محور : اقتصاد ایران
اقتصاد سیاسی رژیم پهلوی
اقتصاد ایران از جمله بخشهایی که در طول دوران گذشته کمتر تحول تأثیر گذار و درون زایی را در آن شاهد بودهایم. اقتصاد ایران در یک دوره طولانی بر بخش کشاورزی و تولید کالاهای سنتی متکی بوده است و اگر در دورههایی احداث برخی از کارخانجات مورد توجه قرار گرفتهاند نه تنها این تولیدات بومی نشدند بلکه به طور پراکنده و در نقاط خاصی متمرکز بودهاند. شاید همان گونه که بیشتر محققان تاکید کردهاند ، مشکل اصلی جامعه ایران و بالطبع اقتصاد را استبداد تشکیل میداد. شاه به هر کس میخواست میبخشد و از هر کس میخواست سلب مالیت میکرد و بنابراین فقدان امنیت جانی و مالی نبود تضمین کافی حقوق مالکیت مانع رونق اقتصادی و تجمیع ثروت و ابداع و نوآوری و در نتیجه گسترش تولیدات صنعتی گردید امری که در اروپای صنعتی رد یک سیر تاریخی اصلاح شده و با چارهاندیشی مناسب متفکران آن رفته رفته توسعه اقتصادی را به وجود آورده است.
>>>
ادامه مطلب
محور : پول و سرمایه
گفتگو با آلوين تافلر : قابل ارزيابي بودن يك فعاليت يا پديده، لزوماً نشاندهنده اهميت آن نيست و غير قابل ارزيابي بودن يك پديده نيز دليلي بر بياهميتي آن نيست. از طرف ديگر، هر پديدهاي را حداقل با ارزيابي پديدهاي كه با آن پديده قابل مقايسه است، ميتوان اندازه گرفت.
شرح مختصر: آلوين تافلر مشهورترين آينده پژوه جهان و نويسنده كتاب "شوك آينده"، "موج سوم"، "ثروت تحولبنيان" و ... مي باشد.
مقدمه
زمانيكه كتاب آلوين تافلر با نام "شوك آينده" براي اولين بار در سال 1970 منتشر شد، هنوز تا عرضه رايانههاي شخصي به بازار سالها مانده بود؛ با وجود اين، تافلر در كتابش پيشبيني كرده بود كه سالهاي آتي، عصر انفجار اطلاعات، تحول سريع فناوري و در نتيجه، عصر آشوب اجتماعي است؛ تافلر در عين حال، اين وضعيت را به يك بيماري رواني تشبيه كرده بود: "براي شهروندان كشورهاي ثروتمند و توسعهيافته، بسيار دشوار خواهد بود كه همپاي تحولات روزافزون كه مشخصه عصر حاضر است، پيش روند. آينده براي آنها بسيار نزديك خواهد بود.
آلوين تافلر بيشتر از اينكه يك پيشگوي قابل اعتماد باشد، يك تلفيقگر باهوش است، علت موفقيت كتابهاي او (شوك آينده، موج سوم ، انتقال قدرت: دانش، ثروت و خشونت در اوايل قرن 21 )، پيشگويي حوادث آينده نيست؛ بلكه اين است كه در اين كتابها از تلفيقي از رشتههاي مختلف- علم، فناوري، جامعهشناسي و مذهب- براي توضيح شرايط جامعه جهاني استفاده شده است.
جديدترين كتاب تافلر كه با همكاري همسرش- هيدي - نوشته شده است، "ثروت تحولبنيان" نام دارد. تافلرها در اين كتاب در مورد فرايندهايي اقتصادي سخن ميگويند كه مبتني بر تبادلات پولي نيستند. گسترش اين نظام اقتصادي غيرپولي، تأثير بسزايي بر اقتصاد جهاني و در مجموع، بر علوم انساني دارد؛ تأثيراتي كه تا به حال، ارزيابي نشدهاند و ناچيز انگاشته شدهاند.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد
عدالت نزد فلاسفه یونان قرار گرفتن هرچیز در وضع طبیعى خود است. عدالت توزیعى به معناى تعیین سهم هرکس بر حسب منزلت و شایستگى او و عدالت تعویضى ناظر به برابرى در مبادله است. اما اندیشه سوبژکتیویستى مدرن تحولى اساسى در مفهوم عدالت ایجاد کرد و آن را بر حسب کردار انسانى تعریف نمود.
موسى غنى نژاد
چکیده
عدالت نزد فلاسفه یونان باستان قرار گرفتن هرچیز در وضع طبیعى و آرمانى خود است. عدالت توزیعى به معناى تعیین سهم هرکس بر حسب منزلت و شایستگى او و عدالت تعویضى ناظر به برابرى در مبادله است. اما اندیشه سوبژکتیویستى مدرن تحولى اساسى در مفهوم عدالت ایجاد کرد و آن را بر حسب کردار انسانى تعریف نمود. عدالت اجتماعى مفهومى نوین است که علىرغم تشابه ظاهرى با عدالت توزیعى، با آن متفاوت است. عدالت توزیعى ناظر به وضع طبیعى افراد و گروههاى نابرابر در چارچوب یک جامعه سلسله مراتبى است؛ اما عدالت اجتماعى در اندیشه مدرن، همه افراد انسانى را برابر فرض مىکند و ناظر به برابر کردن فرصتها و درآمدها و ثروتهاست.
افلاطون و ارسطو کوشیدند مفهوم عدالت را با توسل به مفهوم مَرتِبت و تناسب توضیح دهند. عدالت از دیدگاه آنان عبارت است از قرار گرفتن موجودات در منزلت و مرتبت طبیعى آنها. از دید آنان عدالت در واقع چیزى جز بازگرداندن موجودات به منزلت طبیعى آنها نیست. مباحث مربوط به عدالت توزیعى نزد قدما و مجادلات مربوط به آنچه امروزه تحت عنوان عدالت اجتماعى یا اقتصادى صورت مىگیرد، عمدتاً ناظر به الگویى از جامعه آرمانى است. ارسطو با تکیه بر رکن اصلى عدالت نزد یونانیان باستان، یعنى اصل تناسب طبیعى، به دو شکل از عدالت در روابط اجتماعى میان انسانها قائل شد: عدالت توزیعى و عدالت تعویضى.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد
گفتگو با آكيو موريتا: در كارخانه، مسئولان هرروز صبح پيش از شروع كار با همكاران خود يك جلسه كوتاه داشته و به آنان مي گويند كه امروز چه كار بايد انجام دهند. همچنين گزارشي از كار روز گذشتـه به آنان مي دهند. در اين ميان مديريت ارشد بايد نسبت به اعضاي خانواده شركت احساس دلواپسي داشته باشد.
