بنابر گزارشهاي رسمي و برآوردهاي انجام شده، سهم جمعيت فعال جوانان در گروه سني 29-15 سال از كل جمعيت فعال كشور در سال 1383 به حدود 7/45 درصد افزايش و از طرف ديگر، نرخ بيكاري جوانان در تمامي گروههاي سني افزايش يافته است. ضمن اينكه فاصله نرخ بيكاري زنان و مردان جوان زياد شده است. بنابر همين برآوردها، در برنامه چهارم توسعه، كشور با مشكل ايجاد اشتغال براي گروههاي سني 29-20 سال مواجه است. نقش نظام آموزشي رسمي و غيررسمي سطوح مختلف در هدايت نيروها به بازار كار، يك نقش محوري است كه در اينجا به آن ميپردازيم.
افزايش بيكاري جوانان همراه با افزايش تقاضا براي ورود به آموزشهاي پس از متوسط (كه بخش مهمي از پديده دوم نشات گرفته از پديده اول است) سوالات زير را در اذهان سياستگذاران آموزش ايجاد كرده است: آيا جوانان بايد يك آموزش پايه مشترك ببينند تا نابرابريهاي موجود كاهش يابد و زمينههاي ارتقاء اجتماعي آنان فراهم شود يا بايد انتخابهاي متعدد براي ايشان فراهم شود تا نيازها و علائق خود را دنبال كنند؟ آيا كسب مهارت و تخصص بايد از قبل از سطوح دانشگاهي آغاز شود يا به تعويق افتد؟ آنچه كه در نقطه ثقل پاسخ مشترك به اين سوالات نهفته است، تاكيد بر «دانش مدار شدن اقتصاد جهاني»، «آموزش پيوسته» و «توانايي يادگيري» است.
از طرف ديگر نظامهاي آموزش عالي در بسياري از كشورهاي با خيل متقاضياني مواجه هستند كه پاسخگويي به نياز آنان خارج از ظرفيت و توان آنها بوده و الگوهاي شكل گرفته از اين تقاضا كه بخش مهمي از آن تقاضاي غيرواقعي است موجب انحراف فعاليتهاي بخش آموزش عالي از اهداف و رسالتهاي متعالي آن به عنوان يك بخش زيربنايي در تحقق اقتصاد مبتني بر دانش و رقابتپذير در اقتصاد جهان شده است. اگر بر اساس گمانههاي كارشناسي، سه ملاك ميانگين (معدل) ديپلم در سه سال قبل، سال اخذ ديپلم و سن داوطلبان در نظر گرفته شود، حدود 60 الي 70 درصد تقاضاي آموزش عالي در تقاضاي حقيقي تشكيل ميدهد و بقيه آن به نوعي تقاضاي كاذب است.
تقاضاي اجتماعي (1) آموزش عالي در ايران و مسايل مربوط به پاسخگويي به آن نيز از اين امر مستثني نبوده و در سالهاي اخير اين بخش را با چالشهاي اساسي مواجه ساخته است. اين درحالي است كه به دنبال افزايش بيكاري فارغ التحصيلان دانشگاهي، نظام آموزش عالي در دو دهه اخير آماج انتقادات و سوالات متعدد قرار گرفته است. اگرچه در نگاه اول ممكن است بخشي از اين انتقادات كه به كيفيت و جهتگيري آموزشها معطوف است، صحيح به نظر رسد ليكن موشكافي دقيق اين مساله نشان خواهد داد كه اين علت به نوبه خود معلول چالشهاي پاسخگويي به تقاضاي فزايندهاي است كه الگوهاي آن نه به طور هدفمند بلكه به تبعيت از نظام آموزشهاي قبل از دانشگاه و غلبه آموزشهاي نظري بر كل نظام آموزشي شكل گرفته است. نمونهاي از اين تاثيرپذيري، تبعيت توزيع متقاضيان آموزش عالي از ظرفيتهاي آموزش متوسطه است.
