سلام ما به رسولخدا، نشانه ادب و احترام و حق گزارى ماست. سلام به معناى سلامتى، خیر، بركت وامنیّت است و یكى از نامهاى خداوند در قرآن است: «السّلامُ المُؤمنُ»(118)
بهترین سلام، آن است كه همراه با رحمت و بركت از سوى خدا باشد. و در نماز، سلام ما به پیامبر چنین است:
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ»
سلام ما به پیامبر به پاس رنج و زحماتى است كه بر خود هموار كرد، پاسدارى از رسالتى است كه به انجام رساند، و گرامى داشتن پیوندى است كه میان خدا و ما برقرار كرد.
«السّلام علینا و على عباد اللّه الصّالحین السّلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته»
سلام بر ما و بر بندگان شایسته خدا. سلام بر همه شما خوبان عالم، فرشتگان جهان بالا و مؤمنان راستین.
سلام، تحیّت بهشتیان است.(119) خدا نیز به آنان سلام مىدهد: «سَلَمٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ»(120)
و فرشتگان نیز به رستگاران در قیامت سلام مىدهند:
«سَلَمٌ عَلَیْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ»(121)
با این سلام كه نمازگزار به مؤمنان و بندگان صالح مىدهد، خود را در جمع شایستگان مىبیند و احساس تنهایى نمىكند و به دریاى پاكى و لیاقت وارستگان متصّل مىشود.
با سلام، نماز پایان مىپذیرد. و وقت رسمى این دیدار معنوى تمام مىشود.
ولى ... آیا باید با فراغت از نماز، فوراًبرخاست و رفت؟
118) حشر، آیه 22.
119) ابراهیم، آیه 23.
120) یس، آیه 58.
121) رعد، آیه 24.
:: ادامه مطلب
نماز كه پایان یافت، باید نشست و دعا خواند و ذكر گفت و خدا را ستایش كرد و از او حاجت خواست و حالت معنوى نماز و صورت زیباى عبادت و بندگى را، تا مدتى پس از اتمام نماز، نگه داشت. استمرار بخشیدن به حالت نماز و خواندن دعاهاى مستحب، «تعقیب» نماز است.
تعقیبات، نوعى بدرقه نماز است. همانگونه كه اذان و اقامه نوعى استقبال از نماز است.
مهمانى حق میزبان را ادا مىكند كه قبل از طعام وپس از آن نیز با صاحبخانه، گفت و گو و احوالپرسى و حضور در محضر داشته باشد. و گرنه آنكه خود را به سر سفره برساند و همین كه خورد، فوراًو بى خداحافظى و بى تشكّر، برخاسته و میزبان را ترك كند، بى ادبى كرده است.
نماز، فریضهاى الهى است. ولى پیش از نماز، در مسجد و مصلاّ به انتظار آن نشستن، اذان و اقامه گفتن، ذكرها و دعاهاى مستحب پیش از نماز را خواندن، به استقبال نماز رفتن است. و تعقیبات هم، بدرقه آن محسوب مىشود. بى اعتنایى به تعقیبات، بى علاقگى به نماز را مىرساند.
در قرآن مىخوانیم: «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَب»(122) چون از كارى فارغ شدى، به كار دیگرى خود را مشغول كن، و به سوى پروردگارت رغبتنما.
پس از پایانِ فریضه و نیایِش واجب، دعا و مناجات مستحب آغاز مىشود.
امام صادق علیه السلام مىفرماید: همین كه از نماز واجب فارغ شدى، به دعا و تعقیب نماز مشغول شو. دعاى بعد از نمازِ صبح و ظهر و مغرب، مستجاب مىشود.(123)
دعاهاى و تعقیبهاى مشترك و مخصوص هر نماز، در كتابهاى دعا آمده است.
تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام
از بهترین تعقیبات نماز، تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام است. این ذكر عالى را رسول خدا صلى الله علیه وآله به دختر گرامىاش آموخت:
34 مرتبه «اللّه اكبر»، 33 مرتبه «الحمدللّه» و 33 مرتبه «سبحان اللّه». این صد بار ستایش خدا به بزرگى و شكر نعمتهایش و تنزیه و تقدیسش، به فرموده امام صادق علیه السلام از هزار ركعت نماز مستحب، نزد خدا برتر است.(124)
این تسبیحات در كتب اهل سنّت نیز آمده است.(125)
امام باقر علیه السلام فرموده است: در میان ستایشها، بهتر از تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام نیست، و اگر مىبود، رسول خدا به فاطمه علیها السلام تعلیم مىداد.(126)
همان گونه كه در روایات، سجده بر تربت سید الشهدا مورد تأكید قرار گرفته است، داشتن تسبیح 34 دانهاى از خاك مزار امامحسینعلیه السلام نیز ثواب بسیار دارد، و حتّى گرداندن آن بدون ذكر هم با ارزش است.(127) زیرا الهام بخش فرهنگ جهاد و شهادت و قیام براى خداوند است.
آنچه لازم است، تأنّى، تأمّل وتوجّه در این تسبیحات است.
تنها نباید چرخش سریع زبان و كلماتى تند و نامفهوم باشد. این تسبیحات، هر چه با وقار و با توجّه به معناى این سه ذكر مهمّ باشد، نزد خدا با ارزشتر و براى انسان سازندهتر است.
سجده شكر
سجده شكر نیز یكى از تعقیبات نماز است.
به شكرانه نعمتهاى بى پایان و بى شمار خداوند، پس از نماز، سر بر خاك نهادن و نعمتهاى او را به یاد آوردن، و شكر گفتن و حمد كردن، اعمالى است كه هم محبّت خدا را در دل انسان مىافزاید و هم انسان را نزد خدا محبوب و مقرّب مىسازد و هم سبب افزایش نعمتها مىشود.
در روایات بسیارى روى این سجده، سفارش شده است.(128) حتّى اگر چیزى هم نگوییم، به شكرانه نعمتها و سپاس از توفیق طاعت و بندگى، پیشانى و صورت بر زمین نهادن و حالت سپاس گرفتن، شكر است. ولى بهتر است ذكرهایى چون شُكْراًلِلّه، یا حَمْداًلِلّه و ... گفته شود.
در حدیث آمده است اگر انسان به طول یك نفس كشیدن مرتب بگوید: یا ربّ، یا ربّ ... خداوند خطاب مىكند:لَبَّیْكَ، ماحاجَتُكَ؟ حاجتت چیست تا برآورم؟(129)
به تعبیر امام صادق علیه السلام سجده شكر بعد از نماز، دلیل كامل شدن نماز و خشنودى خدا و خوشامدن و اعجاب فرشتگان است. خداوند از آنان مىپرسد: پاداش این بنده شاكر چیست؟ مىگویند: رحمت تو، بهشت تو، حلّ مشكل او، ... خداوند مىفرماید: همانگونه كه او از من تشكّر كرد، من هم از او سپاسگزارم. این جمله مىفهماند كه رضایت و سپاس الهى از همه نعمتها برتر است.(130)
122) انشراح، آیه 6 - 7.
123) مستدرك الوسائل، ج 1، ص 336.
124) مستدرك الوسائل، ج 1، ص 336.
125) صحیحمسلم، ج1، ص418، صحیحبخارى، ج 1، ص110، سننابىماجه، ج 1، ص299.
126) وسائلالشیعه، ج 4، ص 1024.
127) جواهرالكلام، ج 10، ص 405 .
128) در جلد 83 بحارالانوار، 63 حدیث از پیشوایان معصوم درباره سجده شكر، نقل شده است.
129) بحارالانوار، ج 83، ص 205.
130) وسائلالشیعه، ج 4، ص 1071.
:: ادامه مطلب
«اشهد ان لاالهالاّ اللّه وحدَه لا شریك له و اَشهدُ انّ محمّداً عبدُه و رسولُه الّلهمّ صَلِّ عَلى محمّدٍ و آلِ محمّد»
در پایان هر دو ركعت، و در ركعت پایانى هر نماز، باید دو زانو نشست و یكتایى خدا و رسالت پیامبر را گواهى كرد و به این دو اصل اعتقادى شهادت داد. آنگاه بر رسول خدا صلوات و درود فرستاد. این تكرار شعارها و محتواهاى اعتقادى، براى تداوم بخشیدن به این بینش و استوار ماندن در این راه است. تجدید بیعت با خدا و رسول است، اقرار و اعتراف به نبوّت نبى اكرم صلى الله علیه وآله است، شهادت دادن است، به این كه آن حضرت، «عبد» و «رسول» خداست. بنده است و پیامبر.
