ری کراک در جستجوی کار به شیکاگو رفت و به فروشندگی در یک خرازی فروشی مشغول شد پس از اینکه کار او در این شرکت کوچک دوامی نیافت به یک گروه موسیقی که معروفیتی در شیکاگو داشت پیوست و به نواختن پیانو پرداخت.
اندیشه حقیر ، انسان را حقیر نگه می دارد
در سال 1920 در شرکت " لیلی تولیپ " که لیوان و فنجان می ساخت کاری بدست آورد. حس ششم ری موجب شد که بتواند مقاومت مردم را در برابر فرآورده ای جدید در هم شکند و استفاده از این فرآورده را یک ضرورت جلوه دهد . او ایمان داشت اگر حقیر فکر کند ، حقیر باقی خواهد ماند وچنین چیزی را نمی خواست . او با برنامه فشرده ای که برای خود در نظر گرفته بود ،همه روزه ازساعت هفت صبح کیفی را به دست می گرفت که پر از نمونه های لیوان کاغذی بود . آنگاه در پی بازاریابی و گرفتن سفارش های جدید ، پیاده روهای شیکاگو رابا گامهایی استوار زیر پا می گذاشت . درحوالی ساعت پنج بعد از ظهر که اغلب مردم از کار بر می گشتند تا پس از کار وتلاش روزانه استراحت کنند ، ری به ایستگاه رادیو شیکاگو می رفت تا به عنوان یک پیانیست رسمی در جمع نوازندگان پیانو بنوازد . کار، طولانی وفشرده بود ، اما او بی امان وخستگی ناپذیر تلاش می کرد . کراک از نظر جسمانی مثل بیشتر مردم بود ، اما آموخته بود که استقامت وپایداری را در خود بپروراند . در همان سال ری کراک بر حسب اتفاق با ارل پرنیس ، مهندسی که چند بستنی فروشی در نقاط گوناگون شهر بانام "قصر پرنیس "دائر کرده بود وکراک لیوان های بستنی فروشیهای او را تأمین می کرد ملاقات کرد . پرنیس برای ساخت دستگاه مخلوط کن شش گردونه وچند منظوره مقدماتی را فراهم کرد و به کراک پیشنهاد کرد که نمایندگی انحصاری فروش آن را در سراسر کشور به عهده گیرد وسود حاصله را به تساوی قسمت کند ، در نتیجه در سال 1948 موفق شد رکورد فروش مخلوط کن را به 8000 دستگاه برساند و این هنوز نخستین قدم بود. دو نفر از مشتریان کراک برادران مک دونالد بودند. ری کراک در سفری به لس آنجلس موفق شد که رستوران مک دونالد را از نزدیک ببیند . او وقتی کیفیت در خط تولید همبرگر، نظافت و سرعت سرویس دهی آنهارا دید بشدت تحت تاثیر قرار گرفت. او معتقد بود که حیف است چنین امکاناتی محدود به یک نقطه باشد . کراک با طرحی که از پیش آماده کرده بود نزد برادران مک دونالد شتافت تا پیشنهاد تاسیس رستورتنهای مشابهی را در سراسر کشور بدهد. این طرح سود دوجانبه ای داشت : از سویی درامد برادران مک دونالد را افزایش می داد و از سوی دی گر کراک می توانست فروش مخلوط کن های خود را به حداکثر برساند. طبق این قرارداد 1.9 در صد از درامد همه رستورانها به کراک تعلق می گرفت که 5 % از آن مبلغ را می بایست به برادران مک دونالد بپردازد. بر اساس ماده ای از قرارداد با ایجاد هر نمایندگی ، 950$ به کراک پرداخت می شد . مدت قرارداد کراک با برادران مک دونالد 10 سال بود که بعد ها به 99 سال تغییر یافت . به این ترتیب در سال 1955 ری کراک نخستین رستوران خود را در غرب امریکا دائر کرد . ری کراک ضمن اداره رستوران ، فروش مخلوط کن را نیز ادامه می داد و با درامد حاصل از آن اجاره رستوران و حقوق کارکنان را می پرداخت. او هر روز خواب آلود براه می افتاد تا کارکنان خود را در کارها کمک کند ، او می گوید :
نظافت دستشوئی ، توالت و کف سالن را هرگز عار نمی دانم
در سال 1956 هشت رستوران جدید در نقاط مختلف کشور به رستورانهای او اضافه شد. فروش مخلوط کن به کراک فرصتی داد تا از آشپزخانه هزاران رستوران در سراسر کشور بازدید کند و از این تجربه ها در اداره نمایندگیهایش سود جوید . هدف اصلی ری کراک درتمام این مدت تأسیس شبکه بزرگی از رستوران هایی بود که از نظر کیفیت ، پاکیزگی وخدمات ، نمونه باشند . کراک برای تسریع رشد و توسعه رستوران های زنجیره ای خود فکر تازه ای کرد ، او به مالکانی که املاکشان در گرو بانک بود اعلام کرد که اگر زمینهایشان را به او اجاره دهند هر ماه اقساط وام انها را خواهد پرداخت صاحبان املاک بی درنگ این پیشنهاد را می پذیرفتند زیرا با پذیرفتن این پیشنهاد املاک راکد و بی فایده آنان درآمد زا می شد. کراک تصمیم گرفت دایره ای از افراد مهم از جمله حسابداران، وکالی دعاوی و مشاوران مالی را گرد اورد.
موفقیّت بیشتر تشکیلات من، حاصل انتخاب مناسب افرادی است که برای کارهای مهم و کلیدی برگزیده ام.
بزرگترین مشکل پیش روی کراک این بود که رستورانهای مک دونالد متعلق به برادران مک دونالد بود و تنها در چارچوب یک قرارداد در اختیار وی قرار داشت در حقیقت کراک بایستی با پرداخت مبلغی به برادران مک دونالد قرارداد را لغو می کرد و سرقفلی های همه رستورانهای مک دونالد را به خود اختصاص می داد. برادران مک دونالد برای واگذاری حق امتیاز خود دو میلیون و هفتصد هزار دلار درخواست کرده بودند و ری کراک چنین مبلغ کلانی را دراختیار نداشت.
ری کراک با دریافت وام و جلب حمایتهای مالی توانست مبلغ را فراهم کند . اگرچه ری کراک نخستین قدم بزرگ را در راه توانگری برداشت اما هنوز با موفقیت نهایی فاصله زیادی داشت ، او با موانع حقوقی و اداری زیادی روبرو بود و ناگزیر بود باردیگر ثابت کند که مدیر بزرگی است . در سال 1977 هنگامیکه کراک تصمیم گرفت خاطرات خود را بنگارد مک دونالد 4177 رستوران در آمریکا و 21 رستوران در خارج از کشور داشت . به محض اینکه ری کراک تمام امتیاز مک دونالد را بخود اختصاص داد مقرراتی سخت و جدی را حاکم بر مدیران و کارکنان رستورانهایش کرد . این استراتژی نقش بزرگی را در موفقیت او بازی کرد . توجه او به جزئیات امر باور نکردنی بود . رشته ای از امور به ظاهر جزئی و پیش پا افتاده می تواند موفقیت یا شکست فرد را در پی داشته باشد . تلاش بی وقفه کراک حاصل وسوسهء سوزان او برای نیل به مقصود بود .
ری کراک تا پایان زندگی فعال و تمام وقت خود را صرف پیدا کردن محلهای مناسبی برای تاسیس رستورانهای جدید کرد . شرکت مک دونالد هواپیمایی را خریده بود که ری کراک با آن بر فراز شهرها به پر واز در می آمد و به کاوش و جستجو می پرداخت تا نقاط مناسبس را برای تاسیس رستوران بخصوص در اطراف کلیساها و مدارس پیدا کند . دردی که در ناحیه ران حس می کرد می توانست هر کس دیگری را زمین گیر کند اما او از حضور در دفتر کار و رفتن به مسافرتهای پیاپی برای بازرسی رستورانها دست برنداشت . او معتقد بود درد و رنج قابل تحمل تر از تنبلی و بطالت است . در روزهای پایان عمرش شخصی با طعنه گفت : برای کسی که میلیونها دلار ثروت انباشته است ، سخن گفتن درباره موفقیت دشوار نیست . ری کراک با تندی پاسخ داد : فراموش نکن که من هم مثل دیگران ، هر بارفقط یک جفت کفش را می توانم بپوشم.
سمیرا برو مند نیا
منبع: arbm.blogfa.com
موفقیت افراد بیش از آنكه به میزان هوش آنها بستگی داشته باشد به میزان اشخاص بستگی دارد .
همه ما بیش از آنكه متوجه خود باشیم محصول تفكرات پیرامون خویش هستیم پس باید این تفكرات را تقویت كنیم.
امرسون می گوید : مردان بزرگ كسانی هستند كه می دانند اندیشه ها بر جهان حكم می رانند.
میلتون در بهشت گمشده می گوید : ذهن بر تخت خود نشسته است و می تواند درون خود بهشتی از جهنم و جهنمی از بهشت بر پا كند.
كسانی كه خود را در رده دوم می بینند ، زندگی و كارهایشان هم در رده دوم باقی می ماند.
نگذارید فكرتان علیه شما به كار افتد ، در عوض كوشش كنید كه آنرا به خدمت بگیرید.
اولین رمز موفقیت ایمان و اعتقاد به تواناییهای خویش است.
افراد موفق آدمهای معمولی هستند كه از اعتماد به نفس و ایمان بیشتری برخوردارند.
پایداری و پشتكار95% از توانایی را تشكیل می دهد
از انیشتین پرسیدند : یك مایل چند فوت است؟ پاسخ داد :چرا باید مغزم را از اطلاعاتی پر كنم كه می توان در عرض دو دقیقه از هر كتاب مرجعی یافت. پس اطلاعات بهینه و به جا را در فكر خود جایگزین اطلاعات بیهوده سازید.
ذهن انسان برای فكر كردن است نه برای انبار كردن اطلاعات.
اقدام ترس را از میان بر می دارد.
برای موفقیت و نفوذ بهتر به میان دیگران اقدامات زیر را در زندگی روزمره به كار گیرید:
· همیشه در ردیف های جلو بنشینید.
· مستقیماً به چشم دیگران نگاه كنید.
· بلند و قاطع سخن بگویید.
· خنده رو باشید.
· انعطاف پذیر باشید.
14. برای نفوذ بر قلب های افراد نكات زیر را به كار گیرید:
· افراد در هر سنی كه باشند تشنه تعریفند.
· در تعریف از دیگران زیاده روی و مبالغه ننمایید.
· خودتان را آنگونه كه هستید بنگرید و دیگران را آنگونه كه باید باشند بنگرید.
15. وقتی كه فكر كنید چیزی غیر ممكن است فكرتان در پی آنست كه دلایلی بیابد كه این مطلب را اثبات كند ، ولی هنگامی كه ایمان داشته باشید ، ایمانی حقیقتی انكار نشدنی است ، فكرتان راه های انجام آن كار را می یابد.
16. وقتی كاری را شروع می كنید ، زیاد مهم نیست كه از آن چه میدانید ، مهم این است كه وقتی كارتان را شروع می كنید ، چه چیزهایی یاد می گیرید و چه طور از آنها استفاده می نمایید.
17. انسان های بزرگ گوش كردن را به انحصار خود در می آورند.
18. انسان های كوچك حرف زدن را به انحصار خود در می آورند.
19 . رهبران بزرگ بیشتر وقت خود را صرف نصصیحت شدن می گذرانند تا نصیحت كردن.
20. برای به حركت در آوردن دیگران اول باید خودتان را به حركت در آورید.
21. برای موفق بودن باید احساس ارزشمند بودن كنید.
22. نكات مهم زیر را برای موفق شدن به كار ببندید:
· قدر دانی و تشكر را از یاد نبرید.
· تعریف و تجید از دیگران را از یاد نبرید.
· افراد را محترمانه مورد خطاب قرار دهید.
· افتخارات را در انحصار خویش قرار ندهید.
23. موفقیت هر شخص به حمایت دیگران بستگی دارد.
24. در حد اقل 90% عامل محبوبیت ، به مراتب بیشتر از مهارت مد نظراست.
ده عامل موفقیت از نظر لیندون جانسون رئیس جمهور پیشین امریكا:
سعی كن اسامی افراد را به خاطر بسپاری . بی مبادلاتی در این كار ممكن است نشانه بی علاقگی نسبت به آنها باشد.
فرد راحتی باش تا هیچكس به معاشرت با تو احساس ناراحتی و اجبار نكند.
این احساس را به خود تقویت كن كه "هر چه پیش آید خوش آید" در این صورت هیچ چیز نمی تواند آرامش تو را به هم بزند.
خودپرست نباش و بیهوده تظاهر نكن كه همه چیز را می دانی.
خصوصیاتی در خود پرورش بده كه جالب توجه باشند و باعث شوند مردم به اثر معاشرت با تو به برداشتهای ارزشمندی برسند.
شخصیت خود را زیر ذره بین ببر تا بتوانی عوامل ناهنجار را از آن خارج كنی.
آنقدر دوست داشتن مردم را تمرین كن كه این كار برای تو یك عادت شود.
همیشه از فرصتهایی كه برای تبریك گفتن به افراد،اظهار همدردی در غمها و ناكامی هایشان پیش می آید استفاده كن.
به مردم قدرت روحی بده تا محبت بی ریای خودشان را نثار توكنند.
كیوان ملكی
منبع: arbm.blogfa.com
مراكز رشد فناوری، محیط های گلخانه ای برای فعالیت های مؤسسات نوآور و فناور فراهم می آورند. در اینگونه فضاها، بنگاه های اقتصادی با اطمینان بیشتر و خطرپذیری كمتر ایده های خود را محقق خواهند ساخت. آشكار است كه فعالیت موفق و اثربخش این مؤسسات كه به كارآفرینی اشتغال زایی مولد خواهد انجامید، به وجود شرایط مطلوب محیط كسب و كار در بیرون از مراكز رشد نیز كاملاً وابسته است. متأسفانه نابسامانی محیط كسب و كار از اساسی ترین مشكلات بخش خصوصی در كشور و بزرگترین عامل مانع اشتغال و كارآفرینی محسوب می گردد.
بر این اساس لازم است مدیران و سیاست گزاران پارك های علم و مراكز رشد فناوری كه بدون تردید موفقیت آنها به كامیابی مؤسسات تحت پوشش آنها گره خورده است، علاوه بر تدارك فضایی مناسب برای فعالیت مؤسسات در داخل مركز رشد، برای ساماندهی محیط كسب و كار پیرامونی نیز در راستای حمایت حداكثری از فعالیت های اقتصادی شركت های عضو تلاش نمایند.
از مؤثرترین اقدامات جهت كمك به توان اقتصادی مؤسسات مستقر در مراكز رشد فناوری، تشكیل شبكه های حمایت و همكاری در میان ادارات دولتی و نهادهای عمومی است. شبكه های همكاری و پشتیبانی از دو جهت می توانند یاریگر شركت های مستقر در پارك های علم و فناوری باشند.
نخست آنكه ادارات دولتی مشتری اصلی خدمات مهندسی، مشاوره ای، طراحی و نرم افزاری ارائه شده از سوی اینگونه شركت ها می باشد و تعهد نهادهای عمومی به خرید خدمات مورد نیاز از این شركت ها می تواند تأثیر چشمگیری در توسعه فعالیت های اقتصادی آنها داشته باشد.