بيكاري سطوح قبل از دانشگاه باعث شده است كه نظام آموزش عالي با موج فزاينده متقاضياني مواجه باشد كه درصد بسياري از آنها واجد شرايط آموزشهاي دانشگاهي نبوده و صرفا براي فرار از بيكاري سطوح پايينتر به اين دورهها رو ميآورند. به عبارت ديگر نظام آموزش عالي با ايجاد يك فراينده تاخيري، در واقع بيكاري سطوح متوسطه را به بيكاري سطوح عالي انتقال ميدهد. اين واقعيات نشان ميدهد كه آنچه كه بيش از هر چيز ضروري مينمايد، اصلاح الگوهاي انتقال به بازار كار در سطوح قبل از دانشگاه است. توسعه كارآفريني از سطوح متوسطه ميتواند به اصلاح روند تقاضا براي آموزش عالي و رفع مشكل بيكاري جوانان كمك كند. يكي از ابزارهاي اصلي و مهم توسعه كارآفريني در سطح متوسطه، رواج آموزشهاي غيرنظري به اشكال گوناگون و به صورت تكميلي در دورههاي آموزش متوسطه و پس از متوسطه است.
اما نكته اساسي در گسترش اين آموزشها، نكتهاي است كه بسياري از تحولات آموزش كشور و اصولا شكلگيري نظامهاي آموزشي در كشور با آن مواجه بوده و هست. طبق يك اصل علم، يادگيري برخاسته از مشاركت افراد و انگيزه آنان است كه اين نيز به نوبه خود برخاسته از نياز به آموزش است. نياز به آموزش جديد، تابع نياز به شيوههاي توليد جديد است و گرنه با ثابت بودن شيوههاي توليد، دانش مورد نياز نسلهاي جديد به راحتي سينه به سينه از نسلهاي قبلي انتقال مييابد و به عبارت ديگر وقتي توليد در طي چند نسل ثابت باشد، آنچه كه افراد نياز به دانستن آن دارند همان است كه پدرانشان آموختهاند و نه بيشتر. بايد پذيرفت كه تا زماني كه فرايندهاي توليد كالا و خدمات در يك اقتصاد ثابت، وارداتي و فاقد ارتباطات پسين و پيشين باشند، نياز به آموزش نيز مجرد، فرمايشي و فاقد كارآيي و اثربخشي لازم براي اقتصاد داخلي خواهد بود.
تا زماني كه آموزشهاي فني- حرفهاي به عنوان يك شانس مجدد در قبال افت تحصيلي در دوره متوسطه تلقي شود و در واقع به عنوان آلترناتيو آموزشهاي دانشگاهي درجامعه به آن نگريسته شود، نميتوان انتظار داشت كه اين آموزشها مورد استقبال قرار گرفته و به رفع مشكل بيكاري و اصلاح الگوهاي آموزشي كمك نمايد. اما در مقابل وقتي كه مهارت، پايه و اساس زندگي شغلي فرد قرار گيرد، منشاء و انگيزه براي شكل گيري سازمانهاي اجتماعي مربوطه ميشود. تاريخ تاسيس دانشگاهها نشان ميدهد كه سازماندهي نظامهاي آموزش عالي در اروپا از تشكيل انجمنها نشات گرفته است و حتي كاربرد و رواج عنوانهايي مثل «ليسانس» و «فوق ليسانس» آموزشهاي دانشگاهي، نشات گرفته از همين انجمنها بوده است.
نياز به آموزش جديد (فراتر از دانش رواج يافته در شيوههاي جاري) همچنين باعث شده است كه موسسات آموزشي در خارج از محيطهاي كاري شكل گرفته و موسسات خاص آموزش فني و حرفهاي تاسيس ميشوند. گسترش آموزشهاي دانشگاهي در كشورهاي در حال توسعه به صورت الگوبرداري شده و فاقد ارتباط پيشين و پسين با بخشهاي توليدي خدماتي از گرههاي اصلي اثربخشي ضعيف آموزشهاي مذكور در اين كشورهاست. نكته قابل توجه در مواجهه با چنين چالشي در اكثر كشورها از جمله ايران، شناخت خاستگاه اين مشكل است كه همان فقدان نياز به معناي دقيق آن است. واقعيت اين است كه بخشهاي توليدي و خدماتي به ويژه در بخش خصوصي اصولا نيازي به نيروي متخصص تربيت شده در نظام دانشگاهي ندارند. صنعت ما با استفاده از فناوري وارداتي، در واقع فقط متقاضي نيروهاي ماهر براي راهاندازي و نگهداري است كه البته تامين اين نيروها در بخش آموزش فني حرفهاي نيز با مشكلات خاص خود مواجه است و آموزشهاي اين بخش همگان با فناوريهاي روز نيست.