بيوگرافي اجمالي: "آكيو موريتا"(AKIO MORITA) در سال 1921 در شهرناگوياي ژاپن از خانواده اي مقتدر و متمول زاده شد. "آكيو" از همان كودكي به وسايل الكتريكي و صوتي علاقهمند بــــود و ميخواست بداند اشياء چگونه كار مي كنند. در بحبوحه جنگ جهاني او با مهندس تيزهوشي به نام ماسارو ايبوكا آشنا ميشود. پس از بمباران اتمي ژاپن در سال 1945 و پايان يافتن جنگ، موريتا با همفكري ايبوكا شركتي را با نام «شركت مهندسي مخابرات توكيو»(TOTSUKO) با 500 دلار سرمايه (190.000 ين) و 20 نفر تاسيس كردند كه در واقع سنگ بناي شركت عظيم سوني به شمار ميآيد. او در سال 1999 در حالي كه 78 سال داشت، جهان را وداع گفت.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد
گفتگو با پروفسور محمد نقی زاده : ارتقاء جایگاه جامعه ایران در سطح بینالمللی با به دست آوردن دو مدال طلا و دو المپیك طلا حاصل نمی شود. مردم دنیا اول به سطح رشد و توسعه شما نگاه میكنند؛ ما بعد از صد سال علیرغم داشتن منابع عظیم نفت و گاز و داشتن 50 سال سابقه برنامهریزی هنوز در حال توسعه هستیم.
پروفسور محمد نقی زاده متولد1320 و فارغ التحصیل دانشكده كشاورزی دانشگاه تهران می باشد. وی دارای دكترای اقتصاد كشاورزی از دانشگاه كیوتو ژاپن و استادیار دانشگاه میجی گاكواین ژاپن بوده و عضو هیات امنای آن نیز است.
طبقه نخبه متوسط بهتر است یا اقلیت نخبه؟
بنده فكر میكنم مسأله نخبگان در هر جامعه، به دلایل شرایط فلسفی و تاریخی آن جامعه و نیز با توجه به سیگنالهایی كه آن جامعه میدهد مختص به خود آن جامعه است.
نظام آموزشی هر كشور در فراهم كردن شرایط ایجاد نخبگان سهمی عمده دارد. مثلا در فرانسه با ایجاد یك اشرافیت واقعی و آكادمیك، اقلیتی كه به عنوان لوكوموتیو جامعه محسوب میشود؛ پرورش پیدا میكند. البته اریستوكراسی آكادمیك یا اشرافیت آكادمیك نكات مثبت و منفی خاص خود را دارد. محاسن آن این است كه جامعه مجهز به یك موتور رشد میشود(البته در صورتی كه شرایط رشد فراهم باشد) ولی اگر شرایط رشد و توسعه مثلا در زمینه تكنولوژی و علم فراهم نباشد، آن موتورها كاربرد نخواهند داشت و لذا نخبه همانند برگی است كه باید شرایط آمایشی لازم را داشته باشد. عوارض منفی آن این است كه جامعه دچار یك سری تبعیضات خاص خواهد شد؛ یعنی امتیازاتی كه به اشرافیت نخبه خواهند داد، باعث خواهد شد كه طبقه یا گروههایی پیدا شوند كه خود را برتر از جامعه متوسط بدانند، چه از لحاظ درآمدی چه از لحاظ موقعیت اجتماعی.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد ایران
دامنه ركود اقتصاد آمریكا همچنان گستردهتر میشود. تازهترین گزارشهای منتشر شده نیز حاكی از پایان رونق بزرگترین اقتصاد دنیا است.
دامنه ركود اقتصاد آمریكا همچنان گستردهتر میشود. تازهترین گزارشهای منتشر شده نیز حاكی از پایان رونق بزرگترین اقتصاد دنیا است.
به طوری كه بالاخره پس از ۵ ماه مجادله علمی، اجماع غیر شكننده ای میان كارشناسان در خصوص وقوع بحران در اقتصاد آمریكا حاصل شده و دیگر عموم مباحث مورد تاكید كارشناسان به بررسی تاثیر ركود اقتصاد آمریكا كه به نظر هم نمی رسد به این زودی ها پایان یابد، بر اقتصاد سایر كشورها معطوف شده است.
در میان پاسخ به این سؤال كه بحران ركودی اقتصاد آمریكا چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد، بحثی است كه به تازگی در میان اقتصاددانان ایرانی مطرح شده است.
این در شرایطی است كه عمده شاخصهای اقتصادی در آمریكا نشان میدهد كه وضعیت اقتصاد این كشور همچنان رو به وخامت است و آمارهای منتشره درباره نرخ بیكاری آمریكا در ماه مارس نشان میدهد كه شمار بیكاران در این كشور به نسبت بیسابقهای در مقایسه با پنج سال گذشته افزایش یافته است.
بر اساس گزارش شب گذشته وزارت كار آمریكا، نرخ بیكاری از ۴/۸ درصد به ۵/۱ رسیده كه واضحترین علامت فشار شدید به اقتصاد آمریكا است . گزارش اخیر تاكیدی بر آسیب های وارده بر پیكر اقتصاد آمریكا است.
این آسیب ها شامل بحران اعتباری ، مسكن و مراكز مالی است . بر این اساس، بسیاری از تحلیلگران معقتدند كه آمریكا وارد ركود اقتصادی شده و به گزارش رسانههای آمریكایی اكنون سؤال اصلی این است كه این بحران تا كی ادامه خواهد داشت و تا چه حد عمیق خواهد بود.
كاهش اشتغالزایی در زمینههای مختلف شامل ساختمانسازی ، تولید، فروش و موسسات مالی بوده است . نرخ بیكاری اعلام شده بیش از تخمین اقتصاددانان است .
آنها نرخ پنج درصد را پیش بینی كرده بودند. اما به اعتقاد كارشناسان آنچه كه تاثیر پذیری اقتصاد ایران از این بحران ارزیابی می شود بیشتر به روند نزولی ارزش دلار و نوسان قیمت نفت ارتباط پیدا می كند.
هر چند كه بر اثر ركود بزرگ ترین اقتصاد دنیا و سیر كاهشی ارزش دلار در برابر سایر ارزهای معتبر دنیا، برخی كشورها از جمله ایران تصمیم گرفته اند تا به منظور جلوگیری از كاهش ارزش ذخایر ارزی خود سهم دلار در سبد دارایی های ارزی خود را كاهش دهند، ولی حركت به سمت تجارت با ارزهای غیر دلاری این نگرانی را به وجود آورده است كه با تثبیت نرخ دلار در برابر ریال در عمل فرصت تجارت ارزان تر برای اقتصاد ایران از میان برود.