علاوه بر این كمك به حل مشكلات این شركت ها در مؤسسات دولتی به طور ویژه و رسیدگی خاص به مسائل و مطالبات ایشان می تواند به طور چشمگیری در كارآیی شركت ها مؤثر باشد.
تجربه فعالیت پارك های فناوری ایران در سال های اخیر به خوبی نشان داده است كه حمایت پارك ها به تنهایی نمی تواند به طور كامل به موفقیت مؤسسات تحت پوشش بینجامد. بلكه لازم است، با ملاحظه نابسامانی های شدید محیط كسب و كار در كشور، مدیران پارك های مراكز رشد و پارك های فناوری با كمك به تشكیل شبكه های قوی همكاری و حمایت، به كاستن از خطرپذیری راه اندازی فعالیت های شركت های نوآور و فناور یاری رساند
نویسنده: علی اكبر قیومی ابرقوئی
منبع: itan.ir
تـفـاوت فـاحـش درآمد سرانه ایــرانــیهــا بــا ســوئـیـســیهــا ریـشــه در تـفــاوت مـدیـریـت و کارآفرینی دارد. هنگامی که در گزارشی دیدم که سوئیس سالانه 3 درصد شکر جهانی را از چغندر قند و ما هم تقریبا بـه هـمـیـن مـیـزان چـغـنـدر قـنـد را استحصال میکنیم، در مـقایسه دریافتم که سوئیسیها از 17هزار هکتار زمین با بازده 1/70 تن در هکتار و در هر هکتار 12 تن شکر در مزرعه تولید میکنند تعجب آن است که درآنجا تنها 2 کارخانه وجود دارد که متوسط ظرفیت تولید روزانه آنها 6800 تن اســت. ،امــا در ایــران بــه جــای 17 هــزار هـکـتــار زمـیــن کـه سوئیسیها در اختیاردارند، 190 هزار هکتار آن سالانه زیر کـشت چغندر قند میرود و در ایران به جای 2 کارخانه قـنـد، 34 کـارخـانـه قـند وجود دارد که این تعداد کارخانه روزانه فقط 2025 تن به طور متوسط ظرفیت دارند و به جــای 70 تــن بــازدهـی در هـکـتـار فـقـط 26 تـن در هـکـتـار محصول میدهند! همچنین به جای 12 تن شکر در مزرعه فـقـط 26/4 تـن شـکـر در مـزارع ایـرانـی بـه ازای هـر هـکـتـار مـحـصـول نهایی دارد. این آمارها اشکال کار را به خوبی روشن میکند. آیا به راستی همه کارها را باید دولت انجام بـدهـد؟
ریـیـس یـکـی ازNGOهای صنعتی که تا بخواهید حـرّاف و مـیـان تـهـی اسـت و خـودش فـکـر میکند کسی است فقط طلبکارانه دایم میگوید باید دولت این چنین کند، مجلس آن چنان کند... برای این قبیل افراد بهانه گیر سـؤال آبـراهـام لـیـنـکـلـن، جان اف کندی و امام خمینی را تکرار میکنم که به جای این که بگویید کشورتان برای شما چه کـرده است، بـگـویـیـد شـمـا بـرای کـشـورتـان چه کردهاید؟
پـرسش این است که در زمینه مدیریت و کارآفرینی Management enterpreneurship آقـایـان NGOهـا، دانـشـمـنـدان، اقتصادخوانان تاکنون چند طرح اجرایی که قابلیت تطبیق با فرهنگ خودمان داشته بـاشـد را ارایـه دادهانـد. پـرسش دیگر از چنین افرادی این است که مدیریت چیست؟ مدیریت عبارت است از :
1- ( (Effective management isانجام کار از طریق دیگران
2- (working throught others) انجام کار با دیگران و از طریق آنان (Working with and through others)
3- تصمیم گیری (decision making) ایـن فـرآیـنـد باید منجر به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته شده، میباشد کـــــــه انجام درستکارها (doing thing right) از طریق برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منافع و امکانات، هدایت و کنترل عملیات برای دستیابی به هدفهای تعیین شده امکان پذیر میباشد برای رسیدن به این هدف باید به نکات زیر توجه کرد:
1- مـدیـریـت یـک فـراگـرد (process) است، یعنی تـغـیـیــر بــه سوی هدف با استـفاده از سازو کار بـا خـود
2- (Feedback Mechanism) مدیریت بر هدایت تشکیلات انسانی دلالت دارد.
3- مدیریت مؤثر مبتنی بر تصمیم گیری مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب است.
4- مدیریت کارا، متضمن تخصیص و مصرف مدبرانه منابع است.
5- مدیریت برفعالیتهایی هدفدار، تمرکز دارد.
در اینجا کارآمد (efficient) و موثر (effective) را معنی کنم. مـؤثـر یـعـنـی کـسـب هـدف (Goal Achievement) یـعـنـی انـجـام کارهای درست (doing the right things) و کارآمد (efficient) یا انجام کار با کمترین هزینه و در کوتاهترین مدت زمان با حفظ کیفیت (quality-time- cost)
یک بار دیگر به تولید چغندر قند و استحصال شکر از آن در ایران و سوئیس نگاه کنید و سوالات زیر را در ذهنتان مرور کنید و بپرسید چرا؟
1- جایگاه ورزش و مدالهای رنگارنگ (طلا، نقره، برنز) ورزشی در میادین گـونـاگـون در کـشـوری کـه یـک دهـم ، جـمـعیت دارد در مـقـایـسـه با ما چقدر است؟
2- جایگاه سوئیس در تولید ساعت در دنیا کجاست؟ جایگاه تخصصی کشور ما که فـــرش اســـت در کــجـــاســـت؟
3- جـــایــگــاه ســوئـیــس در بــانـکــداری در کـجــاسـت؟ مـا کـجـا هـسـتـیـم؟
4 - جـایـگـاه سوئیس در تولید دارو در کجاست؟ ما کجا هستیم؟
5- جــایـگــاه ســوئـیـس در تـولـیـد سـلاحهای پـدافـنـد هـوایـی کجاست؟ ما کجا هستیم؟
6- سوئیس چند شرکت دارد که در فهرست پانصدگانه مجله فورچون جای دارند ما چـنـد شـرکـت داریـم. در ایـران چنین شرکتهایی اصلا نداریم.
7- جایگاه سوئیس در تولید شکلات و قهوه در کجاست؟ ما کجا هستیم؟
نگارنده پیشنهاد میکند در شرایـطی که بی سابقهترین درآمد نفتی در سالهای اخیر که خزانه دولت وارد شده است ایـن مــنابـــع نبایـد از بین بــرود بـلـکــه دانـشـمـنـدان، اقـتـصـاددانـان و مـدیـران بـا سـابقه باید ریشه پیشرفت دیگر کشورها از یک سو مطالعه کنند و از سوی دیگر ریشه عقب ماندگی و در جا زدن کشور خودمان را شناسایی و برای جهش اقتصادی و پیوستن به قافله تمدن شتابان جهان چارهای بیندیشیم.
نویسنده : حسین علویراد
برگرفته از: روزنامه همبستگی
ایجاد شبكه تجاری چیست؟
شبکه سازی فقط دست دادن، معرفی کردن و شناساندن خـود به دیگران نیست، بلکه همه چیز مربوط می شود به حــضــور فــعـال، راسـتی و درستـی و اهتـمـام در بـراوردن نـیـازهـای افراد. باید کارکنانی را در کنار هم جمع کنید که هــیچ گاه اجازه خروج از خط مشی های تعیین شده را به خود ندهند.
در حقیقت چیزی که این کار را دلچسب و قابل توجه می کند، شباهت بسیار زیاد آن با ورزش است. می پرسید چگونه؟ ساده است؛ برخی از افراد ممکن است که تصور کنند شما باید 93 گل بزنید و یا 216 امتیاز بگیرید تا برنده بشوید اما هدف شما هیچ یک از دو مورد ذکر شده نیست؛ بلکه شما فقط می خواهید جام قهرمانی را از آن خود نمایید و به عبارت دیگر مسیری را که برای خود تعیین نموده اید تا آخرین مرحله دنبال کرده و در طول راه منحرف نشوید.
بنابراین باید هم تیمی های خود را انتخاب کنید، هم جوان و هم مسن. این کار را آنقدر انجام دهید تا تک تک آنها این فرصت را پیدا کنند که شوت بزنند و گل کنند. شاید یک فرد خاص به هیچ وجه نتواند گل بزند، اما اگر شما هیچ گاه به او اجازه این کار را ندهید، ممکن است ناراحت و مضطرب شود. پس اشکالی ندارد برای یکبار به نتیجه بازی فکر نکنید و به او نیز اجازه شوت زنی بدهید.
آیا شبكه سازی تجاری اینقدر ساده و واضح است؟ البته که نه؛ در ورزش هویت هم تیمی ها و تیم رقیب کاملا روشن است و هدف هر دو گروه به طور کامل از پیش تعیین می شود، می توان گفت یک طرف سفید است و طرف مقابل سیاه و جایی برای شک و شبهه وجود ندارد. اما در عرصه کار و تجارت، در بهترین حالت ممکن همه چیز خاکستری به نظر می رسد. در حقیقت هم تیمی ها به راحتی می توانند تبدیل به رقبا شوند. در ورزش تیم ها قرارداد می بندند، اما در تجارت قرارداد شما در روزنامه ها بسته می شود و ممکن است روزی تبدیل به خنجری بر علیه خودتان شود.
یکی دیگر از تفاوت های عمده این است که ورزشکاران تمام سال تمرین می کنند تا بتوانند در لیگ های پایان سال شرکت کنند. اما کسب و کار برای یک فصل معین صورت نمی پذیرد. البته درست است که شرکت ها در پایان هر فصل و همچنین در انتهای سال مالی، نتایج بدست آمده را بررسی می کنند اما بر اساس تئوری ها، کمپانی ها باید هر لحظه نسبت به عملکرد و خط مشی کلی ارزش و اهمیت قائل باشند. به همین دلیل تنها بزرگان و با تجربه ها می توانند در این روند پر تنش زنده باقی بمانند و برخی افراد سست عنصر تصمیم می گیرند مسیر زندگی خود را تا حد امکان از این چالش ها دور نگه دارند، و بازیی را شروع کنند که مهارت کافی در آن را داشته باشند.
گمراه شدن
آیا انسان ها خودخواهانه برخورد می کنند؟ خوب باید گفت به طور آگاهانه این کار را انجام نمی دهند، بلکه این خصیصه در ذات آن نهفته است. به هر حال باید زنده بمانند.... درست مثل گفته داروین: ' قانون جنگل' . این امر برای بسیاری از افراد سرلوحه تمام تلاش هاست به همین دلیل چنین افرادی هیچ گاه متوجه نمی شوند که چرا شما باید به کسی کمک کنید. آنها تصور می کنند که شما این کار را برای تصاحب موقعیت شغلی شان، پول و مال آنها و یا خانم هایشان انجام می دهید. یا شاید برای بدست آوردن همه انها! اما نه اینطور نیست.
شما اندیشه های بزرگتری را در سر می پرورانید. و می دانید که برای رسیدن به آنها باید تا آنجا که می توانید به مردم خدمت کنید. شاید ایده های خوبی برای کار داشته باشید اما تا زمانی که آنها را عملی نکنید هیچ گاه به رشد و شکوفایی نخواهید رسید.
حال اگر شخصی در عرصه کاری از شما پیشی گرفت، تکلیف چیست؟ می توانم بگویم که تعداد کارهایی که قادر به انجام آن هستید، بی شمار است. با غبطه خوردن و اظهار ناراحتی فقط نسخه از بین بردن خودتان را می پیچید. بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که رویدادهای تلخ را به عنوان یک تجربه و یا درسی که هرگز فراموش نخواهد شد، نگهداری کنید و به راه خود در مسیر موفقیت ادامه دهید.
جالب ترین نکته این است که اگر آن افراد مجددا شما را ملاقات کنند، از دیدنتان متعجب می شوند و تلاش می کنند تا بفهمند چه نقشه ای برایشان در ذهن خود کشیده اید. شما باید فقط در مسیر خوشبختی خود گام بردارید، به زندگی شیرین خود ادامه دهید و اجازه دهید دیگران نیز از زندگی شان لذت ببرند. رفتار بخشش آمیز شما به اندازه کافی آنها را خجالت زده می کند.
مدیریت خواسته ها
اولین چیزی که باید به ذهن بسپارید این است که شما برای کمک به مردم کار می کنید و بله، باید در این راه 'نام خود را جاودانه' کنید. اما پیش از اینکه بیش از حد از خود راضی شوید و در مقابل انجام این امور انتظار داشته باشید تا ماه و خورشید را در دستانتان قرار دهند، مطمئن شوید که دنبال کار آنها هستید و به اندازه کافی اعتماد به نفس دارید. در غیر اینصورت هیچ چیز نخواهید بود جز یک وعده تو خالی.
در نتیجه اگر می خواهید آخر ماه یک فیش حقوقی ثابت داشته باشید و به دنبال کار خود بروید، باید بگویم که شبكه سازی تجاری اصلا به درد شما نمی خورد. اما اگر دوست دارید که ' محرک و پر انگیزه' باقی بمانید، تلفن همراهتان دائما در حال زنگ زدن باشد، و صندوق پیام های اینترنتی پر از نامه باشد، به انجام این کار ادامه دهید.
همه این حرف ها در مورد چیست؟
چه سوال خوبی. ما همانطور که تجربیات مختلف را با شما در میان می گذاریم و شما را تشویق به کمک کردن می نماییم، باید این را هم بگوییم که شما جزء گروه نجات نیستید. همه چیز مربوط می شود به موقعیت شغلی. اینکه شما تا چه حد توانایی باز کردن درهای بسته را دارید. میان آشنا بودن با یک شرکت و رازدار یک شرکت بودن فرق بسیار زیادی وجود دارد. ما این موضوع را در مقاله های بعدی به تفصیل شرح خواهیم داد.
چیزی که لازم است: شهرت، توانایی جلب توجه و اعتماد دیگران، ایجاد انگیزه در آنها برای سرمایه گذاری، و برخورد مناسب با مقامات ارشد می باشد. البته جای تاسف است؛ چرا که بسیاری از بازرگانان جوان به هیچ وجه شانس قرار گرفتن در چنین جایگاه و سمتی را پیدا نمی کنند.
تمام قواعد و ضوابط صنفی در این امر خلاصه می شود که شما به جوان تر ها نیز اجازه شرکت بدهید، و آنها را با پیچ و خم های مختلف آشنا کنید. اما اگر تصور می کنید که می توانید به راحتی از آنها سبقت بگیرید و آنها را از مسیر بازی حذف کنید، باید بگویم که بهتر است این کار را کنار بگذارید و برای خود شغل بهتری پیدا کنید.
