی و احساسات مذهبی به دلیل ارزش و اصالتی که دارد در معرض خرافات قرار می گیرد. در واقع خرافاتی که در باورهای دینی و شعائر مذهبی پدید می آید، نوع تقلبی آن باورهاست و طبعاً آثار سوء و زیان های اجتماعی آن هم دامن همگان را می گیرد. حادثه عاشورا ناب ترین و عظیم ترین و شکوهمندترین حادثه تاریخ بشریت است. طبیعی است که بیشتر از هر واقعه ای در معرض آفات و تهاجمات و تحریفات وانحرافات قرار بگیرد.
در وجود انسان دو گرایش یکی گرایش نفسانی جسم و یکی گرایش نفسانی فکر و مغز و روح است. گرایش نفسانی جسم انسان را به تن پروری و تنبلی دعوت می کند و گرایش نفسانی فکر و مغز انسان را به سوی تعطیلی عقل دعوت می نماید و قطعاً تنبلی تعقل بشر بسیار مهمتر از تنبلی جسم است. وقتی عقل انسان تعطیل شد بزرگترین مشخصه انسانیت را از دست داده است. به همین خاطر است که مکرر خداوند متعال در قرآن مجید مردم را به تفکر و تدبر دعوت می نماید.
تکرار عباراتی مثلاً افلایعقلون وافلایتدبرون در قرآن نشانه این است که امکان زوال عقل و قفل شدن آن وجود دارد و همچنین توانایی احیا آن نیز هست. با نبود عقلانیت است که علل پیدایش و زمینه پذیرش خرافات در دین و شعائر مذهبی پیدا می شود. در حادثه عاشورا نیز تدبر کمتر در میان عامه مردم صورت می پذیرد و در گذشته خواص هم کمتر به حوزه ماهیت و چرایی حادثه عاشورا ورود پیدا می کردند. به همین دلیل عنصر عاطفی و حماسی عاشورا بر عنصر عزت و منطق و عقل آن ارجحیت داشت. و همین باعث شد جریان عزاداری امام حسین (ع) با پیرایه هایی پیوند بخورد که با اصل و ماهیت قیام امام حسین (ع) هیچ همخوانی ندارد.
راه زدودن پیرایه و خرافات از فرهنگ عاشورا فرهنگ عاشورا خورشید فروزان هدایت بشر است و تا قیامت درخشندگی خواهد داشت. اما در طول زمان ابرهایی جلو نور الهی و هدایت بخش این خورشید را گرفته اند و نگذاشته اند شعاع این خورشید به زوایای دل بشر نفوذ کند. این ابرهای تیره همان خرافات و ابتذال و غلوی است که مانع تشعشع انوار درخشان فرهنگ عاشورا می شود. بنابراین بزرگترین خدمت به امام حسین (ع) این است که ما از اصل و ماهیت واقعی عاشورا دفاع کنیم و این ابرهای مکرر را از صورت عزاداری امام حسین بزداییم.


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 11 آبان 1393  ساعت 11:36 AM | نظرات (0)

نهضت امام حسين عليه السلام

چون نهضت ها هم مانند پديده هاى طبيعى ، ماهيت هاى مختلف دارند،اشياء و پديده هاى طبيعی ، از معدنى ها گرفته تا گياهان و انواع حيوانات ، هر كدام ماهيتى طبيعى و وضع بالخصوصى دارند.

نهضت ها و قيام هاى اجتماعى عم اين چنينند.يك شى ء را اگر بخواهيم بشناسيم ؛ يا به علل فاعلى آن مى شناسيم ، يا به علل غايى آن (كه امروز شناخت به علل غايى را چندان قبول ندارند)، يا به علل مادى آن يعنى اجزاء و عناصر تشكيل دهنده آن ، و يا به علت صورى آن ، يعنى به وضع و شكل و خصوصيتى كه در مجموع پيدا كرده است . اگر يك نهضت را هم بخواهيم بشناسيم ، ماهيتش را بخواهيم به دست آوريم ، ابتدا بايد علل و موجباتى را كه به اين نهضت منتهى شده است بشناسيم . تا آنها را نشناسيم ماهيت اين نهضت را نمى شناسيم (شناخت علل فاعلى)



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 11 آبان 1393  ساعت 11:33 AM | نظرات (0)

ماهیت قیام عاشورا از زبان شهید استاد مطهری

یکی از مسائل در مورد نهضت امام حسین(ع) این است که ماهیّت این نهضت چه بوده است؟ چون نهضتها هم مانند پدیده های طبیعی ماهیِتهای مختلفی دارند. یک شیء را اگر بخواهیم بشناسیم؛ یا به علل فاعلی آن می شناسیم، یا به علل غائی آن (که امروزه شناخت علل غائی را چندان قبول ندارند.)، یا به علل مادّی آن یعنی اجزاء و عناصر تشکیل دهنده ء آن، و یا به علّتصوری آن، یعنی به وضع و شکل و خصوصیّتی که در مجموع پیدا کرده است.ماهیت قیام عاشورا از زبان شهید استاد مطهری



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 11 آبان 1393  ساعت 11:31 AM | نظرات (0)

شکوه قیام عاشــورا (قسمت سوم)

