حکمت 474 نهج‌البلاغه،ارزش عفت و پاک‌دامنی
نظرات(0) | ادامه مطلب

•┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈•

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (85)

عناصر موعظه‌ای نهج‌البلاغه (زهد 6)

تضاد دنیا و آخرت

مسئله تضاد دنیا و آخرت و دشمنی آن‌ها با یکدیگر و اینکه این دو مانند دو قطب مخالف‌اند، از قبیل مشرق و مغرب‌اند که نزدیکی به هریک مساوی است با دوری از دیگری، همه مربوط به این مطلب است یعنی مربوط است به جهان دل و ضمیر انسان و دلبستگیها و عشق‌ها و پرستش‌های انسان. خداوند به انسان دو دل نداده

است (ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فی جَوْفِهِ) «1». با یکدل نمی‌توان بیش از یک معشوق برگزید.

(1) احزاب/ 4.

خلاصه اینکه از دو راه یکی را باید انتخاب کرد: یا خورد و خواب و خشم و شهوت، نه رازی و نه نیازی، نه توجهی و نه نم اشکی و نه انسی و نه روشنایی‌ای و گامی از حد حیوانیت فراتر نرفت و یا قدمی در وادی انسانیت و استفاده از مواهب خاص الهی که مخصوص دل‌های پاک و روح‌های تابناک است.

حکمت 474 نهج‌البلاغه، ارزش عفت و پاک‌دامنی

 (اخلاقی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکادَ الْعَفِیفُ أَنْ یکونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکة

 و درود خدا بر او، فرمود: پاداش مجاهد شهید درراه خدا، بزرگ‌تر از پاداش عفیف پاک‌دامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی‌گردد، همانا عفیف پاک‌دامن، فرشته‌ای از فرشته‌هاست

نکته‌ها

1-امام در کلام کوتاهی مقایسه‌ای میان مجاهد شهید وفردعفیف و پا کدامن کرده و عفیف را کمترازمجاهد شهید نمی‌شمرد، این نشان می‌دهد که اسلام برای مسائل اخلاقی اهمیت بالایی قائل است وبخشی از مقاماتی که بسیاری از اولیا وانبیا پیداکرده‌اند به سبب عفت نفس آن‌ها بوده است

2-سرچشمه بسیاری از گناهان کبیره و ظلم‌ها و ستم‌ها و خونریزی‌ها علاقه به شهوت مال و شهوت جنسی بوده است که در روایات آن‌ها را عامل گرفتاری امت اسلام شمرده است

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 559

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 741

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 701، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 538

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷

 

 





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : شنبه 9 دی 1396 
زمان : 9:03 PM
حکمت 473 نهج‌البلاغه،ارزش رنگ کردن و آرایش
نظرات(0) | ادامه مطلب

•┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (84)

عناصر موعظه‌ای نهج‌البلاغه (زهد 5)

زهد و معنویت

از سرچشمه‌های زهد و ترک لذت‌گرایی، برخورداری از مواهب روحی و معنوی است، اگر کسی بویی از معنویت برده باشد می‌داند که تا انسان از قید هواپرستی آزاد نگردد و تا طفل جان از پستان طبیعت گرفته نشود و تا مسائل مادی از صورت هدف خارج نشود و به‌صورت وسیله درنیاید، سرزمین دل برای رشد و نموّ احساسات پاک و اندیشه‌های تابناک و عواطف ملکوتی آماده نمی‌گردد. این است که می‌گویند: زهد شرط اصلی معرفت افاضی است و پیوندی محکم و ناگسستنی با آن دارد.

