حکمت 430 نهج‌البلاغه، زیانکارترین انسان‌ها
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (43)

درباره ذات و صفات حق

اگر یک مقایسه- ولو به‌طور مختصر- میان منطق نهج‌البلاغه با منطق سایر مکتب‌های فکری به عمل نیاید، ارزش واقعی بحث‌های توحیدی نهج‌البلاغه روشن نمی‌شود. درباره ذات و صفات حق، قبل از نهج‌البلاغه و بعدازآن، در شرق و غرب، در قدیم و جدید از طرف فلاسفه، عرفا، متکلمین بحث‌های فراوان به‌عمل‌آمده است ولی با سبک‌ها و روش‌های دیگر. سبک و روش نهج‌البلاغه کاملًا ابتکاری و بی‌سابقه است. تنها زمینه اندیشه‌های نهج‌البلاغه قرآن مجید است و بس. از قرآن مجید که بگذریم، هیچ‌گونه زمینه دیگری برای بحث‌های نهج‌البلاغه نخواهیم یافت.

حکمت 430 نهج‌البلاغه، زیانکارترین انسان‌ها

 (اعتقادی، اقتصادی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْیبَهُمْ سَعْیاً رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِی طَلَبِ [آمَالِهِ] مَالِهِ وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِیرُ عَلَی إِرَادَتِهِ فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْیا بِحَسْرَتِهِ وَ قَدِمَ عَلَی الْآخِرَةِ بِتَبِعَتِه

و درود خدا بر او، فرمود: همانا زیانکارترین مردم در معاملات و نومیدترین مردم در تلاش، مردی است که تن در گردآوری مال خسته دارد، امّا تقدیرها با خواست او هماهنگ نباشد، پس با حسرت از دنیا رود و با بار گناه به آخرت روی آورد

نکته‌ها

1-در این گفتار حکیمانه، امام کسی را که از همه بیشتر در معامله زندگی دنیا گرفتار خسران می‌شود وسعی و تلاش او به‌جایی نمی‌رسد معرفی می‌کند که آیه 167 سوره بقره وایه 14 سوره حدید و سوره والعصر نیز به آن اشاره دارد و مثل سرنوشت طلحه و زبیر و کلام آخر آن‌ها درزمان مرگشان به همین مضامین حکمت بوده است (کتاب جمل شیخ مفید ص 384)

2-زبان حال زیان‌کاران مورداشاره در این حکمت این بیت شعر است که:

سرمایه زکف رفت و تجارت ننمودیم جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 552

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 733

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 443، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 404

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷

 





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : یک شنبه 7 آبان 1396 
زمان : 8:58 PM
حکمت429نهج‌البلاغه،از بزرگ‌ترین حسرت‌ها،اندوه سرمایه‌داران
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (42)

اولیت و آخریت و ظاهریت و باطنیت حق

ازجمله بحث‌های نهج‌البلاغه بحث‌هایی است درباره اینکه خداوند هم اول است و هم آخر، هم ظاهر است و هم باطن. البته این بحث مانند سایر مباحث مقتبس از قرآن مجید است و فعلًا ما در مقام استناد به قرآن مجید نیستیم. خداوند اول است نه اولیت زمانی تا با آخریت او مغایر باشد و ظاهر است نه به معنی اینکه محسوس به حواس است تا با باطن بودن او دو معنی و دو جهت مختلف باشد. اولیت او عین آخریت و ظاهریت او عین باطنیت اوست.

الْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حالٌ حالًا فَیکونَ اوَّلًا قبلان یکونَ اخِراً وَ یکونَ ظاهِراً قبلان یکونَ باطِناً ... وَکلُّ ظاهِرٍ غَیرُهُ غَیرُ باطِنٍ وَکلُّ باطنٍ غَیرُهُ غَیرُ ظاهرٍ «1».

سپاس خدای را که هیچ حال وصفتی از او بر حال وصفتی دیگر تقدم ندارد تا اولیت او مقدم بر آخریتش و ظاهریت او مقدم بر باطنیتش بوده باشد ... هر پیدایی جز او فقط پیداست و دیگر پنهان نیست و هر پنهانی جز او فقط پنهان است و دیگر پیدا نیست. اوست که در عین اینکه پیداست پنهان است و در عین اینکه پنهان است پیداست.

