از من مگیر دلخوشی‌ام را خدای من

 

زهراست، یادگاری نور خدای من

خورشید صبح و ظهر و غروبِ سرای من

 

پرواز می‌کنیم از این خانه تا خدا

من با دعای فاطمه او با دعای من

 

ما نور واحدیم، نه فرقی نمی‌کند

من جای او بتابم یا او جای من

 

مست تجلّیات خداوندیِ همیم

من با خدای اویم و او با خدای من

 

یک طور حرف می‌زند انگار بوده است

در ابتدای خلقت و در ابتدای من

 

دنیا! تمام آنچه که داری برای تو

یک تارِ مویِ خاکیِ زهرا برای من

 

کاری که کرد فاطمه کار امام بود

زهراست پس علی من و مرتضای من

 

ما یک سپر برای جهازش فروختیم

چیزی نبود تا که بمیرد به پای من

 

هر شب دلم به گفتن یک فاطمه خوش است

از من مگیر دلخوشی‌ام را خدای من

 

علی اکبر لطیفیان



[ پنج شنبه 19 آذر 1394  ] [ 5:13 PM ] [ KuoroshSS ]

فضای عالم هستی بود غرق محن امشب

أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ

 

 

مدینه شد ز داغ مصطفى بِیْتُ الْحَزَن امشب

 فضاى عالم هستى بُوَد غرق مِحَن امشب

 

مكن اى آسمان روشن چراغ ماه را كز كین

چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب

 

نه تنها ماتم جان سوز پرچمدار توحید است

 كه هستى شد سیه پوشِ امام مُمْتَحَن امشب

 

گهى گریم ز داغ جانگداز حضرت خاتم

گهى نالم چو نى در سوگ فرزندش حسن امشب

 

فدا شد ناخداى فُلْکِ حق در بحر طوفان‌زا

كه شد دریاى دیده در عزایش موج زن امشب

 

دهد غسل از سرشک دیدگان با زارى و شیون

علىِّ بت شكن جسم نبىِّ بت شكن امشب

 

نمى‌دانم چه حالى مى‌كند پیدا امیرِ عشق

چو مى‌سازد تن آن جانِ جانان را كفن امشب

 

شد از داغ دو ماتم قلبِ زهرا لاله‌سان خونین

كه در دشت بلا گم كرده یاس و یاسمن امشب

چراغ انجمن آرا  شده خاموش و اهل دل

كند روشن  چراغ  آه  در هر انجمن امشب

 

سرآمد بر همه غم‌هاست داغ ماتم خاتم

كه امّت را برون رفته است روح از مُلْکِ تن امشب

 

شرر زد «حافظى» بر دفتر دل خامه‌ات كاین سان

كه آتش مى‌زنى بر جان، تو با سوز سخن امشب

 

محسن حافظى



[ پنج شنبه 19 آذر 1394  ] [ 3:48 PM ] [ KuoroshSS ]

قبر بی‌زائر تو کعبه‌ی اهل نظر است

 
 
حَرَمت را نه چراغ  و نه رواق  و نه در است
 
زائرِ قبر  تو  ماه  است  و  نسیمِ  سحر  است
 
قبر  بی‌زائرِ  تو  کعبه‌ی  اهل  نظر  است
 
لاله‌اش، خون دلِ مهدی خونین جگر است
 
میثم


[ پنج شنبه 19 آذر 1394  ] [ 2:32 PM ] [ KuoroshSS ]

بلای هجران

 

هیچ دانی که ز هجران تو حالم چون شد؟

جگرم، خون و دلم، خون و سِرِشْکم، خون شد

 

لب شیرین تو ای مِیْ زده، فرهادم کرد

جانم از هر دو جهان، رسته شد و مجنون شد

 

تار و پودم به هوا رفت و توانم بُگْسست

تا به تار سر زلف تو، دلم مفتون شد

 

امام خمینی رحمة الله علیه



[ پنج شنبه 19 آذر 1394  ] [ 12:47 PM ] [ KuoroshSS ]

مایه ناز

 

دستِ من بر سر زلفین تو بند است، امشب

با خبر باش که پایم به کمند است، امشب

 

جان من درخور یک بوسه‌ای از لعل تو نیست

قدس من! باز بگو بوسه به چند است امشب؟

 

لب من بر لب چون لعل تو ای مایه‌ی ناز

مگسی سوخته بنشسته به قند است، امشب

 

امام خمینی رحمة الله علیه



[ پنج شنبه 19 آذر 1394  ] [ 10:56 AM ] [ KuoroshSS ]

ای برگزیده‌ی همه‌ی انتخاب‌ها (ولادت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)

 

ای برگزیده‌ی همه‌ی انتخاب‌ها

قرآن تو کتاب تمام کتاب‌ها

 

اندیشه‌ی تو تیشه به اصل بدی زده

ای ریشه‌ی همیشه‌ترین انقلاب‌ها

 

فخر فلک به توست که فانوس گشته بود

در کوچه‌های آمدنت آفتاب‌ها

 

سرمشق آسمان و زمینی که نام توست

بر لوح شب نوشته به خط شهاب‌ها

 

من تکیه کرده‌ام به تو و پایمردیت

در روزِ چون و چند و چه، روزِ حساب‌ها

 