حکمت 473 نهج‌البلاغه، ارزش رنگ کردن و آرایش

 (تجمّل و زیبایی)

وَ قِیلَ لَهُ (علی علیه‌السلام) لَوْ غَیرْتَ شَیبَک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ الْخِضَابُ زِینَةٌ وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِی مُصِیبَةٍ [بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه واله] یرِیدُ وَفَاةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه واله

و درود خدا بر او، فرمود: (به امام گفتند چه می‌شد موی خود را رنگ می‌کردی؟ فرمود) رنگ کردن مو، آرایش است، امّا ما، در عزای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به سر می‌بریم

نکته‌ها

1-باوجودی که خضاب کردن و زدن رنگ مناسب به موهای سفید در کهن‌سالی و میان‌سالی ازنظر عرف و شریعت کار مطلوبی است و به آن سفارش شده وازسنت پیامبران شمرده‌شده و باعث نورانیت چشم و تقویت موها می‌شود (بحار الانوارج 73 ص 97)، سؤال‌کننده‌ای چون حضرت را با محاسن سفید و بدون خضاب دیدند دلیل ان را از حضرت طلب کردند

2-مصیبت رحلت پیامبر صلی‌الله علیه واله آن‌قدر سنگین بود که آثارش تا آخر عمر بر قلب حضرت سنگینی می‌کرد. به نقلی امام منتظر وعده پیامبر بودند که فرمودند زمانی می‌رسد که محاسنت به خون سرت خضاب می‌شود (بحارالانوارج 41 ص 165)

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 558

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 741

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 695، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 535

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷

 





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : شنبه 9 دی 1396 
زمان : 8:58 PM
حکمت 472 نهج‌البلاغه، دعای باران
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (83)

عناصر موعظه‌ای نهج‌البلاغه (زهد 4)

آزادمرد جهان، علی بن ابیطالب علیه‌السلام، ازآن‌جهت به تمام معنی آزاد بود که به تمام معنی زاهد بود. علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه به شعار ترک دنیا یعنی ترک لذت‌گرایی به‌عنوان آزادمنشی زیاد تکیه می‌کند. دریکی از کلمات قصار می‌فرماید: الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ «کلمات قصار، حکمت 171». طمع بردگی جاودان است.

زهد علی علیه‌السلام شورشی است علیه زبونی در برابر لذت‌ها، طغیانی است علیه عجز و ضعف در برابر حاکمیت میل‌ها، عصیان و سرپیچی است علیه بندگی دنیا و نعمت‌های دنیا.

حکمت 472 نهج‌البلاغه، دعای باران

 (نیایشی، معنوی)

قَالَ علی علیه‌السلام: فِی دُعَاءٍ اسْتَسْقَی بِهِ- اللَّهُمَّ اسْقِنَا ذُلُلَ [السَّحَائِبِ] السَّحَابِ دُونَ صِعَابِهَا

[قال الرضی [رحمه الله تعالی] و هذا من الکلام العجیب الفصاحة و ذلک أنه ع شبه [السحب] السحاب ذوات الرعود و البوارق و الریاح و الصواعق بالإبل الصعاب آلتی تقمص برحالها و [تتوقص] تقص برکبانها و شبه السحاب [الخالیة] خالیة من تلک [الزوابع] الروائع بالإبل الذلل آلتی تحتلب طیعة و تقتعد مسمحة]

و درود خدا بر او، فرمود: (در دعا به هنگام طلب باران فرمود) خدایا ما را با ابرهای رام سیراب کن، نه ابرهای سرکش!

نکته‌ها

(1) به نقل مرحوم سید رضی این کلمات از فصیح‌ترین و شگفتی‌آورترین کلمات ادیبانه است که ابرهای سرکش همراه با رعدوبرق را به شتران چموش تشبیه کرد که بار از پشت می‌افکنند و سواری نمی‌دهند و ابرهای رام را به شتران رام تشبیه کرد که به‌راحتی شیر داده و سواری می‌دهند

(2) باران از ای‌ات و نعمت‌های الهی است، گاهی خالی از ضایعات نیست، ابرها نرم‌نرم می‌بارند بدون آنکه همراه خود صاعقه و گردبادی همراه داشته باشند لذا امام در این حکمت ابرها را دو تقسیم نموده‌اند ولی با توجه به شرح مرحوم سید رضی بر این حکمت ابرها به دو قسم باران‌زا و سرکش تقسیم می‌شوند