(1) خطبه 64.

حکمت 429 نهج‌البلاغه، از بزرگ‌ترین حسرت‌ها، اندوه سرمایه‌داران

(اعتقادی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَرَاتِ یوْمَ الْقِیامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ کسَبَ مَالًا فِی غَیرِ طَاعَةِ اللَّهِ- [فَوَرَّثَهُ رَجُلًا] فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنْفَقَهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَ دَخَلَ الْأَوَّلُ بِهِ النَّار

و درود خدا بر او، فرمود: بزرگ‌ترین حسرت‌ها در روز قیامت، حسرت خوردن مردی است که مالی را به گناه گردآورد و آن را شخصی به ارث برد که در اطاعت خدای سبحان، بخشش کرد و با آن وارد بهشت شد و گردآورنده اوّلی وارد جهنّم گردید

نکته‌ها

1-اشاره امام در این حکمت به نکته‌ای است بسیار دقیق که بسیاری در زندگی به آن گرفتار هستند و همین معنا در مورد علمی است که گوینده آن به آن عمل نمی‌کند، در حکمت 416 و بحار الانوارج 100 ص 14 حدیث 68 اشاره‌شده است

2-احتمال اینکه وارثان از شناخت صاحبان مال ناتوان هستند ویااصلا از حرام بودن مال اطلاع نداشته باشند وجود دارد

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 552

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 733

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 437، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 400

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷

 





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : شنبه 6 آبان 1396 
زمان : 10:26 PM
حکمت 415 نهج‌البلاغه،دنیا شناسی
نظرات(0) | ادامه مطلب

  

•┈┈••✾ 🌿🌺🌿 •✾••┈┈•

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (31)

سخن علی علیه‌السلام به هیچ دنیایی تعلق ندارد

سخن نماینده روح است؛ سخن هرکس به همان دنیایی تعلق دارد که روح گوینده‌اش به آنجا تعلق دارد. طبعاً سخنی که به چندین دنیا تعلق دارد نشانه روحیه‌ای است که در انحصار یک دنیای بخصوص نیست و چون روح علی علیه‌السلام محدود به دنیای خاصی نیست (در همه دنیاها و جهان‌ها حضور دارد و به‌اصطلاح عرفا «انسان کامل»...و «جامع همه حضرات» و دارنده همه مراتب است) سخنش نیز به دنیای خاص محدود نیست. از امتیازات سخن علی این است که به‌اصطلاح شایع عصر ما چندبعدی است نه یک‌بعدی.

خاصیت همه‌جانبه بودن سخن علی علیه‌السلام و روح علی علیه‌السلام مطلبی نیست که تازه کشف‌شده باشد، مطلبی است که حداقل از هزار سال پیش اعجاب‌ها را برمی‌انگیخته است.

سید رضی که به هزار سال پیش تعلق دارد، متوجه این نکته و شیفته آن است (همه‌جانبه بودن سخن). می‌گوید:

«از عجایب علی علیه‌السلام که منحصر به خود اوست و احدی با او در این جهت شریک نیست این است که وقتی انسان در آن‌گونه سخنانش که در زهد و موعظه و تنبّه است تأمل می‌کند و موقتاً از یاد می‌برد که گوینده این سخن، خود شخصیت اجتماعی عظیمی داشته و فرمانش همه‌جا نافذ و مالک الرقاب عصر خویش بوده است، شک نمی‌کند که این سخن از آن‌کسی است که جز زهد و کناره‌گیری چیزی را نمی‌شناسد و کاری جز عبادت و ذکر ندارد، گوشه خانه یا دامنه کوهی را برای انزوا اختیار کرده، جز صدای خود چیزی نمی‌شنود و جز شخص خود کسی را نمی‌بیند و از اجتماع و هیاهوی آن بی‌خبر است. کسی باور نمی‌کند که سخنانی که در زهد و تنبّه و موعظه تا این حد موج دارد و اوج گرفته است از آن‌کسی است که در میدان جنگ تا قلب لشکر فرو می‌رود، شمشیرش در اهتزاز است و آماده ربودن سر دشمن است، دلیران را به خاک می‌افکند وازدم تیغش خون می‌چکد و در همین حال این شخص زاهدترین زهاد و عابدترین عباد است»

