مست بی‌دست

 

آغاز کردم شعر خود را با ابالفضل

اِذْنِ وُرودم در غزل شد یا ابالفضل

 

هر مشکلی از دید من سهل است تا هست

مشکل گشای مردم دنیا ابالفضل

 

مثل خدا، مثل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم، مثل حیدر

بی‌نقص، بی‌مانند، بی‌همتا ابالفضل

 

این پرچم و این مجلس و این شور و مستی

برپاست، وقتی هست پابرجا ابالفضل

 

با این مراعاتِ نظیر، اهل نجاتیم

کشتی حسین علیه السلام و ساحلِ دریا ابالفضل

 

تو کیستی که با وجود دو امامش

هستی کفیل زینب کبری ابالفضل

 

مجنون خجل گردید و لیلی شرمگین شد

روزی که کردی عشق را معنا ابالفضل

 

ای پرچم نام بلندت در دو عالم

بالاتر از بالاتر از بالا ابالفضل

 

رزق حقیقی، گریه کردن بر حسین علیه السلام است

مِفتاح این روزی ست ذکرِ « یا ابالفضل »

 

ذکر توسل‌های من در خلوت این است

«لٰا کاشِفَ ٱلْکَرْبِ ٱلْحُسَیْنِ إِلّٰا ابالفضل»

 

دیروز از آب روان راحت گذشتی

تا آبرو داری کنی فردا ابالفضل

 

ضرب المثل شد تا ابد طرز سجودت

بر خاکِ پای حضرت زهرا علیها السلام ابالفضل

 

با رفتنِ این گونه‌ات، ای مستِ بی‌دست

یک قوم را انداختی از پا ابالفضل

 

در شام با رأسِ تو، رأسِ شاه می‌گفت

دیدی علمداریِ زینب را ابالفضل؟

 

محمّد قاسمی



[ شنبه 8 مهر 1396  ] [ 12:10 AM ] [ KuoroshSS ]

چهل روز

 

صبح آمد و خورشید نتابید چهل روز

همراه من آمد سَرِ خورشید چهل روز

 

من تشنه‌ی لبخند تو بودم ولی ای عشق

جز غُصّه بر این تشنه نبارید چهل روز

 

از ناله‌ی من عرش خداوند تکان خورد

کوثر متلاطم شد و جوشید چهل روز

 

با خواهر خود حرف بزن ای تن بی‌سر

شاید که بگوید که چه‌ها دیده چهل روز

 

تصویر زمین خوردن تو در سر او ماند

این بود دلیلش که نخوابید چهل روز

 

از مردم این شهر برایت چه بگویم

تقویم همه بعد تو شد عید چهل روز

 

هر کس که نگاهش به من و بی‌کسی‌ام خورد

با هلهله‌ای کف زد و رقصید چهل روز

 

این چشم اگر کور شده دست خودش نیست

رُخْ نیلی و لبْ پاره تو را دید چهل روز

 

برخیز نگاهت کنم و اشک بریزم

این بغض در این حنجره پوسید چهل روز

 

حسن اسحاقی



[ جمعه 14 آبان 1395  ] [ 1:25 PM ] [ KuoroshSS ]

بهار خون

 

بهار آمد، بهارِ اشک و ناله

بهارِ لاله گونِ دشتِ لاله

 

بهارِ لاله‌های سرخ دلبر

بهار سَرْوهای باغِ حیدر

 

بهار آمد، بهارِ سبز بودن

بهارِ در جوارِ حق سرودن

 

بهار نغمه‌های عشق و ایثار

بهار پرکشیدن تا بَرِ یار

 

بهار آن‌که سر نشناسد از پا

به حفظِ مکتب یکتای یکتا

 

بهار آمد بهار سرفرازی

بهار آمد بهار عشق بازی

 

بهار عاشقان راست‌قامت

که عاشورایشان باشد قیامت

 

بهار آمد بهار جانفشانی

به بزم عاشقان جاودانی

 

بهار با خدا سودا نمودن

کبوترگونه بال و پر گشودن

 

بهار تشنگی در دشت و صحرا

برای لاله‌های باغ زهرا (علیها السلام)

 

بهار غنچه‌ی نشکفته پرپر

در آغوش گل سرخ پیمبر

 

بهار بلبلی از نغمه خاموش

دریده حلق او از گوش تا گوش

 

بهار آمد بهار خون و شمشیر

که غرق گل شد از آوای تکبیر

 

بهار پاکبازان دلآور

بدن‌های جدا افتاده از سر

 

بهار گریه و اندوه و ماتم

که آدم را بسوزد تا به خاتم

 

بهار آیه‌های سرنوشت است

بهار سینه سرخان بهشت است

 