(3) از آداب نماز باران که زمان خشک‌سالی خوانده می‌شود و در روایات ذکرشده است، سه روز روزه پی‌درپی و خروج از شهر وزیر اسمان وتوبه از گناه و دعا، بهتربودن اقامه ان در روز دوشنبه (وسائل ج 5 ص 162، مستدرک ج 6 ص 179) نمونه آن نماز باران پرشکوه امام رضا علیه‌السلام (بحار الانوارج 49 ص 180)

(4) با توجه به ای‌ات و روایات از عوامل خشک‌سالی ارتکاب گناه است که مردم از نعمت باران محروم می‌شوند (آیه 130 سوره اعراف، آیه 10 و 11 سوره نوح)

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 558

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 741

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 685، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏16، ص: 531

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : چهارشنبه 6 دی 1396 
زمان : 8:18 PM
حکمت 471 نهج‌البلاغه، شناخت جایگاه سخن و سکوت
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (82)

عناصر موعظه‌ای نهج‌البلاغه (زهد 3)

زاهد و راهب

اسلام به زهد دعوت و رهبانیت را محکوم کرده است. زاهد و راهب هردو از تنعم و لذت‌گرایی دوری می‌جویند تفاوت روش زاهد و راهب از دوجهان بینی مختلف ناشی می‌شود. ازنظر راهب، جهان دنیا و آخرت دوجهان کاملاً از یکدیگر جدا و بی‌ارتباط به یکدیگرند؛ حساب سعادت جهان دنیا نیز از حساب سعادت آخرت کاملاً جداست بلکه کاملاً متضاد با یکدیگرند و غیرقابل‌جمع؛ طبعاً کار مؤثر در سعادت دنیا نیز از کار مؤثر در سعادت آخرت مجزاست و به‌عبارت‌دیگر وسایل سعادت دنیا با وسایل سعادت آخرت مغایر و مباین است؛ امکان ندارد یک کار و یک‌چیز هم وسیله سعادت دنیا باشد و هم وسیله سعادت آخرت.

ولی در جهان‌بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته‌اند، دنیا مزرعه آخرت است. ازنظر زاهد آنچه به زندگی این جهان سامان می‌بخشد و موجب رونق و صفا و امنیت و آسایش آن می‌گردد این است که ملاک‌های اخروی و آنجهانی وارد زندگی اینجهانی شود و آنچه مایه و پایه سعادت آنجهانی است این است که تعهدات و مسؤولیت‌های اینجهانی خوب انجام شود و باایمان و پاکی و طهارت و تقوا توأم باشد.

حقیقت این است که فلسفه زهد زاهد و رهبانیت راهب کاملاً مغایر یکدیگر است. اساساً رهبانیت تحریف و انحرافی است که افراد بشر از روی جهالت یا اغراض سوء درزمینهٔ تعلیمات زهدگرایانه انبیاء ایجاد کرده‌اند.

حکمت 471 نهج‌البلاغه، شناخت جایگاه سخن و سکوت

 (علمی، اجتماعی)

و قال علی علیه‌السلام: لَا خَیرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکمِ کمَا أَنَّهُ لَا خَیرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْل

 و درود خدا بر او، فرمود: در آنجا که باید سخن گفت، خاموشی سودی ندارد و آنجا که باید خاموش ماند سخن گفتن خیری نخواهد داشت

نکته‌ها

1-امام در این گفتار نورانی موارد سکوت و سخن گفتن را به‌صورت جالب و موجز بیان کرده‌اند، نه سکوت از بیان حق خوب است و نه سخن گفتن با جهل

2- این حکمت در حکمت 182 بدون کمترین تغییر آمده است، تکراران نشان از فراموشی سید رضی ره در این عمل به‌واسطه فاصله زمانی در گرداوری نهج‌البلاغه بوده است

3-واژه حکم مقابل جهل قرارگرفته که در اینجا همان علم و دانش است، فصل خصومت و اجرای عدالت ازجمله آن است در مقابل جهل که غیبت، دروغ و سخن‌چینی و مطالب لغو و بیهوده از مصادیق آن است