سید رضی آنگاه می‌گوید:

«من این مطلب را فراوان با دوستان در میان می‌گذارم و اعجاب آن‌ها را بدین‌وسیله برمی‌انگیزم»

حکمت 415 نهج‌البلاغه، دنیا شناسی

(اعتقادی، اخلاقی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: فِی صِفَةِ الدُّنْیا: [الدُّنْیا] تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ إِنَّ اللَّهَ [سُبْحَانَهُ] تَعَالَی لَمْ یرْضَهَا ثَوَاباً لِأَوْلِیائِهِ وَ لَا عِقَاباً لِأَعْدَائِهِ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْیا کرَکبٍ بَینَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ فَارْتَحَلُواوَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْیا کرَکبٍ بَینَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ فَارْتَحَلُوا

و درود خدا بر او، فرمود: (در وصف دنیای حرام)(دنیا) فریب می‌دهد، زیان می‌رساند و تند می‌گذرد. ازاین‌رو خدا دنیا را پاداش دوستان خود نپسندید و آن را جایگاه کیفر دشمنان خود قرار نداد و همانا مردم دنیا چون کاروانی باشند که هنوز بارانداز نکرده کاروان‌سالار بانگ کوچ سر دهد تا باربندند و برانند

نکته‌ها

1-حضرت در این بیان کوتاه و حکیمانه، پنج صفت برای دنیا بیان فرمودند که در ترجمه حکمت ذکرشده است ون‌هایت حقارت دنیا را ذکر فرموده‌اند تا تکیه‌بر دنیای ناپایدار وجانفشانی برایان ما را از آخرت غافل نکند

2-ای‌ات مرتبط با این حکمت عبارت‌اند از سوره زخرف ای‌ات 33 تا 35، سوره سجده آیه 21، سوره کهف آیه 45

3- شرح ناپایداری دنیا در این حکمت به‌عنوان پنجمین صفت، در قالب مثال بیان‌شده است، این‌که اهل دنیا حتی وضعشان از مسافران عادی نیز بدتر است زیرا اجازه استراحت و رحل اقامت هم پیدا نمی‌کنند

منابع

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 548

دشتی، محمد، نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 729

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 347، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 373

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

  





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : جمعه 5 آبان 1396 
زمان : 10:35 PM
حکمت 428 نهج‌البلاغه، عید واقعی
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿 ••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (41)

وحدت حق، وحدت عددی نیست

یکی دیگر از مسائل توحیدی نهج‌البلاغه این است که وحدت ذات اقدس احدیت وحدت عددی نیست، نوعی دیگر از وحدت است. وحدت عددی یعنی وحدت چیزی که فرض تکرر وجود در او ممکن است. هرگاه ماهیتی از ماهیات و طبیعتی از طبایع را در نظر بگیریم که وجود یافته است، عقلاً فرض اینکه آن ماهیت فرد دیگر پیدا کند و بار دیگر وجود یابد ممکن است. در این‌گونه موارد وحدت افراد آن ماهیت وحدت عددی است، در نهج‌البلاغه مکرر دراین‌باره بحث شده است که وحدت ذات حق وحدت عددی نیست و او با یکی بودن عددی توصیف نمی‌شود و تحت عدد درآمدن ذات حق ملازم است با محدودیت او: «الْاحَدُ لابِتَأْویلِ عَدَدٍ» «1» او یک است ولی نه یک عددی. این مسئله که وحدت حق وحدت عددی نیست، از اندیشه‌های بکر و بسیار عالی اسلامی است؛ در هیچ مکتب فکری دیگر سابقه ندارد.خود فلاسفه اسلامی تدریجاً براثر تدبر در متون اصیل اسلامی بالخصوص کلمات علی علیه‌السلام به عمق این اندیشه پی بردند و آن را رسماً در فلسفه الهی وارد کردند. در کلمات قدما از حکمای اسلامی از قبیل فارابی و بوعلی اثری از این اندیشه لطیف دیده نمی‌شود. حکمای متأخر که این اندیشه را وارد فلسفه خود کردند، نام این نوع وحدت را «وحدت حقه حقیقیه» اصطلاح کردند.