نيروي تربيت شده در نظام آموزش عالي ايران در كشورهايي كه بسترساز و ظرفيتساز اين نوع آموزشها بودهاند، بسيار كارآمد عمل ميكند و مهاجرت نيروي متخصص شاهدي بر اين مساله است. از طرف ديگر سياست اعزام نيروي كار متخصص به خارج از كشور كه به عنوان يك راه حل مطرح شده است متاسفانه حاكي از اين حقيقت تلخ است كه زمينههاي اشتغال كارآمد نيروهاي تربيت شده در داخل در آن سوي مرزها ايجاد شده و كشورهايي كه از دانش و سرمايههاي انساني به اين شكل استفاده ميكنند، نه تنها از صرفهجوييهاي واردات نيروي متخصص بهرهمند ميشوند بلكه با صدور محصول نهايي به كشورهاي مبدا، ارزش افزوده دانش توليد شده را نيز نصيب كشور خود ميسازند.
در حقيقت كشورهاي مبدا، محصول كار و خدمت نيروهاي تربيت شده توسط خود يا به عبارتي بازده سرمايهگذاريهاي آموزشي خود را مجددا از خارج كشور خريداري ميكنند. حلقه مفقوده بين نظام آموزشي و بازار كار در بيرون از مرزها شكل گرفته است و تا زماني كه الگوهاي صحيح انتقال دانش آموختگان به بازار كار در هر سطح از آموزشها شكل نگيرد، هر گونه سياستگذاري آموزشي، ابتر و نسخه كپيبرداري شده مجردي خواهد بود كه به تغيير شكل و حتي تشديد عدم توازنهاي موجود منجر خواهد شد نه رفع آن. كمبود تقاضا براي فارغ التحصيلان دانشگاهي و مازاد عرضه آنها دو روي يك سكه هستند و آن ساختار ناكارآمد بازار كار است كه از يك سو به صورت خيل عظيم متقاضيان آموزشهاي دانشگاهي و از سوي ديگر با يك وقفه زماني به شكل سيل عظيم دانش آموختگان بيكار نمود پيدا ميكند.
-
یک شنبه 6 دی 1388
7:02 AM
نظرات(0)
تعريف مفاهيم مرتبط با توسعه
توسعه از مقوله مفاهيمي است كه به تعاريف اسمي يا مصداقي نياز دارند دراين نوع اصطلاحات بنيان تعريف مبتني برمعرفه ها يا مشخصه هايي است كه به مفهوم و عناصر متشكل آن نسبت داده مي شود. براين اساس براي تعريف توسعه بايد ديد كه اين اصطلاح به چه معرفه ها و مشخصه هايي دلالت ميكندو طبيعي است كه اين معرفه ها و مشخصه ها برحسب اين كه از چه منظري مثلاً اقتصادي ، سياسي ، اجتماعي و فرهنگي به توسعه نگريسته شود متفاوت خواهند بود. درسطح عمومي و مشترك اغلب مشخصه هايي كه ذيل مفهوم توسعه مي توان برشمرد با آن چه ذيل سه مفهوم پيشرفت، تكامل و نوسازي آورده ميشود، كم و بيش يكسان است هر چهار واژه ياد شده – كه دو تاي آن يعني پيشرفت و. تكامل قديمي ترو دو تاي ديگر يعني توسعه و نوسازي جديدترند- فرآيندي را توصيف مي كنند كه برگذاراز مراحل فرودين به مراحل فرازين دلالت دارد. درعرصه ي علوم اجتماعي و خاصه درجامعه شناسي اين فرايند گذار برمفهوم (( دگرگوني اجتماعي )) جوامع منطبق است.