عبودیّت قبل از رسالت بیان شده، و این مىرساند كه بندگى برتر از رسالت است. و اساساً رسول خدا، چون بنده است، رسول شده و رسالتش ریشه در عبودیت او دارد.
پس از ذكر یكتایى خدا و رسالت رسول، صلوات بر پیامبر و آل او از واجبات است و آنكه این تحیّت و درود را نفرستد، نمازش باطل است.
خداوند در قرآن كریم به مؤمنان فرمان مىدهد كه بر پیامبر صلوات و سلام بفرستید. از آن حضرت پرسیدند، چگونه صلوات بفرستیم؟ فرمود بگویید: «اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ وَ على آل محمّد ...» این كیفیتِ صلوات در كتب مهم اهلسنّت نیز آمده است.(114)
ذكر صلوات بر پیامبر وخاندانش، پس از ذكر شهادتین كه رمز اسلام است: بیانگر نبودن جدایى میان پیامبرصلى الله علیه وآله و اهلبیتعلیهم السلام است.
طبق احادیثى كه از پیامبر نقل شده، صلواتهاى ما به آن حضرت مىرسد و این صلواتها در قیامت، نورى مىشود كه راه انسان را روشن مىكند.(115)
پیامبرصلى الله علیه وآله فرموده است: هر كه هنگام شنیدن نام من بر من صلوات نفرستد، بخیل است.(116)
صلوات، سبب استجابت دعا و رضاى الهى مىشود و كارهاى مؤمن را پاك مىسازد.(117)
114) صحیح بخارى، ج 8، باب «الصلاة على محمّد».
115) كنزالعمال، ج 1، ص 488.
116) وسائلالشیعه، ج4، ص 1220.
117) بحارالانوار، ج91، ص 64.
:: ادامه مطلب
كه كریم است و رحیم است و غفور است و ودود(112)
قنوت، دست نیاز بر آستان الهى بلند كردن است و خواستهها را بر شمردن، و این از مستحبات اكید در نماز است.
معناى قنوت، اطاعت و دعا و توجّه و خشوع در نماز است. در قنوت مىتوان هر دعایى را خواند. قنوت طولانى، نزد خداوند مطلوب است.
از رسول خدا صلى الله علیه وآله روایت شده كه: هر كه در دنیا، صاحب قنوتهاى طولانى باشد، در روز دشوار قیامت و در پیشگاه عدل الهى، آسودهتر خواهد بود.(113)
بهترین نماز آنست كه قنوت طولانى داشته باشد. آنان كه به مقام خدا عارفترند و در نمازشان، گفت و گویى عاشقانه با پروردگار دارند، دعاهاى طولانى در قنوت نمازشان مىخوانند، آن گونهاند كه درباره برخى علما نقل شده است.
112) سعدى.
113) بحارالانوار، ج 82، ص 199.
:: ادامه مطلب
این ذكر مقدّس و پرمعنى كه در تمام عبادتها، نیایشها، سجدهها و ركوعها به چشم مىخورد و به كار مىرود، حقیقتى را در بردارد كه ریشه در همه عقاید و تفكرات صحیح اسلامى دوانده است و زیر بناى ارتباط انسان با خدا و صفات كمال اوست.
توحید، بر اساس تسبیح خدا و منزّه دانستن او از شریك و شبیه است.
عدل بر مبناى تسبیح ومنزّه دانستن خدا از ستم و تبعیض و حقكشى است.
نبوّت و امامت نیز بر تسبیح استوار است. منزّه دانستن خداوند از اینكه بندگانش را بى حجت و راهنما رها كند و پیكهایى براى ابلاغ راه هدایت نفرستد.
معاد نیز بر این پایه است. منزّه دانستن خداوند از اینكه پاداش نیكىها و كیفر بدىها را به نحو كامل ندهد و زندگى بشر و آن همه مجاهدات رسولان الهى به بیهودگى و بى ثمرى بیانجامد، چرا كه زندگى بى معاد پوچ است و بى هدف. سبحان اللّه، كه خدا كار بى هدف كند و فلسفه وجودى انسان را به محدوده موقّت دنیا محدود سازد!