(1) خطبه 152.

حکمت 428 نهج‌البلاغه، عید واقعی

(اجتماعی، اخلاقی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: فِی بَعْضِ الْأَعْیادِ إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیامَهُ وَ شَکرَ قِیامَهُ وَ کلُّ یوْمٍ لَا [نَعْصِی اللَّهَ] یعْصَی اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ یوْمُ عِیدٍ [عِیدٌ]

و درود خدا بر او، فرمود: (دریکی از روزهای عید) این عید کسی است که خدا روزه‌اش را پذیرفته و نماز او را ستوده است و هرروز که خدا را نافرمانی نکنند، آن روز عید است

نکته‌ها

1-امام در این گفتار حکیمانه که در عید فطر بیان فرمودند به تبیین حقیقی معنای عید پرداختند و در کل اسلام اعیاد به دنبال اطاعت اوامر مهم الهی قرار داده‌شده است مثل عید فطر، قربان، غدیروبه فرموده امام ما می‌توانیم تمام ایام سال را ایام عید خود قرار دهیم

2-در قران کریم به یکی از اعیاد مسیحیان اشاره‌شده است، روزی که با تقاضای حواریین از حضرت عیسی علیه‌السلام برای ان‌ها مائده‌ای از اسمان رسید (آیه 114 سوره مائده)

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 551

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 733

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 431، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 399

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : جمعه 5 آبان 1396 
زمان : 7:37 PM
مطالعه کتاب پایےڪہ جاماند(4)
نظرات(0) | ادامه مطلب

🔶

یادداشت‌هاۍ روزانه سیدناصرحسینۍ‌پور از زندان‌هاۍ مخفۍ عراق

کتابخانه گروه بیان معنوی تلگرام

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

⚡️قسمت صدوشصت ونهم

💠 فصل هشتم

🔸 تکریت_اردوگاه ۱۶

دوشنبه ۱۸اردیبهشت ۱۳۶۸

دیروز عیدسعید فطر بود،عید عرب ها.عراقی ها ناراحت بودند.نمیدانم چه اتفاقی افتاده بود علی جارالله سراغ رامین را گرفت.یقین داشتم میخواهد خبر مهمی را به او بدهد.سراغ رامین رفتم ببینم علی جارالله به او چه گفته. خبر درباره ی عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق بود. 

دیروز عدنان خیرالله کشته شده بود. اوعلاوه بر منصب وزارت دفاع،جانشین فرماندهی کل نیروهای مسلح بود.

این که چرا عدنان خیرالله بعدازجنگ کشته شد.جای سوال داشت.تیتر روزنامه های امروز عراق ،مرگ عدنان خیرالله بود.روزنامه های القادسیه در تیتر اول خود نوشته بود:عدنان العظیم ام نصرالجیش عراقیه فی الحرب.(عدنان بزرگ مادر پیروزی های ارتش عراق بود در جنگ ) صدام خودش را پدر وعدنان را مادر پیروزی های عراق می دانست.بعثی ها سعی داشتند مرگ او را طبیعی جلوه دهند، اما سامی و علی جارالله مرگ عدنان خیرالله،مرد شماره دو عراق را یک توطئه ی ازپیش طراحی شده می دانستند.

عدنان خیرالله بیشتر از صدام بین نظامیان وطرفداران حکومت عراق پایگاه داشت. می گفتند عدنان تحصیل کرده و دانشکده افسری رفته است . پدرش خیرالله طفلاح است . روزنامه ها به صورت مبهم علت مرگ عدنان را سقوط هلی کوپتر وی اعلام کردند . هلی کوپتر او در یک منطقه ی کویری بین استان اردبیل و تکریت سقوط کرد . روزهای بعد فهمیدم هلی کوپترش به دستور صدام توسط عدی پسرش که خواهر زاده ی خود عدنان خیرالله بود، بمب گذاری شده. ..

علی جارالله گفت: صدام بعد از جنگ از سوی هر فردی که احساس خطر کند،  او را از سر راهش بر میدارد! اما شما این حرف رو از من نشنیده بگیرید...