سرگشته در مضایق وصف تو مانده‌ام

چندان که داده‌ام به سخن آب و تاب‌ها

 

خورشیدِ مکّه، ماهِ مدینه، رسولِ من

ای خاکسارِ مِدْحَتِ تو بوتراب‌ها

 

شمع زبان بریده چه لافد ز آفتاب

گنگم که در هوای تو دیدست خواب‌ها

 

حسین منزوی



[ پنج شنبه 19 آذر 1394  ] [ 8:11 AM ] [ KuoroshSS ]

در مسجد الحرام نشستیم پیش هم

 

دست مرا گرفت شبیه برادری

گفتم سلام، گفت سلام مُعطّری

 

در مسجد الحرام نشستیم پیش هم

نزدیک صحن دلشُدگان، پای منبری

 

قرآن کنار پنجره‌ها بود و می‌وزید

بوی گل محمّدی از پشت هر دری

 

وقتی شدیم همنفس و گرم گفت و گو

پَر می کشید شعر به آغوش دفتری

 

در چشم او روایت و سُنّت چراغ راه

در چشم من ولایت ماه مُنوّری

 

از روزهای اوّل هجرت کمی بگو

وقتی که می‌وزید شمیم پیمبری

 

آری پیمبر آن که به صوت بلند گفت:

غیر از علی برادر من نیست دیگری

 

انصار آمدند کنار مهاجرین

خود را گره زدند به تقدیر بهتری

 

اینان مهاجرند، ولی ارث می‌برند

از سفره می‌خورند طعام برابری

 

آن روزها پیامبر ما مهربان‌ترین

از مهر و ماه پشت سرش بود لشکری

 

از روزگار صلح حُدَیْبِیِّه هم بگو

از نامه‌ای که بسته به پای کبوتری ...

 

از فتح مکّه با گل لبخند هم بگو

این گونه فتح راه ندارد به باوری

 

* * *

چشمش به کعبه خیره شد و گفت وَالسّلام

وقت اذان شنیده شد الله اکبری ...

 

علی‌اصغر شیری



[ چهارشنبه 18 آذر 1394  ] [ 8:44 PM ] [ KuoroshSS ]

شد اشک غم تو آبرویم

 

ای جانِ جهانیان فدایت

هستی همه سائل و گدایت

 

ای تکیه گه گناه کاران

دیوارِ بقیعِ با صفایت

 

گریان نَبُوَد به روز محشر

چشمی که بگرید از برایت

 

هم چشم مَلَک  به بَذْلِ دستت

هم بالِ مَلَک  فرشِ راهت

 

تا نامه‌ی خویش را بشویم

شد اشک غم تو آبرویم



[ چهارشنبه 18 آذر 1394  ] [ 7:34 PM ] [ KuoroshSS ]

کبود شد

 

خورشید در عذاب شناور کبود شد

در پشت نخل‌های تناور کبود شد

 

وقتی که موج تیر به سمتش روانه گشت

تابوت مثل حادثه‌ی در کبود شد

 

آیا چه دیده بود به تشییع یاس که

از فرط خشم، روی برادر کبود شد

 

تا لخته لخته خون و جگر توی طشت ریخت

بغضش شکست، صورت خواهر کبود شد

 

سیلی نخورده بود .. ولی دیده بود که ..

رویش شبیه غربت مادر کبود شد

 

گاهی پرید رنگش .. گاهی کبود .. نه!

بعد از فدک، مُدام ، مکرر کبود شد

 

جان داده بود پای همان در، همان نخست

وقتی که بال‌های کبوتر کبود شد

 

زخم زبان شنید ولی صبر کرد، صبر

از صبر، عرش حضرت داور کبود شد

 

حالا فقط به غربت او چشم دوخته

خاکی که روز دفن پیمبر کبود شد

 

وقتی که ریخت داغش بر باور قلم

صفحه به صفحه سینه‌ی دفتر کبود شد

 

امیر اکبرزاده



[ چهارشنبه 18 آذر 1394  ] [ 7:13 PM ] [ KuoroshSS ]

هر خانه‌ای مناره‌ی اللّه اکبر است

 

گفتند از شراب تو میخانه‌ها به هم

خُم‌ها به وقت خوردن پیمانه‌ها به هم

 

تو آن حقیقتی که تو را مژده می‌دهند

اُسطوره‌های خفته در افسانه‌ها به هم

 

در هر نماز عطر تو تکثیر می‌شود

در امتداد وحدت این شانه‌ها به هم

 

هر خانه‌ای مَناره‌ی الله اکبر است

اینگونه می‌رسند همه‌ی خانه‌ها به هم

 

جاری شده‌ست عقد اُخوَّت میان ما

ای باب آشنایی بیگانه‌ها به هم

 

وقتی که شمع راه تو باشی چه دیدنی‌ست

دل دادن  دوباره‌ی  پروانه‌ها  به  هم

 

چون دانه‌های روشن تسبیح با همیم

درهم  تنیده  سلسله‌ی  دانه‌ها  به  هم

 

اعجاز بی‌نظیر تو عشق است و عشق تو

ما را رسانده از دل ویرانه‌ها به هم

 

رضا نیکوکار



[ چهارشنبه 18 آذر 1394  ] [ 11:27 AM ] [ KuoroshSS ]