بدین ترتیب در شرایطی كه ارزش واردات ایران بر اثر رشد درآمد های نفتی سیر صعودی به خود گرفته، كارشناسان نسبت به تحمیل تورم وارداتی به اقتصاد ایران ابراز نگرانی می كنند.
این نگرانی در وضعیتی ابراز می شود كه تحت تاثیر افزایش قیمت نفت، اقتصاد اتحادیه اروپا كه شریك تجاری مهمی برای اقتصاد ایران محسوب می شود علاوه بر این كه با رشد ارزش پول واحد اروپایی مواجه شده، دچار رشد نرخ تورم نگران كننده ای شده است.
بر همین اساس تجارت یورویی برای اقتصاد ایران به معنای گران تر شدن واردات كالا در برابر تجارت دلاری با آمریكا خواهد بود. به زعم كارشناسان این نگرانی تا حدودی در خصوص تجارت با كشورهای آسیایی از جمله چین، ژاپن و امارات نیز وجود دارد. اما تاثیر ركود اقتصاد آمریكا بر اقتصاد نفتی ایران تنها به موضوع كاهش ارزش دلار محدود نمی شود.
از سوی دیگر تحلیلگران خوشبین بازار جهانی انرژی بر این باورند كه ادامه ركود اقتصاد آمریكا به كاهش قیمت جهانی نفت منجر خواهد شد. بر این اساس اقتصاددانان ایرانی با توجه به اعمال سیاست های انبساطی مالی از سوی دولت و افزایش وابستگی بودجه دولت و اقتصاد ایران به درآمد های نفتی، معتقدند در صورت تحقق پیش بینی تحلیلگران بازار نفت، روزهای سختی پیش روی اقتصاد ایران قرار خواهد داشت.
در مقابل تحلیلگران بدبین بازار نفت بر این باور تاكید دارند كه ادامه سیر نزولی ارزش دلار در برابر یورو كه متاثر از ركود دامنه دار اقتصاد آمریكا و تلاش دولتمردان این كشور برای كاهش كسری تجاری اقتصاد آمریكاست، مانع از افت محسوس قیمت نفت خواهد شد.
كما این كه قیمت فعلی نفت نیز بر خلاف ظاهر اسمی آن در حالت واقعی در حدود قیمتهای دهه ۸۰ است و نشان واقعی از بالا بودن بهای طلای سیاه ندارد. همچنین برخی گمانه زنی ها در مورد افزایش مصرف نفت در اقتصاد هایی همچون چین و هند احتمال كاهش قیمت نفت را از میان برده است.
آنچنان كه ادامه تنش های سیاسی در خاورمیانه هم نمودی از رفع نگرانی حاكم بر بازار جهانی نفت ندارد. در چنین شرایطی كه شواهدی مبنی بر حفظ قیمت های بالا برای نفت وجود دارد، برخی اقتصاددانان ایرانی بر این باور تاكید دارند كه عادت كردن اقتصاد ایران به درآمد های بالای نفت، بر ابعاد نگران كننده بیماری هلندی كه شواهد رخداد آن از دو سال پیش بروز كرده است، خواهد افزود.
البته در كنار تحمیل ركود تورمی بر اقتصاد ایران، هزینه های دولت نیز به صورت تصاعد هندسی رشد خواهد كرد.
بنابراین در شرایطی كه رشد درآمدهای نفتی تاثیر واقعی بر بهبود وضعیت تولید، اشتغال و رشد اقتصاد نخواهد گذاشت، آسیب پذیری اقتصاد ایران در برابر هرگونه شوك نفتی كه به افت بهای طلای سیاه منجر شود، به شدت بالا خواهد رفت.
منبع : همشهری آنلاین
محور : اخلاق اقتصادی
در ساير مكتبهاى اقتصادى دنيا، اولويتبا اقتصاد است و تا زمانى فضائل و سجاياى انسانى را بكار مىبندند كه سد راه منافعشان نشود و اگر روزى مشاهده كردند كه بين اخلاق و اقتصادشان ناسازگارى وجود دارد، به ارزشهاى انسانى و مكارم اخلاق پشتپا مىزنند.
اسلام تحصيل مال و معيشت و يا به تعبير جامعتر «اقتصاد» را در زندگى بشر داراى اهميت مىداند ولى نه بسان جوامع سرمايهدارى كه آن را اصيل دانسته و تمام فضائل اخلاقى و عواطف انسانى را فداى آن مىنمايند. بلكه آن را يكى از امور مؤثر در زندگى قرار داده و نقش مهم اخلاق و فضيلت را هم ناديده نگرفته است و در هر شرائط اولويت را به اخلاق و فضيلت داده است.
لذا در روايات زيادى مسلمانان را به اصلاح كار و معيشتيكديگر موظف نموده و توانگران را به دستگيرى از فقيران و درماندگان جامعه فرمان داده است و آنها كه از اين وظيفه مقدس اخلاقى و اجتماعى شانه خالى كنند و در اثر دست زدن به راههاى زيانبار بازرگانى انحصارى و زيادهطلبى، توازن اقتصادى را به خطر مىافكنند، به شدت تهديد و نكوهش كرده است.
مرحوم كلينى از هاشمى از امام صادقعليه السلام روايت كرده كه فرمود:
«...من لم يهتم بامور المسلمين فليس منهم». (1)
ترجمه: هركس شب را روز كند بدون اينكه قصدش رسيدگى به امور مسلمانان و اصلاح كارهاى آنان باشد، مسلمان نيست.
باز از آن حضرت منقول است كه فرمود: «من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس منهم و من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم». (2)
ترجمه: هركس صبح كند بدون آنكه قصدش رسيدگى به امور مسلمانان باشد، از مسلمانان نيست و هركس صداى مردى را بشنود كه مسلمانان را به يارى مىطلبد و به يارى او نشتابد، مسلمان نيست.
كلينى از «سماعة» روايت كرده كه گفت: از امام صادقعليه السلام سئوال كردم: گروهى سيرند و اضافه بر لوازم و مخارج خود، ثروتى گردآوردهاند، درحالى كه برادران مسلمانشان شديدا احتياج دارند، و زكات هم براى آنها كفاف نمىدهد، آيا رواست آنها سير باشند درحالى كه برادرانشان در اين روزگار سخت گرسنه هستند؟!