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : پنج شنبه 4 آبان 1396 
زمان : 3:04 PM
حکمت 427 نهج‌البلاغه، جایگاه شکوه کردن و اینکه مشکل خود را باخدا بگو
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (40)

ذات و صفات پروردگار

اگر علی علیه‌السلام نبود شاید برای همیشه معارف عقلی قرآن بدون تفسیر می‌ماند، نمونه‌هایی از بحث‌های نهج‌البلاغه درباره مسائل مربوط به ذات و صفات حق وجود دارد که همه در اطراف یک نکته دور می‌زند و آن اینکه ذات حق وجود بی‌حد و نهایت و هستی مطلق است و «ماهیت» ندارد، او ذاتی است محدودیت ناپذیر و بی‌مرز. هر موجودی از موجودات حدومرز و نهایتی دارد، خواه آن موجود متحرک باشد و یا ساکن (موجود متحرک نیز دائماً مرزها را عوض می‌کند) ولی ذات حق حدومرزی ندارد و ماهیت که او را در نوع خاصی محدود کند و وجود محدودی را به او اختصاص دهد در او راه ندارد، هیچ زاویه‌ای از زوایای وجود از او خالی نیست

حکمت 427 نهج‌البلاغه، جایگاه شکوه کردن و اینکه مشکل خود را باخدا بگو

(اخلاقی، اجتماعی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: مَنْ شَکا الْحَاجَةَ إِلَی مُؤْمِنٍ [فَکأَنَّمَا] فَکأَنَّهُ شَکاهَا إِلَی اللَّهِ وَ مَنْ شَکاهَا إِلَی کافِرٍ فَکأَنَّمَا شَکا اللَّه

و درود خدا بر او، فرمود: کسی که از نیاز خود نزد مؤمنی شکایت کند، گویی به پیشگاه خدا شکایت برده است و کسی که از نیازمندی خود نزد کافری شکوه کند، گویی از خدا شکوه کرده است

نکته‌ها

1-در این گفتار حکیمانه حضرت درواقع به مؤمنان توصیه می‌کنند که مشکلات و گرفتاری‌های خود را تنها با برادران مؤمن خود در میان نهند نه با دشمنان و کافران

2-تفاوت دو نوع شکایت به خداوند در این حکمت این است که در اولی انسان گرفتاری خود را در پیشگاه خداوند شرح داده و از او تقاضای کمک می‌کند ولی در دوم از خداوند شکایت می‌کند که چرا چنین کرد و چنان نکرد که دومی امری بسیارزشت و ناپسند است نسبت به خدایی که این‌همه نعمت آفریده از او شکایت کند

3-حکمت 66 درراستای همین حکمت است، بازگویی گرفتاری‌ها و مشکلات نزد برادر ایمانی خود، در مفهوم تعاون و همکاری است حداقل با دعاگویی یا مشورت مفید انسان را یاری می‌کند ولی نزد دشمنان اسلام رفتن، دشمن‌شاد شده وازدست رفتن حاجت بهتر از آن است و چه‌بسا دشمن لب به ملامت گشوده و مشکلات را ناشی از مسلمان بودن او بداند

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 551

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 733

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 427، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 397

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : پنج شنبه 4 آبان 1396 
زمان : 1:36 PM
حكمت 426نهج البلاغه، بی اعتباری دو نعمت ناپايدار
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈••  🌿🌺🌿 ••┈┈

بسم الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج البلاغه سعید بهشتی درگروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه(39)

نحوه طرح مسائل الهی در نهج البلاغه

در نهج البلاغه مسائل الهى به دو گونه مطرح شده است. در يك گونه آن، جهان محسوس با نظاماتى كه در آن به كار رفته به عنوان «آيينه‏اى» كه آگاهى و كمال پديدآورنده خود را ارائه مى‏دهد مورد تأمل و جستجو قرار گرفته است. و در گونه ديگر، انديشه‏هاى تعقلى محض و محاسبات فلسفى خالص وارد عمل گرديده است. بيشترين بحثهاى الهى نهج البلاغه را تفكرات عقلى محض و محاسبات فلسفى خالص تشكيل مى‏دهد. درباره شؤون و صفات كماليه و جلاليه ذات حق تنها از شيوه دوم استفاده شده است.

