نظام اقتصادي سوئيس
نظام اقتصادي سوئيس
نظام اقتصادي سوئيس يكي از با ثبات ترين نظام هاي اقتصادي جهان است . سياست هاي امنيت مالي دراز مدت و رموز بانكدا ري ، سوئيس را تبديل به مأمن امني براي سرمايه گذاران كرده است . اين سياست روند اقتصادي اي بوجود آورده كه به طور روزافزون نيازمند جريان ثابت سرمايه گذاري بيگانگان است . به اين خاطر كه سوئيس كشوري كوچك است و تخصص كاري بالايي دارد ، تجارت ، كليد معيشت اقتصادي سوئيس است . اگر چه درآمد سرانه اش بالاترين مقدار جهاني را دارد ، اما استاندارد زندگي توسط نظام حمايتي مورد فشار است . نظامي كه دستمزد ها و قيمت هاي مشابه را افزايش داده است .
تاريخچه
در قرن بيستم ، سوئيس به خاطر ذخاير مالي قابل توجه ، يكي از ثروتمندترين كشورهاي اروپايي بود . در دهه 1990 ، سوئيس با كاهش رشد مواجه شد و در سال 2005 با جمعيتي بيش از يك ميليون مقام چهارم در جهان را به خود اختصاص داد و سرانه توليدات داخلي ناخالصش در برابر نرخ مبادله فروش ، بعد از ايرلند و دانمارك و نروژ بود .
ادامه مطلب
نظام اقتصادی رومانی
روماني مركز امور مالي و تجاري اروپاي شرقي است. اين كشور مقام دوم بزرگترين نظام اقتصادي را بعد از لهستان از آن خود كرده است. روماني هفتمين و بزرگترين كشور اروپايي است كه به عضويت اتحاديه اروپا درآمده است. بخارست، پايتخت روماني، بزرگترين مركز مالي منطقه است. نظام اقتصادي روماني لقب نظام اقتصادي مترقي را به خود اختصاص داده است.
شرح تاريخچه
بعد از فروپاشي جبهه شوروي در بين سال 1989 تا 1991، روماني با يك نظام صنعتي مطلق تنها ماند. الگوهاي اقتصادي پايتخت كاملا با نيازهايش مغايرت داشت. روماني تصميم گرفت برنامه اصلاحي ساختاري تثبيت شده و فراگيري از اقتصاد كلان را آغاز كند. اما پروسه، آن طور كه بايد و شايد انتظار ميرفت، پيش نميرفت. برنامههاي تغيير ساختار از اين قرار بود: نقدينگي صنايع انرژي فشرده و بزرگ، اصلاحات بخشهاي مهم مالي و كشاورزي. در سال 1999 نظام اقتصادي روماني براي سومين سال متوالي با كاهش تقريبي 8/4 درصد مواجه شد. در آگوست روماني براي دريافت وام 547 ميليون دلاري با «انجمن مالي بينالمللي» قراردادي را منعقد كرد. به دليل مشكلات لاينحل بخش خصوصي، واگذاري دومين بخش مالي در ماه اكتبر به تعويق افتاد. اواسط سال بخارست در پرداخت قرضها هيچ گونه كوتاهي نكرد.
ادامه مطلب
اقتصاد اسپانيا
كشور اسپانيا يك اقتصاد فاشيستي از رژيم General Franco به ارث برده است كه توسط عدم آزادي اقتصادي چنين ترسيم ميشود. حتي اگر در سال 1970 توافق يك تجارت آزاد يا EC امضاء ميشد، تجارت بينالملل محدود بود. روابط صنعتي با ايدئولوژي فاشيستي شكل ميگرفت. انگار كه تنها روابط سروران قانوني بود. حق هيچ گونه اعتصابي نبود و استخدام و اخراج پيچيده و حتي گران هم بود. سياست مداخلهگري رايج بود و قيمت محصولات اصلي مثل نان و شكر توسط دولت تعيين ميشد. شركتهاي عمومي بزرگ تمام بخش را كنترل ميكردند. تملك اعضاري رايج بود (تلفن، تلويزيون، نفت، تنباكو). بانكداري تحت كنترل بود و مديران منابع توسط دولت تعيين ميشد تمام اين سختگيريها كه منتهي به 10 سال بحران صنعتي (1985-1975) شد، تقارب با اروپا را كاهش داد و نياز به نوين سازي اقتصاد را ابراز نمود و به EC پيوست. با موافقت كردن با اسپانيا براي پيوستن به جامعه اروپايي، اتحاديه جديد اروپا، در ژانويه سال 1986 باعث شد كه كشور درهاي اقتصادياش را باز كند، پايه صنعتياش را نوين ساخته و زيربنا را توسعه دهد و قانون اقتصادياش را اصلاح كند تا با دستورالعملهاي اتحاديه اروپا مطابقت داشته باشد. براي انجام چنين كارهايي، اسپانيا رشد GDP را افزايش داد و بدهيهاي عمومي را به نسبت GDP، بيكاري را از 23% به 10% و تا زير 3% تورم را كاهش داد. چالشهاي اصلي و زيربنايي كه براي اسپانيا باقي ماند شامل كاهش بودجه بخش عمومي، كاهش بيشتر بيكاري، اصلاح قوانين سرمايهگذاري و كاهش تورم و افزايش سرانه GDP بود. در پي سالهاي اوج رشد اين كشور در اواخر 1985 اقتصاد اسپانيا در اواسط 1992 وارد كسادي و ركود شد.
ادامه مطلب