امام در پاسخ فرمودند: «المسلم اخو المسلم لا يظلمه ولا يخذله ولا يحرمه، فيحق على المسلمين الاجتهاد فيه والتواصل والتعاون عليه والمؤاساة لاهل الحاجة والعطف منكم تكونون على ما امرالله فيهم رحماء بينكم متراحمين». (3)
ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است، نبايد به او ستم كند و نبايد او را تنها بگذارد و خوارش نمايد (ونسبتبه وضع او بىتفاوت باشد) و نبايد او را محروم كند (وبا داشتن ثروت اضافى او را در فقر و فلاكتبگذارد) پس بر مسلمانان لازم است كه در برادرى و برابرى باهم كوشا باشند و بر كمك و رسيدگى به هم و بپا خواستن به يارى حاجتمندان اهتمام بورزند و طبق فرمان خدا (4) نسبتبه هم مهربان و بخشاينده باشند.
كلينى از ابو بصير از امام صادقعليه السلام روايت كرده كه فرمود:
«ايما رجل من شيعتنا اتى رجلا من اخوانه فاستعان به في حاجته فلم يعنه و هو يقدر الا ابتلاه الله بان يقضي حوائج عدة من اعدائنا يعذبه الله عليها يوم القيامة». (5)
ترجمه: هرگاه يكى از شيعيان ما نزد برادر مسلمانش برود و از او در انجام حاجتش يارى بخواهد واو با اينكه تواناست، كمكش نكند، خدا او را به قضاى حاجتهايى گروهى از دشمنان ما، مبتلا مىكند تا بر اين كار او را در روز قيامت عذابش كند.
كلينى و صدوق از «فرات بن احنف» از امام صادقعليه السلام روايت كرده كه فرمود:
«ايما مؤمن منع مؤمنا شيئا مما يحتاج اليه وهو يقدر عليه من عنده او من عند غيره اقامه الله يوم القيامة مسودا وجهه مزرقة عيناه مغلولة يداه الى عنقه، فيقال: هذا الخائن الذي خان الله ورسوله، ثم يؤمر به الى النار». (6)
ترجمه: هر مؤمنى برادر مؤمنش را از چيزى كه به آن احتياج دارد و از خود يا از ديگرى بتواند آن چيز را به او برساند، محروم كند، خداوند او را در روز قيامتبا روى سياه و چشمان برگشته و دستان به گردن آويخته، بازداشت مىكند و اعلان مىشود: اين همان خائنى است كه به خدا و رسولش خيانت كرده، سپس امر مىشود او را به آتش افكنند.
كلينى از مفضل بن قاسم روايت كرده كه گفت: امام صادقعليه السلام فرمود:
«من كانت له دار فاحتاج مؤمن الى سكناها فمنعه اياها قال الله عزوجل: ملائكتي ابخل عبدي على عبدي بسكنى الدار الدنيا و عزتي و جلالي لا يسكن جناني ابدا». (7)
ترجمه: هركس خانهاى داشته باشد و مؤمنى به سكناى آن محتاج باشد و او محرومش كند، خداوند مىفرمايد: فرشتگان من اين بنده من در دنيا، از اسكان دادن بنده ديگرم در خانهاش، بخل نمود، به عزت خودم قسم هيچگاه در بهشت من ساكن نمىشود.
قرآن مجيد مىفرمايد:
ارايت الذي يكذب بالدين فذلك الذي يدع اليتيم و لا يحض على طعام المسكين فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون والذين هم يراءون و يمنعون الماعون. (8)
ترجمه: آيا كسى كه روز جزا را پيوسته انكار مىكند، مشاهده كردى؟ او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مىراند. و ديگران را به اطعام مسكين تشويق نمىكند. پس واى بر نمازگزارانى كه نماز خود را به دست فراموشى مىسپارند، آنها كه ريا مىكنند و ديگران را از ضروريات زندگى منع مىنمايند.
«ماعون» از ماده «معن» به معنى چيز كم است و بسيارى از مفسرين معتقدند كه منظور از آن در اينجا اشياء جزئى است كه مردم مخصوصا همسايهها از يكديگر به عنوان عاريه يا تملك مىگيرند مانند مقدارى نمك، آب، آتش(كبريت)، ظروف و مانند اينها.
بديهى است كسى كه از دادن چنين اشيائى به ديگران خوددارى مىكند، آدم بسيار پست و بىايمانى استيعنى آنها به قدرى بخيلند كه حتى از دادن اين اشياء كوچك مضايفه دارند درحالى كه همين اشياء كوچك گاه نيازهاى بزرگى را برطرف مىكنند و منع آن، مشكلات بزرگى در زندگى مردم ايجاد مىنمايد.
جمعى گفتهاند: منظور از «ماعون» زكات است.
در روايتى از امام صادقعليه السلام آمده است كه در تفسير ماعون فرمود:
هو القرض يقرضه والمتاع يعيره و المعروف يصنعه: ماعون وامى است كه انسان به ديگرى مىدهد و وسائل زندگى است كه به عنوان عاريه در اختيار ديگران مىگذارد و كمكها و كارهاى خيرى كه انسان انجام مىدهد. (9)
در روايت ديگرى از امام صادقعليه السلام اين معنى نقل شده و در ذيل آن آمده است كه راوى گفت: ما همسايگانى داريم كه وقتى وسائلى را به آنها عاريه مىدهيم آن را مىشكنند و خراب مىكنند، آيا گناه استبه آنها ندهيم؟ فرمود: دراين صورت مانعى ندارد. (10)
مرحوم صدوق از امام صادق از پدران بزرگوارش در حديث مناهى رسول اكرمصلى الله عليه وآله روايت كرده:
«نهى رسول اللهصلى الله عليه وآله ان يمنع احد الماعون جاره».: ترجمه: رسول خدا از ندادن لوازم خانگى (ازقبيل: ديگ، كاسه، سطل، آب، نمك، آتش و نظائر اينها) به همسايه نهى كرده.
و فرموده: «من منع الماعون جاره منعه الله خيره يوم القيامة و وكله الى نفسه و من وكله الى نفسه فما اسوء حاله... و من احتاج اليه اخوه المسلم فى قرض و هو يقدر عليه فلم يفعل حرم الله عليه ريح الجنة ... و من اكرم اخاه المسلم فانما يكرم الله عزوجل». (11)
ترجمه: هركس كه آنها را از همسايهاش دريغ دارد، خدا در روز قيامتخيرش را از او دريغ مىدارد و او را به خود وامىگذارد و چه بسيار بد استحال كسى كه خدا او را به خود واگذارد و هركس برادر مسلمانش به او محتاج باشد و از او قرض بخواهد و او با وجود اينكه مىتواند قضاى حاجتش برآورد، كوتاهى نمايد و حاجتش را برنياورد خداوند نسيم بهشت را بر او حرام مىگرداند، تا آنجا كه فرمود: وكسى كه به برادر مسلمانش احسان كند به خدا احسان كرده است.