حكمت 426نهج البلاغه، بی اعتباری دو نعمت ناپايدار

(اقتصادى، معنوى)

وَ قَالَ علی علیه السلام: لَا يَنْبَغِي لِلْعَبْدِ أَنْ يَثِقَ بِخَصْلَتَيْنِ الْعَافِيَةِ وَ الْغِنَى بَيْنَا تَرَاهُ مُعَافًى إِذْ سَقِمَ وَ بَيْنَا تَرَاهُ غَنِيّاً إِذِ افْتَقَر

و درود خدا بر او، فرمود: سزاوار نيست كه بنده خدا به دو خصلت اعتماد كنند: تندرستى، و توانگرى، زيرا در تندرستى ناگاه او را بيمار بينى، و در توانگرى ناگاه او را تهيدست‏

نکته ها

1-دراین گفتار حکیمانه امام به نکته ای درباره ناپایداری نعمت های دنیا اشاره میکننددو نعمت بزرگ،سلامتی وبی نیازی را ازبین این نعمت ها مورد توجه قرار داده اند که اسیب پذیری سریع انسان واموال اودربیت زیرمورد نظر قرار گرفته است ودرحکمت 302 نیز با عبارت دیگری بیان شده است

برمال وجمال خویشتن غره مشو   کان رابه شبی برند واین رابه تبی

2-مقصود حضرت از این گفتار حکیمانه هشدار به انسان ها است که درزندگی دنیا گرفتار غفلت وغرور نشوند وتا فرصت هست باید کاری کرد

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص551

نهج البلاغة / ترجمه دشتى، 1جلد، مشهور - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1379ش.ص733

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد15 صفحه423،انتشارات امام علی بن ابی طالب علیهما السلام

مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏16، ص: 387

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 
زمان : 3:59 PM
ادّعا كافى نيست، بايد عملكرد را ديد و قضاوت كرد
نظرات(0) | ادامه مطلب

نکات قرانی بیان معنوی تلگرام

أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ

«سوره عنکبوت ایه 2»

آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مى‏شوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمى‏گيرند؟!

نکته ها

دراین ایه به يكى از مهمترين مسائل زندگى بشر كه مساله شدائد و فشارها و آزمونهاى الهى است  اشاره شده است  وبه هيچ وجه و در باره هيچ كس از آن گذشت نمى‏شود در مقام ادعا هر كس مى‏تواند خود را برترين مؤمن، بالاترين مجاهد، و فداكارترين انسان معرفى كند، بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود، بايد معلوم گردد تا چه اندازه نيات درونى و آمادگيهاى روحى با اين گفته‏ها هماهنگ يا ناهماهنگ است؟ اين عالم همچون يك" دانشگاه" يا يك" مزرعه" است (اين تشبيهات در متون احاديث اسلامى وارد شده) برنامه اين است كه در دانشگاه استعدادها شكوفا گردد، لياقتها پرورش يابد، و آنچه در مرحله" قوه" است به" فعليت" برسد.اگر ما آزمايش مى‏كنيم براى كشف مجهولى است، اما اگر خداوند آزمايش مى‏كند براى كشف مجهول نيست كه علمش به همه چيز احاطه دارد بلكه براى پرورش استعدادها و به فعليت رسانيدن قوه‏ها است‏ ،كلمه" حسب" از ماده حسبان است كه معناى پندار را مى‏دهد و جمله" ان يتركوا" قائم مقام دو مفعول آن است، (چون اين ماده هميشه دو مفعول مى‏گيرد، هم چنان كه در فارسى هم مى‏گوييم: من فلانى را پسر فلانى پنداشتم)، و جمله" ان يقولوا" با تقدير باء سببيت (بان يقولوا) مى‏باشد و كلمه" فتنه" به معناى آزمايش است، و چه بسا بر معناى مصيبت و عذاب اطلاق شود، كه معناى اول با سياق سازگارتر است،.و به معناى گداختن طلا براى جدا كردن ناخالصى‏هاى آن است و چون در حوادث و سختى‏ها، جوهره‏ى انسان از شعارهاى دروغين جدا مى‏شود، حوادث و آزمايش‏ها را «فتنه» مى‏گويند. و استفهام در آيه استفهام انكارى است، و در مجمع البيان(ج 8، ص 272) است كه بعضى گفته‏اند: آيه‏ در باره عمار بن ياسر نازل شده، كه در راه خدا شكنجه مى‏ديد، در كافى آمده كه عده‏اى از اصحاب ما از احمد بن محمد، از معمر بن خلاد، روايت كرده‏اند كه گفت: من از ابا الحسن (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: ا حسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا باللَّه ...كلمه باللَّه را اضافه مى‏كرد، بعدا به من فرمود:هيچ مى‏دانى فتنه چيست؟ عرضه داشتم: فدايت شوم منظور فتنه در دين است، فرمود:آن چنان آزمايش مى‏شوند، كه طلا مى‏شود، و آن چنان خالص مى‏گردند كه طلا مى‏گردد « اصول كافى، ج 1، ص 302». و در نهج البلاغه آمده كه مردى در محضر على بن ابى طالب (ع) برخاست و گفت، ما را از معناى فتنه خبر بده، و بفرما آيا خودت معناى آن را از رسول خدا (ص) پرسيده‏اى؟ على (ع) فرمود: وقتى آيه‏" الم. أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ" نازل شد، من فهميدم كه ما دام كه رسول خدا (ص) در بين ما است، فتنه‏اى به ما نازل نمى‏شود، از رسول خدا (ص) پرسيدم، اين فتنه چيست، كه خدا از آن به تو خبر داده؟ فرمود: يا على امت من به زودى بعد از من در بوته فتنه و آزمايش قرار مى‏گيرند « نهج البلاغه صبحى صالح، ص 220».