بهار غم، زده در سینه پرچم

که آمد ماهِ خون، ماهِ مُحرّم

 

بهار ندبه بر خونِ خدا شد

امینِ وحیِ حق، صاحب عزا شد

 

حاج رضا فلّاح (امین)



[ جمعه 9 مهر 1395  ] [ 11:09 AM ] [ KuoroshSS ]

گلستان حسین علیه السلام

 

همین نه من شده‌ام ریزه‌خوارِ خوانِ حسین (علیه السلام)

که هست عالم ایجاد، میهمان حسین (علیه السلام)

 

ز آفتاب قیامت نباشدش باکی

کسی که رفت دمی زیرِ سایبان حسین (علیه السلام)

 

رُخش به دست نگیرد ز شرْم در محشر

به صِدْق هر که نَهَد رُخْ بر آستان حسین (علیه السلام)

 

کسی که خارِ گلستانِ عشق، خود را خوانْد

عزیزِ هر دو جهان شد، قسم به جان حسین (علیه السلام)

 

همیشه باغ بود پایمالِ دستِ خزان

ولی همیشه بهار است گلستانِ حسین (علیه السلام)

 

به گوشِ دل بشنو نوحه از لب هستی

که بسته است لب از نوحه، نوحه خوانِ حسین (علیه السلام)

 

علی انسانی



[ دوشنبه 20 اردیبهشت 1395  ] [ 10:54 PM ] [ KuoroshSS ]

هیچ راه دیگری

 

توبه‌ی من را شکسته اشتباه دیگری

از گناهی می‌روم سوی گناه دیگری

 

لحظه لحظه پشت هم شیطان فریبم می‌دهد

می‌گذارد بر سر هر راه چاه دیگری

 

گریه باید کرد تنها در عزای تو حسین

توبه غیر از این ندارد هیچ راه دیگری

 

مثل حُر من نیز برگشتم که غیر از خیمه‌ات

نیست ما را در همه عالم پناه دیگری

 

از سیاهی نیست بالاتر ولی رنگِ غمت

هست بالاتر ز هر رنگِ سیاهِ دیگری

 

ای زمان! در طول تاریخ اینچنین داری سراغ؟

بی‌کفن، لب‌تشنه، بی‌سر پادشاهِ دیگری

 

آه از آن ساعت از آن گودال و از آن قتلگاه

آه از آن تَل که خودش شد قتلگاه دیگری

 

می‌کشیدند آه، هم شمشیرها هم نیزه‌ها

از دلِ هر تیر برمی‌خواست آهِ دیگری

 

کاش در آن لحظه‌ها یا خواهرش آنجا نبود

یا نمی‌انداخت بر جسمش نگاهِ دیگری

 

نقطه‌ی پایان دنیا نیست هرگز کربلا

نه! جهان می‌ایستد در ایستگاهِ دیگری

 

انتقام خون او را یک نفر خواهد گرفت

از پس این ابرها پیداست ماهِ دیگری

 

 

فاطمه‌معصومه شریف



[ پنج شنبه 15 بهمن 1394  ] [ 9:11 PM ] [ KuoroshSS ]

احترام نام فاطمه (سلام الله علیها)

 

وقتی که نام فاطمه(علیها السلام) را احترام کرد

بر  جان خویش  آتش دوزخ  حرام  کرد

 

عُمرش اگرچه مَطْلَعِ زیبنده‌ای نداشت

آن  را  بَدل  به  زیورِ حُسْنِ خِتام  کرد

 

آزاده  بود  شیوه‌ی  آزادگان  گُزید

او انتخاب روضه ی دارُالسَّلام کرد

 

بنهاد دست بر سر و با تیغِ باژگون

افکنده چشمْ روی به سوی امام کرد

 

من بودم آن که زهر به جام دل تو ریخت

من بودم آن که خصم تو را شادکام کرد

 

گفت آن امیر مِهر بیا در پناه ما

بر تو خدای رحمت خود را تمام کرد

 

صد آفرین به عَزْمِ تو  ای  رادمردِ عشق

حُرّی  چنان  که  مادرت  آزاده  نام کرد

 

محمّد شجاعی



[ پنج شنبه 12 آذر 1394  ] [ 10:43 AM ] [ KuoroshSS ]

از اینکه عشق ناب منی عشق می‌کنم

 

از اینکه عشقِ نابِ منی عشق می کنم

طعنه به هر چه عشق زنی عشق می‌کنم

 

کردی ز باطنم چو سرایت به ظاهرم

پنهان وفا کنم علنی عشق می‌کنم

 

وقتی «حسینٌ مِنِّیٖ» پیغمبری حسین (علیه السلام)