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 558

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 741

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 681، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 519

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : سه شنبه 5 دی 1396 
زمان : 8:44 PM
حکمت 470 نهج‌البلاغه، تعریف توحید و عدل
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (81)

عناصر موعظه‌ای نهج‌البلاغه (زهد 2)

برحسب تعریف و تفسیری که از نهج‌البلاغه درباره زهد استفاده می‌شود، زهد حالتی است روحی. زاهد از آن نظر که دلبستگیهایی معنوی و اخروی دارد، به مظاهر مادی زندگی بی‌اعتناست. این بی‌اعتنایی و بی‌توجهی تنها در فکر و اندیشه و احساس و تعلق قلبی نیست و در مرحله ضمیر پایان نمی‌یابد؛ زاهد در زندگی عملی خویش سادگی و قناعت را پیشه می‌سازد و از تنعم و تجمل و لذت‌گرایی پرهیز می‌نماید. زندگی زاهدانه آن نیست که شخص فقط در ناحیه اندیشه و ضمیر وابستگی زیادی به امور مادی نداشته باشد، بلکه این است که زاهد عملاً از تنعم و تجمل و لذت‌گرایی پرهیز داشته باشد. زهّاد جهان آن‌ها هستند که به حداقل تمتع و بهره‌گیری از مادیات اکتفا کرده‌اند. شخص علی علیه‌السلام ازآن‌جهت زاهد است که نه‌تنها دل به دنیا نداشت، بلکه عملاً نیز از تمتع و لذت‌گرایی ابا داشت و به‌اصطلاح تارک‌دنیا بود.

حکمت 470 نهج‌البلاغه، تعریف توحید و عدل

 (اعتقادی)

وَ سُئِلَ عَنِ التَّوْحِیدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ علی علیه السلام: التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه

و درود خدا بر او، فرمود: (از امام نسبت به توحید و عدل پرسیدند فرمود) توحید آن است که خدا را در وهم نباری و عدل آن است که او را متّهم نسازی

نکته‌ها

(1) صاحب کتاب طرازامیریحیی علوی زیدی می‌گوید: این دو کلمه تمام علوم توحید را با همه گستردگی در بردارد، اگر درباره خداشناسی نبود جز همین دو کلمه، کافی بود (مصادر نهج‌البلاغه، ج 4 ص 317)

(2) در این کلام کوتاه و بسیار پرمعنا دو اصل مهم دین را به عالی‌ترین وجه بیان کرده است، توحید در اینجا به معنای خداشناسی است ودرصورتی کامل می‌شود که اورا برتر از وهم و خیال بدانیم و در اندیشه نگنجد. به نقل سنایی غزنوی:

نتوان وصف تو گفتن که تودروصف نگنجی، نتوان شبه تو جستن که تودروهم نیایی

(3) عقیده کامل به عدالت خداوندان است که همه کارهای خداوند را بر وفق حکمت و عدالت بدانیم و اموری را که شر وافت می‌دانیم در پشت ان مصلحتی نهفته و درواقع خیروبرکتی دارد چه‌بسا نتیجه اعمال ما باشد. یا کیفر الهی برای پاک کردن ما ویاهشداری باشد برای زدودن آثار غفلت

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 558

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 741

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 675، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 515

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : دوشنبه 4 دی 1396 
زمان : 8:14 PM
انسان هم بايد به فكر ازدست رفتن نعمت‏ها باشد وهم به فكرضعيف شدن آنها
نظرات(0) | ادامه مطلب

وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ «سوره یس ایه 68»