کارت ویزیت
داشتن کارت به نوبه خود حائز اهمیت است، اما این کارت ها عملا کاربرد خاصی ندارند. بله در بعضی مواقع اتفاق می افتد که شما نیاز مبرم به آنها پیدا می کنید اما در اکثر موارد بهتر است زمانی که شخص خاصی را ملاقات می کنید سریعا کارت خودتان را از جیبتان در نیاورید ( مانند خیلی از تازه کارها). شما می خواهید با گفتار و عقاید خود بر روی طرف مقابل تاثیر بگذارید، نه با طراحی و جنس کارت. زمانی که صحبت های شما در نظر او جالب به نظر برسند او انگیزه پیدا می کند تا شما را بیشتر بشناسد ... و دوست دارد هر چه سریعتر این کار انجام پذیرد، اجازه دهید تا او از شما در خواست کارت کند نه اینکه خودتان بلافاصله کارتتان را تقدیم او کنید. در این مرحله او ابتدا خودش کارتش را در اختیار شما قرار می دهد و شروع می کند به معرفی خود. و اگر شما او را پیش از معارفه می شناختید و او شما را نمی شناخت، این امر یک امتیاز برای شما محسوب می شود و می توانید از همان آغاز خود را برنده میدان بدانید.
مردم را با خود شریک کنید
تصور می کنیم که شما به اندازه کافی کارت تجاری جمع کردید، و با افراد متفاوتی ارتباط برقرار کرید؛ حال نوبت به انجام چه کاری می رسد؟ آیا پشت میز خود مینشینید و همه چیز را برای خودتان نگه می دارید یا اینکه دارایی ها را با دیگران تقسیم میکنید؟
نگه داشتن همه چیز برای خود، نه تنها در کوتاه مدت هیچ سودی به شما نمی رساند بلکه از گسترش شبکه شما نیز جلوگیری می کند. روی این تئوری کار کنید: شما افراد مختلفی را از مراکز متفاوت می شناسید و حالا باید کاری کنید تا آنها هم با یکدیگر آشنا شوند. زمانی که این کار صورت پذیرد، شبکه شما نیز گسترش پیدا خواهد کرد. و چه سود دیگری عاید شما می شود؟ همه متوجه می شوند که شما فرد انسان دوستی هستید و قصد کمک کردن به دیگران را دارید.
جمع بندی
تعداد کمی هستند که توانایی انجام کارهای بزرگ را دارند. و حتی افراد کمتری هستند که می توانند با روسای شرکت های مختلف در یک اتاق بنشینند، دیدگاههای خود را عرضه کنند، و برای یک کار بزرگ برنامه ریزی نمایند.
اگر شما بتوانید توجه مقامات ارشد را جلب کنید و آنها را نسبت به سرمایه گذاری و یا خرید محصولات خود مشتاق کنید، آنها به طور حتم خوشحال می شوند تا شما را در کنار خودشان نگه دارند. و این یعنی تجارت شبکه ای؛ درآوردن کارت و تقدیم کردن آن به آنها کاری را از پیش نمی برد زیرا آنها روزانه بیش از 100 عدد از این کارت ها را از افراد مختلف دریافت می کنند. کاری کنید تا آنها از شما سوال کنند: ' تو چه کسی هستی؟'
مربوط به مردم می شود
این نوع تجارت در کنار مردم معنا پیدا می کند. شما برای آنها و در کنار آنها کار میکنید. دیگران اصلا دوست ندارند شما وقتشان را با وعده های توخالی هدر دهید. در نتیجه آنها را به نشست هایی دعوت کنید که بتوانند با افرادی ملاقات کنند که مدت ها در انتظار دیدن انها بوده اند.
متواضع باشید
همه کارها را تنها به خاطر شخص خودتان انجام ندهید. زمانی که من در مدرسه درس می خواند اطرافم پر بود از افراد خودخواه. آنها در همه جا هستند. حتی همین حالا که مشغول خواندن این مقاله هستید ممکن است تعداد زیادی از آنها در اطراف شما باشند. آنها همه جا پراکنده شده اند و شما هیچ کاری در این رابطه نمی توانید انجام دهید. اما همیشه به خاطر داشته باشید که اگر گاه گاهی فداکاری کنید، هیچ چیز از دست نخواهید داد. این کار در دراز مدت نتایج مطلوبی را برای شما به همراه دارد.
از همه چیز سود ببرید
مطمئن باشید که کاری که در حال انجام دادن آن هستید برای شما سود و منفعت دارد. مردم را بشناسید و راههای کسب و کار را یاد بگیرید و فقط به این دلیل که خودتان را جزء مقامات ارشد تصور می کنید به دیگران نگویید سرم شلوغ است. توانایی شما از روی نتایجی که بدست می آورید، محک زده می شود بنابراین از روی هوش و ذکاوت تصمیم بگیرید و بگذارید دیگران شما را از روی مدارک و نتایج بدست آمده، قضاوت کنند.
منبع: irstudy.com
زندگی ماتسوشیتا پر از فراز و نشیب بود. كثرت این فراز و نشیبهاست كه او را از دیگران متمایز میكند. فرازها و كامیابیهایی كه تنها یكی از آنها كافی است تا هر انسان معمولی را دچار غرور كند و موانع رشد و پیشرفت او گردد. نشیبها و شكستهایی كه تنها یكی از آنها در تمام زندگی میتواند انسان را از حركت باز دارد. نه لذت كامیابیها و نه مشقت شكستها هیچكدام نتوانست ماتسوشیتا را از آنچه كه در ذهن خود پرورانده بود، باز دارد، این است رمز موفقیت این مرد بزرگ .
رمز موفقیت ماتسوشیتا
ماتسوشیتا علت موفقیت خود را چنین توصیف میكند: «كلید كامیابی در پدید آوردن محصول، داشتن درجه دكترا، یا داشتن بودجه كلان در واحد پژوهش و گسترش نبود. بلكه در تلاش، زحمت كشیدن و عرق ریختن كاركنان شركت بود». وی رویكردی جدید و متفاوت از زمان خود به كاركنان خود داشت. از نظر وی، سرمایههای یك سازمان، كاركنان آن هستند. توجه به «خرد گروهی»، «نظام بخشی»، «تعیین مأموریت سازمان»، از شیوههای مدیریتی وی به شمار میآیند؛ شیوههایی كه پس از گذشت چندین دهه از پیادهسازی آنها توسط ماتسوشیتا، در سازمانهای كنونی مطرح میگردند .
با توجه به نحوه زندگی و عملكرد ماتسوشیتا، وی علاوه بر خصوصیاتی همچون خلاقیت، خطر پذیری، تلاش، فروتنی كه ویژگی مشترك كارآفرینان دیگر نیز میباشد، دارای ویژگی فوقالعادهای بود كه میتوان آن را رمز موفقیت وی نامید و آن هم «ظرفیت بالا برای برانگیختن دیگران است ».
ویژگی مدیریتی ماتسوشیتا
توجه به خرد گروهی
پیاده سازی نظام بخشی در سازمان
كاهش هزینه
تولید فراوردههایی كه بهتر از فراوردههای موجود در بازار است، بطوری كه به قیمت كمتر از نرخ بازار به فروش برسند
ساعت كار متمادی
صرفه جویی در همه موارد
سازمان باید از راههای ابتكاری كه از راه عدالت و انصاف هم دور نگردد تأمین مالی شود
با كاركنان طوری رفتار گردد كه گویی اعضاء خانواده هستند
سرعت در كار
توجه به تبلیغات
اندیشیدن در قالب گسترده بازرگانی و نه در قالب وظیفه باریك خویش
اصول اعتقادی ماتسوشیتا
خدمت به مردم: فراهم آوردن فراوردهها و خدمات با كیفیت بالا به قیمت عادلانه و معقول تا از این راه به راحتی زندگی و شادمانی مردم در سراسر جهان یاری داده شود .
انصاف و امانت: منصف بودن در همه داد و ستدهای بازرگانی و رفتار شخصی و همواره به داوریهای آزاد پرداختن و رها شدن از پیش پندارها .
كار گروهی برای غایت همگانی: گردآوری تواناییها و قدرت اراده برای انجام دادن هدفهای مشترك در فضای اعتماد متقابل و رعایت كامل آزادی و استقلال فردی .
كوشش خستگی ناپذیر برای بهتر كاركردن .
احترام و فروتنی: احترام به حقوق دیگران، حفظ نظم اجتماعی .
همسازی با قوانین طبیعی: پیروی از قوانین طبیعی و سازگار ساختن اندیشه و عمل با اوضاع در حال تحول و دگرگونی، تا از این راه در همه كوششها، پیشرفت و كامیابی تدریجی ولی پیوسته باشد .
حقشناسی در برابر نعمتها .
دیدگاه فلسفی ماتسوشیتا
انسان به طور ذاتی موجودی خوب و مسئول است .
نژاد انسان برای رشد و پیشرفت، چه مادی و چه معنوی، ظرفیت بالایی از خود نشان داده است
انسان قدرت گزینش دارد .
ما دارای ظرفیت بكار بردن منابع مادی و فكری برای رویارویی با دشواریهای زندگی در جهان هستیم. حل موضوعات دشوار، بیش از هر چیز به ذهن و شوق یادگیری نیاز داریم .
منبع :modir1.blogfa.com
پاسخ به این سوال به راحتی پیدا نمیشود و اصلاو به واقع نمیتوان پاسخ شسته رفته و مطلق را جستجو کرد. خصوصیات شخصیتی یک کارآفرین،بسته به این که چه کسی دارد حرف میزند، یا مثبت است یا منفی. برای آنهایی که میخواهند همه چیز راحت و آماده برایشان فراهم شود، احتمالا نظر خوبی به یک کارآفرین ندارند. وقتی که آنها میبینند خانواده یک کارآفرین در دوران تلاش و کوشش مثلا پدر خانواده در عرصه کارآفرینی و بازاریابی، چندان راحت و مرفه زندگی نمیکنند، با خودشان میگویند که این شخص خودخواه بوده به فکر هیچکس نیست .
اما سیاستمداری که از این کسب و کارهای کوچک سود میبرد به گونه دیگری این اشخاص را وصف میکند. به عقیده او اینان افرادی شجاع، خلاق و مستعد هستند که میخواهند در این اوضاع نابهسامان اقتصادی از هیچ شروع کنند و نه تنها خودشان سود کرده کسب و کارشان را رونق دهند، بلکه فرصتهای شغلی هم خلق کنند .
بیشتر مردم باور دارند که کارآفرینان بدون ترس ریسک میکنند. ولی بیشتر کارآفرینان عقیدهای مخالف این دارند. معمولا با خود میگویند: ایده من بینقص است و کسب و کار من هرگز با خطر و ریسکی مواجه نمیشود. در واقع شاید بهتر باشد که بگوییم کارآفرینان سعی می کنند چیزی را باور کنند که میدانندهمیشه یا اصلا واقعیت ندارد. به عبارتی توانایی این کار را دارند و این گفته دقیقتر از آنست که بگوییم این کارآفرینان بهتر میتوانند با ریسک ها کنار بیایند یا این که شجاعت این کار را دارند .
باید اعتراف کنم من هم که دارم این حرفها را میزنم نیز این ویژگی را دارم. حتی زمانی که تازه ایده کارآفرینی به ذهنم خطور کرده بود و طرح و ایدههایم را هم ننوشته بودم، باور داشتم که کارم بیعیب و نقص خواهد بود و ایدهام معرکه است! ومتاسفانه تنها وقتی که پول کم میآورید و در اصل به دردسر مشکلات مالی میافتید، چشمهایتان به درستی واقعیت جهان اطراف را خواهند دید. حالا اینجاست که میتوان کارآفرین واقعی را از آنهایی که کارها را سرسری گرفتهاند و تنها خیالبافی کردهاند، بازشناخت . یک کارآفرین واقعی راهکارها و استراتژیهایش را تغییر میدهد و با انعطافپذیری و قبول تغییر شرایط قبلی، ایدهها و لوازم تازهای را به کار میگیرد تا کسب و کارش را حفظ کرده ارتقا دهد. اگر این کسب و کار سیر و روند پیشرفت را پیش گیرد، به این دلیل است که صاحب آن در آن دوران آشفته و بحرانزده تغییرات را پذیرفته و با راهکارهایی مناسب خود را با این تغییر و تحولات سازگار کرده است. اگر که این کسب و کار از شرایط دشوار سالم بیرون آمد و رو به توسعه و بهبود رفت، عالی و خوشحالکننده است. ولی اگر شکست خورد،یک کارآفرین حقیقی از پا نمینشیند. اندکی استراحت میکند و سپس با یک ایده جدید و بهتر باز میگردد. همانطور که گفتم نظرات وعقاید گوناگونی درباره مفهوم کارآفرینی، کارآفرینان و ویژگیهای آنان وجود دارد که بسیاری مبهم هستند و تعداد بیشتری به کلی اشتباه. در زیر چند تا از آنها را آوردهایم: 1- آگاهی از علم و دانش مدیریت برای شروع یک کسب و کار و کارآفرینی ضروریست .
اصلا این طور نیست! اکثر افرادی که دانشآموخته علوم مدیریتی هستند،کارآفرینان ناموفقی از آب در میآیند. مدیریت یعنی این که هنگام انجام یک کار ثابت و مرسوم که بارها و بارها امتحانش را پس داده، از قوانین و روندهای ثابتی اطاعت کنید و این همان چیزیست که کارآفرینان با آن میانه خوبی ندارند. اکثریت آنها بر پایه ایدهای جدید کار میکنند و به خاطر این به کارآفرینی روی آورده اند که از دست مدیرشان خلاص شوند. اما هدف اول و آخر کارآفرینها این است که مدیر شوند و این همان علتی است که در مقطعی از فعالیت آنها باعث سقوط کسب و کارشان میشود و آن هنگامی است که کسب و کار رونق گرفته توسعه مییابد و به یک مدیریت حرفه ای نیاز پیدا میکند .
2- یک کارآفرین باید بتواند دیدگاهی درست و متعادل و واقعگرایانه از گزینهها و فرصتهای پیش رویش کسب کند .
بله این درست است، اما این دیدگاه و بینش از همان اول کار به دست نمیآید . باید وارد جریان کار بشوید و سرمایه و پولتان را به کار بیندازید تا این واقعیات را دریابید. البته این ورود به پروسه کارآفرینی هم شرط دارد و بدون یک طرح سرمایهگذاری کسب و کار تازهتان محکوم به فناست. طرحی که با آن شروع میکنید، باید بارها و بارها مرور شده باشد، دربارهاش فکر و مشورت کرده باشید و در یک کلام، بیگدار به آب نزنید .
3- گفته شده که 90 درصد کسب و کارهای جدید و نوپا موفق نخواهند شد .
این یکی دیگر خندهدارترین این باورهاست. آمار نشان داده که نزدیک به 50 درصد کسب و کارهای کوچک میتوانند حداقل تا پنج سال بعد از شروع کارشان، همچنان ادامه دهند و این رقم برای کسب و کارهای آنلاین و خانگی بسیار بالاتر است .
