تاکنون درباره به خدمت گرفتن رسانههای منطقهای و بین المللی، از جمله رسانههای عربی توسط حکومت عربستان سعودی و بهرهبرداری از آنها در راستای منافع سعودی کمتر سخن بمیان آمده، در حالیکه آلسعود سابقهای دیرینه در این امر دارند.

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، «عامر محسن»، نویسنده لبنانی الاصل جهان عرب در مقالهای که روزنامه «الاخبار» آن را چاپ و منتشر کرد، مینویسد که چند ماه پس از ترور «رفیق حریری»، نخست وزیر اسبق لبنان، «اسعد ابو خلیل»، پرفسور و استاد دانشگاه لبنانی مقیم آمریکا ملاحظه کرد که الحریری واقعا تا چه اندازه در محافل سیاسی و رسانهای نفوذ دارد و به درون آنها پل زده و این نفوذ و ارتباط تنها پس از مرگ وی بود که آشکار شد.
مهمتر آنکه به لطف این نفوذها و ارتباطات بود که در مرحلهای که اختلافات و شکافها وحدت و انسجام جامعه و کشور را تهدید میکرد، موجب شکلگیری شبکهای از منافع مشترک در میان تمام اقشار و طوایف جامعه چه چپگرا و چه راستگرا شد.
«عامر محسن» با این مقدمه که ذکر آن رفت به بررسی روند سیطره عربستان سعودی بر رسانههای جهان عرب میپردازد و مطلب خود را اینگونه ادامه میدهد: به همین ترتیب مستندات وزارت خارجه عربستان که روزنامه «الاخبار» آنها را با همکاری «ویکی لیکس» منتشر میکند، میزان و حجم نفوذ و سیطره رژیم سعودی بر رسانهها را نه در سطح این کشور که در عرصه منطقهای و بین المللی آشکار میکند.
این نفوذ بدون شک بسیار بیشتر از آن چیزی است که دشمنان عربستان تصور میکنند و برملا کننده بخشی ترسناک و وحشتآور از تعامل عربستان با منتقدان و معارضان خود است و موجب میشود، از مقوله سیطره عربستان بر رسانههای عربی آمار و ارقام و حقایقی مخوف و بالطبع حقیقی و واقعی و نه صرفا شایعه و اتهام منتشر شود.
عشق به خودنمایی
اگر بخواهیم «عقل» و «تدبیر» حاکم بر دستگاه دیپلماسی عربستان سعودی را در مستندات ویکی لیکس جستوجو کنیم، خواهیم دید که درباره آن چنین اظهار نظر شده است: «دارای پول بسیار و شایستگی اندک و در حضور دیگران مقید به آراستگی خود».
بسیاری از دولتها و حکومتهای جهان دارای دوایری به نام دفاتر اطلاع رسانی و رسانهای هستند و هنگامیکه در معرض حملات مطبوعات محلی و داخلی قرار میگیرند، برنامه و اقداماتی برای برقراری روابط عمومی نزدیک با بخشها و دوایر حکومتی و اجتماعی اتخاذ کرده و تلاش میکنند، نگاه مراکز قدرت در کشورهای قدرتمند جهان را به خود جلب کرده و با خود همراه کنند.
به جرأت میتوان گفت که حکومت سعودی تنها کشوری است که از این مقوله مستثنی است و تمام سفارتخانههای آن را بده بستانهای مالی برای خرید سکوت دستگاههای ارتباط جمعی یا همراهی آنها با خود فرا گرفته است.
اسناد ویکی لیکس نشان میدهد که دستگاه دیپلماسی عربستان توجه ویژهای به پیگیری و حل هر مشکل و چالشی حتی اگر در دور ترین نقطه جهان دارد و به واسطه پول تلاش میکند، سکوت دیگران را بخرد یا دهان را بسته نگهدارد.
اما در جهان عرب که قدرت مالی عربستان با نفوذ فزاینده سیاسی همراه میشود، معادله حاکم بر میدان شاهد تغییر و تحولات بسیاری میشود، از جمله اینکه سرمایهگذاری مالی بیشتر شده و پای به مرز میلیونها دلار برای کسی میگذارد که به خدمت سیاست و منافع عربستان درآید.
در این بخش از دنیا مجازاتها برای معارضان و مخالفان بسیار شدیدتر و سختتر است، چون عربستان رسانههای منتقد و خصم را در هر گوشه و نقطه جهان و منطقه تحت پیگرد قرار میدهد و برای نابودی آنها تدابیر و هماهنگیهای گستردهای به عمل میآورد که از ممنوعیت پخش برنامه آغاز میشود و تا قطع درآمدهای حاصل از تبلیغات و ممنوعیت پخش ماهوارهای ادامه مییابد.