عشق به خدا نیز با پایه تسبیح است. تا او را از هر عیب و نقصى دور و پاك ندانیم، چگونه مىتوانیم دل را خانه محبّت او سازیم؟
رضاى انسان هم بر اساس تسبیح است. كسى مىتواند از خدا راضى باشد كه كارهاى او را حكیمانه بداند و بر امر و دین او خورده نگیرد و آن را عیبناك نداند.
طاعت و بندگى نیز بر این پایه استوار است. خضوع و خشوع، در برابر معبودى رواست كه كمال و علم و قدرت و جاودانگى داشته باشد و این همه در مفهوم تسبیح نهفته است.
توكّل و تقوا هم بر تسبیح خدا مبتنى است. تا خدا را تكیه گاهى مطمئن و مدبّرى حكیم و آفریدگارى توانا كه قدرت مطلقه هستى به دست اوست ندانیم، چگونه مىتوانیم بر او توكّل كنیم و از او و حساب و عِقابش پروا داشته باشیم؟! تقوا هم وقتى است كه انسان، خدا را منزّه از غفلت و جهل و بى خبرى و خواب بداند.
روح تعبّد و مغز عبادت، همان تسبیح است.
در میان فرمانهاى عبادى كه خدا به پیامبر عزیزش داده، بیش از همه، دستور به تسبیح است. شانزدهمرتبه فرمانِ «سَبِّح» از سوى خدا، خطاب به پیامبر به اینكه: خدا را تسبیح بگوى، پیش از طلوع خورشید و قبل از غروب آن، در ساعات شب و اوقاتِ روز، در صبح و شام، و آنگاه كه بر مىخیزى ...(110)
از امام سجاد علیه السلام نقل شده است كه: هرگاه بندهاى بگوید «سبحان اللّه»، همه فرشتگان بر او درود مىفرستند.(111)
چه معامله پر بركتى! بى جهت نیست كه اولیاى خدا، همواره ذكر بر لب دارند و عشق در دل، و زبانشان به نام و یاد خداى محبوب زمزمهگر است.
ما نیز همصدا با همه كاینات و فرشتگان، با توجّه و از اعماق جان، عاشقانه و عارفانه مىگوییم: ... «سبحان اللّه»!
110) طه، آیه 130غافر، آیه 55 ؛ طور، آیه 48.
111) توحید صدوق، ص 312.
:: ادامه مطلب
عظمت پروردگار انسان را به ركوع و كرنش وامىدارد و خدایى او، بنده را به تواضع. ركوع، خم شدن در برابر عظمت او و اظهار بندگى و طاعت اوست .
تا حدّى خم مىشویم تا دستها به زانو برسد. گردن را مىكشیم، یعنى آمادهایم كه سر در راهت بدهیم.
خم مىشویم، یعنى كبریایى تو ما را به تعظیم وامىدارد و در برابر عظمت و یگانگى تو، الفِ قامتمان دال مىشود و سرو قامتمان مىشكند.
ركوع، ادبِ عابد است و سجود قرب او. كسانى به خدا نزدیكتر مىشوند كه در اظهار ادب كوتاهى نكرده باشند.(99)
على علیه السلام، آن قدر ركوع طولانى داشت كه عرق از ساق پایش جارى و زیر قدم مباركش تر مىشد.(100)
امام صادق علیه السلام بیش از سى مرتبه، در ركوع و سجود، ذكر خدا را تكرار مىكرد.
ركوع، از ركنهاى نماز است. اگر به عمد یا اشتباه فراموش شود، نماز باطل است. در هر ركعت یك ركوع واجب است، مگر در نماز آیات كه در هر ركعت پنج ركوع دارد. و نماز میّت كه بىركوع است.
ركوع، تركیبى است از فعل و ذكر. حركت و عملش، نشان فروتنى و تواضع و خضوع است و ذكرش، تسبیح خداى متعال. «سُبْحانَ رَبَّىَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ»
گروهى از فرشتگان همواره در ركوعاند.(101) انسان راكع، هماهنگ وهمراه با فرشتگان مىشود، همسویى و همسانى بندهاى زمینى با فرشتگان آسمانى. و چه افتخارى بالاتر از این؟!