By:Rob Spiegel
مترجم: آذین صحابی
برگرفته از : روزنامه تفاهم
هوش کافی دارید؟ به قدر کافی خشن هستید؟ شجاعت لازم را دارید؟ حمایت لازم را چه؟ دارید؟ اگر این شرطها را دارید، پس میتوانید یک کسبوکار راه بیندازید. اگر به قدر کافی خرفت باشید، دیگر لازم نیست شجاع هم باشید. اگر هوش و درایت لازم را دارا باشید، مهم نیست خشن باشید یا نه. بیشتر کسب و کارها قبل از این که موفقیت لازم را به دست بیاورند، شکست میخورند. اما سوال اینجاست که آیا اگر این کارآفرین کمی بیشتر پول میداشت، شکست نمیخورد؟ یا حداقل این قدر زود شکست نمیخورد؟ اگر شما بار اول شکست بخورید، چه چیزی لازم دارید تا بار دوم موفق شوید؟ پول بیشتر؟ درایت بیشتر؟ کمی شانس یا مقداری جسارت؟ وقتی کسی کاری را شروع می کند، قطعا نمیتوان مشخص کرد که او در این کار موفق میشود یا نه. بیل گیتس از دانشگاه هاروارد انصراف داد و با همکاری رفیقش، پل آلن، مایکرو سافت را به راه انداخت .
کسی فکرش را هم نمیکرد که این دو نفر این قدر موفق شوند. من مطمئنم که پدر و مادرهایشان از این که آنها از هاروارد انصراف دادهاند، خیلی ناراحت بودند. وقتی که من کسب و کاری به راه انداختم، دو نفر مرا راهنمایی میکردند. یکی از آنها انتظار داشت که من موفق شوم. دیگری زیاد خوشبین نبود چون اعتقاد داشت من طاقت مواجهه با ناملایمات کار تجارت را ندارم. شرکت اول من 10 سال با موفقیت کار کرد و بعد از 10 سال من آن را فروختم. چون واقعا دیگر طاقت ناملایمات کار را نداشتم. هر دوی این مشاوران درست گفته بودند. من خوششانس بودم؟ موفق بودم؟ بدبخت شده بودم؟ بله؛ همه اینها درست است. وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم که مشتریان خوبی نداشتم. پول فراوانی هم نداشتم. چند پروژه اول هم خوب کار نکردند و بازده ضعیفی داشتند. بیشتر پول میدادم تا پول دربیاورم. اما جا نزدم. مرتبا به راهم ادامه دادم و پیش رفتم تا بالاخره ورق برگشت. وقتی شرکت دومی را به راه انداختم، همه چیز تغییر کرده بود. اعتماد به نفس کامل داشتم. راهم را کاملا میشناختم. زندگیام کامل بود. ازدواج کرده بودم و سه فرزند داشتم. پول درمیآوردم و به تعطیلات میرفتم. خانهای از خودم داشتم. افقهای دورتری را میدیدم. شش ماه کارم راکد ماند. آن شش ماه کند و سخت گذشت. سپس کار جدیدی را شروع کردم. در این یکی از ابتکارات و ابداعات خودم استفاده کردم. به تنهایی و در خانه خودم کار کردم. مهارتهای یگانهای داشتم که مردم به آنها احتیاج داشتند. این رویه به خوبی پیش رفت. هنوز هم خوب پیش میرود. ممکن است بارها شکست بخورم. شکست حتی برای بیل گیتس هم پیش میآید. اما موفقیتهایش آن قدر زیاد است که این شکستها آن قدرها هم به چشم نمیآید. جان لنون، یکی از اعضای گروه موسیقی «بیتلز» بود. در یکی از سفرهایش به ایالات متحده، خبرنگاری از او پرسید علت موفقیت بیتلز چیست؟ او گفت: «اگر میدانستم، خودم یک گروه تشکیل میدادم و آن را مدیریت میکردم.» در عرض این چند سال، چیزهای زیادی یاد گرفتهام. یکی از آنها مربوط به تعیین هدف است. در ابتدا هدف محدود و کوچکی برای خود تعیین کنید. آنچه را که عمیقا آرزوی دسترسی به آن را دارید، برای خود تعیین کنید. باید هدفی را تعیین کنید که واقعا به آن ایمان دارید چون باید برای رسیدن به این مقصد، ساعات زیادی کار کنید، باید گاهی اوقات از خانوادهتان بگذرید و به این هدف بپردازید. از هر فرصتی استفاده کنید. به کوچکترین امکان موفقیت توجه کنید و هرگز دست از کار نکشید؛ هرگز .
By: Rob Spiegel مترجم: آذین صحابی برگرفته از: روزنامه تفاهم |
این مقاله انواع کارآفرینی خلاق را با ذکر مثالهایی برای روشن کردن هر یک ارایه میکند. در منابع مختلف، کارآفرینی مترادف با ایجاد یک کسبو کار جدید دیده شده است(قاسمزاده، 1382). از جمله جذابیت های کارآفرینی که منجر به ایجاد یک کسب و کار جدید میگردد میتوان رضایت خاطر حاصل از پروژهای چنین پیچیده که مستلزم مداومت و پافشاری و خلاقیت قابلتوجهی در به ثمر رساندن آن است، دانست.
سازمانهای مختلف در درون خود شرایطی ایجاد کرده و آزادیهای لازم برای مبادرت به اقدامهایی که منجر به وضعیتی کاملاً قابل مقایسه با ایجاد یک کسبوکار جدید توسط کارآفرینان بالقوه است را به وجود آورده، بخش کاملاً قابل ملاحظهای از نتایج حاصل از دستاورد به دست آمده را نصیب کارآفرین درون سازمانی مینمایند. درموارد بسیاری، چنین افرادی به صورت یک واحد مستقل با تمام امکانات یک کارآفرین آغازگر عمل میکنند.
شکلهای مختلف کارآفرینی خلاق
اگر منشاء تقریباًهر کسبوکاری را در دنیا ردیبی کنیم، یک کارآفرین مییابیم – فردی که یک ایده یا یک فرصت برای ارائه یک فرآورده یا خدمت را به نحوی سودآور تشخیص داده و صرفنظر از اشکالاتی ه در سر راهش وجود داشته آن را به ثمر رسانده است. با توجه به مانعهای زیادی که بر سر راه یک کارآفرین در چنین طرح پیچیدهای وجد دارد، خلاقیت قابل ملاحظهای لازم است.
در اینجا خلاقیت را ایجاد راهحلهای بدیع و مناسب باری مسایل باز انتها در هر حوزه از فعالیتهای بشری، و نوآوری را پیادهسازی آن ایدههای بدیع و مناسب تعریف میکنیم. و اما کاآفرینی برحسب نوآوری تعریف میشود. شوپیتر( 1934 schumpeter ) میگوید کارآفرینی شامل اجرای ترکیبهای جدید است، ”درهم شکستن خلاق“ تعادل موجود در درون یک صنعت خاص( Amabile,1996 ). این دیدگاه کارآفرینی که به نحوی گسترده در جامعه آکادمیک پذیرفته شده است،توسط دیگارن نیز مورد تعمق قرار گرفته ، به صورت ”فرآیندی که در آن اختراع به مرحله عمل در آمده، ایدهای خام ب عملیاتی که از نظر اقتصادی معتبر است دگرگون شده“ نیز تعریف شده است( آمابلی، 1997).
بدین ترتیب کارآفرینی شکل ویژهای از نوآوری است و عبارت از پیادهسازی موفقیتآمیز ایدههای خلاق برای ایجاد کسبوکار جدید( entrepreneurship ) یک ابتکار جدید در درون یک کسب وکارموجودئ، که مورد اخیر را میتوان به فارسی” کارآفرینی درون سازمانی“ ( intraprenership ) نامید، میباشد.
خلاقیت میتواند به راههای مختلف در کارآفرینی واردشود. کارآفرین ممکن است ایدهای جدید برای محصول یا خدمت خاص داشته باشد، کاری که از آنچه قبلاً وجود داشته است متفاوت بوده توسط مشتریان مفید یا مطلوب تلقی گردد. این چیزی است که وقتی افراد نوعاً واه ”خلاقیت“ را در قالب کسبوکار میشنوند، انتظار دارند. به علت آنکه فکر میکنند خلاقیت فقط به درجه بالایی از ابداع در ایجاد ایدههیی بنیادی برای محصول یا خدمت اطلاق میشود، ممکن است نتیجه گیری کنند که خلاقیت مطقاً نقشی در بسیاری از ماجراهای کارآفرینی ندارد(قاسمزاده، 1382). با این حال ابداع ممکن است نه د خود محصول بلکه در پیادهسازی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، ابداع ممکن است در وسیله خلق یا عرضه محصول باشد – یعنی در شناسایی فرصتهای جدید در بازار، یا سازماندهی برای به بازار آوردن محصول یا ایجاد نظامی جدید به همین منظور، علاوه بر آن، راهحلهای بدیع و مناسب ممکن است برای بسیج منابع مورد نیاز باشد. درحقیقت، کارآفرینی غالباً به صورت پیگیری فرصتها بدون توجه به منابعی که اکنون در اختیار قرار دارد، تعریف میشود. بعید است که یک ماجرای کارآفرینی به میزان قابل تجهی درهمه این ابعاد باشد( فوقالعاده بدیع و در عین حال مناسب). اما کارآفرینی موفق احتمالاً حداقل نیاز به این شکلهای خلاقیت کارآفرینانه دارد.
چند مثال از خلاقیت کارآفرینانه در شکله ای مختلف آن به برقراری چارچوبی بار تعریف آن کمک میکند:
1- دو مهندس مکانیک بیکار یک سیستم اطلاعات مدیریت ابداع میکنند. نرمافزارهای آن را تهیه کرده و آن را آزمایش میکنند. کار خود را به یک گروه سرمایه گذار ارایه میکنند، بدین امید که گروه مزبور آنها را برای تأسیس کسبوکاری که سیستم را بفروشد تأمین مالی نموده و در برقراری زیرساختهای لازم برای کسب وکار نقشی اساسی ایفا نماید. در این مثال، خلاقیت اصلی درخلق خود محصول، یعنی سیستم پایگاه دادههای مدیریت است. ظاهراً خلاقیت کمتری برای یافتن منابع لازم برای تأسیس سازمان وجود داشته است. باید توجه شود که از آنجاکه این مخترعان برای فروش سیستم جدید خود تلاش نکردهاند، و برای این کار از خود تلاش به خرج ندادهاند ولی از خود خلاقیت نشان دادهاند( تولید یک سیستم بازانتها) ولی کارآفرینی بروز نداده اند.
2- یک شیمی دان که در اواخر دهه 70میلادی در یک شرکت بزرگ و معتبر کار می کند در نظام سنتی پیشنهادات برای بررسی ایدههای جدید محصول وفرآیند نارساییهایی مییابد. وی وچند همکار در پیشنهادی اظهار داشتهاند که ا رؤسای بالادستی واکنشی بسیار سطحی دریافت میکنند. با تشویق برخی از این همکاران، شیمیدان مزبورنظام جدید برای آنکه به ایدهها از نظر ارزیابی دقت کافی مبذول گردد، تدبیر مینماید. این نظام شامل تهیه” شرح کوتاهی از ایده“ توسط مبتکر ایده (با کمک یک کارشناس ارشد) و” بررسی این شرح کوتاه از ایده“ توسط گروهی از کارشناسان داخلی شرکت که مبتکر پیشنهاد میکند، بود. مراحل بعدی این نظام مشتمل بر پرورش و حمایت هدایت شده از ایدههایی بود که ارزیابی مثبت دریافت میکنند. پس از گفتگو با چند مدیر ارشد داخل شرکت، برای این سیستم یک حامی مییابد. وی با ”دفتر نوآوری“ شرکت که متشکل از خود او و دو تسهیلکننده (ناظر خبره) پاره وقت است آغاز نمده، درعرض پنج سال آن را به یک ”شبکه نوآوری“که نمایندگیهایی درهشت شعبه جهانی شرکت داردگسترش میدهد. در این مدت، ایدههایی که به ”شبکه نوآوری“ راه یافتهاند به دوازده طرح جدید برای شرکت منجر میشوند. توجه کنید که این نوآوری در قالب یک شرکت جاافتاده به وقوع پیوسته است. خلاقیت کارآفرینانه به شکل پیادهسازی یک ایده بدیع که به وسیله مشتریانش – کارکنانی که پیشنهاداتی داشتند و مایل بودند آنها را پرورش دهند، و شرکت، که نهایتا از آن پیشنهادات پیاده شده بهره میبرد – مفید تشخیص داده شده بود، به نمایش درآمد. توجه کنید که در اینجا کارآفرینی شکل یک محصول جدید را به خود نگرفت، بلکه سیستم یا فرآیندی بود که خدمتی باارزش برای داخل شرکت ارایه مینمود.
3- یک مدیر دارای تخصص در تکنولوژی برتر، یک سیستم عالم ریزکامپیوتر از یک مخترع خریداری میکند.وی سپس از ارتباطات شخصی، شبکهسازی ابتکاری، ومهارتهای معاملهگری برای ارایه حق لیسانس و سازندگان میکروکامپیوترها استفاه مینماید. در اینجا خلاقیت کارآفرینانه اساساً در تدبیر وپیادهسازی راهی برای ارسال این تکنولوژی جدید به یک بازارعمده اعمال شده است.
4- یک تیم کوچک میانرشتهای در یک شرکت بزرگ سنتی محصولات مصرفی، قدری از وقت خود را در زمینه محصولاتی که در حیطه وظایف رسمی تیم نیست صرف کرده است. در جریان این کار” خارج از وظایف“ تیم مزبور ایدهای برای بهبود یک محصول حفاظت از پوست بدن تدبیر کرده است. آزمایشات فنی اولیه، تجزیه و تحلیل بازار، و آزمایش بر روی مشتریان را برای نشان دادن امکان سنجی و سودآوری بالقوه انجام داده است. ولی پرورش محصول تا وقتی که یک معاون شرکت در یک بخش دیگر را قانع نکنند که میتواد از طریق ”انتخاب“ محصول به یک مزیت رقابتی منحصر به فرد در بازار دست یابد و در صورت قانع شدن، منابع لازم برای پرورش محصول را در اختیار تیم قرار دهد، نمیتواند ادامه یابد. توجه کنید که همانطور که در مورد مثال دوم صادق بود، خلاقیت کارآفرینانه در قالب یک سازمان مستقر و دارای تداوم به وقوع میپیوندد واین امر نشان میدهد که کارآفرینی فقط مترادف با آغاز یک کسبوکار جدید نیست. در این مثال، به علت اینکه محصول فقط با کمی از محصولات موجود متفاوت است، و به علت آنکه سیستمهای تولید وتوزیع را به آسانی میتوان برپاکرد، خلاقیت کارآفرینی اساسا درخلاقیت تیم در یافتن منابع سازمان برای تأمین مالی ایده ظاهر شده است.
5- گروهی متشکل از سه دبیر دبیرستان میخواهند یک بنیاد غیرانتفاعی برای تدریس مهارتهای کسب وکاری به جوانان تیزهوش مناطق محروم شهر تأسیس کنند. درتلاش برای جلب حمایت مالی و سایر حمایتها از کسبوکارهای محلی برای بنیاد، یک برنامه روابط عمومی تدوین کردند که بر ارزش تبلیغاتی مشارکت دراین بنیاد از طریق پیشرفتی که در نتیجه مشارکت جوانان در برنامههای بنیاد، در وضعیت محل به وجود میآید تاکید گذاشت. در اثر این تلاش معلمین موفق به کسب کل بودجه لازم برای سه سال اول فعالیت بنیاد و نیز جلب همکاری چند نفر از مدیران کسبوکارهایی که داوطلب کار به عنوان مربی پارهوقت در برنامه بودند، شدند. با آنکه این برنامه، یک بنگاه برای سودآوری نبود، خلاقیت کارآفرینانه در رفتار تعدادی ازموسسین، به ویژه تدوین مفهوم یک خدمت جدید وروش آنها برای جلب منابع مشاهده میشود.