تعريف مفاهيم مرتبط با نابرابري
اصطلاحات زمينه اي مرتبط بابحث نابرابري هاي اجتماعي را نظير همه اصطلاحات كليدي حوزه هاي متفاوت موضوعي در رشته هاي علوم اجتماعي ، از زاويه هاي مختلفي مي توان مورد توجه قرار دادو بسته به ديدگاه نظري دلالت هاي متفاوت و گاه حتي متعارضي را به آن نسبت داد. دربحث حاضر كوشش شده كه اصطلاحاتي رد حوزه موضوعي نابرابري اجتماعي گزينش و مطرح شوند كه بتوانند اولاً تصوير علي و تبيين روشني از عوامل موثر براين پديده و مولفه هاي اصلي آن به دست داده و ثانياً حتي المقدور برخي همبستگي هاي كاركردي ميان پديده هاي مرتبط با نابرابري هاي اجتماعي را بازگو كنند. به سخن ديگر ، اصطلاحات مطرح شده دراين مبحث به اين منظور به صورت يك مدل مفهومي و به نحوي دركنار هم چيده شده اند كه بتوانند چارچوب فكري ساخت مندي را براي توجه سيستماتيك به شالوده هاي نظري، عوامل و مولفه هاي نابرابري اجتماعي به دست دهند. نابرابري هاي اجتماعي هميشه مبتني بر نظام قشر بندي اجتماعي است كه به نوبه خود با پديده هاي اجتماعي طبقه ، تفكيك اجتماعي ، سلسله مراتب و تقسيم كار مرتبط است. نابرابري هاي اجتماعي موجود در نظام هاي قشر بندي قبل از هر چيز در معيارهاي زندگي منعكس مي شوند كه به نوبه ي خود با مفهوم فرصت هاي زندگي ارتباط دارند .تثبيت نابرابري ها در جوامع انساني بيش از هر چيز به نظام ارزش هاي اجتماعي بستگي دارد كه توزيع نابرابر قدرت در جامعه را ميسر سازد. قدرت، اقتدار وسلطه كه خود از خاستگاه هاي نابرابري هاي اجتماعي به شمار مي آيند با فرآيند انسداد اجتماعي همراه اند واين فرآيند حتي اگر از سوي دولت و حكومت طرح ريزي و اعمال نشود دست كم مي توان گفت كه اعمال ان مستلزم تاييد صنفي منحني اين نهادها و سازگاري دستگاه ديوان سالاري با استلزامات آن است و كار نسبت انسداد اجتماعي به معناي محدود سازي آزادي دموكراسي در جامعه است. نابرابري هاي اجتماعي ازسويي موجب بروز فر مي شوند واز سوي ديگر خاستگاه بروز كشمكش وتضادند. ازاين روست كه دولت ها مي كوشند با عمده ساختن وفاق اجتماعي به رغم كشمكش ها وتضادهاي ناشي از برابري، نظم اجتماعي را تامين و برقرار كنند. اين فرآيند كه در شرايط كاربست الگوهاي توسعه تشديد مي شود به نوبه ي خود چرخه ي پايان ناپذيري از ضرورت اعمال قدرت و سلطه ي مبتني بر نابرابري را موجب مي شود.
بنيان هاي نابرابري هاي اجتماعي
نابرابري اجتماعي وضعيتي است كه درچارچوب آن- انسان ها دسترسي نابرابري به منابع با ارزش ، خدمات وموقعيت هاي جامعه دارند. چنين نابرابري، هنگامي روي مي دهد كه افراد و گروهها ، يكديگر را درجه بندي و سپس ارزيابي كنند. اما از همه مهتر اين است كه نابرابري هاي اجتماعي ، در رابطه با موقعيت هاي متفاوت درساختار اجتماعي بوجود مي آيد. دربيش تر موارد، به دو دليل نابرابري اجتماعي ، از تفكيك اجتماعي ناشي مي شود، از سويي به دليل توانايي انسان درتفسير پديده ها و رويدادهاست كه سرانجام به ارزيابي وي به صورت خوب، بد ويا ترجيح دادن مي انجامد. بنابراين ممكن است ويژگيهاي فردي و موقعيتها يا نقشهاي متفاومت، به گونه اي نابرابرانه ، از بالا دست به پايين ، درجه بندي مي شوند. دراين زمينه نابرابري اجتماعي ، به معني وجه است. ازسوي ديگر ، ممكن است تفكيك اجتماعي ، از ديدگاه نقشها و موقعيتها برخي از افراد را در وضعيتي قراردهد كه دسترسي بيش تري به كالاها و خدمات باارزش داشته باشند، دراين راستا، نابرابري هاي اجتماعي ، به معني دسترسي داشتن به امكانات مورد علاقه است، دراينجا ديگر وجهه مورد نظر نيست و خود دسترسي ، فرد را دررده بالا تري قرار مي دهد. براي نمونه در جوامع پيچيده ، با تقسيم كار گسترده ، كساني كه در موقعيت هماهنگ كنندگي يا سازماندهي كار ديگران قرار دارند ، اقتدار و بيش تري بدست مي آورند. از چينن اقتدراري ، براي به دست آوردن پاداش هاي بيش تر خواهد شد. اين مسئله نتيجه ي مبادله ي نابرابري است كه در جوامع رايج مي باشد . هنگامي كه فرد و يا افرادي ،كنترل كننده ي چيزهاي مورد نياز ديگران باشند مي توانند در خواست كننده كالاها و خدمات بيش تري ؛ دربرابر عرضه ي كالاها و خدمات خود باشند.