99) بحارالانوار، ج 82، ص 108.
100) بحارالانوار، ج 82، ص 110.
101) نهج البلاغه، خطبه اوّل.
:: ادامه مطلب
سجود نیز همچون ركوع، از اركان نماز است.
سجده، جز براى خداوند جایز نیست. اگر بندهاى به امر خدا سجده بر كسى یا چیزى كرده،(102) و اگر فرشتگان، سجده بر آدم كردند،(103) در واقع در برابر خداوند سجده كردهاند و اطاعت امر او به جا آوردند.
سجده، تذلل و اظهار كوچكى و خاكسارى در برابر خداست. مگر نه اینكه همه آفریدگان در پیشگاه امر او و عظمت او ساجدند؟ مگر نه اینكه آفریدگان زمین و آسمان مانند خورشید و ماه و اختران و كوهها و درختان و حیوانات، و توده عظیم مردمان از براى خداوند سجده مىكنند؟(104)
چرا ما، همسوى با همه كاینات، سجده بر خدا نكنیم.
در سجده نیز تسبیح خدا مىگوییم و او را از هر عیب و نقص، و هر صفتِ بشرى، و هر عجز و ناتوانى، و از هر آنچه به ذهنمان خطور كند و تصوّر شود، منزّه و مبرّا مىدانیم.
تسبیح گوى او نه بنى آدمند و بس
هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد
چرا ما در ركوع و سجودمان، تسبیحگوى آن ذات بىهمتا باشیم؟
در ثنایش، ذكر مرغان چمن
«سَبِّح اسْمَ رَبِّكَ الاَعْلى» بود
و مگر ما كمتر از گیاهان و مرغانیم؟
سجده، عالىترین درجه عبودیّت است. سجده بر زمین و آنچه از زمین است صحیح است و بر خوراكىها و پوشاكىها و جواهرات حرام و نماز باطل است.
سجده، رمز بندگى است. پس باید همراه با تذلّل و خشوع و فروتنى و شكسته دلى و شكسته نفسى باشد. اگر با اشك چشم همراه بود، چه بهتر! و اگر طولانى بود، فضیلتش بیشتر!
امام سجاد علیه السلام، زینت ساجدان و فخر عابدان بود. در سجده، چندان با توجّه نام خدا را تكرار مىكرد كه وقتى سر بر مىداشت بدن مباركش غرق عرق بود.(105)
امام كاظم علیه السلام پس از نماز صبح سر بر خاك مىنهاد و تا روز بلند شود و آفتاب برآید، در حال سجده بود.(106)
ابراهیم خلیل، در اثر سجدههاى طولانى به مقام «خلیل اللّهى» رسید.(107)
خداوند، یاران رسول خدا صلى الله علیه وآله را چنین معرفى مىكند:
«تَرَیهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَناً»(108)
آنان را مىبینى كه در حال ركوعاند یا سجود، و امید به فضل خدا و خشنودى او دارند.
رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود:
سجده بسیار، گناهان را مىریزد، آنگونه كه باد برگ درختان را.(109)
سجده انسان، سختترین و كمرشكنترین حالت براى ابلیس است. مگر نه اینكه ابلیس، به خاطر تكبّر و غرور، از سجده بر آدم امتناع كرد و رانده درگاه الهى و مطرود و ملعون ابدى شد؟
سجده بر خاك كربلا، ثواب نماز را بیشتر مىكند. تربت پاك سیدالشهدا، مكتب آزادى و الهامبخش جهاد و شهادت است. سجده بر این تربت مقدّس، انسان را با فرهنگ عاشورایى كربلا آشنا و مأنوس مىكند.
102) همچون برادران یوسف در مقابل وى. یوسف، آیه 100.
103) بقره، آیه 34.
104) حج، آیه 18.
105) بحارالانوار، ج 82، ص 137.
106) بحارالانوار، ج83، ص 230.
107) مستدركالوسائل، ج 1، ص 329.
108) فتح، آیه 29.
109) بحارالانوار، ج 82، ص 162.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2894323
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396