خنثی سازی و مهار کردن
در سال 2004 میلادی عربستان تصمیم به بستن و تعطیل کردن دفاتر اطلاع رسانی سفارتخانههایش در سراسر نقاط جهان میگیرد و دستور به امضای قراردادهای خصوصی با شرکتهای روابط عمومی بین المللی میدهد تا این شرکتها فعالیت تبلیغاتی و اطلاع رسانی و بهبود وجهه عربستان را در نقاط مختلف جهان را برعهده بگیرند.
در آستانه سال 2013 میلادی تنها 15 سفارتخانه سعودی بودند که دارای چنین قراردادهایی بودند و فاکتور برخی از هزینهکردهای آنها در اسناد ویکی لیکس موجود است که سر به میلیونها دلار میزند.
مهارسازی به معنای تغییر هویت یک رسانه یا شخصیت یا نویسنده به گونهای است که در جناح سعودی قرار گیرد. این سیاست به این دلیل اتخاذ شد که بینتیجه و بیبار بودن فعالیتهای مراکز و دفاتر تبلیغاتی و رسانهای عربستان در خارج این کشور به اثبات رسیده و حکومت سعودی دریافته بود که این دفاتر به مراکز کسب درآمد و اشتغال زایی تبدیل شدهاند و این در کشور همچون عربستان که بروکراسی شدید بر آن حاکم است، امری طبیعی نشان میداد.
در اینجا نقش سفارتخانههای عربستان به پیگرد منتقدان و معارضان و حمایت مالی از هم پیمانان و طرفداران حکومت سعوی خلاصه میشود و از آنجا که حکومت عربستان، حکومتی متمول، اما بیلیاقت نشان میداد، دستگاه دیپلماسی سعودی تنها دو گزینه را پیشروی دیپلماتهایش برای تعامل با مطبوعات و انتقادات قرار داد: ریختن پول پای هواداران و موافقان و سرکوب معارضان و مخالفان و در این راستا با رسانهها نیز آنگونه که در اسناد آمده، تنها به دو شیوه تعامل میشد: خنثی سازی و مهار کردن.
در خنثی سازی موسسه، نویسنده یا خبرنگار به موجودی چشم و گوش بسته تبدیل میشد که تنها وظیفهاش خدمت به سیاستهای عربستان است و به این منظور برای هر سفارتخانه در هر کشوری بودجه خاصی براساس حضور و فعالیت رسانهها در آن کشور آن هم به صورت معرفی مشترکان برای آن رسانهها و مطبوعات در نظر گرفته شد و البته هزینه این مشترکان توسط حکومت سعودی پرداخت میشد و از 10 و 20 هزار دلار شروع میشد و تا صدها هزار دلار در کشورهای قدرتمند اسلامی و غربی افزایش مییافت.
در کشورهای عربی این سیاست به شکل مهار کردن خود را نمایان کرد، بدین معنا که رسانه، خبرنگار یا موسسه به «ابزاری» در دستگاه حکومتی عربستان تبدیل میشد که در تبلیغ خط مشی نظام و حمله به دشمنانش به شخصه مشارکت داشت.
به لطف چنین سیاستی بود که در کشوری مانند لبنان، عربستان میتواند، روزنامههایی مانند النهار و المستقبل و الجمهوریه و در مصر شبکه «او تی وی» را برای تبلیغ و اشاعه سیاستهایش ویا حمله به مخالفان به خدمت گیرد.
دستورات و اوامر مافوق
فعالیت و عملکرد دیپلماتهای سعودی و طبقه بندی اولویتهایشان را دستوراتی که از مافوق به آنها ابلاغ میشود، مشخص میکند و این موضوع بالطبع خطوط کلی و چارچوب عمومی سیاستهای رسانهای و تبلیغاتی این کشور را هم شامل میشود که بالطبع سیاستهایی مانند ایران ستیزی، سیاستی که باید در مقابل رسانههای مصری اتخاذ کرد، به ویژه پس از سرنگونی حکومت حسنی مبارک و غیره را شامل میشود.
بنابراین اصحاب رسانهای خارجی که حکومت سعودی از آنها حمایت مالی میکند، مجبور هستند، از این سیاستها تبعیت کنند و بالطبع فضای آزاد رسانهای که نظارت و قید و بند حکومتی بر آن نباشد و امکان انتشار راحت افکار و اندیشهها وجود داشته باشد، این افراد را به وحشت میاندازد.
تنها موضوع مورد توجه ساکت کردن هرگونه انتقاد است
اگر گفته شود که مهمترین موضوع مورد توجه حکومت سعودی ساکت کردن هرگونه انتقاد از این حکومت حتی در دورترین نقطه جهان هم باشد، گزافه نگفتهایم.
این سیاستی است که حکومت سعودی در قبال تونس بعد از انقلاب در پیش گرفت و نمونهها از این دست در جهان عرب بسیارند و بالطبع آنچه گفته شد، قطرهای در برابر دریاست.
انتهای پیام/ص