با بررسی این مثالها درباره اینکه چه چیز خلاقیت کارآفرینانه است ، میتوانیم همین روشن کنیم که چه چیز خلاقیت کارآفرینانه نیست. اول آنکه محدود به تأسیس یک کسب وکار جدید نیست زیرا میتوان آن را در کسبوکارهای جاافتاده نیز یافت. علاوه بر آن الزاماً درایجاد هر کسبوکار جدید نیز وجود ندارد. زیرا لازم است در مرحلهای از فرآیند ایجاد کسبوکار، درجه قابل توجهی از نوآوری وجود داشته باشد. به عنوان مثال، تاسیس یک فرانشیز از یک کسبوکار موجود، یا هر نوع عملیات استاندارد، بدون این که هیچ چیز به طور چشمگیری متفاوت باشد، خلاقیت کارآفرینانه محسوب نمیشود مگر آنکه ایدههایی که به نحو چشمگیری بدیعاند در جنبهای از جریان وارد شده باشد، مانند تامین سرمایه یا انتخاب مکان. خلاقیت کارآفرینانه در بسیاری از بهبود بخشیدنهای فزاینده درمحصول یا خدمت در درون نظامهای مستقر وجود نخواهد داشت، مگر آنکه نوعی ابداع قابل ملاحظه برای بسیج حمایت از ایده یا پیادهسازی مؤثرآن لازم باشد. همچنین،حتی وقتی کی ایده واقعا بدیع برای محصول یا خدمت وجود داشته باشد، ی وقتی یک بصیرت بدیع درباره فرصتهای بازار وجود داشته باشد، خلاقیت کارآفرینانه وجود نخواهد داشت مگر آنکه ایدهها برای خلق یک کسبوکار پیاده شود.
تعریف جامع خلاقیت کارآفرینانه
با این مثالها و تعریف ما از خلاقیت، نوآوری وکارآفرینی، میتوانیم تعریفی از خلاقیت کارآفرینانه پیشنهاد کنیم:
ایجاد و پیادهسازی ایدههای بدیع ومناسب برای تأسیس یک کسبوکار جدید( یک کسبوکار جدید یا برنامه برای ارایه فراورده یا خدمت). ایدههای بدیع ومفید اولیه ممکن است مربوط باشد با:
1- خود محصولات یا خدمات
2- شناسایی بازاری برای محصولات یا خدمات
3- راههای تولید یا عرضه محصولات یا خدمات، یا
4- راههای فراهم سازی منابع برای تولید یا عرضه محصولات یا خدمات.
توجه کنید که درحالی که تعریف خلاقیت کارآفرینانه بر ایدههای بدیع و مفید تأکید دارد (تعریف استانداردما از خلاقیت)، بخش ”کارآفرینانه“ نیاز به عمل دارد – پیادهسازی آن ایدهها یا نوآوریها. همچنین توجه شود که خلاقیت کارآفرینانه میتواند حتی وقتی محصول یا خدمت الزاماً بدیع نیست، یا وقتی یک محصول یا خدمت بدیع از منبعی دیگر کسب شده است، وجود داشته باشد. تنها شرط لازم آن است که راهحلهای بدیع ومناسب در مرحلهای از فرایند خلق و به بازار آوردن محصول یا خدمت مورد استفاده قرار گیرد.
فهرست منابع:
1-Schumpeter, J.A.(1934), The Theory of economic development, Cambridge , MA : Harward University Press
2- Amabile (1996), Creativity in context, Boulder , CO : West view Press.
3- دکتر ترزا آمابلی(1997)،کارآفرینی خلاق: انواع وشیوههای حمایت ازآن، ترجمه دکتر حسن قاسمزاده، فصلنامه پژوهش ومهندسی، بهار 1378.
4- حسن قاسمزاده(1382)، خلاقیت بنیادی و انطباقپذیر وسیاستگذاری جهت ترویج نوآوری ، فصلنامه خلاقیت ونوآوری، بهار، شماره 2 .
منبع مقاله : فصلنامه خلاقیت و نوآوری
برگرفته از : شبکه زنان کارآفرین
اقتصاد دانان نخستین کسانی بودند که در نظریه های اقتصادی خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداختند .
« ژوزف شومپتر» از اقتصاددانان مکتب آلمان و پدر کارآفرینی، در سال 1934 کار آفرینی را این گونه تعریف کرد: «هر فرایندی در شرکت که منجر به کالای جدید، ایجاد روش جدید، بازار جدید و منابع جدید می شود ،می گوییم کار آفرینی رخ داده است .»
در کشور ما نیز چند سالی است که به تبع مباحث توسعه اقتصادی و صنعتی موج جدیدی در مورد این مفهوم در حال شکلگیری است و این واژه در محافل علمی و اداری زیاد شنیده میشود .
دکتر احمدپور داریانی از اساتید دانشگاه امیرکبیر در ایران معتقد است «کارآفرینی عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری است و کارآفرینی عبارت است از فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهرهگیری از فرصتها »
کارآفرین با نوآوری و شناخت فرصت از طریق ایجاد و یا تحول کسب و کار اقدام به تولید ثروت برای خود و جامعه میکند. نوآوری میتواند محصول جدید، شیوهای نو در فرایند تولید و یا راهکارهای جدید مدیریتی و بازرگانی یک شرکت باشد. کارآفرین با شناخت فرصتهای جدید بازار و صنعت و هچنین ریسک و خطرپذیری زنجیره ارزشآفرینی جدیدی را برای تولید و یا خدمات طراحی میکند که این زنجیرههای ایجاد ارزش در نهایت منجر به اشتغال و توسعه اقتصادی میشود .
از نظر اقتصاددانان موتور رشد اقتصادی کارافرینان هستند که در محیطی رقابتی جامعه را به حرکت درمیآورند و چرخهای توسعه اقتصادی را میچرخانند .
درمجموع میتوان استنباط کرد که کارآفرین فعالیتهای ذیل را انجام میدهد :
1- نوآوری در محصول، فرایند تولید، بازار و صنعت، راهکارهای بازرگانی و مدیریتی
2- شناخت فرصت
3- ریسک و خطرپذیری
4- ایجاد و یا تحول کسب و کار
5- اشتغالزایی و رشد اقتصادی
نگاهی به تجربه چند کشور
اولین کشورهایی که در این زمینه کار کردند آلمان، انگلیس و آمریکا بودند . در آلمان در سالهای 1933 تا 1935 مطالعه و شناسایی بر روی افراد با انگیزه و نوآور که دارای محدودیتهای مالی بودند، آغاز شد. اولین سیاستها، سیاستهای حمایتی ازاین افراد بود. به دنبال آن دانشکده هایی برای تربیت این افراد دراین کشور ایجاد شد. بعد از مدتی انگلیس و آمریکا نیز چنین دانشکدههایی را دایر کردند. در این دانشکدهها آموزشها عمدتا به صورت کلاسیک نبود، بلکه حالت آموزش و سمینارگونه داشت. افراد دراین آموزشکدهها مسایل خودشان را میگفتند و از تعادی روانشناس، رفتارشناس و جامعهشناس و استاد مدیریت استفاده میکردند .
بررسی رشد اقتصادی کشورهای شرق و جنوب شرقی آسیا نشان میدهد که یکی از دلایل توسعه اقتصادی در این کشورها توجه جدی به مقوله کارافرینی بوده است . ژاپن در سال 1958 طرحی به نام «سربازان فداکار اقتصادی» در وزارت آموزش و پرورش اجرا کرد. بر اساس این طرح افراد از سطح دبیرستان با مسئله کارافرینی آشنا شده و آموزش میدیدند که چگونه با کسب سود کشورشان را از وابستگی نجات دهند. از طرفی آموزش کارافرینی را به صورت کلاسیک در دو سطح دبیرستان و دانشگاه قرار داد. این طرحها باعث شد که بین سالهای 1970 تا 1992 بیش از 96 درصد نوآوری صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یک موقعیت برجسته و ممتاز تبدیل کند، توسط کارآفرینان صورت گرفت .
در تایوان برنامه های تربیت کارآفرینان جوان و همچنین ارتقای سطح کارآفرینان شاغل در تایوان براساس یک برنامه بلندمدت و فراگیر که دربردارنده قشرهای مختلف می باشد، طراحی شده است .
در سالهای اخیر، کارآفرینان در واحدهای خوداشتغالی، نوآوریها و خلاقیتهای بسیار زیادی در عرصه صنایع الکترونیک، مخابرات، کامپیوتر (سخت افزار و نرم افزار) و در بخش خدمات به ویژه در نگهداری و خدمات پس از فروش از خود نشان داده اند. هسته های خود اشتغالی در تایوان همان واحدهای صنعتی کوچکی هستند که توانسته اند بااستفاده از حجم کمتری از سرمایه مادی و نیروهای انسانی و در مقابل با بهره گیری از حجم گستردهتری از نیروهای خلاق و کارآفرین همراه با بهره وری فوق العاده، نقش و تاثیرگذاری ویژه ای بر اقتصاد این کشور بگذارند و شکوفایی اقتصادی را به ارمغان آورند .
این کشور از نظر دارابودن تعداد شرکتهای کوچک و متوسط صنعتی (از مجموع شرکتهای صنعتی) در بین کشورهای جهان در جایگاه اول قرار دارد، چرا که نزدیک به 98 درصد از کل شرکتهای صنعتی در تایوان را بنگاههای کوچک و متوسط تشکیل می دهند. در بخش خدمات نیز بیش از 89 درصد از مجموع شرکتهای تجاری و خدماتی متعلق به بنگاههای کوچک و متوسط است
در مالزی به دلیل اهمیت موضوع، وزارت توسعه کارافرینی تشکیل شده است که وظایف ذیل را به عهده دارد :
1- القای یک فرهنگ کارافرینی در میان جامعه
2- آموزش و راهنمایی کارآفرینان بالقوه در قالب برنامههای مشاورهای در جهت ایجاد کسب و کار جدید
3- بهبود کیفیت و کارآیی مدیریت فعلی کسب و کار
4- تشویق کارافرینان و تدارک محیطهای سودمند از طریق کلوپها و انجمنها
آموزش عالی و کارآفرینی
یکی از آرزوهای دیرینه نظام آموزش عالی تعداد زیاد فارغالتحصیل در راستای رشد کشور بودهاست. هماکنون این آرزو تاحدی برآورده شده است اما مشکلات جدی تری مانند بیکاری و عدم فعالیت فارغالتحصیلان در رشته تحصیلی خود گریبانگیر دولت شده است .
امروزه بسیاری از دانشجویان و محصلین در مراکز علمی منتظرند تا با پایانیافتن تحصیلات وارد بازار کار شوند و «بازار کار» در ذهن بسیاری از آنان شغلهای آمادهای است که منتظر آنهاست. این نوع تفکر باعث کاهش نیروی اشتغال مولد شده است و همه منتظرند دیگران پیشگامان ایجاد اشتغال و تولید ثروت برای حرکت به سمت توسعه اقتصادی باشند .
گام اول برای حل این مشکل ترویج کارافرینی میباشد. ایجاد و تقویت ارزشها و رفتارهای کارافرینانه تحت عنوان فرهنگ کارافرینی باید از مولفههای اصلی در توسعه کارافرینی باشد که در قالب سیاستها و برنامههای تشویقی و ترویجی در کلیه سطوح و ساختارهای اجتماعی پیگیری شود. رسانههای جمعی میتوانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. به عنوان نمونه پخش برنامههای تلویزیونی برای تشریح زندگی کارافرینان برجسته میتواند مؤثر باشد. با انتشار کتب و نشریات مختلف، برگزاری همایشهای کاربردی و موثر و استفاده از رسانههای مدرن مانند اینترنت باید این فرهنگ را در دانشجویان نهادینه کرد که هر فارغالتحصیل خود را یک کارافرین بالقوه ببیند و نه یک کارمند. عدم فرهنگسازی در این موضوع باعث شده است که بسیاری از دانشجویان با مقوله کارافرینی آشنا نباشند و کارافرینی را یک امر ذاتی و غیر اکتسابی بدانند. اعطای جایزه سال به کارافرینان نمونه و برگزاری مسابقات سراسری میتواند به گسترش این فرهنگ کمک کند .
دومین گام برنامهریزی مناسب آموزشی دز سطح دبیرستان، دانشگاه و مراکز علمی، صنعتی میباشد .
یکی از مهمترین رویدادهای مرتبط با ترویج و آموزش کارآفرینی در کشور، تصویب و اجرای «طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور» (کاراد) است . این طرح جهت اجرای سیاستهای مربوط به کارآفرینی برنامههای توسعه توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تدوین شده است. بر اساس این طرح چندین مرکز کاآفرینی در دانشگاهها ایجاد شده است که وظیفه اجرای طرح را به عهده دارند .
یکی دیگر از سازمانهای فعال در زمینه آموزش کارآفرینی، سازمان همیاری اشتغال فارغالتحصیلان است. این سازمان با برگزاری همایشها، هماندیشیها و دورههای متعدد آموزش تخصصی کارآفرینی گامهای مثبتی در راستای ترویج و آموزش کارآفرینی برداشته است .
با این وجود به نظر میرسد برای توسعه آموزش کارافرینی باید سیاستهای ذیل در نظر گرفته شود .
1- هماهنگی بیشتر بین متولیان توسعه کارافرینی در کشور برای تدوین سیاستهای آموزش کارافرینی
2- تقویت ارتباط صنعت با دانشگاه و ایجاد رابطه نزدیک بین مراکز علمی و صنعتی
3- ایجاد و تقویت مؤسسات انکوباتوری در دانشگاه
4- تدوین برنامههای آموزشی بلندمدت در چهارچوب مقاطع تحصیلی مختلف و مراکز آموزشی
5- تدوین برنامههای آموزشی براساس نیازهای آموزشی منطقهای
6- فراهمسازی بسترهای مناسب یرای تشکیل مؤسسات خصوصی آموزشی
7- قراردادن واحدهای اجباری و اختیاری متناسب با هر رشته تحصیلی و تدوین دورههای آموزشی کارافرینی متناسب با هررشته
موانع قانونی و سیاستهای حمایتی
بهترین بستر برای اینکه هرکارافرین بتواند ایده خود را به مرحله اجرا برساند راهاندازی یک کسب و کار کوچک است. شرط راهاندازی یک بنگاه کوچک و ادامه فعالیت برای اجرای ایدههای کارافرینانه، فراهمبودن بسترهای لازم میباشد این بسترسازی وظیفه اصلی دولت از طریق قانونگزاری، رفع موانع قانونی و اجرای سیاستهای حمایتی صحیح میباشد که در ادامه به بخشی از آن اشاره میکنیم .
1- فرایند اخذ مجوز :
فرایند طولانی اخذ مجوز و بروکراسی شدید اداری، تغییر دائمی ضوابط و قوانین، عدم سازگاری قوانین با عوامل محیطی و منطقهای موجب شدهاست تا بسیاری از کارافرینان در ابتدای راه با مشکلات زیادی مواجه شوند. امروزه در کشورهای توسعهیافته این فرایند قانونی به شدت تسهیل شده است. به عنوان نمونه در کشور کره جنوبی دولت ترتیبی اتخاذ نموده است که تمامی مراحل راهندازی یک کسب و کار جدید از طریق مقامات محلی و با یکبار مراجعه قابل حل باشد .