پیام

ايمان، تنها با زبان و شعار نيست، بلكه همراه با آزمايش است. أَ حَسِبَ‏ ... هُمْ لا يُفْتَنُونَ‏

 سعديا گرچه سخندان و نصحيت‏گويى‏               زعمل كار برآيد به سخندانى نيست‏

منابع بیشتر برای مطالعه

تفسير نور ج‏7 ص112،تفسير نمونه ج‏16ص 204،ترجمه تفسير الميزان  ج‏16ص 146   

 





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 
زمان : 3:35 PM
حکمت 425 نهج‌البلاغه، مسؤولیت توانگران
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿 ••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (38)

عقل شیعی

طرح مباحث الهیات به‌وسیله ائمه اهل‌بیت علیهم‌السلام و تجزیه‌وتحلیل آن مسائل- که نمونه آن‌ها و در صدر آن‌ها نهج‌البلاغه است- سبب شد که عقل شیعی از قدیم‌الایام به‌صورت عقل فلسفی درآید و البته این‌یک بدعت و چیز تازه در اسلام نبود، راهی است که خود قرآن پیش پای مسلمانان نهاده است و ائمه اهل‌بیت علیهم‌السلام به‌تبع تعلیمات قرآنی و به‌عنوان تفسیر قرآن آن حقایق را ابراز و اظهار نمودند. اگر توبیخی هست متوجه دیگران است که این راه را نرفتند و وسیله را از دست دادند. تاریخ نشان می‌دهد که از صدر اسلام، شیعه بیش از دیگران به‌سوی این مسائل گرایش داشته است.

حکمت 425 نهج‌البلاغه، مسؤولیت توانگران

(اعتقادی، اقتصادی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً [یخْتَصُّهُمْ] یخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ فَیقِرُّهَا فِی أَیدِیهِمْ مَا بَذَلُوهَا فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَی غَیرِهِم

و درود خدا بر او، فرمود: خدا را بندگی است که برای سود رساندن به دیگران، نعمت‌های خاصّی به آنان بخشیده تا آنگاه‌که دست بخشنده دارند نعمت‌ها را در دستشان باقی می‌گذارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند، نعمت‌ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد

نکته‌ها

1-نکته مهمی که در این گفتار حکیمانه به آن اشاره‌شده است، خداوند سرپرستی اموال موردنیاز نیازمندان را به افراد متمکن و ثروتمند سپرده، درواقع وکالت آن‌ها را به عهده‌دارند، درصورتی‌که به وظیفه خود عمل نکنند خداوند انرا به افراد وظیفه‌شناس قرار می‌دهد