و هر كه را طول عمر دهيم،او را در آفرينش واژگونه مى‏كنيم،آيا تعقّل نمى‏كنند؟

نکته ها

قرآن مجيد در آيه 5 سوره حج نيز به همين معنى اشاره كرده،مى‏گويد:وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً:" بعضى از شما آن قدر عمر مى‏كنند كه به بدترين مرحله زندگى و پيرى مى‏رسند، آن چنان كه چيزى از علوم خود را به خاطر نخواهند داشت" (حتى نزديكترين افراد خانواده خود را نخواهند شناخت!).لذا در بعضى از روايات افراد هفتاد ساله به عنوان اسير اللَّه فى الارض‏(اسيران خدا در زمين) ذكر شده‏اند «ماده عمرسفینه البحار».به هر حال جمله" ا فلا يعقلون" هشدار عجيبى در اين زمينه مى‏دهد، و به انسانها مى‏گويد: اگر اين قدرت و توانايى كه داريد عاريتى نبود به اين آسانى از شما گرفته نمى‏شد، بدانيد دست قدرت ديگرى بالاى سر شماست كه بر هر چيز تواناست.تا به آن مرحله نرسيده‏ايد خود را دريابيد، و پيش از آنكه نشاط و زيبايى به پژمردگى مبدل گردد از اين چمن گلها بچينيد، و توشه راه طولانى آخرت را از اين جهان برگيريد، كه در فصل ناتوانى و پيرى و درماندگى هيچكارى از شما ساخته نيست! كلمه" نعمره" از مصدر" تعمير" است كه به معناى طولانى كردن عمر است (تعبير خانه را هم از اين رو تعمير گفته‏اند كه باعث طول عمر آن است). «نُنَكِّسْهُ» از «تنكيس» به معناى واژگون كردن و مراد از آن بازگشت انسان به حالت كودكى است. علمش به جهل و فراموشى تبديل مى‏شود، قدرتش رو به ضعف مى‏رود و سعه‏ى صدرش به زود رنجى مى‏رسد، حسّاسيتش زياد و اشكش روان مى‏شود.

پیام ها

1- عمر به دست خداست

2- سنّت خداوندبر آن است كه پيرى همراه باشكستگى باشد.«نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ» گرچه آثار عمر طولانى به دست خداست.آن جا كه خداوند اراده كند، افرادى مثل نوح و مهدى عليهما السلام عمر طولانى مى‏كنند و شكسته هم نمى‏شوند.

4- انسان هم بايد به فكر ازدست رفتن نعمت‏ها باشد.«لَطَمَسْنا، مسخنا» و هم به فكرضعيف شدن آنها.«نُنَكِّسْهُ»

منابع

تفسير نور    ج‏7    554    تفسير نمونه    ج‏18    437    ترجمه تفسير الميزان    ج‏17    160  





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : دوشنبه 4 دی 1396 
زمان : 1:13 AM
حکمت 469 نهج‌البلاغه،پرهیز از افراط‌وتفریط نسبت به امام علی علیه السّلام
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (80)

عناصر موعظه‌ای نهج‌البلاغه (زهد 1)

عنصر دیگر موعظه‌ای نهج‌البلاغه «زهد» است. در میان عناصر موعظه‌ای، شاید عنصر زهد بعد از عنصر تقوا بیش از همه تکرار شده باشد. زهد مرادف است با ترک دنیا. در نهج‌البلاغه به مذمت دنیا و دعوت به ترک آن زیاد برمی‌خوریم. به نظر می‌رسد مهم‌ترین موضوع از موضوعات نهج‌البلاغه که لازم است با توجه به همه جوانب کلمات امیرالمؤمنین تفسیر شود، همین موضوع است و با توجه به اینکه زهد و ترک دنیا در تعبیرات نهج‌البلاغه مرادف یکدیگرند، این موضوع از هر موضوع دیگر از موضوعات عناصر نهج‌البلاغه زیادتر درباره‌اش بحث شده است.

حکمت 469 نهج‌البلاغه، پرهیز از افراط‌وتفریط نسبت به امام علی علیه السّلام

 (اخلاقی، اعتقادی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: یهْلِک فِی رَجُلَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ وَ بَاهِتٌ مُفْتَرٍ

و درود خدا بر او، فرمود: دو کس نسبت به من هلاک می‌گردند، دوستی که زیاده‌روی کند و دروغ‌پردازی که به‌راستی سخن نگوید.