2- سیاستهای مالی و اعتباری :
تامین اعتبار مالی برای اجرای ایدههای نو در قالب کسب و کار کوچک باید یکی از کلیدیترین سیاستهای حمایتی دولت باشد .
در این راستا اقدامات مناسبی در کشور صورت گرفته است. وزارت صنایع با پرداخت وامهای کمبهره در قالب طرحهایی به توسعه کارآفرینی کمک میکند . دفتر همکاریهای فناوری ریاستجمهوری نیز با راهاندازی «شبکه مالی سرمایهگزاری ریسکپذیر ایران» میتواند اطلاعات مالی را در اختیار کارآفرینان قرار دهد .
با یان وجود متاسفانه هنوز سیستم بانکی کشور در جهت تامین اعتبار کسب و کارهای کوچک با سیاستهای توسعه کارآفرینی هماهنگ نیست. یک کارافرین برای دریافت اعتبار با مشکلات متعددی مانند تامین وثیقه، راهاندازی 50درصد فعالیت برای کسب اعتبار و آمادهکردن مدارک مختلف روبرو میشود به طوریکه بسیاری از ایدهها در همین مرحله ناکام میماند. ایجاد کمیتههای کارشناسی باعنوان صندوقهای ضمانت برای تشخیص شایستگی افراد و مناسب بودن ایدهها نیز موجب میشود کارافرینان سریعتر و راحتتر به تسهیلات بانکی دست پیدا کنند. همچنین کاهش هزینهها از طریق تخفیف مالیات و هزینههای ضروری میتواند به گسترش روحیه کارآفرینی کمک کند .
3- سیاستهای توسعه و انتقال تکنولوژی :
تکنولوژیهای جدید در جهان امروز بستر فعالیت بسیاری از کارافرینان است . از طرفی باید به روشنی بدانیم که تکنولوژیهای جدید بدون بومیکردن و سیاستهای دقیق انتقال تکنولوژی نه تنها موجب توسعه کارافرینی میشود بلکه مشکلات متعددی را به وجود میآورد. برای انتقال تکنولوژی باید به نکات ذیل توجه کرد :
الف: انتقال هر نیاز تکنولوژی به راحتی امکانپذیر نیست .
ب: نیازهای واقعی تکنولوژی را هنگامی میتوان به خوبی تشخیص داد که افراد خبره، صاحبنظر و آشنا با تکنولوژیها به صورت فعال حضور داشتهباشند .
ج: انتقال تکنولوژی مورد نظر را وقتی میتوان سرعت بخشید که مؤسسات تحقیق و توسعه در داخل کشور به صورت فعال باشند .
د: شناسایی دقیق تکنولوژیهای مشابه در کشورهای مختلف و انتقال تکنولوژی مناسب با شرایط منطقهای در توان کسب و کارهای کوچک نمیباشد
با توجه به نکات فوق به نظر میرسد دولت باید با ایجاد و حمایت مراکز توسعه و انتقال تکنولوژی کارافرینی مبتنی بر تکنولوژیهای جدید را توسعه دهد .
4- تسهیل صادرات و واردات :
فراهم نبودن زمینه مناسب صادرات و واردات کالاها یکی از دلایل عدم رشد صنایع کوچک و به تبع آن کارافرینان میباشند. بیثباتی قوانین صادرات و واردات، تشریفات طولانی اداری برای دریافت ارز، بیثباتی نرخ ارز از جدیترین موانع صادرات و واردات کالا میباشد. از طرفی به نظر میرسد برای حمایت از ایدههای جدید در صادرات کالاهای صنایع کوچک دولت برنامه مدونی ندارد. بسیاری از بنگاههای کوچک توان تولید محصولات صادراتی دارند اما قادر به ارائه محصول در سطح بینالمللی نیستند .
طراحی و ایجاد سازمانهای فعال در امر صادرات تولیدات محدود و پراکنده صنایع کوچک میتوان موجب پویایی و رشد اینگونه واحدها شود. این سازمانها با ارائه خدماتی میتوانند بنگاههای کوچک و متوسط را در صادرات محصولات جدید خود کمک کنند. خدماتی مانند :
الف: تشکیل بانکهای اطلاعاتی مشاورهای و بازاریابی بینالمللی
ب: ارائه خدمات مشاورهای برای رشد کیفیت محصولات در جهت اخذ گواهینامههای بینالمللی
ج: مشارکت در هزینههای تبلیغاتی و شرکت در نمایشگاههای خارجی
5- نقش اطلاعرسانی دولت :
اطلاعات برای بقای کسب و کار و در عین حال رشد و توسعه آن اهمیت حیاتی دارد. فقدان اطلاعات میتواند به هزینهکردن بیش از حد سرمایه منجر شود . هرچه کسب و کار پیچیدهتر باشد و کارافرین ایدهی جدیدتری داشته باشد سیستم اطلاعاتی اهمیت بیشتری پیدا میکند. با توجه به اهمیت موضوع در بسیاری از کشورها دولت و سازمانهای وابسته چنین رسالتی را به عهده میگیرند. تشکیل بانکهای اطلاعاتی مورد نیاز کسب و کارها و ارائه خدمات و حمایتهای اطلاعاتی میتواند به رونق کسب و کارها کمک کند .
از طرفی توسعه زیرساختهای فناوری اطلاعات و آموزش شیوههای نوین مانند تجارت الکترونیک میتواند به کارافرینان کمک کند تا ایدههای خود را به صورت کشوری و جهانی مطرح کنند
6- حمایت از شبکه کارآفرینان نه بنگاه های ایزوله
امروزه بحث شبکه سازی و خوشه سازی میان بنگاه های کوچک و متوسط در اولویت سیاستهای توسعه صنعتی کشورها قرار گرفته است. منطق آن این است که در دنیای کنونی نوآوری و کارآفرینی در یک صنعت نمی تواند منتزع از سایر بنگاه ها و نهادهای مرتبط با آن باشد. به عبارت بهتر به جای تمرکز بر ایجاد بنگاه ها، باید بر ایجاد زنجیره ها تآکید نمود .
متاسفانه هنوز در کشور ما پرداخت حمایتهای مالی به طور مستقیم به بنگاه ها نشانه حمایت دولت از کارافرینان تلقی می شود. اما باید پرسید چرا بیش از نیمی از شرکتهای تازه تاسیس ورشکست می شوند؟ چرا بسیاری از بنگاه های کوچک و متوسط کشور کمتر از نصف ظرفیت خود را فعال نموده اند؟ چرا با این همه بنگاه هنوز نمی توانیم در بازارهای جهانی و حتی منطقه ای حرفی داشته باشیم؟ آیا جز این است که ایجاد بنگاه ها فرع است و تکمیل زنجیره های ارزش صنعتی اصل؟
بلوغ سیاستهای صنعتی کشور آن موقع خواهد بود که دولت به جای انبوهی از کمکهای پراکنده و مستقیم به بنگاه ها، به گروهی از زنجیره های صنعتی که می توانند رقابت پذیری خود را در سطح جهانی اثبات نمایند کمک کند .
منبع :
شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران
برگرفته از پایگاه اطلاعات کارآفرینی صنعت نفت
تفاوت کارآفرین با ...
اشتغالزا :
واژه کارآفرینی که ترجمه کلمه Entrepreneurship است. در جامعه ما که بیکاری معضل بزرگ اجتماعی محسوب می شود همه اذهان را متوجه اشتغالزایی می کند. در حالی که هر چند این دو مفهوم هر دو با ارزش و با هم مرتبطند اما لزوماً منطبق بر هم نیستند. (اشتغالزایی میتواند یکی از نتایج کارآفرینی باشد )
پس تفاوت این دو را می توان چنین خلاصه کرد :
(1 کارآفرین، یک شغل را ایجاد می کند، در حالی که اشتغالزا برای شغل ایجاد شده، جذب نیرو و تکمیل ظرفیت می کند .
(2 کارآفرینی بیشتر مربوط به بخش خصوصی است، اما اشتغالزایی در بخش دولتی هم می تواند صورت پذیرد. چرا که شاخصه اصلی کارآفرین پذیرش ریسک و تامین سرمایه به امید منفعت زیاد است. در حالی که در مشاغل دولتی سرمایه گذاری و ریسک مشاغل لزوماً درآمد و منافع سرشاری برای مدیر نخواهد داشت. دولت بیشتر می تواند مشوق و زمینه ساز کارآفرینی باشد .
(3کارآفرینی، عرضه کالا یا خدمتی نوین از لحاظ زمانی و مکانی است. در حالی که اشتغالزایی لزوماً با نوآوری همراه نیست .
(4 کارآفرینی درک و بهره گیری از فرصتهای حال یا آینده بازار به نفع خود و جامعه است، در حالی که منافع اشتغالزایی ممکن است فقط متوجه جامعه باشد .
5) اشتغالزایی به توزیع ثروتهای موجود کمک می کند اما کارآفرینی یک منبع ثروت جدید ایجاد (خلق ارزش) می کند .
6) هنر کارآفرین گردآوری و در کنار هم قرار دادن مجموعه ای از منابع انسانی و فیزیکی است که ارزش مجموعه جدید نسبت به گذشته افزون شود. در حالی که اشتغالزایی همیشه با بهره وری همراه نیست .
بههمین جهت آقای دکتر احمدپور داریانی برای رفع این شبهه، واژه ارزش آفرین را به جای کارآفرین پیشنهاد می کند .
سرمایه دار
تفاوت کارآفرین با سرمایه دار در این است که سرمایه دار لزوماً موسس یا گرداننده یک فعالیت اقتصادی نیست. در حالی که کارآفرین علاوه بر تامین سرمایه و دیگر منابع لازم و ادغام آنها با یکدیگر، عهده دار مدیریت آن نیز میشود .
هنرمند و مخترع
کارآفرین لزوماً هنرمند و مخترع به معنای متداول آن نیست، اما بزرگترین هنر وی اختراع یک روش برای ایجاد ارزش اقتصادی جهت توسعه و بهره گیری از هنر یا ابتکار دیگران است .
کاسب (Small Business Owner)
بسیاری از مردم دو عبارت کارآفرین و کاسب را مترادف می دانند. هر چند این دو مفهوم نقاط اشتراک زیادی دارند، اما تفاوتهای معنی داری نیز در این دو مفهوم دیده می شود که به مواردی از آن اشاره میشود .
(1 تفاوت میزان ثروت (ارزش آفرین) کارآفرین با کاسب :
کسبه سنتی درآمد معمول و متوسطی دارند، اما درآمد یک کارآفرین موفق بیش از حد انتظار است .
(2 سرعت ثروت آفرینی
ثروت کاسب معمولاً طی مدت زمان طولانی جمع آوری میشود. اما کارآفرین موفق همین ثروت را طی مدت کوتاه (مثلاً 3 تا 5 سال) کسب می کند .
(3 ریسک
اقدامات کارآفرینان ریسک بالایی دارد. در حالی که اقدامات کسبه معمولی چنین ریسکی را ندارد. با این وجود این افراد به خاطر اطمینان از سود قابل توجه آتی و امکان از دست رفتن فرصتهای طلایی دست به خطر می زنند. با این همه کارآفرین را نمی توان یک مجنون خطرپذیر دانست. هنر کارآفرین توام با تخمین میزان مخاطره فعالیتها و دست زدن به ریسک های ارزشمند، عقلائی و محاسبه شده است .
4 ) نوآوری
معمولاً قوه خلاقه یک کارآفرین در نوآوری بسیار فراتر از یک کسبه معمولی است و همین قوه خلاقه است که قدرت ثروت آفرینی (خلق ارزش) را در وی نسبت به کسبه معمولی فزونی می دهد. قوه خلاقه کارآفرین می تواند در تولید کالا، ارائه خدمت و یا فرایندها بروز نماید .
سه موج در پیش راندن کارآفرینی
تا دهه 1980 سه موج وسیع، کارآفرینی را به جلو هدایت کرده است .
موج اول
انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب وکار شخصی و شیوه های سریع خلق ثروت که از اواسط دهه 1950 شروع شد .
موج دوم
این موج شامل ارائه رشته های آموزش کارآفرینی در حوزه های مهندسی و بازرگانی است که از دهه 1960 بهپا شد .
موج سوم
این موج شامل افزایش علاقهمندی دولتها به تحقیقات وسیعتر در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، نشر آموزشها به شاخههای دیگر علوم اقتصادی، روانشـناسی و مدیریتی، تشویق رشد شرکتهای کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی است که از اوائل دهه 1980 آغاز شد .
دکتر سید محمد حسین حسینی
مرجع:روزنامه تفاهم
برگرفته از پایگاه اطلاعات کارآفرینی صنعت نفت
کارآفرینی به عنوان شاخص استراتژیک توسعه و عامل مزیت آفرین ملت ها و کشورها، میرود تا به گزینه مناسبی در پاسخ به نیاز ها و الزامات جدید زندگی انسانی در عصر موسوم به"عصر اطلاعات" و در آغاز هزاره سوم تو جه و نظر اکثر صاحب نظران ، اندیشمندان، سیاستمداران و دست اندر کاران نهاد ها و سازمانهای اجتماعی را به خود جلب کند.
ظرفیت ها و ویژگی های نهفته در این پدیده، می تواند به بسیاری از مشکلات و معضلات حوزه های اقتصادی، اجتماعی پایان دهد و آثار و تبعات و پیامد های مثبت و اثر بخش خود در راستای رشد، توسعه، شکوفایی و پویایی جامعه را به خدمت گیرد. همه فواید مترتب بر کارآفرینی ریشه در تلاشهای مستمر، سخت کوشی، خلاقیت و نوآوری، خود باوری، مسئولیت پذیری و تعهد و اعتماد به نفس مردان و زنان بزرگی دارد که به عنوان"عاملان تغییر"وارثان انسان های والاگهری هستند که تاریخ و و تمدن درخشان جوامع انسانی مرهون حضور و اقدامات انان می باشند و به جرا ت می توان ادعا نمود که اگر نبود پایمردی ها ومجاهدتهای این افرادامروز مسیر تعالی و پیشرفت انسانیت را به گونه ای دیگر نظاره گر بودیم و شاید کاروان ترقی بشر در همان منزلگاه های اولین عصر سنتی ودر لاک قرون و اعصار نخستین فرو می رفت.
امروزه عنصر کار آفرینی و کارآفرینان، در هنگامه تغییرات پر شتاب و برق آسای عصر تکنو لوژی اطلاعات بعنوان نقطه ی اتکا و عمود استوار بنیاد زندگی بشری ،حارث و نگهدار و سکاندار سفینه ی نجات انسانیت دراقیانوس متلاطم ومواج عصرپست مدرن،نه فقط در نقش یک هدایتگر،بلکه به خواستگاه وپایگاه تجلی آرمانها وچشم اندازهای متعالی جوامع بدل گردیده است.آن به بسیاری از بحرانها، دشواریها، مشکلات، اضطرابات ودرگیری های فکری وفیزیکی بشرپایان داده وعامل آرامش و آسایش انسان درعصر موسوم به جهانی شدن گشته است.به گونه ای که باید ازآن بعنوان یک الزام وضرورت اساسی درهدایت ومدیریت کلان جامعه بشری ازسوی رهبران،مدیران وسیاست گذاران تاکیدنمود.