صدوق از مفضل بن عمر از امام صادقعليه السلام روايت كرده كه فرمود:
«ايما مؤمن حبس مؤمنا عن ماله و هو محتاج اليه لم يذقه الله من طعام الجنة ولا يشرب من الرحيق المختوم». (12)
ترجمه: هر مؤمنى كه از مؤمن ديگر مالش را مخفى كند (باوجود اينكه او محتاج است)، خداوند از طعام بهشتبه او نمىچشاند و از شراب طهور بهشت هم محروم مىسازد.
اين نوع رسيدگى به امور مسلمين و دستگيرى از درماندگان آنها يك وظيفه عمومى مسلمانان است، ولى برخى از آنان كه از لحاظ تقوى و انسانيت مراتب بالاترى دارند، ديگران را بر خويشتن مقدم مىدارند و خود را براى آسايش ديگران به زحمت مىاندازند به اين معنى زندگى را بر خود تنگ مىگيرند تا ديگران را به آسايش برسانند و آنچه دارند به نيازمندان مىبخشند.
پس اقتصاد اسلامى هيچگونه برخورد با اخلاق و فضيلت ندارد و در هر شرائط اولويتبا اخلاق مىباشد ولى در ساير مكتبهاى اقتصادى دنيا، مساله درستبر عكس استيعنى همهجا اولويتبا اقتصاد است و تا زمانى فضائل و سجاياى انسانى را بكار مىبندند كه سد راه منافعشان نشود واگر روزى مشاهده كردند كه بين اخلاق و اقتصادشان ناسازگارى وجود دارد، به ارزشهاى انسانى و مكارم اخلاق پشتپا مىزنند، رهبران اين مكتبها اخلاق را تنها از ديدگاه مادى مىنگرند و چگونگى آن را منحصرا وابسته به كيفيت روابط توليد و تابع خصوصيات اقتصادى مىدانند.
رعايت اعتدال در انفاق و بخشش
آئين مقدس اسلام مسلمانان را به رعايت اعتدال و ميانهروى دعوت مىكند و حتى در انفاق و بخشش هم توصيهاش اين است كه بايد دور از هرگونه اسراف و سختگيرى باشد.
چنانكه قرآن مجيد به يكى از اوصاف ممتاز «عبادالرحمن» كه اعتدال و دورى از هرگونه افراط و تفريط در كارها مخصوصا در مساله انفاق است، اشاره كرده مىفرمايد:
والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما. (13)
ترجمه: آنها كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مىكنند و نه سختگيرى، بلكه درميان اين دو حد اعتدالى دارند).
يعنى آنان انفاق عادلانه و دور از هرگونه اسراف و سختگيرى دارند نه آنچنان بذل و بخششى كنند كه زن و فرزندشان گرسنه بمانند و نه آنچنان سختگير باشند كه ديگران از مواهب آنها بهرهمند نشوند.
در تفسير «اسراف» و «اقتار» كه نقطه مقابل يكديگرند مفسران سخنان گوناگونى گفتهاند كه روح همه آنها به يك موضوع برمىگردد و آن اينكه «اسراف» آن است كه بيش از حد و در غير حق و بيجا مصرف گردد و «اقتار» آن است كه كمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد.
امام صادقعليه السلام در روايتى تشبيه جالبى براى «اسراف» و «اقتار» و «حد اعتدال» به كار برده است، هنگامى كه آن حضرت ا ين آيه را تلاوت فرمود: مشتى سنگ ريزه از زمين برداشت و محكم در دست گرفت و فرمود اين همان «اقتار» و سختگيرى است، سپس مشت ديگرى برداشت و چنان دستخود را گشود كه همه آن را به روى زمين ريخت و فرمود: اين «اسراف» استبار سوم مشت ديگرى برداشت و كمى دستخود را گشود به طورى كه مقدارى فرو ريخت و مقدارى در دستش باز ماند و فرمود اين همان «قوام» و حد وسط است. (14)
از آنجا كه رعايت اعتدال در همه چيز حتى در انفاق و كمك به ديگران، شرط است در آيه ديگر مىفرمايد:
و لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا. (15)
ترجمه: هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (وترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى واز كار فرومانى.
اين تعبير كنايه لطيفى است از اين كه دست دهنده داشته باش و همچون بخيلان كه گوئى دستهايشان به گردنشان با غل و زنجير بستهاند و قادر به كمك وانفاق نيستند،مباش. واز سوى ديگر، دستخود را فوق العاده گشاده مدار و بذل و بخشش بىحساب مكن تا سبب شود از كار بمانى و مورد ملامت اين و آن قرار گيرى.
در شان نزول اين آيه آمده است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در خانه بود سائلى بر در خانه آمد چون چيزى براى بخشش آماده نبود، و او تقاضاى پيراهن كرد، پيامبرصلى الله عليه وآله پيراهن خود را به او داد و همين سبب شد كه پيامبر نتواند آن روز براى نماز به مسجد برود. اين پيشامد زبان كفار را باز كرد گفتند: محمد خواب مانده و يا مشغول لهو و سرگرمى است و نمازش را به دست فراموشى سپرده است و به اين ترتيب اين كار هم ملامت و شماتت دشمن، و هم انقطاع از دوست را در پى داشت و مصداق «ملوم محسور» شد آيه فوق نازل گرديد و به پيامبرصلى الله عليه وآله هشدار داد كه اين كار تكرار نشود. (16)
امام صادقعليه السلام فرمود: «ان السرف يورث الفقر و ان القصد يورث الغنى». (17)
ترجمه: اسراف و ولخرجى موجب فقر و ميانهروى باعث غنى مىگردد.
امام صادقعليه السلام مىفرمايد: «الكمال كل الكمال في ثلاثة فذكر فيالثلاثة التقدير في المعيشة». (18) ترجمه: كمال در سه چيز است: از جمله حساب در زندگى.
امام باقرعليه السلام فرمود: «ما خير في رجل لا يقتصد فيمعيشته ما يصلح لا لديناه ولا لآخرته». (19) ترجمه: خير و خوبى در كسى كه در زندگى خود ميانهرو نيست، وجود ندارد. زيرا اين كار نه براى دنياى او فائده دارد و نه براى آخرتش.