جوانمردی و غیرت در کربلا

15- جوانمردی و غیرت، این جمله معروف است که شک کردند امام حسین (علیه السلام) هنوز زنده است یا شهید شد گفتند حمله کنید به خیمه ایشان دریای غیرت است اگر حتی یک نفس... یک سوال ایدئولوژی، آخرین سخن امام چه بود؟ دفاع از ناموس، نهی از منکر، دفاع از مظلوم، بعد می گوید (إن لم یکن لکم دین فکونوا احراراً فی دنیاکم) این خیلی مهم است یعنی اگر می خواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی لازم نیست که بگویی تو که حزب اللهی هستی ممکن است حزب اللهی نباشد بگو انسان که هستی، اگر دین ندارید بابا آزاد باشید، مسلمان نیستی ایرانی که هستی خدا را دوست نداری خودت را که دوست داری وطن را که دوست داری یعنی برای جلوگیری از فساد لازم نیست که از قلاب ایمان استفاده کنید از هر قلابی می توانید استفاده کنید مثلاً کسی فحش می دهد بگویی فحش حرام است می گوید برو بابا آقا شیخ حرام حرام در آورده ای، بگوئیم آقا تو دانشمند هستی تو تحصیلکرده هستی این حرف قشنگ آدم تحصیلکرده نیست اگر می دانی که کلمــه تحصیل را مطرح کنی فحش نمی دهد اینجا نگو تو مگر مومن نیستی اینجا شرعاً حرام است از مدرک بگو، بگو تو که فوق لیسانس هستی فوق لیسانس که نباید این حرف را بزند امام حسین (علیه السلام) به ما یاد داد جلوی فساد را بگیرید حتی اگر از اهرم دین استفاده نشد از هر چی شد استفاده کن. جامعــه ما باید جامـــعـه سالم باشد هر چی شد از راه دین و هر چی هم شد از راه علم هر چی شد از راه عقل و هر چی شد از راه عاطفه.

برخورد های عاطفی و انسانی قرآن با مردم

قرآن گاهی وقتها برای اینکه پول مردم را در بیاورد یعنی به مردم بگوید که کمک کن گاهی می گوید بابا جهنم پول نمی دهی «فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ» التوبة/35 فلز داغ را داغ می کنند می گذارند به پیشانی ات و می گویند «هَذَا مَا کَنَزْتُمْ» التوبة/35 این همان پولهایی بود که قایم کرده بودی گاهی افراد را از جهنم می ترساند.
گاهی افراد را تشویق می کند می گوید اگر پول بدهی مثل دانه ای است که می کاری هفت تاخوشه می دهد و هر خوشه صد تا دانه می شود هفتصد گاهی می گوید بابا گیرم قیامت را قبول نداری تشویق هم نمی خواهد تو آدم که هستی «یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ» البلد/15 یتیم فامیل تو است «مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ» البلد/16 بابا روی خاک نشسته است تو دو تا قالی روی هم انداخته ای او روی خاک نشسته است تو چند تا چمدان لباس زیادی داری او دارد می لرزد بحث ایمان نیست یعنی خداوند برای اینکه به فقرا کمک کنیم حتی از مسائل روانی استفاده می کند می گوید از اینهایی که زکات می گیری «وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» التوبة/103 وقتی پیغمبر به آنها دعا می کند دعای پیغمبر برای کسی که پول داده و زکات داده است آرامبخش است اگر با تشکر تلفنی این شارژ می شود او را شارژ کن خلاصه باید کار خیر بشود.
از طریق دین شد چه بهتر اگر نشد از طریق علم... یکوقت می گوئیم سیگار حرام است مثل اینکه بعضی از مراجع هم فرموده اند کسی که سیگاری نیست با دود خودش را سیگاری می کند به بقیه ظلم می کنی به خودت ظلم می کنی هوا را آلوده می کنی که چی؟ یکوقت می گویی آقا ما کاری به حلال و حرامی آن نداریم، این آهنگ حلال است؟ ما کاری به حلالی و حرامی آن نداریم من مخ ام را در اختیار این خواننده نمی گذارم چون مخ من حیف است اگر با مخ ام فکر کنم بهتر از این خواننده می توانم مسائل را درک کنم من یک دانشجو هستم من یک دبیرستانی هستم من بهتر می توانم فکر کنم چرا مخ ام را در اختیار این خواننده قرار دهم مگر همه حلالها را باید ما انجام بدهیم پس ببینید گاهی می گوئیم آهنگ حرام است گاهی می گوئیم تو حیف هستی گاهی می گوئیم بده خدا به تو می دهد گاهی می گوئیم بابا بده فامیل تو است روی خاک نشسته است از همه امکانات برای رشد خوبی ها ما باید استفاده کنیم. امام حسین (علیه السلام) فرمود شما حر باشید یعنی مرد باشد....