نابرابري يكي از پيچيده ترين پديده هاي اجتماعي است و اين پيچيدگي بيش از هر چيز ناشي از ديرينه بودن و عالمگير بودن آن است تمدن با نابرابري اجتماعي آغاز ميشود. تاريخ برابري تاريخ بربريت است و نخستين هسته هاي مدني زماني تشكيل شد كه اعضاي گروه به عناصر نابرابر تفكيك شدند واين فرآيند تمايز درعين حال بازگوي شخصيت و هويت يابي هاي فردي است كه به خروج از حالت كله انساني بودن وسبط مدنيت كمك كرد. بااين حال، اين پرسش ها هميشه مطرح بوده است كه آيا نابرابري ذاتي تكامل جوامع است ؟ و آيا تمدن و مدنيت بدون نابرابري ممكن نيست؟
نابرابري يكي از جلوه هاي تفكيك اجتماعي است. اگر چه اين تفكيك شالوده زندگي اجتماعي را تشكيل مي دهد اما همه ي جنبه هاي آن را نمي توان سامان بخشي وبه كار كردي دانست واز جمله جنبه هاي مساله آفرين آن يكي همين نابرابري است كه آن را به لحاظ كاركردها و پيامدهايش مي توان آسيب شناختي ترين جنبه ي تفكيك اجتماعي دانست وبه اعتبار همين خصوصيت آسيب شناختي است كه نابرابري مي تواند ثبات وپايداري نظام اجتماعي را به مخاطره اندازد. انقلاب هاي اجتماعي كه امروزه درعلوم انساني برجنبه هاي بدكاركردن آن بيش از جنبه هاي ب كار كرديش تاييد گذاشته مي شود. نابرابري براساس سنجش تفاوتها پديد مي آيد.
-
یک شنبه 6 دی 1388
7:00 AM
نظرات(0)
Bourse کلمه ای فرانسوی است که معنای آن در زبان فرانسه"کیف پول"می باشد بورس یک نهاد سازمان یافته ای است که از جمله نهادهای عمده و اساسی در بازار سرمایه محسوب می شود و در کنار سایر موسسات و سازمانها،وظایف چند گانه ای را بر عهده دارد.
کارکردهای اساسی بورس مدیریت انتقال ریسک و توزیع آن،شفافیت اطلاعات،کشف قیمت،ایجاد بازار رقابتی و همچنین یکی از کارکردهای مهم آن جمع آوری سرمایه ها و پس اندازهای کوچکبرای تامین سرمایه مورد نیاز فعالیتهای اقتصادی است.
تاریخچه تاسیس اولین بورس به اواخر قرن چهارده و اوایل قرن پانزده در کشور هلند برمی گردد.اما بورس به صورت مدون از دو قرن پیش شروع به فعالیت کرده استدر حال حاضر با پیشرفت تکنولوژی و استفاده از ابزارهای الکترونیکی بیشتر معاملات در بورس از طریق رایانه صورت می گیرد. بورس زیر نظر نهاد واحد نظارتی که معمولا سیاستهای آن توسط بالاترین مراجع ذیربط دولتی در هر کشور اعمال می گردد که با حضور و مشارکت فعال بخش خصوصی ایجاد می شود و اتاق پایاپای که تضمین و تسویه قراردادهارا بر عهده دارد از جمله مهمترین بخش های آن محسوب می شود.فعالیت می کند علاوه بر آن واحد نظارت داخلی (در داخل بورس)هیات بازرسین و داوری ارکان اصلی ساختار بورس را تشکیل می دهند.