علىعليه السلام فرمود: «من المروة ان تقتصد فلا تسرف». (20) ترجمه: از كرامت انسانى است كه اسراف نكند و ميانهرو باشد.
در روايتى آمده است كه مردى وارد خدمت امام صادقعليه السلام شد و تقاضاى وام كرد و چون قدرت پرداخت نداشت از امام خواست تا هنگام توانائى مهلت دهد.
امام صادقعليه السلام از او پرسيد آيا به هنگام برداشت محصول آن را پرداختخواهى نمود؟
گفت: نه به خدا قسم. فرمود: از سود كسب و تجارت ادا خواهى كرد؟ گفت: نه به خدا قسم. فرمود: تا زمانى كه متاعى بفروشى؟ گفت: نه به خدا قسم. (يعنى متاع قابل فروش هم ندارم) امام همين كه ديد كاملا نيازمند و مستحق است فرمود: «فانت اذا ممن جعل الله له في اموالنا حقا» دراين صورت تو از كسانى هستى كه خداوند در اموال ما براى تو حقى قرار داده است.
امام مبلغى به او داد و توصيه فرمود كه:
«اتق الله ولا تسرف ولا تقتر و كن بين ذلك قواما ان التبذير من الاسراف قال الله : ولا تبذر تبذيرا و قال ان الله لا يعذب على القصد». (21) ترجمه: از خدا بترس نه اسراف كن و نه سختيگرى و روشى ميان اين دو برگزين زيرا «اسراف» از «تبذير» استخداوند فرموده: هرگز اسراف و تبذير مكن. سپس امام فرمود: خداوند به خاطر ميانهروى كسى را عذاب نمىدهد.
پىنوشتها:
1) كافى، ج2، ص 163، (باب الاهتمام بامور المسلمين) - وسائل، ج11، ص 559.
2)كافى، ج2، ص 164 - وسائل، ج11، ص 559 و 560.
3)فروع كافى،ج1،ص176-(نوادرالصدقة).
4)اشاره به آيه39ازسوره«الفتح»
5)اصول كافى،ج2،ص366-المحاسن،ص99.
6)كافى،ج2،ص367-عقاب الاعمال،ص23-المحاسن،ص100.
7)كافى،ج2،ص367.
8)سوره ماعون.
9)تفسيرنورالثقلين،ج5،ص679.
10)تفسيرنورالثقلين،ج5،ص679.
11)الفقيه،ج2،ص197و198-وسائل،ج11،ص600.
12)عقاب الاعمال،ص23-المحاسن،ص100.
13)سوره فرقان،آيه67.
14)تفسيرنورالثقلين،ج2،ص29-وسائل،ج12،ص42.
15)سوره اسراء،آيه29.
16)تفسيرنمونه،ج12،ص91و92.
17)وسائل الشيعة،ج12،ص4.
18)وسائلالشيعة،ج12،ص4.
19)وسائلالشيعة،ج12،ص42.
20)تفسيرعياشى،ج2،ص288.
21) تفسير عياشى، ج2، ص 288.
منبع: Balagh.com
محور: فقر اقتصادی
كنفرانس بین المللی "فقر در جهان اسلام" با هدف بررسی علت ها و راه حل های این معضل در كوآلالامپور برگزار شد. در این گردهمایى 57 مقاله علمى به زبانهاى انگلیسى و عربى مورد بحث و بررسى قرار گرفت و در پایان اعضاى شركت كننده در گردهمایى مواردی را به اتفاق آراء به تصویب رساندند.
الف: موضوع كنفرانس:
كنفرانس بین المللى فقر در جهان اسلام و جوامع «علتها و راه حلها» با سر فصل هاى هاى تعیین شده توسط كمیته برگزار كننده بشرح ذیل:
1 ـ ابعاد سیاسى فقر و راه حلهاى آن در جهان اسلام
2 ـ ابعاد اقتصادى فقر و راه حلهاى آن در جهان اسلام
3 ـ ابعاد روحى وروانى فقر و راه حلهاى آن در جهان اسلام
4 ـ ابعاد اجتماعى و فرهنگى فقر و راه حلهاى آن در جهان اسلام
5 ـ مسئله فقر در اقلیتهاى مسلمان و مهاجرین و علتهاى ایجاد آن
6 ـ جهانى شدن و مسئله فقر در جهان اسلام
7 ـ زن مسلمان و نقش او در پیشرفت ملتهاى اسلامى
8 ـ مبارزه با فقر در مالزى در حال حاضر
>>>
ادامه مطلب
محور : جهاد اقتصادی در حکومت علوی
امام على علیه السلام هنگامى كه زندگى فردى یك مؤمن را زمانبندى مىكند، براى اقتصاد، همطراز عبادت، نقش ویژهاى قائل است. از اين رو محرومان و مستضعفان همواره مورد توصیه حضرت امیر علیه السلام بودهاند. آن بزرگوار لحظهاى از رسیدگى به حال آنان غافل نبود.
در نهجالبلاغه و دیگر مجموعههاى حدیثى مطالب بسیارى از امام على علیه السلام در خصوص سیاستهاى كلى اقتصادى به چشم مىخورد كه اگر هر فرد و یا حكومتى در آنها تأمل و سپس عمل نماید، دستاوردهاى درخشانى در جهت رونق اقتصادى به دست خواهد آورد كه در این جا به بعضى از آنها اشاره مىكنیم.
>>>
ادامه مطلب
بين سال 2002 و 2007 ناديده گرفتن نظرات برخي جامعهشناسان اروپايي و آمريكاي لاتين كه از مدل اقتصادي آمريكا به عنوان "سرمايهداري گاوچراني" انتقاد ميكردند، ساده بود. اما اكنون موتور آن رشد اقتصادي يعني اقتصاد آمريكا از مسير خارج شده و مابقي جهان را به كشاندن دنبال خود به قعر تهديد ميكند.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد ایران
به دنبال انتشار آمار رشد اقتصادی ایران از سوی صندوق بینالمللی پول که رقم شاخص در ایران را برای سال 2010 (1389) معادل یک درصد دانسته و پیشبینی کرده است که این رقم در سال 2011 به صفر تنزل کند، معاون اقتصادی بانک مرکزی ایران برآورد صفر برای رشد سالجاری را بدبینانه دانست و از روند رو به جلوی تحولات اقتصادی خبر داد. قضاوی وعده داد که در اردیبهشتماه سالجاری آخرین تحولات اقتصادی از سوی بانک مرکزی ارائه شود. بانک مرکزی از سال 87 به این سو آمار رشد را که معمولا با فاصله سه ماهه منتشر میشود ارائه نکرده است. قضاوی علت کاهش رشد در سالهای 87 به این سو را نیز اعلام کرده است.