قیام امام حسین (علیه السلام) برای اصلاحات

16- مسئله اصلاح گری، ببینیم اصلاح گر کی است بعضی ها گفتند ما خواهان اصلاحات هستیم امام حسین (علیه السلام) فرمود من اصلاح طلب هستم، طرفدار اصلاحات، فرمود (خرجت) من از مدینه آمدم کربلا برای چی؟ (لطلب الاصلاح) من می خواستم اصلاح کنم برای طلب اصلاح، چی را می خواستی اصلاح کنی؟ (فی امت جدی) اصلاحات... رهبر خط اصلاحات باید امام حسین... امام حسین چه کرد اگر خط ما به خط امام حسین (علیه السلام) می خورد ما هم طرفدار اصلاحات هستیم اما اگر کلمــه اصلاحات را گفتیم اما کار دیگری کردیم این خودش یک نفاق است که آدم بگوید بیا تو را ببوسم بعد گاز بگیرد بگوید بیا مهمانی بعد به او سم بدهد لفظ لفظ حسینی باشد عمل عمل... به قول مقام معظم رهبری فرمود اصلاحات آمریکایی یعنی اصلاحاتی که آمریکا شاد بشود ما... من خیلی لذت می برم تا الان که خدمت شما نشسته ام در آستانـــه شصت سال هستم هنوز یک کلمه پیدا نکرده ام که یک حرف نو داشته باشد هر که هر حرف زیبائی دارد ما بهتر آنرا در قرآن داریم مثلاً سخن از سازندگی می شود سازندگی کار خوبی است اما قهرمان سازندگی ذوالقرنین است سدی ساخت که چند قرن میخ توی آن فرو نرفت.
گفتگو با ملت ها با تمدن ها حرف خوبی است ولی باز هم قرآن پیشقدم است چون تمام (قالوا) (قل)، (قالوا) یعنی آنها گفتند (قل) یعنی تو هم بگو این گفتگوی تمدن هاست. هر کسی هر حرفی می زند رهبرش یا قرآن است یا اهل بیت، چرا از خودم بگویم امام رضا (علیه السلام) به دو نفر فرمود (شرقا او غربا) به شرق بروید یا به غرب بروید کسی حرف نو برای زدن ندارد جز اینکه ما قبل از او زده ایم امام رضا (علیه السلام) فرمود حرفی که می زنم اگر تعجب می کنید شما از امام رضا هم تعجب نکنید به من بگوئید که این حرف نو را از کجا در آورده اید تا من بگویم این حرف نو از کدام آیـــه قرآن است یعنی هیچکس حرف نو ندارد جز اهل بیت و اهل بیت هم فرمودند حرف نو ما از قرآن است این خیلی جالب است.
17- استفاده از ابزار مشروع و قانونی، شخصی حرف هرزه ای به امام حسین (علیه السلام) زد، خدایا عذاب او را زیاد کن، یک جسارت کرد یکی از یاران امام سوخت نزدیک حضرت رفت و گفت آقا بزنم توی دهانش تیر اندازی کنم حضرت فرمود بنشین و تیر اندازی نکن (لا ترمی فإنی اکره عن ابدئه بالقتال) بحار ج5ص5 من نمی خواهم که به من بگویند اولین تیر انداز حسینی ها هستند بگذارید اگر آنها تیر اندازی کردند ما جنبـــه دفاعی داشته باشیم نه جنبــــه تهاجمی.
18- بی رغبتی و زهد در دنیا، سادگی و زهد، توی جمهوری اسلامی اول انقلاب خیلی زندگی ها ساده بود روز به روز دارد تجملات اضافه می شود میزها مبل ها ماشین ها دکورها و اینها... (حتی فیلم های تلویزیون تمام خواستگاری ها و نامزدیها و عروس و داماد ها در خانه های قشنگ و... ما توی همین جمهوری اسلامی کسی را داریم که دو دور وزیر بود الان هم از چهره های بسیار عزیز است پاسدارش می گفت ما یک شب دیدیم خانـــه ایشان بیش از قاعده مهمان آمد مثلاً مهمانی ایشان ده نفره و پنج نفره بود یک شب دیدیم ایشان سی و پنج تا مهمان داشت ولی ما نفهمیدم چیه؟ گفتیم آقای وزیر مثل اینکه امشب سر شما شلوغ بود گفت دخترم عروسی اش بود عقد دخترم بود گفتیم اِه! یعنی عقد دخترش در حدی بود که پاسدارهایش فهمیدند ایشان مهمانهایش بیشتر است ما این رقمی هم داشته ایم حالا آقا تالار بگیر چی بگیر حالا در حد معقول طوری نیست چشم و هم چشمی... ازدواج را برده به سمتی که... حالا انشاء الله اگر من زنده باشم محرم و صفر تمام بشود من می خواهم چند ماه راجع به ازدواج آسان حرف بزنم حرفهای استاتید دانشگاه را گرفته ام حرفهای کتابها را گرفته ام خودم مطالعه کرده ام خیلی اطلاعات جمع کرده ام شاید یک... الان ازدواج فقط شده مال بچه پولدارها فقرا دیگر آه می کشند اینکه ازدواج نشد ازدواج اسلام غیر از ازدواج ما است یعنی ما خیلی داریم منحرف می شویم.)
در زیارت نامه می خوانیم (کنت زاهداً فی الدنیا) حسین جان! در دنیا زاهد بودی (و همتک عن زینتها مصروفه) همت تو از زینت دنیا منصرف شد البته آدم یک ذره یک ذره اینطور می شود مثلاً من فکر می کنم که اگر با پیکان بروم این توهین به من است فکر می کنیم فکر می کنیم همه اش خیال است.