بورس کالا چیست؟
بورس کالا(Commodity exchange )یک بازار متشکل و سازمان یافته ای است که بطور منظم کالای معینی با ساز و کاری خاص مورد معمله قرار
می گیرند.امروزه طبقه بندی های متعددی برای یک بورس کالایی وجود دارد.اما گسترش بازارهای بخش مالی و حقیقی اقتصاد سبب شده چندین نوع از برسیها درقالب یک تشکل متمرکز قرار داشته باشند .عموما بورس های کالایی را در مقابل بورس های اوراق بهادر تعریف می کنند.به عبارتی هر آن چیزی که در زمینه :
1-فلزات و مواد معدنی(کانی ها) 2-انرژی 3-محصولات کشاورزی مورد مبادله قرار می گیرد در زمره بورس کالایی می گنجد.مهمترین ماموریت بورس کالایی بر اساس گزارشات آنکتاد کمک به سازماندهی و اصلاح ساختاربازار محصولات بخش کشاورزی از طریق شفافیت اطلاعات،کشف قیمت،توزیع ریسک و سیالیت در معاملات و همچنین تامین منابع مالی مورد نیاز فعالان بخش کشاورزی از طریق توسعه بازار سرمایه است که اولی در کشورهای پیشرفته و صنعتی ملاک عمل قرار می گیرد.
4)سند قرضه به دلیل آنکه معمولا دارای بهره از پیش تعیین شده است،سندی ربوی و لذا در شریعت اسلام تحریم شده است در حالی که معاملات اوراق سهام چون دارای ربح از قبل تعیین شده نیست به لحاظ شرعی اشکال ندارد.
شاخص بورس چیست؟
کلمه شاخص(INDEX)در کل به معنای نمودار یا نشان دهنده یا نماینده می باشد. شاخص کمیتی است که نماینده چند متغیر همگن می باشد و وسیله ای برای اندازه گیری و مقایسه پدیده های است که دارای ماهیت و خاصیت مشخصی هستند که بر معنای آن می توان تغییرات ایجاد شده در متغیرهای معینی را در طول یکدوره برسی نمود.
محاسبه شاخص برای هر شرکت صنعت یا گروه یا دسته امکان پذیر است و میتوان آن را محاسبه نمود.برای محاسبه شاخص یک سال را به عنوان سال مبنا یا پایه فرض کرده و پس از تقسیم ارزش جاری بر ارزش مبنا(ارزش سال پایه)آنرا در عدد 100ضرب می کنیم. عدد بدست آمده شاخص آن گروه یا دسته مورد نظر را به ما نشان می دهد.
در هر بازار بورس اوراق بهاداری می توان بنا بر احتیاج و کارایی شاخص های زیادی را تعریف و محاسبه نمود.در تمام بورس های دنیا نیز شاخص های زیادی برای گروهها و شرکتهای مختلف محاسبه می شود.بعنوان مثال در بازار سهام آمریکا شاخص داوجونز(DOW&JONES)تغییرات 30 شرکت صنعتی20 شرکت حمل و نقل و 15شرکت خدماتی را نشان می دهد و یا شاخص نزدک (NASDAQ)تغییرات سهام خارج از بورس را نشان می دهد. دیگر شاخص های معروف برخی از بورسهای دنیا عبارتند از :
بورس نیویورکS&P250که برای 250شرکت محاسبه می شودS&P500 که برای 500شرکت محاسبه می شود.
بورس لندن FTSE توکیوNIKIIE وTOPIX آمستردام AEXفرانسهCAC وآلمان DAX میباشد که شاخص های TOPIX-NASDAQ-S&P موزون می باشد.
در اوراق بهادار تهران نیز شاخص های زیادی محاسبه می گردد که هر شخص یا گروهی بنا به نیاز خود از آنها استفاده می کند.
بورس چیست و چه نقشی در اقتصاد جهانی دارد؟
سقوط غیر منتظره ارزش سهام بورس های غربی و آسیائی در هفته گذشته سبب شد که کارشناشان اقتصادی پیش بینی کنند ،رشد افتصادی امسال کشورهای صنعتی دست کم نیم درصد کاهش خواهد یافت.
برای خرید سهام به چه نکاتی باید توجه کرد؟
هدف بنیادین ایجاد بورس ها ،کمک به افزایش سرمایه و مشارکت دادن مردم در سرمایه گذاری ها است .بورس هر کشور تابع سیاست های پولی دولت همان کشور است .به این دلیل است که بورس های مناطق با ثبات جهان مثل اروپا ،ژاپن و سنگاپور از اعتباربیشتری برخوردارند.
یکی از متغیرهای بسیار مهم در کاهش و افزایش ارزش سهام بورس ها ،سیاستی است که بانکهای مرکزی در زمینه تعیین بهره راهبردی خود اتخاذ می کنند .افزایش بهره راهبردی ،سبب ترغیب فروش سهام در بورس ها می شود.