2-حکمت 13 نهج‌البلاغه با اشاره به شکرگزاری نعمت الهی در سهیم قرار دادن دیگران دران می‌تواند مرتبط با موضوع این حکمت باشد

منابع

________________________________________

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 551

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 733

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 419، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 383

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : سه شنبه 2 آبان 1396 
زمان : 9:44 PM
حکمت 424 نهج‌البلاغه،ارزش عقل و بردباری
نظرات(0) | ادامه مطلب

┈┈•• 🌿🌺🌿 ••┈┈

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

••••••••••••••••••••••••••••

شبی با نهج‌البلاغه سعید بهشتی در گروه بیان معنوی تلگرام

شهید مطهری ونهج البلاغه (37)

اعتراف تلخ

ما شیعیان باید اعتراف کنیم که بیش از دیگران درباره کسی که افتخار نام پیروی او راداریم ظلم و لااقل کوتاهی کرده‌ایم. اساساً کوتاهی‌های ما ظلم است. ما نخواسته و یا نتوانسته‌ایم علی علیه‌السلام را بشناسیم. بیشتر مساعی ما درباره تنصیصات رسول اکرم صلی‌الله علیه و اله درباره علی علیه‌السلام و سبّ و شتم کسانی که این نصوص را نادیده گرفته‌اند بوده است، نه درباره شخصیت عینی مولا علی علیه‌السلام غافل از این که این مشکی که عطار الهی بحق معرّف اوست خود بوی دلاویزی دارد و بیش از هر چیز لازم است مشام‌ها را با این بوی خوش آشنا کرد، یعنی باید آشنا بود و آشنا کرد. معرفی عطار الهی به این منظور بوده که مردم با بوی خوش آن آشنا شوند، نه اینکه به گفته عطار قناعت ورزند و تمام‌وقت خویش را صرف بحث در معرفی وی کنند نه آشنایی با او.

آیا اگر نهج‌البلاغه از دیگران می‌بود با او همین‌گونه رفتار می‌شد؟ کشور ایران کانون شیعیان علی علیه‌السلام است و مردم ایران فارسی‌زبان‌اند. شما نگاهی به شرح‌ها و ترجمه‌های فارسی نهج‌البلاغه بیفکنید و آنگاه درباره کارنامه خودمان قضاوت کنید...

حکمت 424 نهج‌البلاغه، ارزش عقل و بردباری

(اخلاقی)

وَ قَالَ علی علیه‌السلام: الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ وَ الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِک بِحِلْمِک وَ قَاتِلْ هَوَاک بِعَقْلِک

و درود خدا بر او، فرمود: بردباری پرده‌ای است پوشاننده و عقل شمشیری است برّان، پس کمبودهای اخلاقی خود را با بردباری بپوشان و هوای نفس خود را با شمشیر عقل بکش

نکته‌ها

1-حضرت در این گفتار حکیمانه به دو نعمت خدا داد ی اشاره می‌فرمایند که اگر انسان آن‌ها را در اختیار داشته باشد می‌تواند خود را از خطرات مادی و معنوی حفظ نماید که عبارت‌اند از حلم برای پوشاندن عیوب اخلاقی و عقل برای مبارزه با هوا و هوس سرکش

2-در حکمت 211 حلم دهان ‌بند سفیهان و در حکمت 418 نیز به دنبال داشتن پشتیبانی مردم در برابر نادان ذکرشده است و درایه 134 آل‌عمران تسلط بر خشم و غضب از صفات راستین پرهیزکاران برشمرده شده است

________________________________________

منابع

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.ص 551

نهج البلاغة / ترجمه دشتی، 1 جلد، مشهور - ایران؛ قم، چاپ: اول، 1379 ش.ص 731

پیام امام استاد مکارم شیرازی جلد 15 صفحه 413، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام

مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج 16، ص: 382

________________________________________

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷

 





نویسنده : مسعود شاکری
تاریخ : دوشنبه 1 آبان 1396 
زمان : 3:13 PM
 

 




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.