کسب آگاهی و اطلاعاتی سیاسی

19- یکی از زیبائی های کربلا جنگ یک جنگی بود که... کسب اطلاعات، آگاهی به امور سیاسی و اطلاعاتی، این هم یکی از زیبائی های کربلا بود چون امام حسین (علیه السلام) به محمد حنفیه برادرش گفت تو کربلا نیا و مدینه باش (علیک أن تقیم بالمدینه) لازم است تو در مدینه بمانی (فتکون لی عیناً علیهم و لا تخفی عنک شی من امور) تو چشم من باش وهیچی از امور مدینه از من مخفی... یعنی لحظه به لحظه کارهایم را... ما در اسلام سه رقم اطلاعاتی داریم اطلاعاتی داریم اطلاعات عمومی و مردمی اطلاعات با ابلاغ اطلاعات ویژه، اطلاعات عمومی، در نهج البلاغه داریم که حضرت امیر (علیه السلام) به استاندارش می گوید (بلغنی) یعنی به من گزارش داده اند که تو همچین کاری کرده ای، (بلغنی) یعنی به قول آقای شهید رجایی اطلاعات سی و شش میلیونی، یعنی همه مردم اطلاعاتی باشند اگر یک خانمی دید که شوهرش هروئین رد و بدل می کند این را اطلاع بدهد به مواد مخدر نگوید این شوهر من است نانش قطع می شود بابا تو می روی نان خودت را قطع کنی جوانهای مردم نابود می شوند همه ما باید نسبت به مسائل عمومی اطلاعات بدهیم به اهل آن.
دومی را بگویئم مأموریتی، کسانی که از وزارت اطلاعات حقوق می گیرند از حراست از نمی دانم... از حفاظت اطلاعات، اصلاً پول می گیرد حقوق می گیرد اینرا می گوید (وابعث العیون) یعنی یک چشم هایی را انتخاب کن که بروند گزارش تهیه کنند یک اطلاعات ویژه داریم نهج البلاغه داریم (عینی بالمغرب) یعنی چشمی که در مغرب دارم یعنی یک بازرش ویژه، عیون جمع عین است یعنی هم بازرس حقوق بگیر داریم هم بازرس ویژه داریم هم بازرس مردمی. یعنی معنای حزب اللهی این نیست که آدم دستش را هم بگذارد و از هیچی خبر نداشته باشد باید انسان هم ریز مسائل را بداند و هم... (آخر ببینید مسافرهای زمینی تپه ها واینها را می بینند مسافرهای هوایی توی هواپیما قله ها را می بینند دیگر از این جاده های فرعی غافل هستند آن کسی که می خواهد عمیق باشد باید هم راههای فرعی و ریز را بلد باشد هم قله های... یعنی باید هم توجه به مسائل داخلی و خارجی داشته باشد. لذا داریم اگر مجرمی در یک کشوری جنایت کرد فرض کنید یک مسلمانی در اتریش جنایت کرد می فرماید که در اتریش به او شلاق نزنید برای اینکه مردم نگاه می کنند می گویند این مسلمان یک کاری کرده چون آبروی کشور اسلامی می ریزد اینرا ببرید توی کشور اسلامی بزنید دستش را قطع بکنید اما بگذارید آبرویمان پیش بیگانه ها نرود دست دزد را باید قطع کرد حتی می گوید «وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ» النور/2 در مواردی هم باید که روبروی مردم شلاق زد ولی خودیها بفهمند بهتر از این است که بیگانه ها بفهمند ولی من نمی دانم این افرادی که مختصر چیزی را روی اینترنت می گذارند و به همه دنیا پاس می دهند آقا ما رفتیم دارو گیرمان نیامد ما رفتیم تخم مرغ گران شده تا یک مسئله جزئی هست تنها وقتی که با این... آخر اینرنت یعنی دیوارها را برداشته اند همه خانه ها به هم سوارخ شده همه دنیا به هم سوراخ شده است هر کس هر چی دارد می تواند به همه بگوید خیلی خوب تکنولوژی است و ما هم استفاده می کنیم بنده هم خودم اینترنت دارم یعنی سایت دارم ولی استفاده از تکنولوژی یک مسئله است آبروی نظام را ریختن یک مسئله ای دیگر است انسان حق ندارد آبروی خودش را بریزد حدیث داریم شما حق نداری که بگویی من بدبخت و ضعیف حالا با خدا مناجات می کنی بگو المسکین الفقیر الحقیر اما آقا می دانی چی شد ما دیشب گوشت مان سوخت چرا می گویی؟ سوخت که سوخت چون خانم تا به شما نگاه می کرد فکر کرد که یک خانم حسابی هستی حالا فهمید که یک خانمی هستی گوشت را می سوزانی یعنی خودت خودت را... یعنی حدیث داریم خدا اجازه نمی دهد که مؤمن خودش آبروی خودش را بریزد آنوقت شما اجازه می دهی که آبروی نظام را بریزی بخاطر اینکه... عیب که داریم)