این بدان معنا است که مردم ،سهام خود را می فروشند تا نقدینه حاصل از آن را به عنوان سپرده تسلیم بانک ها کنند و بهره مناسب و مطمئنی به دست بیاورند.به همین ترتیب هر گاه بانک های مرکزی نرخ بهره را کاهش دهند ،مردم سپرده های خود را از بانک ها بیرون می کشند و صرف خرید سهام می کنند.
شرکت های سهامی از طریق ورود به بورس می توانند سهام خود را بفروشند و ار این طریق بر سرمایه خود بیفزایند.اما ورود آنها به بورس های معتبر ساده نیست .دکتر شاهین فاطمی ،رئیس دانشکده اقتصاد و بازرگانی دانشگاه پاریس در مورد این پرسش که "یک شرکت برای آن که بتواند سهامش را به بورس ارائه دهد ،چه پیش شرطهایی باید داشته باشد"،گفت:
"این بستگی دارد که چه بورسی باشد .اگر در تهران باشد یا کشورهای عربی ،شرایطش بسیار آسان است.اما در کشورهای غربی ،شرکت ها باید با انتشار اسناد زیاد،سوددهی خود را ثابت کنند.آنها همچنین باید نشان بدهند که چقدربدهی دارند،به چه میزان سرمایه نیاز دارند،مدیرانشان چه کسانی هستند"
هدف از سخت گیری قانونی برای ورود شرکت ها به بورس های معتبر ،جلب اعتماد عامه مردم به سرمایه گذاری است.اما در کشور های در حال توسعه ،این امرمورد توجه کافی قرار نمی گیرد .در همین زمینه ،رئیس ایرانی دانشکده اقتصاد دانشگاه آمریکائی پاریس توضیح میدهد:
"متاسفانه در بورس های سایر کشورها ،هنوز این نوع قوانین به خوبی اجرا نمی شود و به همین دلیل است که می بینیم پول چندانی به آن بورس ها سپرده نمی شود .این نوع قوانین برای آن است که اعتماد مردم جلب شود به این که پولشان آلت دست هوس دیگران نیست و ریسک های سرمایه گذاری از پیش قابل محاسبه است".
ورود به بورس ،علاوه بر تامین سرمایه بر اعتبار شرکتها می افزاید.از سوی دیگر ،اگر کار شرکت، تولید یا فروش کالا باشدفبا توجه به منافع مشترکی که با سهامداران خود ایجاد می کند ،می تواند بر تعداد سهام داران خود نیز بیفزاید.
بورس تهران در سال های اخیر چندبار با نوسانات شدید روبرو شد .از جمله، در ماه های نخست ورود احمدی نژاد به کاخ ریاست جمهوری ارزش سهام این بورس به شدت کاهش یافت .درباره نارسائی های بورس تهران ، دکتر فاطمی اظهار میدارد:
"اولا تعداد شرکتها و سهامداران بسیار محدود است .در این حالت ورود به بورس بسیار خطرناک است . زیرا تعداد معدودی می توانند بورس را به نفع خودشان و ضرر دیگران بالا ببرند .بورس باید آنقدر بزرگ باشد که هیچ فروشنده یا خریداری نتواند تاثیر قابل ملاحظه ای بر آن بگذارد."
و اما علاقمندان به خرید سهام بورس،به چه نکاتی باید توجه کنند تا با ریسک کمتری روبرو شوند؟دکتر فاطمی می گوید:
"توصیه این است که بیش از 30 درصد سرمایه در سهام نباشد.30 درصد دیگر در اوراق بهادار و 30 یا 40 درصد هم در حساب پس انداز .همیشه باید آمیخته ای از این سه عامل در مجموعه دارائی ها وجود داشته باشد."
بازار بورس چیست؟
بازار بورس مکانی است که در آن سهام شرکتهای گوناگون تولیدی خدماتی و سرمایه گذاری داد و ستد می شود .مردم به بازار بورس بازار سهام هم می گویند.اما نام رسمی و قانونی آن"بورس اوراق بهادار"می باشد.که منظور از اوراق بهادار همان برگه های سهام شرکت هاست.به مکانی که در آن عمل داد و ستد انجام می گیرد"تالار معاملات بورس"گفته می شود.
اصلی ترین تالار معاملات بورس کشور در تهران – خیابان حافظ - تقاطع جمهوری واقع است. ورود عموم مردم در آن آزاد است.