نکته‌ها

1-[قال الرضی [رحمه الله تعالی]: و هذا مثل قوله علیه السلام][یهْلِک] هَلَک فِی [اثْنَانِ] رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَال، سید رضی ره در ذیل این حکمت می‌گوید: (این کلام مانند سخن دیگری است که فرمود) دو تن نسبت به من هلاک گردند، دوستی که از حد گذراند و دشمنی که بیهوده سخن گوید (حکمت 117)

2-در این گفتار حکیمانه به دو گروه از منحرفان اشاره‌شده که اهل هلاکت شمرده می‌شوند، گروهی حضرت را خدا دانستند که به غلات معروف شدند مثل غلو مسیحیان در مورد حضرت عیسی علیه‌السلام (سوره نسا آیه 171) در فقه حکم به نجاست آن‌ها شده است و ناصبی‌ها مثل خوارج نقطه مقابل غالیان با حضرت دشمنی داشتند (سوره منافقون آیه 7 و 8) که در روایات مصداق بدترین کفارشمرده شده‌اند

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 558

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 741

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 663، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 512

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : یک شنبه 3 دی 1396 
زمان : 8:57 PM
حکمت 468 نهج‌البلاغه، پیشگویی مهم
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (79)

عناصر موعظه‌ای نهج‌البلاغه (تقوا 5)

تعهد متقابل «انسان» و «تقوا»

 از اشارات لطیف نهج‌البلاغه در بحث تقواست. در نهج‌البلاغه بااینکه اصرار شده که تقوا نوعی ضامن و وثیقه است در برابر گناه و لغزش، به این نکته توجه داده می‌شود که درعین‌حال انسان از حراست و نگهبانی تقوا نباید آنی غفلت ورزد. تقوا نگهبان انسان است و انسان نگهبان تقوا و این دورِ محال نیست بلکه دورِ جایز است.

این نگهبانی متقابل از نوع نگهبانی انسان و جامه است که انسان نگهبان جامه از دزدیدن و پاره شدن است و جامه نگهبان انسان از سرما و گرماست و چنانکه می‌دانیم قرآن کریم از تقوا به «جامه» تعبیر کرده است: «وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِک خَیرٌ» «1». علی علیه‌السلام درباره نگهبانی متقابل انسان و تقوا می‌فرماید:

ایقِظوا بِها نَوْمَکمْ وَاقْطَعوا بِها یوْمَکمْ وَ اشْعِروها قُلوبَکمْ وَ ارْحَضوا بِها ذُنوبَکمْ ... الا فَصونوها وَ تَصَوَّنوا بِها «2».

خواب خویش را به‌وسیله تقوا تبدیل به بیداری کنید و وقت خود را با آن به پایان رسانید و احساس آن را در دل خود زنده نمایید و گناهان خود را با آن بشویید ... همانا تقوا را صیانت کنید و خود را در صیانت تقوا قرار دهید.

و هم می‌فرماید:

اوصیکمْ عِبادَ اللَّهِ بِتَقْوَی اللَّهِ فَانَّها حَقُّ اللَّهِ عَلَیکمْ وَالْموجِبَةُ عَلَی اللَّهِ حَقَّکمْ وَ انْ تَسْتَعینوا عَلَیها بِاللَّهِ وَ تَسْتَعینوا بِها عَلَی اللَّهِ «3».

بندگان خدا! شمارا سفارش می‌کنم به تقوا. همانا تقوا حق الهی است بر عهده شما و پدیدآورنده حقی است از شما بر خداوند. سفارش می‌کنم که با مدد از خدا به تقوا نائل گردید و با مدد تقوا به خدا برسید.

(1). اعراف/ 26.

(2 و 3) خطبه 233.