کارآفرینی،عنصری است که درهیمنه ی پیچیدگی زندگی اجتماعی انسان امروز،که درآن عدم قطعیت به جای ثبات و اطمینان، تغییر جایگزین سکون وآرامی وابهام جانشین شفافیت گردیده است میتواندبعنوان راهکارمقتضی مواقع دشواربه بسیاری ازدغدغه هاپایان داده و کاروان سعادت جامعه رابه سلامت به سرمنزل مقصدهدایت نماید.
باید اعتراف نمودکه امروزه اداره کلانشهرها،درفضای تکنولوژیک ومتغیر امری پیچیده،دشوار وپرهزینه است ولذانیازبه اتخاذ تدابیرویژه و مناسب دارد تا علاوه بررتق وفتق امورجاری شهروندان به بسیاری ازمشکلات،معضلات وحتی بحرانهای مبتلابه به نحومقتضی پایان داده شود.گرفتاریهایکه به نوعی ریشه درمعضل بیکاری وعدم اشتغال داشته وباقاطعیت میتوان ادعانمود که عدم اشتغال مناسب ومنطقی نبروی کاربعنوان ام المصائب میرودتاجامعه رابه چالش جدی فراخوانده وبسیاری ازشالوده هارابربادفنادهد.مشکلاتی نظیر ناامنی ها و هنجارشکنی های اجتماعی،بی نظمی ها وهرج ومرج های موجود،بزهکاری،تعدی بی حدوحصربه حریم زندگی شهروندی و سلب آسایش شهروندان ازسوی برخی ازعناصر،بروز اضطرابها ونگرانی های اجتماعی،ظهوربرخی مظاهرناروا وزشت که همه وهمه سدراه رسیدن به زندگی شهروندی خوب وموانع بسیارپرهزینه دررسیدن به اهداف ورسالت مدیریت کلان شهری میباشدو به عامل ومنشا بسیاری ازگسست های اجتماعی وخانوادگی،جرم وجنایت واعتیاد،پدیده های شومی همچون تکدی گری وظهور وحضورزنان وبچه های خیابانی و...بسان ویروس کشنده ومهلک قوام وبقای زندگی شهری راتهدیدنموده وبه مانندلکه ننگی چهره ی شهررادراذهان مشوش ساخته ،مولودنامیمون بیکاری است.
بنابراین بسارمقتضی وضروری خواهدبودتابااتخاذتدابیروتصمیماتی ازجنس مدیریت مشارکتی واستواربرپیکره شهروندمداری وباهدف ساماندهی به بسیاری ازمعضلات اجتماعی-اقتصادی که کانون اصلی بحرانهای زندگی شهری گردیده،ازطریق تحقق شعار"شهروندکارآفرین،پشتوانه زندگی خوب درشهرسالم"باهمت وسخت کوشی شهروندان وبوسیله حمایت وهدایت آنان ازسوی مدیریت شهری،همه تلاشها،اقدامات وبرنامه هارابه سمتی گسیل نمودتاروز به روزبرتعداد شهروندان کارآفرین افزوده گردیده وازآن راه بسیاری ازتهدیدهارابه نقاط قوت تبدیل نماییم.بگونه ای که بجای آنکه انبوه شهروندان درتهران نه تنها یک تهدید تلقی نگردیده بلکه تهران رابه شهری مملو ازکارآفرینان ساعی،تلاشگر،مولد،کارآمد وکارآفرین بدل نماید که بی شک درسایه چنین اقداماتی بسیاری ازگره های کورشهری بدست خودشهروندان بازشده واداره ی کلانشهری مثل تهران بسیارکم هزینه ومنطقی خواهدشد.کمااینکه خوشبختانه درفضای کنونی طلیعه های مقدس چنین اقدامات مدبرانه وهوشمندانه ای با عنایت ،هدایت وحمایت دلسوزانه مدیریت محترم شهرداری تهران وسایرمسئولان ودلسوزان به اعتلای زندگی شهری بویژه متولیان امرکارآفرینی درستادکارآفرینی شهرداری وشهرداران محترم مناطق به وضوح به چشم می آیدکه جای تقدیروسپاس داشته وهمگامی وهمیاری دیگردست اندرکاران امر اشتغال بالاخص قاطبه دولتمردان ودانشگاهیان رامی طلبد.
به منظور نهادینه شدن فرهنگ متعالی کاردرجامعه شهری پیشنهاد میگردد:
شهرداری تهران در راستای تکمیل انجام ماموریت کارآفرینانه خود و همسو با تحقق شعار زندگی خوب برای شهروندان، با بر خورداری از همه امکانات موجود، در جهت اشاعه، گسترش و تر ویج فرهنگ کارافرینی درتمامی لایه های اجتماعی شهر اقدام هماهنگ گسترده وهمه جانبه راوجهه همت قرارداده ونصب العین خودنماید.
تغییر نگرش به"خانه و خانواده" و اصلاح این رویکرد که خانه تنها محل استراحت، خواب وگذراندن اوقات فراغت است به این سمت که در محیط خانه علاوه بر داشتن اوقات فراغت پرنشاط می توان بسیاری از کارها که به کارهای"نرم و خدماتی"تعبیر می گردد انجام داد. بنابراین نهادینه نمودن الگوی کسب وکارها و اشتغال خانگی مخصوصا در کلان شهری مانند تهران که با موج فزاینده رفت وآمد های شهری و مشکلات برآمده از دل آن، ترافیک پیچیده و راهبندان های شدید رو به رو است می تواند از حجم این مشکل به نحو چشمگیری بکاهد، مضاف براینکه به بسیاری از دغدغه های شهروندان نظیر دوری محل کار با خانه و دوری از فرزندان، ناامنی ها و استرسهای اجتماعی، نداشتن تسهیلات و امکانات راه اندازی یک کسب وکارزودبازده ونشت اقتصادی مناطق پایان می دهد.
شهرداری تهران از امکانات بکروفضاهای نابی مانندپارکها،بوستانها،میادین،میادین میوه وتره بار وبسیاری مکانهای مناسب دیگربرخورداراست.لذا جادارد بخشی ازاین مکانها را همراه تجهیزات مورد نیازدر اختیار کار آفرینان شهرقراردهد تاآنان امکان استفاده از آن رابدست آورند بنابراین پیشنهادمیگردد که درکنارستادهای کارآفرینی مناطق"خانه ی کارآفرینی محلات" رابمنظورتامین فضای کسب وکار مناسب ومجهزایجادنموده ودرهمین راستا بازارچه های کارآفرینی محلات رادر فضای میادین میوه وتره باربعنوان محل پرتردد جهت عرضه ی محصولات کارآفرینی توسعه ببخشد.
درطراحی منازل مسکونی،آپارتمانهاومجتمع هاومکانهای آموزشی احداث اتاقی تحت عنوان"اتاق کار"درکناراتاق خواب ،غذاخوری ،اتاق کودک و...برای اوقات کاری شهروندان توصیه گردیده وحتی شهرداری برای مساعدت نسبت به تدارک برخی تجهیزات ضروری کمک نموده واین فضاهاراازپرداخت عوارض معاف نماید.
مدارس ،مساجد ،خوابگاههای دانشجویی ،پادگانها،زندانها وندامتگاههاوسایرپایگاههای فرهنگی شهری ازدیگرمناطق مستعدبرای اشاعه فرهنگ کار وکارآفرینی میباشندلذاتوصیه میگرددستادکارآفرینی شهرداری ظرفیتهای نهفته دراین مراکزرافراموش ننموده وباهماهنگی ارگانهای مربوطه دراین عرصه نیزدارای حضورپررنگ شود.
سپردن تعدادزیادی ازکارها وخدمات دردست اقدام شهری به گروههای بیکارپس ازآموزشهای لازم وانسجام وهماهنگی آنان درقالب شرکتهای خدمات شهری وبالاخص درراستای انجام خدماتی همچون زیباسازی،پرورش گلها وگیاهان ساختمانی وموردنیازفضاهای سبز، نگهداری باغات ،بوستانها،پارکها ونظافت خیابانها ومعابرشهری کمک شایانی به اشتغال شهروندان می نمایدوحتی درصورت لزوم میتوان ازطریق جمع آوری وآموزش آنان ازآنان هم درزمینه های مذکوراستفاده نمودتابدین طریق بسیاری ازمظاهرزشت راازچهره شهرزدود.
درراستای تقویت مهاجرت معکوس وباهدف جلوگیری ازورودبی رویه ساکنان شهرها وشهرکهای اطراف تهران به مناطق مرکزی شهر میتوان ازطریق حمایت های کارآفرینانه وتدارک برخی ازامکانات کسب وکار درآن مناطق ازورود خیل بیکاران به کلان شهرتهران جلوگیری نمود.
درخاتمه متذکرمیگرددهمه این مهم تنهاازعهده شهرداری تهران برنمی آید ولازم است تاهمه امکانات دستگاهها ونهادها فارغ ازهرگونه بخشی نگری ،شهرداری رادراین اقدام خیرخواهانه ومفیدیاری نموده وهمه مشکلات ازاین دست مشکلات خود وکشورتلقی نمایندتابه حول وقوه الهی وباسعی وتلاش مدیران خدمات شهری شاهدشهری کارآفرین،سالم ومناسب برای زندگی خوب باشیم.
سید نبیاله حسینی
مدرس کارآفرینی دانشگاه
در ایران، مرکز تحقیقات گسترش یکی از شرکتهای تابعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در رابطه با مقوله کارآفرینی تجربه بسیار ارزنده ای دارد. در طول بیش از سه سال فعالیت در رابطه با کارآفرینی حدود 120 کارآفرین را مورد حمایت مالی وفنی قرار داده است. از این تعداد کارآفرین تاکنون 40 کارآفرین پروژه خود را تمام و حاصل تلاش آنها وارد یا در شرف ورود به بازار است .
خلاصه نتایج حاصل شده از این اقدامات بشرح زیر بوده است :
- جمع وام پرداختی به این 40 کارآفرین توسط این مرکز 25292 میلیون ریال و جمع آورده (سرمایه ) خود کارآفرینان جهت اجرای پروژهها 41833 میلیون ریال است. بنابراین جهت اجرای این 40 پروژه جمعاً مبلغ 67125 میلیون ریال مورد نیاز بوده که %37 آن از طریق وام کارآفرینی تأمین و %63 آن را کارآفرین از منابع داخلی خود تأمین نموده است .
- این 40 پروژه برای 837 نفر اشتغال مستقیم ایجاده نموده است. یعنی کارآفرین به ازای هر 30 میلیون ریال وام دریافتی یک اشتغال ایجاد نموده و اگر سرمایه خود را هم به این مبلغ اضافه نماید تقریباً به ازای هر 80 میلیون ریال یک شغل ایجاد شده است. طبق اظهارات مسئولین هزینه ایجاد یک شغل در صنعت بیش از 200 میلیون ریال است. اما کارآفرین به عنوان بخش خصوصی مولد و با به کارگیری بهینه منابع این مبلغ را به 80 میلیون ریال کاهش داده است .
- این 40 پروژه برای 1456 نفر به طور غیر مستقیم شغل ایجاد نموده اگر این تعداد به اشتغال مستقیم اضافه گردد هزینه ایجاد یک شغل به مراتب کاهش میباشد .
- از این 40 پروژه 8 مورد آن به ایجاد دانش فنی منجر گردیده است. اگر قرار بود دانش فنی ایجاد شده از شرکتهای خارجی خریداری گردد مبلغی که میباید بابت آن پرداخت شود از جمع وام دریافتی به مراتب بیشتر میشود. ضمن اینکه ایجاد دانش فنی در کشور، بومی سازی آن را آسان و اعتبار کشور را درجهان افزایش میدهد .
- در این میان در 3 مورد کار کاملاً جدید بوده و برای اولین بار در ایران انجام شده است .
- از بخش تحقیق و توسعه شرکتهای کوچک و متوسط (SMEها) در 4 مورد حمایت شده که در هر مورد فرآیندی جدید در تولید یا محصولی جدید به خط تولید اضافه شده است .
- با استفاده از فرایندهای جدید در ساخت، انجام پروژههای کارآفرینی در 26 مورد منجر به توسعه فنّاوری شده است .
- در این میان 11 کارآفرین توانسته اند با ثبت 11 شرکت جدید فعالیت صنعتی و اقتصادی خود را در قالب « SMEهای» ایجاد شده دنبال نمایند .
- با فروش محصولات، تولیدی کارآفرینان در طول زمان انجام پروژه کارآفرینی بیش از 595/6 میلیون دلار صرفه جویی ارزی حاصل شده است که با ادامه فعالیت کارآفرینان در صنایع ایجاد شده روند صرفه جویی ارزی به طور پیوسته ادامه خواهد یافت .
با نگاهی به نتایج ذکر شده میتوان به میزان موفقیت طرح توسعه کارآفرینی پی برد. مهمترین آثار توسعه کارآفرینی، افزایش نوآوری، ارتقای سطح فنّاوری، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، تولید دانش فنی، ایجاد اشتغال و SMEها، تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه میتواند افزایش ثروت ملی را در برداشته باشد .
ضرورت توجه به کارآفرینی در کشور
در کشور ما مراکز حمایت از کارآفرینان بسیار محدود و کارآفرین با تمام مشکلات ضمن تلاش جهت تبدیل ایده به محصول باید تمام خطر سرمایه گذاری را خود عهده دار باشد. مراکز حمایت از کارآفرینان به دلیل نداشتن پشتوانه مالی و عدم حمایت جدی از طرف نهادهای ذیربط قادر نیستند پاسخگوی نیازهای مالی کارآفرینان باشند. کارآفرینان با ایجاد «SMEها» با سرمایه محدود خود و گاهی با دریافت مقداری وام وارد یک حرکت اقتصادی و صنعتی میشوند و در بسیاری از مواقع زندگی و امکانات خود را در راه توسعه صنعتی از دست میدهند. با تولید دانش فنی یک محصول، توسط کارآفرین، شرکتهای تولیدی خارجی توسط عوامل خود در کشور از این تواناییها اطلاع یافته و قیمت محصول خود را چنان پائین میآورند که کارآفرین داخلی توان رقابت را از دست داده و در مدت کوتاهی ادامه فعالیت آنها متوقف میشود. در این مواقع اگر کارآفرین حمایت نشود نمیتوان انتظار داشت کارآفرینی و ایجاد « SMEها » در کشور توسعه یابد .
مهمترین آثار توسعه کارآفرینی، افزایش نوآوری، ارتقای سطح فنّاوری، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، تولید دانش فنی، ایجاد اشتغال و SMEها، تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه میتواند افزایش ثروت ملی را در برداشته باشد. کدام سرمایه گذاری میتواند در این حد آثار مثبت اجتماعی و اقتصادی از خود باقی گذارد. در این خصوص لازم است تا از تجربه ارزنده دنیا با توجه نیروهای مساعد فراوان در کشور بخوبی استفاده و با جدیت برای توسعه کارآفرینی برنامه ریزی نمود .