در پی انتشار گزارش صندوق بینالمللی پول مبنی بر رشد 1 درصدی اقتصادی ایران در سال 2010 قضاوی، معاون اقتصادی بانک مرکزی به این آمار واکنش نشان داد و برآورد صفر درصدی برای رشد اقتصادی سالجاری را بدبینانه ارزیابی کرد.
اظهار نظر درباره آمار اعلام شده در شرایطی صورت گرفته است که در تازهترین گزارش صندوق بینالمللی پول از اوضاع اقتصادی ایران و جهان، رشد اقتصاد ایران در سال 2010 (1389) یک درصد و برای سالهای 1388 و 1387 نیز ارقام 1/0 درصد و یک درصد اعلام شده است. در همین حال این سازمان بینالمللی پیشبینی کرده است که ایران در سالجاری رشد اقتصادی «صفر درصدی» را تجربه میکند، اگرچه پس از آن، روندی رو به صعود به خود گرفته و ارقام 3 و 3/4 درصد را در سالهای 2012 و 2013 تجربه میکند.
گزارش صندوق بینالمللی پول درباره اقتصاد ایران در حالی منتشر شده که نزدیک به 3 سال است بانک مرکزی که نهاد رسمی اعلام نرخ رشد اقتصادی است این آمار را اعلام نکرده است. براساس آخرین اعلام رسمی بانک مرکزی، نرخ رشد اقتصادی در ۳ماهه اول سال ۸۷ با نفت ۳/۲ درصد و بدون نفت ۲/۷ درصد گزارش شده است. بانک مرکزی علت عدمانتشار آمارهای رسمی نرخ رشد اقتصادی از نیمه دوم سال ۱۳۸۷ را اختلافنظر با وزارت صنایع و معادن بر سر نرخ رشد بخش صنعت و معدن، میداند.
در همین حال دکتر قضاوی، معاون اقتصادی بانک مرکزی در پاسخ به سوال خبرنگاران رسانههای گروهی، پیرامون برآوردهای اخیری که از رشد اقتصادی کشور در سال 2011 میلادی از قول برخی نهادهای خارجی عنوان میشود، گفت: تحولات اقتصادی سالهای اخیر حکایت از روندی رو به جلو دارد. در سال 1387، خشکسالی و سرمازدگی موجب شد، عملکرد بخش کشاورزی کاهش پیدا کرده و رشد این بخش به منفی 12 درصد برسد.
قضاوی اظهار داشت: همین پدیده در کنار سایر عوامل فرعی، رشد اقتصادی سال 1387 را محدود کرد، اما در سال بعد عملکرد بخش کشاورزی و مسکن تحول چشمگیری داشت. به طوری که بخش کشاورزی با حدود 29 واحد درصد بهبود در رشد مواجه شد و رقم منفی 12 درصد سال قبل به حدود مثبت 17 درصد رسید. این عوامل موجب شد رشد اقتصادی سال 1388 بهبود چشمگیری پیدا کند.
وی افزود: در بخش قابل ملاحظهای از سال 1389 نیز عواملی که موجب کندی رشد اقتصادی شود، ملموس نبود. نکته مهمی که وجود دارد این است که افزایش قیمت حاملهای انرژی چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ تجربی میتواند در کوتاه مدت، رشد اقتصادی را محدود کند، اما اثرات بلند مدت آن به بهبود الگوی مصرف فرآوردهها و نیز به افزایش کارآیی انجامیده و اتفاقا میتواند موجب افزایش رشد اقتصادی باشد. خصوصا اینکه دولت حداکثر تلاش خود را در جهت جبران قدرت خرید خانوارها از طریق هدفمندسازی یارانهها و نیز کمک به بنگاهها در جهت اصلاح الگوی مصرف حاملهای انرژی به خرج میدهد.
معاون اقتصادی بانک مرکزی گفت: با توجه به تفاصیل فوق، برآورد صفر درصدی برای رشد اقتصادی سالجاری را بدبینانه میتوان ارزیابی کرد و معمولا این ارزیابیها در گذر زمان اصلاح میشود.
دکتر قضاوی بیان داشت: ضمنا در اواخر اردیبهشتماه سالجاری به مناسبت برگزاری همایش سیاستهای پولی توسط پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی، آخرین تحولات اقتصادی کشور را برای اطلاع عموم ارائه خواهیم کرد. این رویدادی است که طی سالهای اخیر عموما اتفاق افتاده و بانک مرکزی از این فرصت برای ارائه تحلیلی از تحولات اقتصادی کشور استفاده کرده است.
منبع: دنیای اقتصاد
محور : اقتصاد
مترجم: جعفر خیرخواهان
ریچارد پوسنر حقوق دان و گری بکر اقتصاددان در نوشته ی زیر که از وبلاگ معروف این دو اندیشمند ترجمه شده است سعی در پاسخ به سوال فوق را دارند.
ریچارد پوسنر
در شماره ششم مارس روزنامه نیویورک تایمز، اقتصاددان پل کروگمن مقاله جالبی را با این عنوان نوشته بود «مدرک دانشگاهی و درآمد دریافتی.» کروگمن در آن مقاله، این نگاه مرسوم که ما نیاز به سرمایهگذاری بیشتر در آموزش و تحصیل داریم چون «هر کسی میداند مشاغل آتی نیاز به سطوح دائما بالاتر مهارت دارد» را به چالش میکشد.
کروگمن استدلال میکند که از حدود 1990 تاکنون «بازار شغل در آمریکا، شاهد افزایش کلی تقاضا برای مهارت نبوده است، بلکه میانه آن خالی شده است یعنی اشتغال دستمزد بالا و دستمزد پایین به سرعت رشد کرده است؛ اما مشاغل دستمزد متوسط، انواع مشاغلی که به حساب ما طبقه متوسط قوی را حمایت میکند، عقب مانده است. او انتظار دارد این روند ادامه یابد و به مقاله اخیری اشاره میکند که چگونه استفاده از نرمافزار برای انجام تحقیقات حقوقی رشد روزافزونی یافته است و قابلیت جایگزینی لشکر وکلا و پیراحقوقیهای دخیل در مرور اسناد در پروندههای بزرگ را دارد. او استدلال میکند رایانهها در انجام کارهای شناختی و دستی مناسب هستند که عملا با پیروی از قواعد انجام میشوند، در حالی که کارهای مستلزم میزان بالای صلاحدید یا خلاقیت از نوشتن شعر گرفته تا اختراع شبکه اجتماعی جدید و اداره شرکت در کنار برخی کارهای دستی (او نمونههای رانندگان کامیون و سرایدارها را میآورد، اما میتوانست مستخدمان و پرسنل خردهفروشی را بیفزاید) نمیتوان از رایانه استفاده کرد. او استدلال میکند تقاضای مشاغل در رستههایی رشد خواهد کرد که کار را نمیتوان اتوماسیون کرد و تقاضای مشاغل در رستههایی که قابل اتوماسیون هستند کاهش خواهد یافت.