برای آشنایی با نحوه داد و ستد سهام در بورس می توان با مراجعه به تالارهای معاملات بورس به طور عملی آشنا شد و سپس با مراجعه به کارگزاری های مختلف بورس که در مکانهای مختلف شهرها پراکنده هستند فرم درخواست خرید سهم شرکت مورد نظر را تکمیل و در پایان سال مالی و پس از برگزاری مجمع عمومی عادی متناسب با حجم سهامی که خریداری شده از سود مناسب و قطعی که معمولا دو برابر سود بانک هاست برخوردار شد .(حدود 40 درصد در سال) درشهرستانهای دور افتاده کشور نیزعلاقمندان می توانند از طریق شعب مرکزی بانک ملی جهت خرید سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار اقدام نمایند.
البته برای خرید سهام از روش خرید و فروش الکترونیکی هم می توان استفاده نمود .برای این منظور باید اول به یکی از شعب بانک توسعه صادرات در سراسر کشور مراجعه نموده و حساب بانکی افتتاح کنید و فرم در خواست خدمات خرید و فروش الکترونیکی سهام را تکمیل نموده و کلمه عبور password دريافت کنید. بعد از طریق اینترنت به سایت بانک توسعه صادرات ایران وارد شوید و به نشانی
www.edbi.IR
سپس فرم مخصوص خرید و فروش سهام و همچنین فرم وکالتنامه برداشت از حساب را تکمیل نمایید.
سابقه و تاریخچه بورس
البته برای استفاده از این خدمات باید پست الکترونیکی(Email )داشته باشیم .فرم تکمیل شده در ساعات اداری فورا در دستور کار قرار می گیرد و در ساعات غیر اداری در ابتدای صبح روز بعد در دستور کار قرار خواهد گرفت.
ریشه های ایجاد بورس های بزرگ امروز جهان را باید در بازارهای مکاره قرون وسطی جستجو کرد.در بدو امر ،اجتماعات بازرگانی با تشریفات مذهبی توام بود . در واقع زیارتگاهای مخصوصی که در آن مراسم مذهبی انجام می گرفت به تدریج محل داد و ستد کالاهای مختلف گردید.زوار امکن متبرکه در عین حال که قصد قربت یا برائت را داشتند کالاهایی نظیر عطر ادویه و جواهر بیز خرید و فروش می کردند.این اماکن تدریجا با افزایش جمعیت و رونق کسب و کار به مراکز تجاری دائمی تبدیل شدند.
فعالیت مراکز تجاری همگام با توسعه جوامع ادامه یافت .در این مراکز معاملات بدوا به صورت کالا به کهلا یا پایاپای بود ولی مشکلاتی که وجود داشت یک واسطه مبادله ای به نام پول بوجود آورد .پول ابتدا به صورت کالا بود سپس به پول فلزی تغییر شکل داد و امروزه به صورت پول کاغذی یا اسکناس درآمده است.
در قرون وسطی بازرگانان در میدانهای مخصوصی دور هم جمع می شدند و به داد و ستد می پرداختند و به تدریج بازارهای مکاره برای کالاهای مختلف بوجود آمد.در این بازارها معاملات بروات و اوراق تجاری نیز صورت می گرفت.در اواخر قرون وسطی ملاقات بازرگانان به تدریج صورت منظمی به خود گرفت .
در حدود سال 1459 میلادی بازرگانان بلژیکی در شهر بورژ مرکز فلاندر در شمال غربی بلژیک در میدانی به نام "تربوئرس"در مقابل خانه بزرگ زاده ای به نام "فن در بورزه"جمع می شدند و به داد و ستد می پرداختند.میادین محل تجمع بازرگانان به تدریج به "بورس"مشهور شد (به روایتی نام بورس از نام همین خانواده گرفته شده است.اعضای این خانواده بازرگان و هتل دار بودند و علامت خانوادگی آنها سه کیسه چرمی بود که در زبان لاتین Bursa ناميده میشود.)
نام بورس بدین ترتیب ابتدا به اجتماع بازرگانان و صرافان و دلالانی اطلاق می شد که در نقاط غیر مستقف جمع می شدند و در قرون بعد به تدریج محل های سر پوشیده مخصوصی برای این معاملات ایجاد گردید.
به طور کلی تالارهای بورس امروزی را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1-بورس کالا 2-بورس اسعار 3-بورس اوراق بهادار
-
یک شنبه 6 دی 1388
6:59 AM
نظرات(0)