شیوه برخورد ما با مشکلات نظام

ممکن است که نظام ما مشکلاتی داشته باشد مسئولین آن ممکن است مشکلات داشته باشند عادی اش ممکن است مشکلات داشته باشند ولی نقل مشکلات به دیگران درست نیست ما داریم که امر به معروف بکن نهی از منکر بکن اما تضعیف... من جمله ای هست توی تلویزیون گفته ام ولی چون مال چند سال پیش است اجازه بدهید که تکرار کنم طوری نیست این جمله یادتان نرود بخصوص دانشجوها خواهش می کنم این سه تا کلمه را می توانید حفظ کنید.
توجیه حماقت است، این جمله مال آقا شیخ علی صفائی است بنام عین صاد توی کلماتش حرفهای درخشنده ای داشت می گفت توجیه حماقت است آقا همه مسئولین عادل هستند همه با تقوا هستند همه زاهد هستند نه خیر این خبرها نیست خود بنده که رئیس نهضت سواد آموزی هستم اگر بگویند عیب هایت را بنویس شاید پنجاه تا عیب خودم از خودم بگیرم بعضی ها دسته گل هایی آب می دهند رئیس جمهور یونسکو رئیس جمهور فرانسه زنگ زد به رئیس جمهور ایران تلفنی از نهضت سواد آموزی تشکر کرد بعد هم سفیر آمد یک لوح به ما بدهد جشن هم گرفتند سفرا آمدند تصادفاً آنجا لوح گم شده بود نوار هم بناست سرود بخوانند نوار هم خراب شد قاری هم دیر کرد اصلاً همه دست به دست هم داد آن جلسه بد شد ولی هر کس هم نگاه می کنی... کسی هم تقصیر نداشت بد شد یک بار هم گاز قطع می شود هم برق قطع می شود هم بچه می افتد هم دست آدم می رود لای در یکباره می بینی همه به هم ور می شود گاهی یک چیزهایی پیش می آید توجیه نکنید حماقت است.
تضعیف جنایت است، ما بیائیم بگوئیم حالا که فلانی فلان عیب را دارد پس بیائیم نظام را تضعیف کنیم توی انتخابات به نظام رئیس جمهور رأی ندهیم به وکیل رأی ندهیم پایمان را کنار بکشیم به شورای اسلامی رأی ندهیم نماز جمعه نرویم جماعت نرویم تضعیف کنیم ما چند هزار جوان شهید و جانباز و اسیر دادیم این جمهوری گران تمام شده مگر می شود که تضعیف کرد جنایت به خون شهداست.
تکمیل رسالت است، رسالت ما این است که بیائیم عیب ها را برطرف کنیم توجیه حماقت است تضعیف جنایت است تکمیل رسالت است رسالت ما این است که بیائیم با امر به معروف خوبی ها را تکمیل کنیم با نهی از منکر جلوی بدی ها را بگیریم تذکر بدهیم به افراد که آقا این کار را بکنید این کار را نکنید.