بنابراین کروگمن نتیجه میگیرد «افکار واهی و پوچی» است که باور کنیم «فرستادن بچههای بیشتری به دانشکده میتواند جامعه طبقه متوسطی را که به آن عادت داشتیم، بازگرداند.» در عوض تمرکز باید روی «بازگرداندن قدرت چانهزنی باشد که کارگران طی 30 سال گذشته از دست دادهاند و تضمین جنبههای حیاتی برای همه شهروندان، مهمتر از همه مراقبت تندرستی.»
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد
توماس مایر، مترجم: جعفر خیرخواهان
ما میخواهیم درباره اقتصاد و نه معناشناختی صحبت کنیم. با این حال، از آنجا که اصطلاحات احساسبرانگیز، ناروشن و معمولا گمراهکننده، غالبا نقش مهمی در استدلالهای مرسوم در حوزه اقتصاد و سیاست ایفا میکنند، نیاز است یاد بگیریم چگونه چنین حقهبازیهایی را ردیابی کنیم اگر خواهان حمایت از خویش در برابر استدلالهای گمراهکننده هستیم. این مطلب را بدین خاطر نوشتهام.
برخی کلمات و مفاهیم تقریبا مقدر شده است بذر سردرگمی بکارند. البته نمیخواهم بگویم کسانی که آنها را به کار میبرند الزاما نیت گیج و سردرگم کردن ما را دارند. بیشتر آنها بدل کلامی را رد و بدل میکنند با این باور که سکه اصل هستند. من نمیگویم چنین اصطلاحاتی همیشه تقلبی و گمراهکننده هستند؛ هراز گاهی سکههای اصل هم یافت میشود. پس پیشنهاد نمیدهم اصلا کاری با آنها نداشته باشید- به راستی که گریزی در استفاده از برخی از آنها نیست و در این کتاب از آنها استفاده میکنم، اما وقتی به این کلمات برخورد میکنید و پیش از اینکه آنها را وارد ذهن خود کنید حواستان کاملا جمع باشد. من قصد ندارم همه این شرارتها را برملا کنم، بلکه چندتایی را به باد انتقاد میگیرم تا نشان دهم باید دقت داشته باشیم. با چند اصطلاحی که کاربرد گسترده دارند شروع میکنم و سپس به سراغ آنهایی میروم که در اقتصاد یا سیاست بیشتر کاربرد دارند.
اما پیش از توجه به این نمونههای خاص، نگاه کوتاهی به یک خطای معناشناختی بکنیم. در این خطا، معنای یک اصطلاح در وسط استدلال تغییر میکند. برای مثال در یک مقاله به درستی اشاره میشود که توزیع قدرت سیاسی بر تئوریهای علمی تاثیرگذار است: برای نمونه، قدرت سیاسی روی اینکه دولت چه نوع پروژههای تحقیقاتی را تامین مالی کند تاثیر میگذارد؛ بنابراین بر آنچه که دانشمندان کشف میکنند تاثیر میگذارد. تا اینجا هیچ ایرادی وارد نیست، اما چند صفحه بعد، واژه «تاثیر میگذارد» به «تعیین میکند» تغییر مییابد و نتیجه میگیرد کیفیت عینی شواهد اهمیتی نداشته و تئوریهای علمی ارزش حقیقی ندارند.
>>>
ادامه مطلب
محور : معرفی مقاله
محمود متوسلي (استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران )
محمود مشهدياحمد (دانشجوي دکتري دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران )
چكيده
براي كساني كه با علم اقتصاد آشنايي اندكي دارند مطالعه مقالات اين علم حيرت آور است. هر کس با مراجعه به مجلات معتبر اين رشته ممكن است از خود بپرسد،«آيا اين اقتصاد است يا شاخهاي از رياضيات؟»؛ به هر حال اين وضعيت كنوني اين شاخه از علم است. هر کس براي اينكه آن را ياد بگيرد بيش از آنكه نياز به شناخت فرهنگ، تاريخ، ساختارهاي نهادي جامعه و امثال آن داشته باشد بايد رياضيات بداند. در واقع وضعيت كنوني به نحوي است كه يادآور اين جمله معروف بر سر دروازه آكادمي افلاطون است كه، «هر كه وارد اينجا ميشود بايد رياضيات بداند».
اما چه شد كه اقتصاد تا اين حد به رياضيات وابسته شد؟ آيا رياضيات توانسته زمينههاي بالندگي اين علم را فراهم آورد؟ يا اينكه بر عكس، آيا رياضيات موجب محدود شدن قلمرو علم اقتصاد شده است؟ آيا رياضيات ميتواند كليدي براي فهم مشكلات اقتصادي باشد؟ اساساً چه شد كه اقتصاددانان متوسل به رياضيات شدند؟ اينها و پرسشهايي از اين قبيل همگي از جمله مسائل مهمي هستند كه ميتوانند در فهم رابطه بين اقتصاد و رياضيات و اينكه اين رابطه چگونه بايد باشد، نقش مهمي داشته باشند. در اين مقاله با تمركز بر روي اين پرسشها به عنوان دو يافته مهم نشان خواهيم داد كه؛ اولاً، توسل به رياضيات برخلاف تصور مرسوم، نه به عنوان واكنشي به نگرشهاي ماركسيستي و نظريه ارزش مبتني بر كار، بلكه بر آمده از يك خاستگاه فلسفي است كه طبق آن براي اينكه اقتصاد يك رويكرد علمي تلقي شود بايد به رياضيات متوسل شود؛ ثانياً، توسل به رياضيات باعث محدود شدن قلمرو علم اقتصاد و حذف بسياري از مفاهيم و پديدههاي مهم از تحليلها و تبعات ناخوشايند ديگري براي اقتصاد شده است.
:: برای دسترسی به متن کامل مقاله می توانید به مجله نامه مفید سال 19 و 20 مراجعه فرمایید ::