برگرفته از: پایگاه اطلاعات کارآفرینی صنعت نفت
دستگاههای مرتبط با کارآفرینی
1- وزارت کار و امور اجتماعی
در استراتژیهای وزارت کار و امور اجتماعی به موارد زیر اشاره شده است که تحقق آن نیازمند ساز و کار لازم برای مدیریت توسعه کارآفرینی در کشور می باشد :
1- توسعه اشتغال مولد و پایدار براساس شکوفایی اقتصادی و مزیتهای کشوری و منطقهای و راهبری مناسب بنگاههای کسب و کار و کارآفرینان با تنظیم بازارهای چهارگانه (کالا و خدمات، سرمایه، کار، پول )
2- حمایت و توسعه شرکتهای مادر تخصصی و مراکز رشد کارآفرینی و خوشههای صنعتی
3- توسعه زمینههای اشتغال و فرصتهای شغلی جدید با حمایت و هدایت کارآفرینان و نیروهای خلاق و مبتکر
4- بهرهگیری از امکانات و ظرفیتهای تمامی دستگاهها در امر اشتغال و کارآفرینی
برای تحقق استراتژیهای فوق، در تشکیلات وزارت کار و امور اجتماعی یک معاونت، تحت عنوان معاونت کارآفرینی پیگیر تحقق استراتژیهای فوق می باشد . همچنین در این رابطه و بمنظور تقویت موضوع و توجه بیشتر دستگاهها به موضوع کار آفرینی ، با پشنهاد وزارت کار و امور اجتماعی ( معاونت کارآفرینی) و تصویب هیات وزیران در سال 1384 کلیه وزارتخانه ها موسسات دولتی که حیطه اختیارات و وظایف آنها مرتبط با موضوع کارآفرینی می باشند بر حسب تشخیص وزارت کار و امور اجتماعی می توانند به ایجاد دفاتر کارآفرینی اقدام نمایند که شرح وظایف دفتر مذکور تدوین و ارایه گردیده است .
همچنین درسال 1385نیز وزارت کار و امور اجتماعی در جهت توسعه کارآفرینی و حمایت از مراکز رشد پارکهای فناوری متن مصوبه ای را جهت تصویب به هیات وزیران ارایه نموده است .
2- مراکز رشد و پارکهای علم و فنّاوری در ایران
افزایش روزافزون فاصله بخشهای اقتصادی با دانشگاهها و موسسات فنّاوری موجب پیدایش سازمانهای جدیدی با عنوان مراکز رشد و پارکهای فناوری با هدف کاهش این فاصله و کاربردی کردن نتایج تحقیقات در جامعه گردیده است. این سازمانها که در ابعاد مختلف و با طیف گستردهای از شرح وظایف ایجاد شدهاند، همگی یک هدف مشترک یعنی کمک به تکمیل حلقههای واسط مابین بخشهای اقتصادی جامعه (صنایع، کشاورزی و خدمات ) و بخشهای علمی و آموزشی جامعه ( دانشگاهها و موسسات پژوهشی) را تعقیب مینمایند. علاوه بر این افزایش ضریب موفقیت واحدهای فنّاور از طریق اجتماع آنها در یک محل و کاهش هزینههای آنها به کمک ارائه خدمات پژوهشی متمرکز از دیگر اهداف اصلی این سازمانها به شمار میروند. موفقیت این سازمانها، که در بسیاری از کشورها نقش اساسی در رشد، توسعه علمی و اقتصادی داشته، موجب تکثیر سریع این الگو در کشورهای مختلف شده است. بسته به ظرفیت علمی و اقتصادی، این سازمانها به لحاظ حجم فعالیت در سه رده مختلف مراکز رشد واحدهای فنّاور، پارکهای علم و فنّاوری و شهرکهای علم و فنّاوری در جهان شکل گرفتهاند .
در ارتباط با حمایتهای قانونی صورت گرفته از پارکهای علم و فنّاوری میتوان به ماده (47 ) قانون برنامه چهارم توسعه اشاره نمود، در این قانون عنوان شده است که به منظور ایجاد و توسعه شرکتهای دانش محور و تقویت همکاریهای بینالمللی، اجازه داده میشود واحدهای پژوهشی، فنّاوری و مهندسی مستقر در پارکهای علم و فنّاوری در جهت انجام ماموریت محوله، از مزایای قانونی مناطق آزاد در خصوص روابط کار، معافیتهای مالیاتی و عوارض، سرمایه گذاری خارجی و مبادلات مالی بینالمللی برخوردار گردند. پارکهای علم و فنّاوری از نظر مالی مشمول آیین نامه مالی و معاملاتی دانشگاهها میباشند. از جمله منابع مالی پارکها میتوان موارد زیر را بر شمرد :
Ÿ بودجه سالانه که از محل اعتبارات عمومیکشور تامین میشود .
Ÿ درآمد حاصل از فعالیتها و خدمات پارکها
Ÿ کمکها و هدایای اشخاص حقیقی و حقوقی
Ÿ عقد قراردادهای پژوهشی و اجرائی با سازمانهای دولتی و غیردولتی
ازجمله مصوباتی که برای ضابطهمند نمودن فعالیتهای مراکز رشد و پارکهای فنّاوری مورد تصویب قرار گرفته میتوان به موارد زیر اشاره نمود :
1. آیین نامه تاسیس و راه اندازی مراکز رشد واحدهای فنّاوری (انکوباتورها )
2. اساسنامه مراکز رشد واحدهای فنّاوری
3. آیین نامه تاسیس و راهاندازی پارکهای علم و فنّاوری
4. اساسنامه پارکهای علم و فنّاوری
5. اساسنامه شهرکهای علمی و تحقیقاتی
6. ماده (47 ) قانون چهارم توسعه
7. آیین نامه اجرایی ماده 47 قانون برنامه چهارم توسعه
مرکز رشد واحدهای فنّاوری (انکوباتور) ، مرکزی است تحت مدیریت متخصصین حرفه ای که با ارائه خدمات حمایتی از ایجاد و توسعه حرفه های جدید توسط کارآفرینانی که در قالب واحدهای نوپای فعال در زمینه های مختلف منتهی به فنّاوری متشکل شده اند و اهداف اقتصادی مبتنی بر دانش و فن دارند، پشتیبانی می کند. این خدمات، به عنوان مثال، شامل موارد زیر است :
• تامین محل کار (به صورت اجاره )
• خدمات آزمایشگاهی و کارگاهی
• خدمات اطلاع رسانی
• خدمات مالی و اعتباری
• آموزش های تخصصی ویژه
• خدمات مدیریتی
• خدمات حقوقی
• پروژه یابی و بازاریابی
آنچه از مطالعه وضعیت ایران در مقایسه با دیگر کشورها در این خصوص نشان میدهد فقدان نهادی است که با جایگاه قانونی و برخوردار از اختیاراتی که قانون برای آن وضع نموده است بتواند سیاستگذار و حامی مراکز رشد و پارکهای فنّاور باشد. اهداف مراکز رشد بشرح زیر میباشد :
1- بستر سازی جهت تجاری کردن دستاوردهای تحقیقاتی
2- ایجاد زمینه کارآفرینی و حمایت از نوآوری و خلاقیت نیروهای محقق جوان
3- رونق اقتصاد محلی مبتنی بر فنّاوری
4- ایجاد فضای لازم جهت گسترش واحد های کوچک و متوسط دانش مدار و فنّاور فعال در زمینه های فنّاوری
5- بستر سازی برای ایجاد فرصت های شغلی مناسب به منظور جذب کارآفرینان و دانش آموختگان دانشگاهی در زمینه های فنّاوری
6- ایجاد شرایط مناسب برای تولید و توسعه محصولات و فرآیندهای فنّاوری قابل عرضه به بازار
پارک علم و فنّاوری ،سازمانی است که بوسیله متخصصین حرفه ای مدیریت می شود و هدف اصلی آن افزایش ثروت در جامعه از طریق ارتقاء فرهنگ نوآوری و رقابت در میان شرکت های حاضر در پارک و موسسه های متکی بر علم و دانش است . برای دستیابی به این هدف یک پارک علمی ، جریان دانش و فنّاوری را در میان دانشگاهها ، موسسه های تحقیق و توسعه ، شرکت های خصوصی و بازار ، به حرکت انداخته و مدیریت می کند و رشد شرکت های متکی بر نورآوری را از طریق مراکز رشد (انکوباتورها ) و فرایندهای زایشی تسهیل می کند . پارک های علمی و فنّاوری همچنین خدمات دیگری با ارزش افزوده بالا همراه با فضاهای کاری و تسهیلات با کیفیت بالا فراهم می نماید .
3- معاونت علوم و فناوری نهاد ریاست جمهوری
رئوس برنامههای معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری که وظیفه راهبری، هماهنگی، حمایت و پیشبرد امور راهبردی مربوط به علم و فناوری در کشور را عهدهدار است بشرح زیر میباشد .
1- تحول در سامانه علم و فناوری
از طریق :
1-1- باز تعریف هدفها و مأموریتهای مراکز موجود در سامانه اعم از دانشگاه، مرکز پژوهش، مرکز تحقیق و توسعه صنعتی، پارک و شهرک علم وفناوری
1-2- مهندسی ساختار موجود (تعدیل، تصحیح، ادغام و ایجاد مراکز )
1-3- تحول در اصول ضوابط برآورد و توزیع بودجههای پژوهشی
1-4- نظارت و ارزیابی و اعمال بازخوردهای حاصل شده
2- کمک به ایجاد و تقویت نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری
- تشکیل دفتر با ستاد نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری در معاونت که وظیفه آن :
1- هماهنگ سازی و ارتقای جشنوارهها و جایزههای علمی موجود در کشور
2- کمک به عرضه دانشهای ایرانی به مجامع جهانی بویژه در حوزه معارف اسلامی و رشتههای علوم انسانی
3- همکاری نزدیک با حوزههای علمیه
3- تولید و توسعه بومی کلان فناوریهای نوین
1- تشکیل بنیاد ملی فناوریهای نوین در معاونت که وظیفه :
1- راهبری و حمایت از تولید، کسب و بومیسازی فناوریهای نوین
2- سیاستگذاری و راهبری عالی پروژههای ملی کسب و تولید فناوری
3- همکاریهای بینالمللی در جهت تامین منافع کشور در سطح گسترده
4- دفتر همکاریهای فناوری ریاست جمهوری و ستادهای مرتبط با آن نظیر ستاد ویژه فناوری نانو هسته اولیه بنیاد ملی فناوریهای نوین را شکل خواهند داد .
4- پشتیبانی و بهرهمندی از نخبگان
4-1- حفظ و بکارگیری نخبگان و پشتیبانی از آنان در راستای ارتقاء تولید علم، فناوری و توسعه علمی و متوازن کشور و احراز جایگاه برتر علمی، فناوری و اقتصادی در منطقه براساس سند چشمانداز عبارت از اساسنامه نخبگان آورده شده است )
4-2- تعیین جایگاه صندوق حمایت از پژوهشگران در بنیاد ملی نخبگان
5- تحقق و تقویت همکاریهای دانشگاه و صنعت
اثربخش ساختن علم در جامعه و بهرهگیری از دستاوردهای علمی در بخشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی
5-1- تشکیل ستاد همکاریهای دانشگاه و صنعت در معاونت
برنامههای ستاد همکاریهای دانشگاه و صنعت
- برنامهریزی و تامین حضور مدیران و کارشناسان ارشد صنعت در دانشگاه
- کمک به مسأله یابی واقعی در پژوهشهای دانشگاهی
- تشکیل قطبهای علم و صنعت
- اعطای جایزه به فعالان همکاریهای دانشگاه و صنعت
- ساماندهی فرصت مطالعاتی و تحقیقاتی استادان در صنعت و بازآموزی کارشناسان صنعتی در دانشگاه
سایر واحدهای مرتبط با معاونت علم و فناوری نهاد ریاست جمهوری بشرح زیر میباشند :
1- بنیاد نخبگان
وظیفه بنیاد مذکور برنامهریزی و سیاستگذاری برای شناسایی، هدایت، حمایت مادی و معنوی نخبگان، جذب، حفظ و توسعه علمی و متوازن کشور و احراز جایگاه برتر علمی، فناوری و اقتصادی در منطقه بر اساس سند چشمانداز کشور در افق 1404 می باشد .
2- صندوق حمایت از پژوهشگران کشور
وظیفه صندوق ارائه کمکها و خدمات حمایتی مادی و معنوی به پژوهشگران ایرانی اعم از حقیقی و حقوقی برای شکوفایی امور تحقیقاتی در راستای تولید علم و فناوری و بهرهمند شدن مردم از نتایج آنها در کشور است .
3- ستاد ویژه توسعه فناوری نانو
وظیفه ستاد بشرح زیر میباشد :
4-1- دستیابی به سهم مناسبی از تجارت جهانی با استفاده از فناوری نانو
4-2- ایجاد زمینه مناسب جهت بهرهمندی از مزایای فناوری نانو در راستای ارتقاء کیفیت زنده به مردم
4-3- نهادینه شدن توسعه پایدار و پویای علوم، فناوری و صنعت نانو
4- دفتر همکاریهای فناوری
دفتر همکاریهای فناوری ریاست جمهوری نیز در زمینه نیازسنجی، هماهنگی انتقال فناوری های پیشرفته و حمایت از تولید آنها در داخل کشور فعالیت می نماید .
ساختار پیشنهادی مدیریت کارآفرینی
نتایج حاصل از مطالعات مبانی و تطبیقی انجام شده نمایانگر آنست که :
1- در عصر حاضر نقش کارآفرینی در توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران حیاتی است .
2- توسعه کارآفرینی و کارآفرینان نیاز به حمایت دولت دارد .
3- فناوری زیر ساخت کارآفرینی می باشد .
4- فناوری موضوعی است فرابخش که دستگاهها و نهادهای متعددی در سطوح راهبردی و اجرایی در آن ذیمدخل میباشند .
5- فقدان نهادی که با جایگاه قانونی و برخوردار از اختیاراتی که قانون برای آن وضع نموده است بتواند سیاستگذار و حامی مراکز فنّاوری کشور باشد کاملا مشهود است .
6- علی رغم اهمیت کارآفرینی در توسعه اقتصادی و اشتغال در کشور، تاکنون ساختار و مدیریت منسجم برای سیاستگذاری، برنامهریزی، حمایت، هدایت و نظارت بر توسعه کارآفرینی در تشکیلات دولت استقرار نیافته و مجموعه اقدامات انجام شده به صورت پراکنده در حوزههای مختلف پیگیری میشود .
با توجه به موارد فوق ایجاد سازمان یا نهادی فرابخش در زیر مجموعه ریاست جمهوری برای تامین موارد فوق ضروری است. در ایجاد سازمان مذکور نیازی به گسترش تشکیلات دولت نمی باشد و میتوان از ادغام تشکیلات واحدهای موجود در نهاد ریاست جمهوری ( شامل: معاونت علم وفناوری ، بنیاد امور نخبگان، صندوق حمایت از پژوهشگران و دفتر همکاریهای فناوری ) و وزارت کار و امور اجتماعی (سازمان آموزشهای فنی و حرفه ای ) استفاده نمود .
برگرفته از: پایگاه اطلاعات کارآفرینی صنعت نفت