پس من اُوِیسَم و قَرَنی عشق می‌کنم

 

از دستِ تو هر آنچه رسد، نازِ شستِ تو

حتّی در آتشم فکنی عشق می‌کنم

 

تا دیدمت در آینه بندان، هزار بار ــ

آیینه‌ی دلم شِکنی عشق می‌کنم

 

صد دفعه دست رد بزنی روی سینه‌ام

با آن صدای سینه زنی عشق می‌کنم

 

امروز بر بدن ز غمت لطمه می‌زنم

فردا به بیمه‌ی بدنی عشق می‌کنم

 

باشد سفیدی کفنی سهمِ دیگران

من با سیاهی پیرهنی عشق می‌کنم

 

مستِ توأم نه مستِ رواق و ضریح تو

با تو حسین جان حَسنی عشق می‌کنم

 

مهدی زراعتی



[ چهارشنبه 13 آبان 1394  ] [ 11:00 AM ] [ KuoroshSS ]

عبد خدا بود و خدای عشق عبّاس

 

عبّاس یعنی ذکر طوفانی مهدی (علیه السلام)

عبّاس آوای غزل خوانی مهدی (علیه السلام)

 

درْک مُحرّم کرده‌ای دانی چه گویم

عبّاس یعنی اوج مهمانی مهدی (علیه السلام)

 

یٰا کٰاشِفَ ٱلْکَرْبِ ٱلْحُسَیْن، بَهْ بَهْ چه ذکری

آرامش وقت پریشانی مهدی (علیه السلام)

 

عبّاس یعنی پرچمی فوق عَلَم‌ها

نصب است بر بیت بیابانی مهدی (علیه السلام)

 

عبّاس یعنی آن ضریحی که شب و روز

بگذاشت جا بر روی پیشانی مهدی (علیه السلام)

 

* * *

فرمانروای عالمین، عبّاس عبّاس

یٰا کٰاشِفَ ٱلْکَرْبِ ٱلْحُسَیْن، عبّاس عبّاس

 

شیرین‌ترین ذکر و نوای عشق، عبّاس

زیباترین لحن و صدای عشق، عبّاس

 

روز قیامت آنکه دارد پشت حیدر

بر روی دوشِ خود لوایِ عشق، عبّاس

 

مهدی (علیه السلام) به او گوید، سلام ای عَبْدِ صالح

عبدِ خدا بود و خدای عشق عبّاس

 

او مَحْرم اسرارِ آلُ الله بوده

گردیده از اوّل فنای عشق، عبّاس

 

باید به عکس و نام او عرضِ ادب کرد

فرمانده‌ی کلِّ قوای عشق، عبّاس

 

حاج محمود کریمی



[ دوشنبه 11 آبان 1394  ] [ 10:03 PM ] [ KuoroshSS ]

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه

 

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه

نیزه‌ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه

 

این چه خورشید غریبی ست که با حالِ نزار

پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه

 

باغبانی ست عجب، آن که در آن دشتِ بلا

به خزانی ثمرش رفت، ولی قولش نه

 

شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار

دست غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه

 

جانِ من برخیِ آن مرد که در شَطِّ فرات

تیر در چشمِ تَرَش رفت، ولی قولش نه

 

هر طرف می‌نگری نامِ حسین است و حسین (علیه السلام)

ای دَمَش گرم، سرش رفت، ولی قولش نه

 

حسین جنّتی

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------

بَرْخیٖ شدن کسی را و بَرْخیِ جانِ کسی شدن یعنی:

فدای او گشتن، قربان او رفتن، پیش مردن او را، قربان او شدن .



[ یک شنبه 10 آبان 1394  ] [ 4:32 PM ] [ KuoroshSS ]

شیشه‌ی عطر

 

بگذار که این باغ درش گم شده باشد

گُل‌های تَرَش برگ و بَرَش گم شده باشد

 

جز چشم به راهی به چه دل خوش کند این باغ

گر قاصدک نامه‌بَرَش گم شده باشد

 

باغ شب من کاش درش بسته بماند

ای کاش کلید سَحَرش گم شده باشد

 

بی‌اختر و ماه است دلم مثل کسی که

صندوقچه‌ی سیم و زرش گم شده باشد

 

شب تیره و تار است و بلا دیده و خاموش

انگار که قُرصِ قمرش گم شده باشد

 

چاهی‌ست همه ناله و دشتی‌ست همه گرگ

خوابِ پدری که پسرش گم شده باشد

 

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر

چون شیشه‌ی عطری که درش گم شده باشد

 

سعید بیابانکی



[ پنج شنبه 7 آبان 1394  ] [ 9:42 PM ] [ KuoroshSS ]