بهره گیری از همه امکانات در قیام عاشورا

20- یکی از زیبائی های که امام داشت ضمن اینکه رفت کربلا و می دانست که شهید می شود باید از این خون حداکثر استفاده را بکند، استفاده حد اکمل، بهترین بهره گیری، بعضی ها هستند امکانات دارند اما خوب بهره گیری نمی کنند امام حسین (علیه السلام) قبل از اینکه بیاید مکه و کربلا وقتی یزید به حکومت رسید به فرماندار مدینه گفت از امام حسین (علیه السلام) بیعت بگیر امام فهمید که... در مسجد نشسته بود گفتند آقا دارالعماره شما را احضار کرده است باید بیائید امام فهمید که معاویه مرده و یزید به حکومت رسیده است به فرماندارش گفته بیعت بگیر بعد گفته بود فرماندار اگر امام بیعت نمی دهد توی خانه او را ترور کن بکش امام فرمود (فدعا بجماعه) یک جماعتی را دعوت کرد از یارانش (من اهل بیته و موالیه) از دوستان و فامیل هایش دعوت کرد (و کان ثلاثین رجلا) اینها سی نفر بودند گفت شما سی نفر (و امرهم بحمل السلاح) فرمود شما اسلحه بردارید من می روم دارالعماره (فاجلسوا الباب) شما پشت دیوار بنشینید و کمین بگیرید (فان سمعتم صوتی قد علی) اگر صوت من را شنیدید، اگر دیدید که نعره کشیدم (فادخلوا علی لتمنع علی) از دیوار بپرسید تو که جلوی کشتن من را... امام حسین (علیه السلام) حرفی ندارد که کشته بشود اما نمی خواهد توی اتاقی کشته بشود که هیچ خبری... گفت بگذار بروم مکه دو سه ماه مکه ماند تا حاجی ها آمدند سخنرانی کرد صد و بیست و پنج روز در مکه سخنرانی کرد اصلاً نگفته رفت مردم دیدند که امام نیست چی شده؟ دیروز دالعماره امام را احضار کرده از دیشب تا حالا نیست مثل اینکه مردم ببینند امام در جماران نیست مقام معظمی در محل خودش نیست به هیچکس هم نگفت نگفته رفت تا ول وله... یکوقت می گویم آقا بنده بروم یک تلفن جواب بدهم و برگردم شما آرامش دارید چون می گوئید قرائتی رفت تلفن جواب بدهد اما یکوقت میکرفن را پرت می کنم و می روم و به کسی هم نمی گویم که چیه این ول وله می افتد از مدینه رفت تا ول وله بیفتد صد و بیست و پنج روز توی مکه سخنرانی کرد تا همه اهل مکه بفهمند حکومت یزید اسلامی و شرعی و قانونی نیست.
حاجی ها که آمدند باز ایشان رفت تا باز موج بیندازد وقتی هم رفت از وسط جمعیت رفت روز هم رفت سوار هم شد رفت کاروان هم راه انداخت اینها همه اش فرمول دارد اگر امام تنهایی می رفت کسی نمی فهمید می گفتند آقا کجا داری می روی ما از دنیا آمده ایم مکه شب عید قربان همه حاجی ها دارند می آیند تو چرا می روی؟ مخصوصاً روز رفت تا ببینند از وسط جمعیت رفت تا بپرسند کاروان راه انداخت تا بفهمند دارد هجرت می کند وإلا اگر خودش تنهایی سوار اسب می شد کسی نمی فهمید بعد هم تا می گفتند آقا کجا می روی می ایستاد و سخنرانی می کرد می گفت نمی دانید که چه خبر است؟ یزید به حکومت رسیده می خواهند از من بیعت بگیرند من پناهنده شده ام به مکه می خواهم در مکه به خانه من بریزند حریم مکه شکسته می شود من از مکه می روم کربلا سلام من را به فامیل هایت برسان بعد از حج بگو حکومت یزید قانونی نیست و حسین (علیه السلام) رفت کربلا یعنی این کپسول خالی ها که آمده بوند مکه این حاجی ها، تمام این کپسول خالی ها در مکه پر از گاز شدند همه اطلاعات را گرفتند هر حاجی وقتی برگشت بعنوان یک خبر تازه... خبر تازه این بود که شب عید قربان که همه حاجی ها جمع شدند امام حسین (علیه السلام) رفت بعنوان خبر تازه موج انداخت بناست که... ما گاهی وقتها برای مقابله با فساد از هر امکاناتی باید استفاده کنیم بهترین استفاده را هم بکنیم.
(آقا یک سوال، بنده الان تنهایی حریف شما می شوم یا نه؟ نه، چون من یک نفر هستم شما یک جمعیت هستید اما من می توانم عمامه ام را بردارم با سر برهنه بروم توی خیابان بگویند آقای قرائتی عمامه ات کو؟ والله مردم فلان منطقه بردند می گویند ای خدا لعنت شان کند یعنی من می توانم با برداشتن عمامه تمام در و دیوار را علیه شما بشورانم این خیلی مهم است) امام حسین (علیه السلام) وقتی می خواست برود با خودش خبرنگار برد هم خبرنگار زن برد زینب کبری (علیها السلام) هم خبرنگار مرد برد امام سجاد (علیه السلام) چهل پنجاه تا ضبط صوت برد کوچولو ها همه ضبط صوت بودند آمدند با چشم هایشان فیلم برداری کردند با گوش هایشان نوار گرفتند هر بچه کوچولویی می آمد می گفتند آقا زاده تو هم کربلا بودی؟ آنچه را دیده بود و شنیده بود نقل می کرد و مردم زار زار گریه می کردند امام حسین (علیه السلام) علی اصغر را با خودش برد علی اصغر کوچولو است ولی یک امضای کوچولو به یک ورق بزرگ ارزش می دهد علی اصغر به کربلا ارزش سندی داد اگر علی اصغر نبود می گفتند بابا دو گروه می خواستند حکومت کنند جنگ شد یکی یکی را کشت الان می گویند علی اصغر چه گناهی کرده بود؟ این سند خیلی مهم است بهترین استفاده را امام حسین (علیه السلام) برد بهترین بهره گیری را کرد.