حکمت 468 نهج‌البلاغه، پیشگویی مهم

 (اقتصادی، اجتماعی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: یأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ یعَضُّ الْمُوسِرُ فِیهِ عَلَی مَا فِی یدَیهِ وَ لَمْ یؤْمَرْ بِذَلِک قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ- وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَینَکمْ- [ینْهَدُ] تَنْهَدُ فِیهِ الْأَشْرَارُ وَ [یسْتَذَلُ] تُسْتَذَلُّ الْأَخْیارُ وَ یبَایعُ الْمُضْطَرُّونَ وَ قَدْ نَهَی رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ بَیعِ الْمُضْطَرِّین

و درود خدا بر او، فرمود: مردم را روزگاری دشوار در پیش است که توانگر اموال خود را سخت نگهدارد، درصورتی‌که به بخل‌ورزی فرمان داده نشد. خدای سبحان فرمود: «بخشش میان خود را فراموش نکنید سوره بقره آیه 237» بدان در آن روزگار، بلند مقام و نیکان خوار گردند و با درماندگان به ناچاری خریدوفروش می‌کنند درحالی‌که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از معامله با درماندگان نهی فرموده

نکته‌ها

1-در این گفتار پرمعنا اشاره به پیشگویی از آینده شده که مردم در فشار شدید قرارگرفته و ارزش‌های اسلامی به فراموشی سپرده می شودکه به چند مورد از آن اشاره‌شده است ازجمله، امساک ثروتمندان، سلطه اشرار بر حکومت اسلامی، انزوا و به خواری کشیده شدن نیکان، فروش اموال به قیمت کم به سبب فشار اقتصادی

2-اشاره این حکمت به دو فساد اجتماعی است که فاصله شدید طبقاتی و تسلط اشرارازاین جمله است، در حکومت بنی‌امیه و حکومت معاویه این پیشگویی محقق شد و علی علیه‌السلام در روایتی به آن اشاره کردند (اصول کافی ج 8 ص 308)

3-بنابراشاره این حکمت و حکم فقها بیع مکره، کسی که اوراواداربه فروش اموالش کنند باطل است (سوره نسا آیه 29)، اما بیع مضطر، کسی که به‌حکم ضرورت و فشار اقتصادی ضروریات زندگی خود را می‌فروشد باطل نیست ولی مکروه است و مسلمین باید به یاری یکدیگر بشتابند

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 557

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 741

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 655، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 511

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : شنبه 2 دی 1396 
زمان : 8:54 PM
حکمت 467 نهج‌البلاغه، وصف یکی از رهبران الهی
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (78)

عناصر موعظه‌ای نهج‌البلاغه (تقوا 4)

بیان آثار تقوا در نهج‌البلاغه

در نهج‌البلاغه درباره آثار تقوا زیاد بحث شده است و ما لزومی نمی‌بینیم درباره همه آن‌ها بحث کنیم. منظور اصلی این است که مفهوم حقیقی تقوا در مکتب نهج‌البلاغه روشن شود تا معلوم گردد که این‌همه تأکید نهج‌البلاغه بر روی این کلمه برای چیست.

در میان آثار تقوا که بدان اشاره‌شده است، از همه مهم‌تر دو اثر است: یکی روشن‌بینی و بصیرت و دیگر توانایی بر حل مشکلات و خروج از مضایق و شداید.

حکمت 467 نهج‌البلاغه، وصف یکی از رهبران الهی

(سیاسی، اجتماعی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: فِی کلَامٍ لَهُ: وَ وَلِیهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّی ضَرَبَ الدِّینُ بِجِرَانِه

و درود خدا بر او، فرمود: بر آنان فرمانروایی حاکم شد که کارها را به پا داشت و استقامت ورزید تا دین استوار شد

نکته

این گفتار پرمعنا اشاره به شخصی است که نام او برده نشده ولی از خدمات او تعریف کرده است، محمد عبده دانشمند مصری این شخص را پیامبر می‌داند (شرح نهج‌البلاغه عبده ص 578) مرحوم مغنیه نیز انرا تأیید می‌کند (فی ظلال نهج‌البلاغه ج 4 ص 480)

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 557

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 741

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 649، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 509

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : جمعه 1 دی 1396 
زمان : 7:30 PM
 

 




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.