(حالا چون... یک چیزی هم از ارتش و قوای مسلح بگویم در قوای مسلح می گویند قوایی ارزش دارد آن لشگری ارزش دارد که آخرین فشنگ را بکار ببرد اگر یک سربازی هنوز فشنگ دارد و شکست خورد می گویند بی عرضه تو باید آخرین فشنگ را سربازی را می گویند آفرین که تا آخرین نفس دفاع کند باز اگر هنوز نفس دارد و شکست خورد می گویند تا آخرین نفس دفاع نکردی ارتشی ارزش دارد که سپاهی ارزش دارد که آخرین نفر باشد یعنی آخرین فشنگ آخرین نفر و آخرین نفس امام حسین (علیه السلام) سه تا آخرین را داشت آخرین نفر علی اصغر آخرین نفس در گودی قتلگاه فرمود به زن و بچه ام کاری نداشته باشید و اما آخرین فشنگ، یکی از یزیدیها سر یکی از یاران امام حسین (علیه السلام) را برید برای اینکه دل مادرش را بسوزاند کلـــه این شهید را انداخت جلوی مادرش حالا یک مادر بچــه شهیدش را سرش را اندختند توی دامنش چه حالی پیدا می کند؟ مادر هم نگاهی کرد و گفت چیزی که در راه خدا دادیم پس نمی گیریم سنگ که ندارم از کلــه تو بجای سنگ استفاده می کنم کلــه بچه اش را گرفت زد به آن سرباز یعنی حتی از سر بچه اش...)
کربلا خیلی زیبائی دارد خوب حرفها که تمام نشد این جمله را هم بگویم استادی ارزش دارد که از جرقه ها جریان درست کند امام حسین (علیه السلام) نفرمود من بیعت نمی کند می گفتیم خیلی خوب آن حسین (علیه السلام) است و پسر زهرا (علیها السلام) البته نباید بیعت کند اما فرمود (مثلی لا یبایع مثله) هر کس مثل من است رنگ من را دارد فکر من را دارد خون من توی بدنش است اعتقاد من را دارد هر کس مثل من است نباید با مثل یزید بیعت کند این جرقه بود یعنی امام حسین (علیه السلام) خودش یک جرقه و یک حادثــه فرد به فرد بود اما از حادثـــه فرد به فرد یک قانون درست کرد گفت فکر نکنید که من هستم و او در طول تاریخ هر کسی فکر حسینی داشته باشد نباید بیعت کند با کسی که فکر یزیدی دارد فرمود مثل من با مثل یزید خیلی قشنگ است که آدم بتواند از جرقه ها جریان درست کند یعنی از یک حادثــه... (قرآن هم همینطور است شأن نزول که می گویند یعنی حادثه ای پیش آمده است امام علی (علیه السلام) می خواست برود دید دو نفر دارند به هم فخر می فروشند یکی می گوید زنده باد من که کلید دار کعبه هستم دیگری می گوید زنده باد من مسئول آبرسانی هستم حضرت فرمود کلید داری و مسئول آب خیلی مهم نیست من بیشتر از شما هم توی جبهه بوده ام هم ایمانم قبل از شما بوده به اینها برخورد که جوانی بنام علی آمده سراغ دو تا پیرمرد می گوید من از شما بهترم رفتند نزد پیغمبر حضرت فرمود (أجعلتم سقایــه الحاج و اماله مسجد الحرام کمن آمن بالله) یعنی شما کلید داری کعبه و آبرسانی را کنار ایمان می گذارید مقام ایمان از همه چیز... این جرقه بود تبدیل به یک جریان شد یعنی هیچ مسئله ای را کنار ایمان نگذارید دو تا خواستگار می آید برای دخترت یکی خانه و ماشین و تلفن دارد اما نماز نمی خواند گاهی هم می خواند نسبت به دین اش شل است یک کسی خانه و ماشین و تلفن ندارد اما دین او سالم است هیچ چیز را پهلوی دین نگذارید در انتخاب شوهر در انتخاب عروس در انتخاب شغل، یک شغل درآمد دارد اما توی آن دین فروشی است یک شغل درآمد آن کم است اما ایمان شما ثابت است این...) یا مثلاً می گوئیم ابوالفضل آب را آورد تا رفت بخورد یاد تشنگی بچه ها افتاد آب را نخورد این یعنی چه؟ یعنی شما هم تا یک امکاناتی داری یاد محرومین بیفت یک خورده از امکاناتت کم کن حالا نمی گوئیم آب را نخور او ابولفضل بود که آب را نخورد باقی مردم را می گوید (الاّ من اغترف غرفه بیده) حالا یک مشت یا دو مشت خوردید طوری نیست اما به فکر فقرا باشید. خوب بس است.
آخر بحث هم یک سلام به امام حسین (علیه السلام) بکنیم السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. خدایا به امام حسین (علیه السلام) قسم، به برادرهایش و فرزندانش و خواهرش و اصحابش و زوارهای مخلص اش قسم، این عراق را از شر آمریکا و از شر هر صاحب شری و از شر اشراری که در خود عراق هستند نجات بده.
خدایا همینطور که طاغوت ایران و عراق را شکستی همه طاغوت ها را بشکن.
خدایا ما را هم مثل امام حسین (علیه السلام) یعنی از فکرش از ایمانش از مناجاتش از اخلاص اش هر چه که به امام حسین (علیه السلام) دادی... سی تا تیر به او زدند نمازش را خواند نه تنها نماز بلکه با مستحبات خواند آخر نماز اول وقت و نماز جماعت مستحب است اذان مستحب است نماز را با مستحبات خواند خیلی آدم خیلی خجالت می کشد سی تا تیر... نماز امام دو رکعت بود شکسته بود چون دوم آمد دهم شهید شد بخاطر هشت روز نمازش شکسته است نماز شکسته را من شمردم دو تا حمد دارد دو هفت تا چهارده تا دو تا هم قل هو الله دو پنج تا ده تا و چهارده تا بیست و پنج تا دو تا رکوع بیست و شش تا چهار تا سجده سی تا تشهد سی و پنج تا یعنی با سی و پنج چهل تا کلمه سی تا تیر یعنی تقریباً هر یک کلمه یک تیر خیلی مهم است که آدم اینقدر از نماز حمایت کند ما سر یک چیزی نماز را عقب می اندازیم نماز را نمی خوانیم.
خدایا از ایمانش از عشق اش از معرفت اش هر کمالی که به محمد و آل محمد دادی پرتوی از آن کمالها را به ما و به نسل ما مرحمت بفرما.

نویسنده:حجت الاسلام محسن قرائتی

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 آبان 1393  ساعت 12:12 PM | نظرات (0)

شکوه قیام عاشــورا (قسمت دوم)

صبر امام حسین (علیه السلام) در برابر سختی ها

8- صبر، کربلا نمایشگاه تمام زیبائی ها در امام و یارانش، در زیارتش داریم که (وصبرت علی الاذی) حسین جان صبر کردی بر اذیت ها کسانی که در سختی ها صبر می کنند خود خدا بر آنها صلوات می فرستد. ما دو تا صلوات داریم توی قرآن داریم آدمهایی که توی سختی خوب هستند آدمهایی که توی خوبی خوب هستند بعضی ها توی جبهه و جنگ در حوادث آدم خوبی هستند و صبر می کنند بعضی ها نه، همیشه خوش و خرم هستند منتهی آدمهای خوبی هستند مثلاً توی جبهه نیامده اند اما کمک به جبهه می کنند پول می دهد کمک می کند ولی اهل اینکه اسلحه دست بگیرد و خودش را... هر دو خوب هستند.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 آبان 1393  ساعت 12:10 PM | نظرات (0)

شکوه قیام عاشــورا (قسمت اول)

زیبایی های قیام عاشــورا

حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) پس از قیام عاشورا در جمله ای زیبا فرمودند (ما رأیت إلا جمیــــلا)، من هر چه می بینم زیبایی می بینم این یعنی چه؟ زیبائی های کربلا چیست؟ (ما رأیت إلا جمیــــلا) من در کربلا جز زیبایی ندیدم، ما از کربلا هر چی می بینیم تشنگی و دود و عطش است آنها سختی هایش است اما گاهی توی سختی زیبائی است یعنی یک خانمی که توی آشپزخانه زحمت می کشد سخت است اما توی همین سختی برایش لذیذ است درد زایمان سخت است اما همین سختی را زنها آرزو می کنند که بچه دار شوند آنهایی که بچه دار نمی شوند یک وزنه بردار یک وزنه ای را که بلند می کند خیلی سخت است به او فشار می آید اما همین وزنه برداشتن برایش لذیذ است یعنی در عمق دردسرها... زیبائی ها در لابلای سختی هاست شرکت در کنکور سخت است وزنه برداشتن سخت است زایمان سخت است عمل جراحی سخت است دویدن سخت است بالا رفتن از کوه سخت است منتهی لابلای سختی ها زیبائی است ما می خواهیم منظور حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) از زیبائی های کربلا را بگوئیم.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 آبان 1393  ساعت 12:08 PM | نظرات (0)

جلوه های همگرایی دینی در نهضت حسینی

گفتگوی روزنامه قدس با حجة الاسلام دکتر محسن الویری

اشاره:
نهضت و قیام سرنوشت ساز سالار شهیدان امام حسین(ع) بازتاب نگرش والای تعالیم دینی و اسلامی برای ایجاد وحدت در میان
امت اسلامی است. یافتن مبانی مشترک برای تحقق این مقصود، مهمترین راهکاری است که می تواند به ما در ایجاد همگرایی دینی یاری کند. گفتگوی ما با دکتر محسن الویری عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق و معاون آموزشی دانشگاه تقریب مذاهب اسلامی، به بررسی این مهم اختصاص دارد.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 آبان 1393  ساعت 12:07 PM | نظرات (0)

قیام امام حسین(ع) ضامن بقای تداوم اسلام

بررسی علل و عوامل واقعه کربلا در گفتگو با دکتر جعفر شهیدی

ماجرای دیدار با استاد علامه مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی از «خواندن یک کتاب» آغاز شد. روزی به مناسبت و به عادت دیرین در ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا، کتاب نفیس و بی مانند آن بزرگوار «قیام امام حسین، پس از پنجاه سال» را دست گرفتم و غرق در خواندن شدم. می گویم «غرق» چون حقیقتاً واژه بهتری وجود ندارد. آن کتاب در نوع خود چه از حیث محتوا و چه از نظر روش تحلیل تاریخی بی نظیر و در مجموعه ادبیات عاشورایی که به زبان فارسی وجود دارد غیرقابل جایگزین است، کتابی که برای نخستین بار به زبانی شیوا و با دقتی بی مانند زوایا و علل یک حادثه بسیار مهم تاریخی را می کاود و تحلیلی از آن به دست می دهد که هم ویژگی ها و خصوصیات مردم شناختی و روان شناسی اجتماعی عصر وقوع حادثه را در خود لحاظ می کند و هم تلاش می کند پدیده های تاریخی را در ارتباط با یکدیگر ببیند و از نحوه تاثیر آنها بر هم پرده بردارد. در واقع آن کتاب به واقعی ترین معنای کلمه «تحلیلی» است یعنی اینکه -به سبک وقایع نگاران قدیم- به ما بگوید چه حوادثی رخ داد بسنده نمی کند و همانطور که آن مرد بزرگ خود مایل بود تاکید کند علاوه بر گفتن اینکه چه وقایعی رخ داد همچنین به ما می گوید آن وقایع «چرا» رخ دادند و در بیان این چرایی حداکثر دقت را به کار می برد و خود را به تابوها و مشهورات محدود نمی کند.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 آبان 1393  ساعت 12:05 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :6   1   2   3   4   5   6